eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.6هزار دنبال‌کننده
544 عکس
150 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719423571875726806 🗒 کسی‌که دست راستش، وزیر خارجه‌ی روحانی (ظریف)، و دست چپش، وزیر ارتباطات روحانی (آذری‌جهرمی) است، چگونه ادعا می‌کند که «امتداد روحانی» نیست؟! پزشکیان، صداقت سیاسی ندارد؛ چون نمی‌خواهد تصریح کند که به دنبال تشکیل «دولت سوم روحانی» است؛ دولت تنبل‌های در انتظار بیگانه، دولت پیران سرمایه‌دار، دولت توقف. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719426076571797862 🗒 رهبر انقلاب گفتند اصلح، آن کسی است که در درجه‌ی اوّل به «مبانی انقلاب»، اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد، اما آقای پناهیان، معیار «اجرا» را در درجه‌ی اوّل نشانده‌اند! با این تناقض چه کنیم؟! جز این است که باید به سخن صریح رهبر انقلاب عمل کنیم، نه ترجیحات سلیقه‌ای آقای پناهیان؟! اصلح، سعید جلیلی است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719433753463499868 🗒 «تکنوکرات‌های لیبرال» و‌ «تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی»، دو لبه‌ی یک قیچی هستند: «نواصلا‌ح‌طلبی» و «نواصول‌گرایی»، نقاط مشترک فراوانی دارند و انقلاب را با چالش استحاله، مواجه می‌کنند. «آرمان‌گرایی انقلابی» را انتخاب کنید که نسخه‌ی علاج دردهای معیشتی و معنوی است و جامعه نیز به آن مایل شده. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇 استاد شهریار زرشناس، در آخرین لحظه‌های مباحثات سیاسی و انتخاباتی، درحالی‌که نگران آینده‌ی انقلاب از سوی دو جریان لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها بود، این گفتار سیاسی را عرضه کرد و سعید جلیلی را تنها گزینه‌‌ای دانست که می‌تواند در امتداد آرمان‌گرایی انقلابی، افق‌گشایی کند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719455987701215520 🗒 ایسپا، یکی از دقیق‌ترین آمارها را در انتخابات‌های گذشته ارائه کرده. اکنون میدان رقابت، مشخص و نهایی شده؛ دوگانه‌ی «جلیلی/پزشکیان» شکل گرفته. پس رأی‌تان را نسوزانید و خارج از «زمین رقابت»، بازی نکنید که بی‌فایده است. جامعه به «جلیلی»، اقبال و گرایش نشان داده و او به «طرف اصلی رقابت» تبدیل شده. ،،،،،،، 🖇 تعلیقه: در اینجا، من بر اساس منطق «جدل» موضع‌گیری کرده‌ام. در نوشته‌های قبلی نیز تصریح کردم که اگر معتقد به معیار «اصلحیت» نیستید، حداقل به معیار خودتان که «نظرسنجی» است وفادار بمانید و زیر میز نزنید. خوشبختانه اکنون، اصلح، «مقبول» نیز شده است و دیگر بهانه‌ای در دست ندارند. اینک ما با «اصلح مقبول» مواجه هستیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719481632121202085 🗒 دقایقی پیش، استاد علیرضا شجاعی‌زند -جامعه‌شناس انقلابی- به من گفتند که در این لحظه‌های تعیین‌کننده، با «فتنه‌ی ترس» در جبهه‌ی انقلاب و مردم مؤمن، مواجه شده‌ایم. آری، باید از «ترس»، بترسیم، نه از «لیبرال‌ها». حاصل ترس، «تردید» است و تردید نیز به گزینه‌ی «عبور از اصلح» می‌انجامد. نترسیم و نترسانیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719501369182448168 🗒 رأی من، همچنان همان است که بوده. و تا آخر نیز. مهم نیست که فلان منبری و مداح و سردار و آقازاده چه گفته‌اند. مهم این است که رهبر انقلاب گفتند به کسی رأی بدهید که در درجه‌ی اول، «اعتقاد واقعی به مبانی انقلاب» داشته باشد. من، «سست‌رأی» نیستم که بتوانند در ساعات پایانی، ذهنم با بازی شناختی، مهندسی کنند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719508564365682672 🗒 مرحوم علامه طهرانی: در رأى‌دادن، باید انسان احراز کند که شخص، صلاحیّت تصدّى را داشته و مراتب عالى تقوا و علم و درایت و کاردانى در وى موجود است. اگر کسى را انتخاب کردید و بعداً معلوم شد آن شخص، صلاحیّت کافى نداشته، مسؤولیّت اعمال سیّئۀ آن شخص، دامن‌گیر شما هم خواهد بود(نور مجرد، ج۳، ص۲۲۱). https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719518222262801223 🗒 ایده‌ی «اجماع»، از آغاز هم خطا بود؛ تکرار همان «وحدت‌»های عمل‌گرایانه‌ی مبتنی بر هراس از دیگری بود که اولین قربانی‌اش، حقیقت است. با وجود «شکاف گفتمانی» با تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی، باید دنبال مرزبندی و فاصله‌گیری بود. ما محتاج «رأی ناگفتمانی» نیستیم. بار دیگر، سقوط عیار اجتماعی‌شان را خواهند دید. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719540424024053580 🗒 رهبر انقلاب گفتند به کسی رأی بدهید که در درجه‌ی اول، «اعتقاد واقعی به مبانی انقلاب» داشته باشد. سخن آقای جاودان و هر بزرگ دیگری که با این فرمایش رهبر انقلاب، ناسازگار باشد، اعتبار ندارد. انتخاب اینان در اثر القاء، آغشته به «هراس» است نه مبتنی بر «اصلحیت». رهبر انقلاب، چنین انتخابی از ما نخواسته‌اند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇 دیشب با استاد شهریار زرشناس، از «فتنه‌ی ترس» که در دل و جان جبهه‌ی انقلاب افکنده شده و این‌که کسانی می‌کوشند «ظرفیت اجتماعی لیبرال‌ها» را بیش از آنچه که واقعیت دارد، نشان بدهند و بر این اساس، «تنازل از اصلح» را توجیه کنند، سخن گفتم. ایشان نیز این ویدئو را برای دفع این نگاه تقلیل‌گرایانه تهیه کردند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719562028384000019 🗒 ضعف در «اعتقاد واقعی به مبانی انقلاب»، خود را در میدان کارنامه نشان می‌دهد، آنجاکه؛ ۱. کارنامه‌ی اقتصادی به «فساد» و «ویژه‌خواری» و «آقازادگی» گره می‌خورد، ۲. کارنامه‌ی سیاسی به «دوپهلوگویی» و «عدم‌مرزبندی» و «لابی‌گری» و «قدرت‌طلبی»، ۳. و کارنامه‌ی فرهنگی به «رهاسازی» و «تساهل» و «تعلیق شریعت». https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719568433572715825 🗒 جبهه‌ی انقلاب و مردم مؤمن، در انتخابات مجلس نشان دادند که دوره‌ی «پدرخواندگی سیاسی» به سر آمده و دیگر تابع «حلقه‌های قدرت» نیستند. اما چنارها در این‌ انتخابات، هم روی‌صحنه‌ی سیاست‌شان را به «نیروهای غیرسیاسی» واگذار کرده‌اند و هم می‌خواهند با «طلسم تردید»، ما را مسحور کنند؛ تا قدرت‌شان تداوم یابد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719579000805585065 🗒 در این انتخابات، یک رقابت تمام‌عیار میان «سه گفتمان سیاسی» شکل گرفته. گفتمان «اسلام لیبرال» در یک سو است و گفتمان «اسلام انقلابی» در سوی دیگر. گفتمان «اسلام بینابینی» نیز در میانه نشسته. دوتکه‌گی جبهه‌ی انقلاب، یک دهه قدمت دارد و اینک به اوج رسیده؛ تفاوت گفتمانی این دو، انتخاب سیاسی‌شان را جدا کرد. ،،،،،،،،، 🖇 تعلیقه: این تعابیر، معطوف به «مردم» نیستند، بلکه «گفتمان‌ها» نام‌گذاری شده‌اند و گفتمان‌ها نیز ساخته‌ی «نخبگان» هستند. نخبگان هر یک از این گفتمان‌ها، آینه‌ی تمام‌نمای آنها هستند، اما بخش عمده‌ی توده‌ی هوادار مردمی، انطباق نسبی و درجه‌ای و بریده‌بریده دارند. حساسیت گفتمانی، به معنی دقت‌نظر است نه تنگ‌نظری. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻فهم اجتماعی از حاصل انتخابات: واقعیّات اجتماعی در برابر حدسیّات نخبگانی 🖊 مهدی جمشیدی [یکم]. دربارۀ پزشکیان. همچنان که پیش‌بینی می‌شد، تمام جریان اصلاحات و اعتدال به حمایت از او پرداختند و از مصرفِ هیچ امکان و بضاعتی فروگذار نکردند، اما نتوانستند «موج اجتماعیِ عظیم» ایجاد کنند و تجربۀ انتخاب خاتمی و روحانی را تکرار نمایند. حتی حمایت «خاتمی» و «ظریف» نیز نتواست به او کمک تعیین‌کننده‌ای نماید و ورق را به نفع پزشکیان برگرداند. این بدان معنی است که بدنۀ اجتماعیِ این جریان، هم دچار «ریزش» و «گسست» و «جدایی» شده، و هم دچار «سرخوردگی» و «انفعال» و «حاشیه‌گزینی». اینان، تمام اهرم‌‌های تحریکی و استعدادهای انگیزشی خود را به کار گرفتند اما از «بسیج اجتماعیِ بزرگ»، عاجز ماندند. در ساعات پایانیِ رأی‌گیری، شاخۀ جنگ روانیِ اصلاحات به کار افتاد و گفتند اگر در انتخابات مشارکت نکنید، جلیلی به قدرت خواهد رسید و کار شما را خواهد ساخت، اما این حربه و خدعه نیز مؤثّر نیفتاد و تغییر چشمگیری ایجاد نکرد. پزشکیان، همۀ «توانمندی‌های ساختارشکنانه» و «قابلیت‌های هنجارستیزانۀ» خود را در دور اوّل، مصرف کرده و برای دور دوّم، سخن و عمل تازه‌ای ندارد که بتواند با تکیه بر آن، «تغییر بزرگ» ایجاد کند. روشن شد که «هراس‌افکنی» عدّه‌ای نسبت به پزشکیان، تحلیل واقعی نبوده و بیشتر برای صحنه‌سازیِ معطوف به نامزدِ مطلوب‌شان بوده است. بااین‌حال، هرگز نباید از شگردها و حیله‌های اصلاحات در دور دوّم، غفلت کرد. ما در «لبۀ مرز» قرار داریم و چه‌بسا با بی‌تدبیری، سرنوشت انتخابات را به این رقیب خطرناک واگذار کنیم. [دوّم]. دربارۀ قالیباف. نوشته بودم که «شیب اجتماعی» در میان انقلابی‌ها و تودۀ مردم، همراه او نیست و تجربۀ انتخابات مجلس نشان داده که وارد دورۀ «افول سیاسی»‌اش شده و دیگر هیچ امکانی برای احیای خویش ندارد. او از نظر سیاسی، تمام‌شده و غیرقابل‌سرمایه‌گذاری است و حتی در انتخابات مجلس نیز این ناتوانی و عجز، ظهور یافت، چه رسد به ریاست‌جمهوری که عرصۀ انتخاباتیِ بسیار دشوارتری است. خطای او، خطای مشاورانش بود و او هرچه می‌کِشد، از نظرات وارونه و معوج اینان است. شخصیّت سیاسی‌اش را مچاله و منهدم کردند و اینک باید نتیجۀ راهبردپردازی‌های غلطِ خود را به نظاره بنشینند. هم «حضور» قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری، خطا بود و جبهۀ انقلاب را دچار تردید و فرصت‌سوزی کرد، و هم «کناره‌نگرفتن» وی، او را از نظر اخلاقی و انقلابی بر موضع اتهام و مؤاخذه نشانید. برخلاف بازنمایی‌های شاخۀ رسانه‌ای قالیباف، او در میان «خاکستری‌ها»، اقبال بسیار اندکی دارد و عمدۀ سبدِ رأی او، بخشی از «انقلابی‌ها» بودند، اما تصریح به این واقعیّت، تمایز میان او و جلیلی را بی‌معنی می‌کرد؛ چون حضور قالیباف و ترجیح او، همیشه به این امر استناد داده می‌شد که وی قادر است رأی خاکستری‌ها را به سبد خویش بریزد. اینک به عیان و در بُعد ملّی دیدیم که چنین نشد. فراتر از این، حتی هواداریِ آنچنانیِ اصحاب منبر و مداحی و خرج‌کردن از سرمایه‌های فراانتخاباتی و فراجناحیِ جبهۀ انقلاب نیز نتوانست گره از کار فروبستۀ او بگشاید، بلکه اینک با شگفتی باید «نهِ انتخاباتیِ» بخش عمدۀ بدنۀ جبهۀ انقلاب را به همۀ این شهرگان دینی و اخلاقی و نظامی و ... مشاهده کنیم. «انتخاب بدنه»، همان «انتخاب رئوس» نبود و در اینجاست که شکاف میان لایۀ نخبگانی این بخش از جبهۀ انقلاب با بدنه مشخص شد. برای جبران، دیر نشده است. [سوّم]. دربارۀ جلیلی. هیچ‌کس مانند او نمی‌توانست در این انتخابات، رأی‌ساز و کارساز باشد و جبهۀ انقلاب را همسو و هم‌داستان نماید. او یک «سیاست‌مدار سفید» است و با «برنامه» و «عمل» به میدان آمده است و سنجیده سخن می‌گوید و حکیمانه، میدان را می‌شناسد. از این گذشته، ما در «دورۀ پسارئیسی» قرار داریم و خواه‌ناخواه، «منطقِ انتخاب‌کردن» در جامعه، تا حد زیادی، متأثّر از کارنامه و خُلقیّات رئیسی است. جامعه، زیر سایۀ اوصاف و حال‌وهوای رئیسی، انتخاب می‌کند و نه مستقل از آن؛ ازاین‌رو، به عرصه می‌نگرد و «شبیه‌ترین» گزینه به رئیسی را برمی‌گزیند. روشن است که از نظر عقل اجتماعی، آنکه می‌تواند «امتداد» و «دنبالۀ» رئیسی باشد، جلیلی است و نه قالیباف. کسانی‌که تحلیلی غیر از این داشتند، در فضای سیاسیِ پیشارئیسی می‌اندیشیدند و به این نقطۀ عطف، اعتنا نمی‌کردند. حسِ جامعه، دست‌کم در بخش انقلابی و تودۀ محتاج عدالت، کسی همچون جلیلی را می‌طلبد و انتخاب او، یک انتخاب «طبیعی» و «اقتضایی» است. اینک جلیلی، یک آزمون دشوار در پیشِ رو دارد؛ او باید با تمامیّتِ جریان اعتدال و اصلاحات روبرو بشود و آنها را درهم‌بشکند. کار ساده‌ای نیست؛ به خصوص از این جهت که شاخۀ عملیات روانیِ اصلاحات‌، دست به کار خواهد شد و هرچه در آستین دارد را به کار خواهد گرفت. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719647780189024885 🗒 واقعیت‌های متمایز و جذابی در شخصیت جلیلی وجود دارند که هنوز در ذهن مردم، چندان تصویر و مجسم نشده‌اند: «صداقت سیاسی»، «سلامت اقتصادی»، «عدالت‌خواهی ساختاری»، «برنامه‌ی موشکافانه» و «تسلط بر میدان». اینها، نقاط ضعف پزشکیان و جریان سیاسی حامی‌اش هستند. جلیلی، فقط یک قدم تا ریاست‌جمهوری فاصله دارد. ،،،،، 🖇 تعلیقه: جلیلی از لحاظ تضادی و تقابلی، باید این‌گونه بازنمایی و تصویرسازی شود که برخلاف دو جریان اعتدال و اصلاحات؛ ۱. دروغ‌گو نیست، ۲. دزد نیست، ۳. ویژه‌خوار نیست، ۴. کلی‌گو نیست، ۵. سخنران نیست. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719659718148363751 🗒 مؤثرترین و فوری‌ترین اقدامی که می‌تواند هم بر مشارکت مردم و گرمی فضای انتخابات بیفزاید و هم فضیلت‌ها و مزیت‌های جلیلی را در مقابل دیده‌ی همه‌ی مردم قرار بدهد، برگزاری «مناظره‌ی زنده‌ی تلویزیونی» است. باید این دو «تفکر متضاد»، در برابر یکدیگر بنشینند و یک گفتگوی به‌شدت «چالشی» و «صریح» شکل بگیرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719672757140345714 🗒 رأی پزشکیان، رأی به «شخصیت» او نیست، بلکه رأی به «موقعیت» اوست؛ جریان اصلاحات، او را در «جغرافیای گسل‌ها»ی سیاسی و قومی و مذهبی نشاند و رأی‌سازی کرد. او نه «مدیر قوی» است، نه «سیاست‌مدار جذاب»، نه «متفکر طراح» و نه «روشنفکر خوش‌بیان». او یک بوروکرات معمولی است که نان موقعیت تصنعی‌اش را می‌خورد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719689366044552794 🗒 پزشکیان هیچ راه‌حل مشخصی ندارد، بلکه کلیاتی می‌گوید و آن‌گاه، همه‌چیز را به «کارشناسان فرضی‌اش» ارجاع می‌دهد! اما مگر کارشناسان، «نظر یکسان» دارند؟! تفاوت میان همین رویکردهای کارشناسی است که به انتخاب، معنا می‌دهد. بنابراین، او توقع دارد که مردم به «ابهام» رأی بدهند و پای «کاغذ سفید» را امضا کنند! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719721863200787749 🗒 در «مناظره»، با کسی‌که «نظر» ندارد چه می‌توان گفت؟! پزشکیان، ریاست‌جمهوری را به «مدیریت بر کارشناسان» تقلیل می‌دهد و «بی‌نظری»اش را توجیه می‌کند. در مناظره با شخص بی‌نظر، باید «بی‌نظری» او را عیان کرد تا مردم، زندگی‌شان را به دست کسی‌که از «دانایی» بهره ندارد نسپرند. «ریاست جاهلان»، آغاز مصیبت است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719728066952159048 🗒 پزشکیان، «تجربه‌شده» است؛ او روی دیگر سکه‌ی سیاه حسن روحانی‌ست. زبانش می‌گوید نیست، اما ستادش می‌گوید هست. سرمایه‌سالاران و تصمیم‌گیران دولت روحانی، یاران او هستند. صداقت ندارد که اعتراف کند. او می‌خواهد آن «گذشته‌ی تلخ» را بازسازی کند و دوباره سفره‌ی مردم را به آتش بکشد. آزموده را آزمودن خطاست. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719731457259574696 🗒 هم «طالبان» خطرناکند و هم «نادانان». هر دو اگر به قدرت برسند، کام مردم را تلخ خواهند کرد. اما جلیلی، «انقلابی» است، نه «طالبانی»؛ او یک «انقلابی دانا» است. انقلابی، هم می‌فهمد و هم می‌شنود؛ هم اهل نظر است و هم اهل مشورت؛ هم دیانت دارد و هم عقلانیت؛ هم متعهد به شرع خداست و هم مهربان با عامه‌ی مردم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻چرا «آری به جلیلی»؟ -۱ 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. جلیلی، اهل نظرورزی و فهم و تحلیل است و نامسئولانه و خام‌اندیشانه، امور مردم را به دیگران – به‌اصطلاح، کارشناسان – ارجاع نمی‌دهد و از خود، رفع‌تکلیف نمی‌کند. او با «طرح» و «برنامه» و «نقشه» و «راه‌حل» به میدان انتخاب‌شدن آمده است و ذهنش و دستش از راهکار و نسخۀ علاج، تهی نیست. او همچون پزشکیان، در «نقطۀ صفر» قرار ندارد و نمی‌خواهد تازه پس از انتخاب‌شدن، به سراغ کارشناسان برود و راه‌چاره را بیابد. او این راه‌ها را در طول دهۀ گذشته رفته و مسأله‌ها و گره‌ها و چالش‌ها را شناخته، و نظریه‌ها و نسخه‌ها و مسیرها را به محک تجربه نهاده است. او در دولت رئیسی، سایه‌نشین بود، اما بود؛ در همان‌جا، نسخه‌ها را به‌صورت تدریجی و تکه‌تکه، ارائه کرد و کارآمدی و کارآیی آنها را سنجید. پس او، از نظر «رسمی» در سایه بوده، وگرنه در «عمل»، میدان و تجربه و عینیّت را درک کرده است. اما پزشکیان، هیچ در دست ندارد؛ جز خطابه‌خوانی‌های کلّی و شعاری و کلاسی و انتزاعی. ذهن او، هنوز با مسأله‌ها و واقعیّت‌ها درگیر نشده و او در مرحلۀ «پیشادولت‌مردی» قرار دارد؛ یعنی در مرحلۀ جنینی است و چه‌بسا هیچ‌گاه متولّد نشود؛ چه رسد به این‌که وی را بالغ و رشدیافته بدانیم. جلیلی، سال‌ها خود را برای این معرکه، ساخته و آماده کرده و می‌داند که چه می‌خواهد و چه نمی‌خواهد. [دوّم]. جلیلی، خودش است و جمعی از اصحاب عقلانیّت و فکر و مطالعه و تدبیر و اجرا و اقدام. او سیاست‌زده نیست و در جناح‌ها و حزب‌ها، آشیانه نکرده است، بلکه مستقل از نیروهای سیاسی، خویش را برای مدیریّت کلان، ساخته است. به عبارت دیگر، «خودساخته» و «خودبنیاد» است و نان کفایت و کاردانی‌اش را می‌خورد. اما پزشکیان، «دنبالۀ اصلاحات» و «امتداد اعتدال» است و از این و از آن، وام می‌گیرد تا کاستی‌ها و ضعف‌های عیانِ خویش را بپوشاند. در ستاد و حامیان جلیلی، جوانانِ مؤمنِ انقلابی و دانشجویانِ آزاداندیش و نخبگانِ متعهد و پیرانِ باتجربه و عقلای عاقبت‌اندیش قرار دارند، اما در جریان پزشکیان، اصحاب قدرت و متنفّذانِ سرمایه‌سالار و سیاست‌بازانِ کهنه‌کار به چشم می‌خورند که بدنام و بدسابقه هستند. بخش زیادی از مردم، از مناسبات و معادلات قدرت، بی‌خبرند و نمی‌دانند که در پشت‌صحنۀ این نمایش، چه می‌گذرد، و اگر می‌دانستند، از قدرت‌گیری کسی چون پزشکیان می‌هراسیدند. آنان که باید حقایق پنهان را به جامعه می‌گفتند و علّت‌ها و ریشه‌ها را با جامعه در میان می‌گذاشتند، سکوت کردند. اما امروز، باید نشان داد که ائتلافِ پیرامون پزشکیان، «اتئلاف ثروت و قدرت» است. در مقابل، جلیلی که اندک تبلیغی دارد، هزینه‌اش را از مردم خواسته و به آنها نیز گزارش داده است. او نه کیسۀ پُر زر و سیم دارد و برای قدرت، کیسه دوخته؛ و نه در آینده، به کسی اجازه خواهد داد که در دولتش، دکان‌داری و کاسبی کند. [سوّم]. جلیلی، «خویشتنِ حقیقی»‌اش را عرضه کرده است؛ دروغ نمی‌گوید و تظاهر نمی‌کند و در پی عوام‌فریبی نیست. هرچه هست، همان است که می‌بینید. لایۀ پنهان و سخن نهان ندارد و نمی‌خواهد پس از ریاست‌جمهوری، چهرۀ واقعی‌اش را آشکار کند؛ چون هم‌اینک، همۀ واقعیّت و باطن و قصد خودش را در معرض انتخاب و ارادۀ مردم قرار داده است. سیاست‌مدار است، اما سیاسی‌کاری نمی‌کند و با خدعه و نیرنگ، مردم را اغفال نمی‌کند. یک‌رنگ و یک‌رو و بی‌پیرایه است و کاسه‌ای زیر نیم‌کاسۀ او نیست. اما پزشکیان، مسیر صداقت و راستی را در پیش نگرفته است؛ به رهبر انقلاب و سیاست‌های کلّیِ ایشان ارجاع می‌دهد، اما هم سخنانی می‌گوید که در تضاد آشکار با ایشان است و هم با کسانی می‌نشیند و مصاحبت می‌کند که اصحاب فتنه و استحاله و توطئه و ساختارشکنی هستند. نمی‌توان پذیرفت که نمی‌داند و دچار «تناقض ناآگاهانه» شده، بلکه باید گفت او در پی «بازی‌سازیِ سیاسی» است و در انتخابات، «دکانِ دونبش» گشوده است. اما پس از انتخابات، خودِ واقعی‌اش را آشکار می‌سازد و می‌کوشد با ارجاع‌دهی به رأی مردم، پرچم مخالفت و تقابل و اصطکاک بلند کند و موضع خودش را بر کرسی بنشاند. او با صراحت، موضع‌اش را دربارۀ فتنه و اغتشاش و کنشگران اصلی آنها نمی‌گوید و اغلب، میانه را می‌گیرد تا در این مرحله، گزند نبیند، اما آن هنگام که در قدرت، تثبیت شد، تعارف و مماشات را کنار می‌گذارد و به آن سو می‌غلتد. او «سیاست» نمی‌داند – همچنان که هیچ‌چیز جز طبابت نمی‌داند و ذهنش ابتدایی و ساده است – اما «سیاسی‌کاری» و «سیاست‌بازی» را می‌داند و می‌کوشد با وسط‌نشینی و مبهم‌گویی، از این مرحله عبور کند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻دوستانه با دکتر بیژن عبدالکریمی 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. از مصاحبه‌های مطبوعاتی دکتر بیژن عبدالکریمی دریافتم که گویا ایشان از ریاست‌جمهوری مسعود پزشکیان دفاع می‌کنند و یا دست‌کم، چشم امید به وی دوخته‌اند. به‌لحاظ منطقی، شگفت‌زده شدم اما به‌لحاظ عملی و در نسبت با سیرۀ خودِ ایشان، این انتخاب را طبیعی دانستم؛ چراکه معتقدم عبدالکریمی، گرفتار این تلاطم‌های ناموجّه و به‌دور از خط‌کشیِ معرفتی و حِکمی است. او در عرصۀ سیاست، بیش از هرجا، این قبیل تکانه‌ها و نوسان‌ها را به رخ می‌کِشد و نشان می‌دهد که در جغرافیای غریبِ سیاست، به‌آسانی «ازخودبیگانه» می‌شود و یک «دیگریِ وارونه» در روح او حلول می‌کند. عجیب است که حتی اصحاب فلسفه و تعقّل و تدقیق، به ورطۀ چنین تناقض‌ها و جابجایی‌هایی می‌افتند و چهرۀ متفاوتی از خویش را نشان می‌دهند. به یاد دارم که در دولت اعتدالی‌های تکنوکرات، استاد ایشان، دکتر رضا داوری اردکانی در کنار یک «لیبرال‌تکنوکراتِ فرومایه» – یعنی عباس آخوندی، وزیر راه دولت اعتدال – نشست و دربارۀ «ایران‌شهری» سخن گفت. اینک عباس آخوندی، همان وزیر چندهزار میلیاردی که خانه‌داشتن را به رؤیای محال تبدیل کرد و رنج و درد جانکاه توده‌های مردم را به ارمغان آورد، رهسپار ستاد پزشکیان شده است و به جانب‌داری از وی می‌پردازد و عبدالکریمی نیز امروز به اردوگاهی پیوسته که این «تکنوکرات» در آن حضور دارد. [دوّم]. نمی‌دانم که آیا عبدالکریمی، اندکی پای سخنان پزشکیان نشسته و از وی شنیده است یا خیر. می‌داند که اگر تعبیر «خودآگاهیِ تاریخی» را در برابر پزشکیان به کار ببرد، او هیچ فهمی از این تعبیر نخواهد داشت و چه‌بسا این مفهوم، حتی تاکنون به گوش وی نیز نرسیده باشد؟! عبدالکریمی می‌داند که پزشکیان، هیچ طرح و نقشه‌ای ندارد و با ذهنی خام و ابتدایی و صیقل‌نخوره، پا به عرصۀ انتخابات نهاده است؟! عبدالکریمی می‌داند که همۀ گفتارهای انتخاباتیِ پزشکیان در طول مدّت تبلیغاتش، اگر تکرارهای خسته‌کننده را بزداییم، حتی «یک صفحه» نیز نمی‌شود؟! اصلاح‌طلبان برای او، متنی نگاشتند که به‌عنوان موضع خودش در پایان مناظره بخواند، اما چنان «پُرلکنت» و «گیج» و «سردرگم» خواند که مخاطبان دریافتند که او بی‌آنکه فهمی از این نوشته داشته باشد، فقط آن را «روخوانی» کرد و بس. ما با کسی روبرو هستیم که قوارۀ وجودی‌اش، اینقدر نازل است، اما سودای ریاست‌جمهوری دارد و شعارش «برای ایران» است! نکند ایران در مرداب «نادانی» و «ناچیزی» غلتیده که این ذهنیّت در وی شکل گرفته است؟! به‌راستی، او برآیند و برآمد جامعۀ ایران است و نخبگانی همچون عبدالکریمی، آرمان‌های خود را در سایۀ ریاست‌جمهوریِ کسی مانند پزشکیان طلب می‌کنند؟! او چه امکان تاریخی و بضاعت هویّتی دارد که شایستۀ حمایت شده است؟! تأمّل کنید که آیا پزشکیان، حتی اندک فهمی از صیرورت تاریخ دارد و می‌داند که ما در کجا ایستادیم و به کدام سو در حرکت هستیم؟! او که به‌عنوان رئیس‌جمهور، حتی از اجرائیّات نیز بی‌اطلاع است و لحظه‌به‌لحظه در برابر پرسش‌ها و چالش‌ها و نقدها، به کارشناسان مجهولی ارجاع می‌دهد که مردم، آنها را ندیده‌اند، چگونه می‌تواند واجد «فهم تاریخی» باشد؟! و اگر رئیس‌جمهور، این‌چنین «سطحی» و «بیگانه» و «دورافتاده» و «اداری» باشد، چه بر سر ایران خواهد آمد؟! او که در میزگرد فرهنگی‌اش، بهشتی را از اعماق دهۀ شصت می‌آورد تا در مدح لیبرالیسم فرهنگی بگوید، اما منتقد زیرک که در آن سوی نشسته – یعنی شهاب اسفندیاری – گذشتۀ انسدادی و اختناقی‌اش را به یادش می‌آورد و آن‌گاه، زبان بهشتی بند می‌آید، چه تفسیر و درکی از «فرهنگ» و «هویّت» دارد؟! و یا او که در همان میزگرد، محمد فاضلی را فراخوانده که تاب نقد ندارد و به‌آسانی برآشفته می‌شود و از گفتگو می‌گریزد و ادب را در حضور مردم، مچاله می‌سازد، می‌تواند گشایش فرهنگی ایجاد کند و یک افق متفاوت و لطیف در برابر ما قرار بدهد؟! [سوّم]. امیداورم که چنانچه عبدالکریمی، قصد پاسخ داشت، در مصرف تعابیر «ایدئولوژیک» و «تئولوژیک»، اسراف نکند و گمان نکند که تکرار ملامت‌بار این اصطلاحات، جای استدلال می‌نشیند و مرا و مخاطب خودش را قانع می‌گرداند. چه من و چه عبدالکریمی، هر دو آمیختۀ با ایدئولوژی و تئولوژی هستیم و اگر این اوصاف، نقصان و کاستی باشند، هر دو در آنها مشترکیم؛ چه‌بسا ایشان فزون‌تر و من کمتر. پس بهتر این است که ایشان، منطق و مدخل دیگری را برگزیند و خودش را در نسبت با انتخاب‌های سیاسی و جایابی‌های اجتماعی‌اش، تعریف و معنا کند و نکوشد با تصویرسازی هیولایی از دیگریِ منتقد، حاشیۀ امن برای خود بسازد. بر اهل نظر و معرفت، فرض است که «سیاست» را تابع «تفکّر» سازند، نه این‌که مرزهای خویش را در عالَم سیاست، جابجا کنند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719761117689871029 🗒 دولتمردی، جراحی است اما نه جراحی «قلب»، بلکه جراحی «اقتصاد» و «سیاست» و «فرهنگ». جراح قلب را از این اتاق عمل، بیرون برانید و ایران را به اصحاب ندانستن و ندانم‌کاری و نفهمیدن نسپارید. می‌شود و می‌توان، اما او چون نمی‌داند، نمی‌تواند. کسی‌که تدبیر ندارد، حاکمیت را در تعلیق و سرگردانی نگاه می‌دارد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi