eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
8.9هزار دنبال‌کننده
464 عکس
141 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
https://virasty.com/Mahdijamshidi ،،،،،،،،، ۱. چقدر «بی‌غیرت» هستند پدران، شوهران و برادران زنان مکشفه. مرتبه‌ای از «دیاثت» است. آن نامردی که بدن ناموسش را در خیابان به نمایش می‌گذارد، «بی‌رگ» است؛ «بی‌ناموس» است. چشم‌های دیگران، هر لحظه با بدن این زنان، «زنای چشم» می‌کنند. تن زنان‌شان، زیر چشم‌ها پهن شده و لذت جنسی می‌دهد. معنی دیگری دارد؟! ۲. واقعیت کشف حجاب، دو‌ لایه دارد: «کم‌عفتی زن» و «کم‌غیرتی مرد». به‌گمانم بی‌تفاوتی مرد نسبت به برهنگی زنش، بسیار تلخ‌تر و مصیبت‌بار و مشمئزکننده‌تر است. چنین مردی، «مرد» نیست. در حال «عادی‌سازی» و‌ «هنجارسازی» بی‌غیرتی هستند. می‌خواهند بی‌غیرتی، دیگر «دشنام» نباشد. ۳. دشمن می‌خواهد «معنای رفتارها» را تغییر بدهد؛ بگوید «زندگی» یعنی «هرزگی»، و «آزادی» یعنی «برهنگی». ما باید در مقابل، «معانی فرهنگی خودمان» را تثبیت کنیم. باید تکرار کنیم که «بی‌تفاوتی مرد نسبت به برهنگی سر و تن زن»، نشانه‌ی بی‌غیرتی و بی‌رگی و بی‌ناموسی اوست. باید «زشت‌بودن زشتی‌ها» را تثبیت کنیم. ۴. ادب سخن، «مقام» دارد و مطلق و عام نیست. من در رسانه‌ی رسمی این‌چنین سخن نمی‌گویم. در تخاطب با شخص واحد نیز. اما در رسانه‌ی «غیررسمی» و «به‌طور کلی»، دست‌کم گاهی باید از موضع «استعلاء» و «تهاجم» سخن گفت و اجازه نداد که فسق و فجور - از جمله بی‌غیرتی - معنای شرعی خود را از دست بدهد و سکه‌ی رایج شود. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi ،،،،،،،، مرد هرچه بیشتر در گرداب «شهوات شخصی» فرو رود و «عفاف» و «تقوا» و «اراده‌ی اخلاقی» را از کف بدهد، احساس «غیرت» در وجودش ناتوان‌تر می‌گردد. بدین‌جهت، شهوت‌پرستان از اینکه همسران آنها مورد «استفاده‌های دیگران» قرار بگیرند رنج نمی‌برند و حتی گاه لذت می‌برند(استاد مطهری، مسئله‌ی حجاب، ص۵۶-۵۷). https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi ،،،،،،،،، جبهه‌ی انقلاب بپاید که لایحه‌ی حجاب در مجلس، دچار سه گزند نشود: ۱. «بررسی فرسایشی» که زمان را به نفع برهنگی، از ما می‌ستاند و آنها را تثبیت می‌کند. ۲. «تغییر جزئی» که به معنی قبول روح‌ انفعالی و مبنای محافظه‌کارانه‌ی لایحه است. ۳. «فرهنگی‌سازی» که بهانه و پوششی برای رقیق‌سازی هرچه بیشتر لایحه است. ،،،،،،،، 🖇 درخت دولت که بیش از مجلس، ریشه در خاک انقلاب داشت، این «میوه‌ی کال» را در سبد مجلس نهاده است! حال از مجلس که تنها «هشتاد نفر انقلابی عیار بالا» دارد، چه انتظاری می‌توان داشت؟!مجلس برآمده از «شورای ائتلاف سهمیه‌ای»، در ابتلای سهمگینی فرو غلتیده است که معطوف به تعارض منافع است.باید روزانه، حساس بود. 🖇 نسبت مجلس با «حجاب»، همان نسبتش با «اغتشاش» است. در طوفان اغتشاش، چه گفتند و چه کردند؟! در اینجا نیز همان تکرار خواهد شد. انقلابی‌های حداقلی و‌ متوسط، انقلابی‌اند، اما «کارگزاران وضع ثبات» هستند نه «چریک‌های عبور از بحران». کارهای بزرگ، محتاج اراده‌های تاریخی هستند، از قبیل «دیالمه» که بی‌هراس بود. 🖇 دل‌بستن به مجلس، خطاست. از اقلیت مؤمن انقلابی در مجلس که خط‌شکن هستند، کاری ساخته نیست؛ چون قاعده‌ی رأی اکثریت، فریادشان را خاموش خواهد کرد. باید جبهه‌ی انقلاب در بیرون مجلس با «کنشگری غیررسمی»، گفتمان مسلط بیافریند و شرایط غالب بسازد. تاکنون نیز با تکیه بر «روایت‌پردازی اجتماعی» پیش رفتیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi ،،،،،،،،،، اخلاق جنسى، دو رکن دارد: «عفت» و «غیرت». غیرت از مختصات «مرد» است و به معنی آن است که باید حس حمایت از زن، در مرد وجود داشته باشد. به‌بیان‌دیگر، مرد نه‌تنها خودش باید عفیف باشد، بلکه وظیفه دارد «پاسدار عفت زن» نیز باشد. پاسدارى مرد از عفت زن، «غیرت» است(استاد مطهری، خانواده و اخلاق جنسی، ص۶۷). ،،،،،،،،،، 🖇 این پژوهش را دوستان در سازمان تبلیغات اسلامی انجام داده‌اند. نیروهایی هستند هم متعهد و هم کاردان. نتایج‌شان دقیق است و معتبر. مدت‌ها منتظر شناخت واقعیت‌هایی بودیم که زیر پوست جامعه می‌گذشت. اکنون آمار خوبی در اختیار داریم که لایه‌های پنهان را نشان می‌دهد. این نتایج با برخی ذهنیت‌ها تفاوت دارند. 🖇 اینکه «اخلاق جنسی»، مبتنی بر دو رکن «عفت» و «غیرت» است، روشن است اما اخلاق جنسی چه ارتباطی با «حجاب» دارد؟! ارتباط در اینجاست که استاد مطهری، همه یا بخش عمده‌ی مسأله‌ی «حجاب» را به «امر جنسی» گره می‌زند و حجاب را یک‌ «مقدمه» و «سازوکار» برای تدبیر و‌ هدایت امر جنسی می‌انگارد. پس برهنگی، رهاسازی امر جنسی است. 🖇 اینکه بیش از «چهل درصد» از مکشفه‌ها، «متأهل» هستند، یعنی مسأله‌ی «غیرت مرد» در جامعه‌ی ما دچار اختلال و تزلزل شده است. ازاین‌رو، اگر این مسأله برطرف شود، نزدیک به «نیمی از مشکل کشف حجاب»، حل خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر، «نقص عفت در زن مکشفه»، با «نقص غیرت در شوهر او» نیز ارتباط جدی دارد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🖇 تحلیل اجتماعی نتایج این بخش از پیمایش را در مطلب بعدی بخوانید. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تحلیل اجتماعیِ پیمایش حجاب-۱ مهدی جمشیدی ۱. این‌که «چهل درصد» از مکشفه‌ها در «پیش از تیرماه سال گذشته» کشف حجاب کرده‌اند (مطابق آمار پژوهشکدۀ باقرالعلوم که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است)، نشان‌گر این حقیقت است که «موج» و «شیب» کشف حجاب به‌صورت جدی و گسترده در دورۀ پیشااغتشاش، آغاز شده بوده و «روند خطی» و «سیر فزاینده» شکل گرفته بوده و حادثۀ مرگ مهسا امینی، فقط یک «زمینۀ تشدیدکننده» بوده است. تشدیدکنندگیِ آن نیز آنچنان برجسته نبوده، بلکه در اثر اهمال‌کاری مسئولان در اِعمال اقتدار و اجرای قانون در دورۀ پیشااغتشاش، مسیر طبیعی پدید آمده بود و مکشفه‌ها احساس نمی‌کردند که مسئولان، قاطعیتی برای مواجهه دارند. این چهل درصد، میوۀ تلخ اغتشاش نیستند، بلکه اینان اغتشاش آفریدند یا با آن همراه شدند. ۲. این در حالی است که ما به «شصت درصدِ پسااغتشاش»، اعتنا می‌کنیم اما از «چهل درصدِ پیشااغتشاش» غافلیم. به نظرم مسألۀ اصلی، آن چهل درصدِ پیشینی است که توانسته «بدون اغتشاش» - که آکنده از حس و حرارت و هیجان و روایت بود - پیش برود. اگر بتوان آن شصت درصد را به اغتشاش نسبت داد، دربارۀ این چهل درصد چه باید گفت؟ این عدد بر اساس که «منطق اجتماعی» به تحقق پیوسته است؟ کدام «نیروی پیشران»، کشف حجاب را در دورۀ پیشااغتشاش تا مرز چهل درصد سوق داده است؟ من در تحلیل‌های گذشته‌ام به این واقعیت تصریح کرده بودم که باید سال‌های آغازینِ دهۀ نود را «نقطۀ عطف» نسبت به حجاب دانست و «موج جدید» را به آن نسبت داد و اتفاق‌های امروز را در اتصال و همبستگی با این گذشتۀ تبیین‌گر، فهم کرد، نه این‌که چند تخلف موردی و اندک گشت ارشاد را در سال‌های اخیر، اصل و اساس انگاشت و یا حادثۀ مرگ مهسا امینی را گرانیگاه قلمداد کرد. رگه‌ها و ریشه‌ها به «خُرده‌رویدادها»یی باز می‌گردد که از آغاز دهۀ نود توسط رسانه‌های فارسی‌زبان و دنبالۀ داخلی آنها در جریان اصلاحات، به‌تدریج صورت‌بندی شدند و یک «سیر نامحسوس» را پدید آورند. این سیر، به یک «کلان‌رویداد» نیاز داشت؛ یک حادثۀ تلخ و بسیج‌گر و احساسی که در اثر انفجار آن، هم نقص شصت درصدیِ خود را جبران کند و هم با شرمنده‌سازی حاکمیت، به خود رسمیت بدهد. ۳. در طول ماه‌های تیر و مرداد و شهریور، سیر کشف حجاب حدود «سه درصد» بوده اما در مهرماه به «بیست درصد» می‌رسد. این عدد، در هیچ‌یک از ماه‌های بعدی نیز تکرار نمی‌شود. پس قلۀ اقدام به کشف حجاب، معطوف به «مهرماه» بوده است. اما چرا مهرماه؟! روند کشف حجاب، می‌توانست به صورت متوازن میان ماه‌ها توزیع شود و در هر ماه، جمعی به مکشفه‌ها افزوده شوند، و یا می‌توانست ناگهان پس از اغتشاش و مرگ مهسا امینی، حالت هیجانی و انفجاری به خود بگیرد و ظهور یابد، اما حدود «سه ماه» طول کشیده تا تمایل بیست درصدی شکل بگیرد و این تمایل نیز در هیچ‌یک از ماه‎‌های بعدی نیز تکرار نشده است. یک فرض این است که این عدد بزرگ را به بازگشایی دانشگاه‌ها و مدارس نسبت بدهیم و بگوییم این دو بستر، زمینۀ هم‌افزایی و ظهور حداکثری را به‌صورت ضربتی فراهم کردند. فرض دیگر این است که گفته شود زنانِ مایل به کشف حجاب که تصمیم قطعی برای کشف حجاب داشتند، از نظر احتمال مواجهۀ حاکمیت، دچار تردید بودند، اما در این فرصت سه ماهه - که آمیخته با تعلل و بی‌عملی مسئولان بود - یقین پیدا کردند که حاکمیت، دیگر انگیزه و توانی برای برخورد ندارد و با سکوت رفتاری خویش، شرایط جدید را پذیرفته است. ۴. در اردیبهشت ماه، آمار اقدام به کشف حجاب به عدد «هفت‌دهم درصد» می‌رسد که کمترین میزان در مقایسه با همۀ ماه‌های گذشته است. تنها اتفاقی که می‌تونسته سرچشمۀ این افول ناگهانی و بی‌سابقه باشد، تهدید سردار رادان به اجرای قانون حجاب بوده است. این امر نشان می‌دهد که حاکمیت، همچنان از اقتدار برخوردار است و چنانچه «سخن مقتدارنه» بگوید - و اندکی نیز «قدرتِ» خویش را به رخ بکشد - گره گشوده خواهد شد و نه‌تنها روند پیشرونده، متوقف خواهد شد، بلکه بساط کشف حجاب و برهنگی نیز جمع خواهد شد. در واقع، چشم مکشفه‌ها به «رفتار حاکمیت» است و بر اساس آن، رفتار خود را تعریف و بازتعریف می‌کنند. ازاین‌رو، روندها و سیرهای اجتماعی در این لایه، به سستی یا قوّتِ «گفتارهای حاکمیتی» وابسته است. متأسفانه «ضعف گفتاری» در ادبیات رسمیِ مسئولان، «اقتدار حاکمیت» را تا اندازه‌ای مخدوش کرده است و باید از طریق جدّیّت و غلظت بخشیدن به گفتارهای رسمی، گذشته را جبران کرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تحلیل اجتماعیِ پیمایش حجاب-۲ مهدی جمشیدی ۱. «مرد بی‌غیرت»، بدن ناموسش را به «نگاه‌های حریص خیابانی»، می‌فروشد و آسوده‌خاطر است. بی‌رگ و بی‌تفاوت است. از «نمایش بدن زنش»، رنج نمی‌برد. «لذت دیدن زنش»، فقط برای خودش نیست، بلکه مردان دیگر نیز مجاز به بهره‌برداری بصری از زنش هستند. مرد بی‌غیرت، «مردانگی اخلاقی» ندارد. ۲. عدد «هفتاد درصد» نشان می‌دهد که «کم‌عفتی زن»، قرین و هم‌نشین «کم‌غیرتی مرد» است. مکمل و‌ متمم یکدیگرند. هم‌افزایی در فساد اجتماعی دارند.‌ مکشفه‌ها، «چراغ سبز شوهران‌»شان را دیده‌اند که در خیابان، بدن‌نمایی می‌کنند. از سایه‌ی حضور «مرد غیرت‌مند» در زندگی‌شان، محروم هستند و به حال خود «رها» شده‌اند. ۳. بنابراین، مشکل ما فقط «بی‌حجابی» نیست. روی دیگر سکه، «بی‌غیرتی» است. بی‌غیرتی مرد، خود را در خیابان نشان نمی‌دهد، بلکه در قالب بی‌حجابی زن، نمایان می‌شود. بی‌حجابی زن، دو ریشه دارد؛ یکی نقص در عفت خودش و دیگری نقص در غیرت مرد. بااین‌حال، چون فقط بی‌حجابی مشهود است، «طرح حجاب» می‌نویسیم نه «طرح غیرت». ۴. شبکه‌ی تلویزیونی «من‌وتو» به‌عنوان گرانیگاه «عادی‌سازی سبک زندگی غربی»، سال‌ها بر تغییر الگوها و ارزش‌های معطوف به «امر جنسی»، متمرکز بود. «زندگی روزمره» را از «سیاست»، مهم‌تر انگاشت و مخاطب را با لذت‌های سبک زندگی غربی، وسوسه کرد. آن‌قدر گفت و نمایش داد و حس ایجاد کرد، تا مخاطب تحریک و‌ تهییج شد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi ،،،،،،،،، ۱. حدود دو سال پیش، آقای قالیباف با همراهی اکثریت مجلس، طرح تنظیم‌گری «فضای مجازی» را کنار زد و مدعی شد که ابتدا باید شورای‌عالی فضای مجازی، سیاست‌های کلان بنویسد. اما همچنان، نه سیاستی نگاشته شده و نه طرحی. و فضای مجازی نیز رهاست. ۲. با «حجاب» چه خواهند کرد؟! ۳. جبهه‌ی انقلاب به مجلس، اعتماد نکند. ،،،،،،،،، 🖇 تعلیقه: ۱. این وضع، حاصل دو اختلال ساختاری است. نخست این‌که منطق انتخاباتی، مبتنی بر «سهمیه‌سالاری شخصی» است نه «مردم‌سالاری دینی». ازاین‌رو، در قدرت رسمی با انقلابی‌های متوسط و کوته‌قامت مواجهیم. دیگر این‌که «زبان روایت» در جبهه‌ی انقلاب، گشوده و صریح نیست و اغلب نیروهای فکری از «هزینه‌ی نقادی» می‌هراسند. ۲. در عمل مجلس، «انقلابی‌بودن» با «بدعهدی در فرهنگ»، جمع شد. نه فضای مجازی را تدبیر کردند؛ نه در اغتشاش، خوش درخشیدند؛ نه بی‌حجابی را علاج کردند. این مجلس، انقلابی خوانده شده اما انقلابی‌گری، تک‌لایه نیست، بلکه «مراتب» و‌ «درجات» مختلف دارد. باید مجلس را با «آرمان‌ها» مقایسه کرد نه با «اصلاح‌طلب‌ها». ۳. این مجلس با ضرورت‌های تاریخی در «گام دوم»، فاصله‌ها دارد.‌ متوسط‌بودن، کافی نیست، بلکه باید «گره‌گشایی تاریخی» کرد و «جهش انقلابی» پدید آورد. اگر مجلس دهه‌ی شصت، یک «دیالمه» داشت، مجلس گام‌ دوم انقلاب باید چند دیالمه داشته باشد؟! به «غایات تمدنی» فکر کنیم نه «رقبای انتخاباتی». بس است چرخه‌ی متوسطان. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تحلیل اجتماعیِ پیمایش حجاب-۳ مهدی جمشیدی ۱. ضعف در «معرفت دینی»، جدی است. ندانستن‌ها و تزلز‌ل‌های شناختی در زمینه‌ی «دینی‌بودن حجاب»، بیش از مخالفت‌های آگاهانه است. حجاب به عنوان یک ارزش قطعی اسلامی، تثبیت نشده است و ذهن‌های اکثریت افراد نسبت به خاستگاه و ریشه‌ی اسلامی آن، شناخت ندارند. میان «ندانستن» حکم شرع و «برنتابیدن» آن تفاوت وجود دارد. ۲. البته چه‌بسا افرادی برای رهاساختن خود از ورطه‌ی تعارض «ادعای دین‌داری» با «مخالفت با حکم خدا»، در اصل دینی‌بودن حکم حجاب، تردید روا دارند. به‌بیان‌دیگر، شاید موقعیت دوگانگی نسبت به دین، بعضی را وادار کند که به جای ملامت خود، حجاب را نظر و حکم خدا معرفی نکنند تا این طریق، عصیان‌شان را «توجیه» کنند. ۳. «فهمیدن» این‌که حجاب، حکم خداست، کار دشواری نیست؛ به‌خصوص که در جامعه‌ای اسلامی، دسترسی‌های فراوانی برای «شناخت» وجود دارد. اما مسأله این است که دین در فلسفه‌ی زندگی اینان به «حاشیه» رفته است. بی‌حجابی به‌عنوان یکی از نمودهای «سبک زندگی» اینان، از اندک‌انگاری دین در «فلسفه‌ی زندگی» برمی‌خیزد. ۴. همچنین «روحانیان لیبرال»، نقش تخریبی مهمی را در «بی‌ثبات‌سازی جنبه‌ی شرعی حجاب» ایفا کردند. این ادبیات تجدیدنظرطلبانه، «قداست» و «قطعیت» حجاب را در برخی ذهنیت‌ها فرسود و‌ «زمینه‌ی فکری» عبور از آن را فراهم کرد. پیش از این مباحث فقهی و تفسیری بازاندیشانه، حجاب در تصور توده‌ها، «منزلت جزمی» داشت. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻بازسازی‌های درونی در جبهۀ تبیین-۱ 🖊 مهدی جمشیدی ۱. دشمن، بخش هر چند کوچکی از مردم را نسبت به نظام، بدبین و دچار سوءظن کرده‌ است. نوعی «بیماری ذهنی» در لایه‌ای از مردم ایجاد شده که در اثر آن، همه‌چیز را «مختل» و «معیوب» فرض می‌کنند و علت‌العلل را نیز «نظام» می‌دانند. به‌واقع، در یک جنگ شناختیِ تمام‌عیار قرار داریم و «کج‌روایت‌ها»، در حال ربودن «حقیقت‌ها» هستند. جامعه، زیر آتش مستمر و‌ متراکم دشمن قرار گرفته. دشمن به‌طور مستقیم و با هدف مبتنی بر گرای نفوذی‌ها، آتش می‌ریزد. گویا تمام مهمّات تمدنی‌اش را فقط برای ما خرج می‌کند. پاره‌ای از جامعه نیز نسبت به عملیات شناختیِ دشمن، دچار حالت «استسباع شناختی» شده است؛ منفعلانه و طوطی‌وار، فقط «تکرار» می‌کند و ترجیح می‌دهد که «فکر» را کنار بگذارد و گوشش به دهان بیگانه باشد. از هر امری بدتر این است که «وضع معیشتی»، به کمک جبهۀ دشمن آمده و تهاجم شناختی را تسهیل کرده است. ۲. در الگوی تحلیلی آیت‌الله خامنه‌ای، تحول فرهنگی دارای سه ضلع است: «امام»، «خواص»، «امّت». خواص اهل باطل می‌توانند هم «مصلحت» را بر «امام» تحمیل کنند و هم «اغوا» را بر «مردم». تعبیر «حجاب اجباری» را نیز «خواص» آفریدند و برای نفی آن دلیل تراشیدند، و آن‌گاه بخشی از «عوام» را با خود همراه کردند. ازاین‌رو، رهبر انقلاب از ما خواستند که دربارۀ گفته‌های‌شان، «فکر» و «بحث» کنیم و آنها را «امتداد» و «بسط» بدهیم و به «فهم عمیق» و «راهکارهای عینی» دست بیابیم. اگر این توقع را برآورده ‌کنیم، هم «ادبیات معرفتی» و هم «گفتمان اجتماعی» ایجاد می‌شود. نقشۀ راهِ عملیّات فرهنگی در موضع رهبر انقلاب چنین است: ثروت اجتماعیِ انقلاب با «جهاد تبیین» حفظ می‌شود؛ و این یعنی «گفتگوی معطوف به گشودن گره ذهنی»؛ باید «حرف نو» یا «منطق نو» داشت؛ «بیان منطقی و اقناعی»، کارساز است؛ و باید فضلای جوان و صاحب‌فکر، «حلقه‌های معرفتی» تشکیل بدهند. «تبیین»، امکانی‌ برای «دفاع عقلانی» از دین است. پس تبیین، «طرح عقلانیت» است و عقلانیت، مدار «گفتگو» است و گفتگو، زمینۀ «تبیین» است و تبیین، شکنندۀ «کج‌روایت‌ها» است. البته اصرار چندبارۀ رهبر انقلاب بر «جهاد تبیین»، به معنی «غفلت از واقعیّت» نیست، بلکه به معنی «غلبۀ روایت بر واقعیّت» است. در جهانِ روایت‌زده، هر واقعیّتی در چهارچوب «گفتمانِ مسلّط»، معنا می‌شود. واقعیّت، «صامت» شده و روایت، آن را به دلخواه خویش، «تفسیر» می‌کند. پس علاج واقعیّت، شرط کافی نیست. باید بودن‌مان را در کنار انقلاب، «اظهار» کنیم؛ باید «نشان» بدهیم که انقلابی هستیم. مسأله‌، «تجلی هستی انقلابی‌مان» در برابر چشم‌هایی است که تشنۀ مشاهدۀ گسست مردم از انقلاب هستند. راه‌حل، جزیره‌ای‌شدنما نیست؛ ما از جامعه گریختیم و میدان را برای ظهور و تجلی فاسقان، خالی کردیم. ۳. چرا واکنش‌ نیروهای فکری جبهۀ انقلاب نسبت به روایت‌های جبهۀ مقابل، اندک و حداقلی است؟! از برخی از بدنۀ خودی شنیدم که دچار شبهه و اشکال شدند؛ پاسخ می‌خواستند. هم ایمان داشتند و هم اشکال. روایت‌بازی دشمن، موریانه‌وار می‌جود و می‌فرساید. در جبهۀ انقلاب، نیروی فکری کم داریم که واکنش‌ها، این‌چنین ناچیز هستند؟! یا نیروها کافی‌اند و مبارزان اندک؟! یا سامان‌دهی نداریم و جبهه نیستیم؟! مسأله ما چیست؟! چالش‌ها می‌آیند و می‌روند و در هر مورد، با ضعف مواجهه در سرآمدان جبهۀ انقلاب روبرو می‌شویم. واکنش‌ها اندک هستند؛ چه رسد به واکنش‌های کیفی و کارساز. چرا چریک‌های خط مقدم، احساس تنهایی می‌کنند؟! لیبرال‌های داخلی، دیگر حتی بی‌پروا به شخص رهبر انقلاب حمله می‌کنند؛ مکرر و آشکار. و ما اغلب نیز نظاره‌گر. این کج‌روایت‌ها هرچه متراکم‌تر و فشرده‌تر شوند، کار دشوارتر خواهد شد. دیر نشود؟! تاریخ را همین کج‌روایت‌ها به زنجیر می‌کِشند. در این اغتشاش چندماهه دیدیم که در میان نیروهای فکری و فرهنگی، بعضی «اندیشۀ غنی» و‌ «تفکر خلّاق» ندارند و تهی‌مایه هستند؛ بعضی «محافظه‌کار» و «ترسو» هستند؛ بعضی فقط در برابر «پول» و «قرارداد»، تبیین می‌کنند و سفارشی می‌جنگند؛ و بعضی «لیبرال» و «دگراندیش» شده‌اند و با دشمن، مخرج مشترک دارند. در معرکۀ «جنگ روایت‌ها»، حوزویان که باید «میدان‌» را دریابند، مشغول «درس‌وبحث» هستند. موقع ابتلا و هزینه که می‌رسد، اهل خوف و مصلحت و حمل‌برصحت و تقیّه، به سوراخ سکوت پناه می‌برند و اگر هم به‌ناچار، زبان باز کنند، جز سخن دوپهلو نمی‌گویند. به حلقه‌های میانی محتاجیم، اما همه به دولت و مجلس و شهرداری مهاجرت کرده‌اند. حس تکلیف در اینجاها که هوای بهاری دارد گُل می‌کند، نه در زمستان جنگ میدانی. در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها نیز طمع ارتقا و ترفیع، ایمان‌سوزی کرده است؛ اهل علم، کارمندان مطیع نان شده‌اند و با استادیاری و دانشیاری و استادی و ... تجدید میثاق می‌کنند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻بازسازی‌های درونی در جبهۀ تبیین-۲ 🖊 مهدی جمشیدی ۴. نکتۀ دیگر این‌که در جریان گفتگوهای مردمی و اجتماعی دریافتم اشکال‌ها و شبهه‌هایی که بخشی از روحانیت در همین چند ماه گذشته دربارۀ حجاب بیان کردند از زبان مردم، تکرار می‌شود، از قبیل اینکه حجاب در زمان ائمه، اجباری نبوده است، یا حجاب، خاص زنان مؤمنان هست، و... . در حقیقت، بخشی از روحانیت به «نیروی مولّد سکولاریسم» تبدیل شده است و در کنار روشنفکری سکولار، در حال ایفای نقش هم‌افزا است. به‌خصوص دربارۀ مسأله‌های دینی، سکولارهای حوزوی می‌توانند با شواهد و دلایل شبه‌دینی، ذهن عوام را نسبت به دین، دچار تحریف کنند. یکی از دلایل متزلزل‌شدن مقولۀ حجاب در جامعه، دست‌کم از نظر فکری و معرفتی، همین بخش از روحانیت هستند. این بخش، مانند خوره به جان دین افتاده و ذره‌ذره، در حال فرسودن ارزش‌های دینی به نفع سکولاریسم هست؛ چنان‌که داغ‌تر و آتشین‌تر از جریان روشنفکری سکولار، روند سکولاریسم را توجیه و نظری می‌کند و از آنجا که جامۀ دین نیز بر تن دارد، کار را بر ما دشوار کرده است. این در حالی است که بخش دیگر روحانیت، اغلب در حاشیه و اهل سکوت هستند. ۵. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فاعلیت ندارد، در قدرت، مرکزنشین است و در جامعه، شبیه حاشیۀ زائد. نیست و هست. بزرگ‌ترین نزاع بر سر سبک زندگی (حجاب) در این هشت ماه رخ داد، اما دریغ از حرارت و حرکتی از سوی شورا. هزینه‌ها، نصیب نیروی میدانی می‌شود، و شورانشینان عالی‌مقام، آرام و آسوده‌اند. «آرمان» و «روح‌الله» در کف خیابان، جان دادند و در خون غلتیدند، اما دریغ از فریادی که از این «جمع محافظه‌کار» شنیده شود. باید یقۀ غیرت چاک می‌دادند. انقلاب به شورا نیاز دارد ولی «شورای انقلابی» نه «شورای انفعالی». هر چند همۀ اعضا یکسان نیستند، اما فضای غالب، سکوت و بی‌زبانی و هراس و محافظه‌کاری است. شورا، خودش بیمار است؛ سال‌هاست. ذهن‌شان جولان‌گاه «معادلات محافظه‌کارانه» است. حس کرده‌اند دچار «بن‌بست» شدیم. اگر «ماهیانه»، شورای انقلاب فرهنگی به چالش کشیده بشود که چه می‌کند و چه طرحی دارد و ده‌ها سوال دیگر، شاهد این وضع نمی‌بودیم. کسی نمی‌پرسید طرح فرهنگی شورای انقلاب فرهنگی کجاست؟! چرا پاسخگو نیست؟ چرا شفاف‌سازی نمی‌کند؟ می‌گوییم تقدم کار فرهنگی، و می‌گوییم تقدم نهی‌ازمنکر به مسئولان، اما شورای انقلاب فرهنگی را فراموش کرده‌ایم. سرچشمه اینجاست. چرا پذیرفته‌ایم که شورا باید صوری و خنثی باشد؛ هست اما نباید باشد. تحول را از همین نقطه آغاز کنیم.‌؛ پاسخ بخواهیم و هزینه مسئولیت را بالا ببریم. چیزی که ما از جلسات شورا می‌شنویم «تعداد جلسات‌شان» است؛ جلسات بسته، محفلی، ناگفتمانی و ... . ضروری است گزارشی از «کارنامۀ عملکرد فردی اعضای شورا» در هشت ماه گذشته، تهیه و منتشر بشود تا آشکار شود که چه کرده‌اند. به نظرم از «اعضای حقیقی» شروع کنیم؛ یک به یک. معنی «مردم‌سالاری دینی» چیست؟! شعار و تعارف است؟! فقط انتخاباتی است؟! خیر! ما «حق» و «تکلیف» داریم که بر قدرت، نظارت کنیم و پاسخ بخواهیم. جبهۀ فکری انقلاب، بسیج و تجهیز بشود برای حساب‌رسی انقلابی از «شورای خاموشان بی‌خطر». ۶. لازمۀ حلقۀ‌ میانی، جمعی هم‌اندیش و هم‌نظر است. افسوس که آفت اختلاف، در تاروپود ما نفوذ کرده است. عده‌ای چریک تنها و بی‌ادعا، در میدانند و تیر و ترکش دشنام و ترور شخصیت به جان می‌خرند. وقتی به صورت طبیعی، حلقۀ میانی تشکیل نشده و شمشیری از نیام برنیامده، یعنی گرهی وجود دارد. چه کسی باید علاج کند؟! «پدر معنوی» نداریم. مصباح که پَر کشید. رحیم‌پور و کچویان و ... پدری کنند برای جماعت اندک دهه شصتی و هفتادی که پرچم تبیین فکری و تولید اجتماعی را نگاه داشته‌اند. نسل پیشین ما کجایند؟! و صدالبته حوزه. از هر جا قطع امید کنیم از بزرگان حوزه نمی‌توان برید. اینان همه تاریخ ما هستند؛ هویت‌ند. چرا خاموش نشستند؟! مشروطه را از یاد برده‌اند یا انقلاب را؟! صد شکر که عامه مردم، دیانت فطری و هویتی دارند و گوش‌شان به زبان جریان روشنفکری، بدهکار نیست، وگرنه بیش از اینها از دست داده بودیم. تعلقات دینی خود مردم، نجات‌بخش‌شان بوده، نه آنچنان فاعلیت نیروها. کم‌فروشی کرده‌ایم. رشدها و رویش‌ها را باید دید و ستود، اما در نسبت با خلاء‌های بزرگ و نیازهای فوری باید چاره‌اندیشی کرد. یک جبهۀ وسیع، روبروی ماست که با تمامیت تمدنش به جنگ روایتی و نزاع معنایی آمده است. به‌قطع باید چاره‌ای دیگری برای این رویارویی تاریخی و تمدنی اندیشید. کار و کنش ما با حجم تهاجم و تعدی دشمن، تناسب ندارد.‌ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi