eitaa logo
رسانه خبری صدای جویا 🌍
295 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
پایگاه خبری تحلیلی صدای جویا با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۸۲۵۲۹ جویا باش تا کامل شوی... www.sedayejoya.ir https://zil.ink/sedayejoya
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتـــــم هَـــواےِ میــــکـده غــم می بَـرد ز دل گفتـــــــا خـوش آن کَـســـان کـہ دلـــے شادمان کننـــد
    اربــاب حــاجتیـــم و زبـــان ســؤال نیست     در حضـرت کــریم تمنّـــا چــــه حاجت است     محتـــاج قصه نیست گرت قصــد خون ماست     چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است      
ابیاتی که مصراع دوم آنها مشهورتر است گر دایره‌ی کوزه ز گوهر سازند از کوزه همان برون تراود که در اوست با سیه دل چه سود گفتنِ وعظ نرود میخ آهنین در سنگ هر دم که دل به عشق دهی ، خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان صوفی نشود صافی ، تا در نکشد جامی بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یارب ! مباد آن که گدا معتبر شود در محفل خود راه مده همچو منی را افسرده ‌دل ، افسرده کند انجمنی را مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز به هر کجا که روی ، آسمان همین رنگ است خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بُوَد مانند دیدن زلیخا مُرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
سحـــــرم دولت بیـــــدار به بالیـن آمد گفت برخیـز که آن خسرو شیــــرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تـا ببینی که نگــارت به چه آییـــــن آمد مـــــژدگانی بده ای خلــوتی نافه‌گشای که ز صحـرای ختن آهوی مشکیـــن آمد
اگر رفیق شفیقی درست پیمـان باش حریف خانه و گرمابه و گلستـان باش شکنج زلف پریشـان به دست باد مده مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
فقیـر و خسته به درگـاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز بیـا که هاتف میخانه دوش با مـن گفت که در مقـام رضـا باش و از قضا مگریز
✍️ مهران صولتی 🖊 چرا اشعار فردوسی، سعدی و حافظ هم‌چنان برای ایرانیان تازگی دارند؟ در سرزمینی که شاعرانگی وجه ممتاز فرهنگ و تمدن آن بوده و دیوان شاعران زینت‌بخش خانه‌های ساکنان آن به شمار می‌روند تازه‌بودن پیام فردوسی، سعدی، و حافظ امری متعارف و قابل انتظار تلقی می‌شود. برخی اما این تازگی را نشان از سکون و رکود جامعه‌ای گرفته‌اند که هم‌چنان در نوعی بن‌بست فکری به سر می‌برد. اما یک نگاه عمیق‌تر شاید بتواند پاسخی برای این پرسش فراهم آورد که؛ چرا هنوز فردوسی، سعدی، و حافظ برای جامعه ایران کهنه نشده‌اند؟! ✅ تداوم مسائل جامعه ایران در طول تاریخ: جامعه ایران در سالیان متمادی درگیر مسائلی هم‌چون استبداد حاکمان، تزویر عالمان، نابرابری ارباب - رعیت، و حاشیه‌نشینی زنان بوده است. اگر چه بخش قابل توجهی از این مسائل در بستر نوعی پدر‌سالاری نهادینه شده در فرهنگ این اقلیم قابل دفاع به نظر می‌رسیده اند ولی گذشت زمان موجب توجیه‌ناپذیری آن‌ها شده است. مشکل اما از جایی بروز کرده که به‌رغم پیشرفت‌های جامعه این مسائل هم‌چنان به‌نحوی مزمن ادامه یافته‌اند. ✅ فقدان افق‌گشایی برای حل مسائل جامعه: این‌که فردوسی دغدغه ایرانی‌ماندن ما را پس از هجوم اعراب دارد و سعدی بعد از حمله مغولان، این‌که حافظ و سعدی در پی اندرز دادن به حاکمان و نقد قدرت‌اند، این که حافظ هم‌چنان از خشکی دماغ فقیهان می‌گوید و تزویر عالمان بر آفتاب می‌افکند، و سعدی دغدغه لزوم درایت در حکم‌رانی را فاش می‌گوید همه و همه نشان از تازه‌‌‌ماندن مولفه‌های؛ هویت، "قدرت، و دیانت به عنوان مسائل اصلی این سرزمین دارد که هنوز افق روشنی برای حل و فصل آن‌ها گشوده نشده است. ✅ بی‌تعادلی ناشی از مواجهه با مدرنیته برون‌زا: مدرنیته بعد از پیدایش آتشی در خرمن تعادل جوامع مختلف افکند و آن‌ها را دچار بی‌تعادلی ساخت. در خود غرب اما تحولات ناشی از ظهور آن به شکل‌گیری تعادل نوینی انجامید که توانست توسعه، آزادی و رعایت حقوق‌‌ بشر برای آن‌سامان به ارمغان آورد. اتفاقی که در کشورهای پیرامونی از جمله ایران رخ نداد و همان بی‌تعادلی نخستین ادامه یافت. شاید اگر تجدد در ایران جنبه‌ای درون‌زا یافته بود امکانی برای حل و فصل برخی از مسائل مهم فراهم می‌آمد. ✅ نقش مخرب حکومت‌ها در بحرانی شدن مسائل: اگر جامعه مجال می‌یافت که بدون دخالت حکومت‌ها به زیست طبیعی خود ادامه دهد بسیاری از ناسازگاری‌ها مرتفع می‌شد. اگر به داستان هویت‌ و زیست ایرانیان ذیل سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت، و مدرنیت نگاه کنیم می‌توانیم نشانه‌هایی از یک تلفیق سازنده را ببینیم. اما تلاش نافرجام حکومت‌ها در ایران معاصر به تفوق برخی از این جنبه‌ها انجامیده و مسئله هویت ایرانی را بحرانی ساخته است. داستان قدرت و دیانت هم از این جنس‌اند که هم‌چنان مزمن، کژکارکرد و حل‌نشده باقی مانده‌اند. 🔹 نکته پایانی: تازه بودن اشعار فردوسی، حافظ و سعدی برای جامعه ایران ناشی از حل‌نشدن مسائل مرتبط با هویت، قدرت و دیانت برای ماست. به عبارت دیگر شاعرانگی نهفته در ژرفای روح‌جمعی ایرانیان آن‌جایی که اشعار این بزرگان را تلنگری بر دردهای بی‌درمان و گره‌های نا‌گشوده خود تلقی می‌کند آن‌ها را هم‌چنان سرشار از تازگی و درس‌آموزی می‌یابد.