eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
7.5هزار دنبال‌کننده
390 عکس
136 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (محقّق و نویسنده‌ی فرهنگ‌پژوه) @Mahdijamshidi60
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درسگفتار: جبهه فکری انقلاب و مسئولیت جهاد تبیین-۲ (هدیه: خواندن فاتحه برای استاد مصباح) https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درسگفتار: حلقه های میانی و گذار از وضع موجود-۱ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درسگفتار: حلقه های میانی و گذار از وضع موجود-۲ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درس‌گفتار: ۱. سلوک و قواعد پژوهشگری ۲. مسأله‌شناسیِ پژوهشی در بیانیۀ گام دوّم انقلاب https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درس‌گفتار: [آیت‌الله مصباح و مسألۀ خشونت] https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻 نقد پیش‌نویس طرح تحوّل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی: تحوّلی در راه خواهد بود؟! مهدی جمشیدی [1]. دوگانۀ «تاریخ‌نگاریِ انتقادیِ فرهنگی/ بی‌تاریخیِ سرگردانِ فرهنگی» انتظار این بود که در طرح، فصل و بخشی به «آسیب‌شناسیِ گذشته» اختصاص می‌یافت و مسیر پیموده‌شده، تحلیل می‌شد و «چالش‌ها/ غفلت‌ها/ لغزش‌ها»، آشکار می‌شدند، نه این‌که به ناگهان، «بایدها و نبایدها» به میان آیند و هر آنچه که در گذشته رخ داده است، نادیده انگاشته شود. ما با یک «ساختار نوپدید» مواجه نیستیم که در نقطۀ آغاز حیات خود قرار داشته باشد، بلکه این ساختار، همزاد انقلاب است و دهه‌ها، «تجربه‌های متراکمِ درست و نادرست» دارد. طرح تحوّل باید در چنین «زمینه»‌ای متولّد شود و از متن «مسأله‌ها و معضله‌های این مسیر طولانی»، سربرآورد، نه این‌که «بی‌تاریخ» و «معلّق»، در برابر مخاطب بنشیند و یکباره، مدینۀ فاضلۀ خویش را تصویر نماید. [2]. دوگانۀ «اهتمام متمرکز فرهنگی/ اهتمام پراکندۀ فرهنگی» در طرح، «مجموعۀ بسیار گسترده‌ای از تکالیف و مسئولیّت‌ها» مشخص شده‌اند، بدون این‌که «اولویت منطقی» و «ترجیحِ واقعی» در میان باشد؛ چنان‌که فهرستی از مطالبه‌های رهبر انقلاب از شورا در کنار یکدیگر درج شده‌اند. شورا نمی‌تواند چنین دستورکار وسیعی را انتخاب کند و در «همۀ زمینه‌ها» در «زمان واحد»، کامیاب شود، بلکه باید ناظر به واقعیّت‌های فرهنگیِ کنونی، معیاری برای «تقدّم» و «تأخّر» برگزیند و «دایره و دامنۀ عمل» خود را محدود سازد. شورا باید چشمی به «فرهنگ» داشته باشد و چشمی به «علم»، و در این دو قلمرو، برترین‌ها و واجب‌ترین‌ها را انتخاب کند و چندین سال، در یک جهت، حرکت و جهد کند و دستاوردی بیندوزد و توفیقی کسب کند، و آن‌گاه بر اساس داشته‌ها و اندوخته‌هایی این‌چنینی، پهنه‌های دیگری را برگزیند. برگرفتن همه‌چیز در همان گام نخست، سنگ بزرگی است که از نزدن حکایت می‌کند. حتّی اراده‌های انقلابی و ساختارشکن نیز نمی‌توانند بی‌پروا و جسورانه، «تمام امکان‌ها» را در اختیار خویش ببینند و یکه‌تازی کنند، بلکه باید در هر مقطع زمانی و با توجّه به ضرورت‌ها و اقتضاهای اینجایی و اکنونی، دست به «انتخاب‌های حکیمانه» بزنند. [3]. دوگانۀ «پایش فرهنگی/ کنش فرهنگی» همچون گذشته، در این طرح نیز «رصد/ روایت/ شناسایی» بیش از هر مسألۀ دیگری، صدرنشین است، حال‌آن‌که این امر، «مقدّمه» است و باید از آن به‌عنوان ابزاری در راستای هدف‌ها استفاده شود. فلسفۀ وجودیِ شورا، «کنشگریِ عالی در فضای فکری و فرهنگی» است و این با پایش‌بسندگی و توقف در آمار و ارقام، حاصل نمی‌شود. مسألۀ اصلی، «فاعلیّتِ بیرونی و محسوس» شوراست، امّا در این طرح، نشانی از «تحوّل» در این باره به چشم نمی‌خورد. هرچه که هست، همان «خطّ و رویّۀ پیشین» است و حداکثر این است که چند بند جزئی و فرعی به آن افزوده شده است، امّا روشن است که نمی‌توان بر این «بازاندیشی‌های ناچیز و اقلّی»، تحوّل نام نهاد و به این واسطه، در انتظار یک «اتّفاق متفاوت» نشست. [4]. دوگانۀ «قرارگاه فرهنگی/ ادارۀ فرهنگی» در این طرح، همچنان شورای ‌عالی‌ انقلاب فرهنگی در هندسه و هیئت یک «نهاد دیوان‌سالارانه»، تعریف شده که از «طراوتِ فرهنگِ جهادی» و «نشاطِ روحیۀ انقلابی»، بی‌بهره است؛ به‌طوری‌که همۀ امور در «قالب‌های رایجِ اداری» دیده شده‌اند و «نظم دیوان‌سالارانه» بر مناسبات و جهت‌گیری‌ها، حاکم است. اگر شورا نتواند برای خویش، «فضای تنفّسی تازه» تعریف نماید و از «ساختارهای متصلّب و اداری‌شدۀ کنونی»، عبور کند، در تلۀ موانع ساختارها، اسیر خواهد بود و گرهی را نخواهد گشود. وقتی بوروکراسی برای تجدّد، در حکم «قفس آهنین» است، پُر واضح است که برای انقلاب اسلامی نیز چنین خواهد بود و ما به طریق اولی، باید خود را از قید و بند آن رها کنیم. شورا به اندازه‌ای که از قواعد دیوان‌سالاری فاصله می‌گیرد و به نهاد انقلابی و جهادی نزدیک می‌شود، کامیاب خواهد بود، امّا به دلیل عادی‌انگاریِ فرهنگِ رقیب و غلبۀ آن، در این باره اندیشه نشده و به عنوان پیش‌فرض قهری و جبری، بر روح طرح، حاکم شده است. [5]. دوگانۀ «بایدهای فرهنگی/ فن‌آوری‌های فرهنگی» پس از این که وضع آرمانی، مشخص گردید، باید «سازوکارها» و «روش‌ها»یی برای گذار انتخاب شوند که قدرت «انتقال» و «جابجایی» داشته باشند. به‌عبارت‌دیگر، ما به یک «نقشۀ راه» نیاز داریم که در آن، «مسیرها» و «معبرها»ی عبور از وضع کنونی به وضع آینده، تعیین شده باشد، نه این‌که تنها به سلسله‌ای از بایدها و نبایدها - که آیت‌الله خامنه‌ای آنها را در طول دهه‌های گذشته طلبیده است - اشاره شود و «منطق» و «مجرا»ی گذار، نادیده انگاشته شود. خود آیت‌الله خامنه‌ای از این روش‌ها و شیوه‌ها به‌عنوان «فن‌آوری‌های فرهنگی» یاد می‌کند و معتقد است که پارۀ مهمّی از خلّاقیّت‌های فرهنگی، معطوف به آن است. http://fdn.ir/67996
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوصاف جامعۀ اسلامی [مرحلۀ چهارم انقلاب]-1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوصاف جامعۀ اسلامی [مرحلۀ چهارم انقلاب]-2
🔻 نقد پیش‌نویس طرح تحوّل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی-۲ یک «بازی کوچک» در متن یک «دغدغۀ بزرگ» مهدی جمشیدی [۱]. دوگانۀ «ریاضی‌اندیشیِ فرهنگی/ انسانی‌اندیشیِ فرهنگی» عقبۀ فکری و معرفتیِ شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون بسیاری از نهادهای فرهنگی دیگر، همواره در اختیار نیروهایی بوده که از زوایۀ «علوم فنی» یا «علوم طبیعی» به فرهنگ نگریسته‌اند و تخصص و تمحّضِ خاص دربارۀ «فرهنگ» نداشته‌اند. این امر در بسیاری از سندهایی که شورا در طول دهه‌های گذشته نگاشته است، نمایان و برجسته است. همین امر، سبب‌سازی نگاه‌های «صوری» و «بی‌اثر» شده و «عمق» و «اتقان» را از آنها ربوده است. هیچ‌یک از سندهای منتشرشدۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی، به‌طور همزمان، ادبیّاتِ «راهبردی/ کلان/ پهن‌دامنه» و «فاخر/ عالمانه/ متعمّقانه» ندارند، بلکه این سندها، نوشته‌هایی از قبیل «تکرارهای اداری و صوری» هستند که مخاطب را قانع نمی‌سازند. به‌بیان‌دیگر، شورا فاقد بدنه و عقبه‌ای است که بتواند در مرتبۀ انقلاب اسلامی و مبتنی بر «رگه‌های عمیقِ فلسفیِ» آن، سندنگاری کند. همه‌چیز به «برداشت‌های سطحی و نازل» فروکاهیده شده و از «رویکرد عالمانه و معنایی»، تهی شده است. روشن که چنین ضعف بزرگی، آنان را که مسلّط به ادبیّات فاخر و نگاه انسانی هستند، متقاعد نخواهد کرد و شورا را به یک نهاد به‌شدّت دیوان‌سالارانه و ادرای فرو کاهیده است. این در حالی است که در طرح تحوّل، این مسألۀ زیرپوستی و ناپیدا، برجسته نشده است. البتّه در اینجا قصد ندارم به انتخاب‌های انسانیِ نابجا در این مجموعه اشاره کنم که هیچ تناسبی با شایسته‌سالاری ندارد و کسانی در زیرمجموعه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور دارند که رفاقت و نفوذ و ... موجبات حضور آنها را فراهم کرده است. [۲]. دوگانۀ «فزون‌خواهی ساختاری/ مسئولیّت‌پذیری ساختاری» مطالعۀ طرح نشان می‌دهد که گویا شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیش از آن‌که دغدغۀ اصلاح و بازسازی خویش را داشته باشد و خود را متناسب با اقتضاها و ضرورت‌های انقلاب، دگرگون سازد، «فرافکنی» می‌کند و چشم به دیگران و می‌خواهد «قدرت ساختاریِ» خود را افزایش بدهد، حال‌آن‌که باید صریح و شفاف پرسید که در طول دهه‌های گذشته، شورا با همین حدّ از «اختیارها و امکان‌های ساختاریِ» خویش، چه کرده و آیا از تمام ظرفیّت‌ها و بضاعت‌هایی که این قلمرو داشته، بهره برده است؟ نباید مظلوم‌نمایی و فرافکنی کرد و کاستی‌ها و سستی‌های فراوان خویش را ندید و سایۀ خویش را بر سر دیگران گستراند، بلکه باید در درجۀ اوّل، نقص و عیب را به خویش ارجاع داد و دید با وجود مرتبۀ سازمانیِ «عالی»، چگونه این اندازه تأخیر و تعلل و عقب‌ماندگی در میان است و در طول چهار دهه، هیچ اتّفاق چشمگیر و بزرگی رخ نداده است؟! [۳]. دوگانۀ «تجدیدنظر سازمان‌مدارانه/ تجدیدنظر معنامدارانه» هر چند سخن دربارۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی است، امّا افسوس که در اینجا نیز رویکردهای «سازمانی/ نهادی/ اداری/ مدیریّتی» غالب است و تحوّل به همین قلمرو، محدود می‌شود یا دست‌کم این امور، صدرنشین و اصلی هستند؛ حال‌آن‌که انتظار از شورایی که فرهنگ در هستۀ مرکزی آن نشسته این است که بر اساس نظریۀ «اصالت فرهنگ»، به مناسبات و معادلات بنگرد و از این زوایه، فهم و تجویز کند. منحصرساختن تحوّل به این «سطحِ اقلّی و تنگ‌دامنه» و ندیدن «واقعیّت‌های معنایی و بینشی»، خطایی است که بر تمام این طرح، سایه افکنده است. نیروهای بوروکرات و تکنوکرات که در ساختار رسمیِ نظام جمهوری اسلامی، فراوانند و از این نهاد به آن نهاد منتقل می‌شوند و هنری نیز جز «وصله‌وپینه‌کردن‌های اداری» ندارند، چنین درکی از تحوّل دارند و «سقف» توصیف و توصیه‌اشان بیش از این نیست. اینان هم در عمل، «فرهنگ» را کنار می‌نهند و می‌کوشند در چهارچوب «تجویزهای سازمان‌زده و اداری‌مدارانه»، دردها و زخم‌ها را علاج کنند، و هم به دلیل «محافظه‌کاری نهادینه‌شده و هنجارشده» در وجودشان، از رویکردهای «انقلابی» و «بنیادین»، هراس دارند و نمی‌توانند «ساختارشکنی» و «بازسازی ساختاری» کنند. ازاین‌رو، هم «فرهنگ» به حاشیه می‎رود و هم «انقلاب»، و به‌این‌ترتیب، «انقلاب فرهنگی»، همۀ معناها و دلالت‌های جدّی و دگرگون‌کنندۀ خویش را از دست می‌دهد و چیزی جز «مجموعه‌ای از امور رایج و قشری» از آن باقی نمی‌ماند که همواره بوده و از این پس هم خواهند بود. به‌بیان‌دیگر، تفکّر «انقلاب فرهنگی» در مرداب «مواجهه‌های بوروکراتیک»، هضم و مستحیل می‌شود؛ چنان‌که ده‌ها نمونه از این قبیل طرح‌ها نگاشته می‌شوند، امّا اثر جدّی و متمایز بر آنها بار نمی‌شود و در، همچنان بر همان پاشنۀ معیوب می‌چرخد. در اینجاست که فهمیده می‌شود چرا آیت‌الله خامنه‌ای، این‌همه بر نگاه «انقلابی» و «جهادی» تکیه می‌کند و آن را می‌طلبد و گره‌گشا می‌داند. منتشرشده در: @fekrat_net https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نشست نقد کتاب اندیشه فرهنگی آیت الله خامنه ای-۱ (صوت) http://dana.ir/1802464 https://www.ibna.ir/vdcgqu9wxak9qn4.rpra.html
«درآمدی بر اندیشه فرهنگی آیت الله خامنه‌ای» به چاپ سوم رسید | ایبنا https://www.ibna.ir/fa/tolidi/317993