https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720016284474924007
🗒 جلیلی به صورت همزمان، در برابر سیاستهای مشترک سه دولت ایستاده است؛ «دولت هاشمیرفسنجانی»، «دولت خاتمی» و «دولت روحانی». کارگزاران این سه دولت، یک «ائتلاف بزرگ اشرافی» بر ضد جلیلی ایجاد کردهاند؛ چون «جهش ایران» به دست او، به معنی مرگ سیاسی آنهاست. اکنون برای تداوم زندگی سیاسیشان، دستوپا میزنند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720019738736563730
🗒 برخلاف فایل صوتی دروغینی که ارباب ثروت و قدرت منتشر کردهاند، سعید جلیلی، هیچگونه انحراف فکری و اعتقادیای نداشته و ندارد. مبنا و چهارچوب فکری او، فقطوفقط، شخص «رهبر انقلاب» است و بس. اطرافیانش نیز اینچنیناند. او به رهبر انقلاب، باور ایمانی و انحصاری و کامل دارد و هیچ زاویه و فاصلهای ندارد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇 سرمایهداران و عدالتخواهان-۳
شهریار زرشناس میگوید جنگ است، اما جنگ فقر و غنا، جنگ فرادستان و فرودستان، جنگ نوکیسهها و محرومان. در طرف درست تاریخ بایستیم. حامیان گردنکلفت و سرمایهسالار پزشکیان، از ماهیت او خبر میدهند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻واقعیتهای پشتصحنهی پزشکیان:
از ماست که بر ماست!
🖊مهدی جمشیدی
۱. معتقدم رأی به پزشکیان، رأی به آغاز دوبارهی «فساد دولتی» است؛ چون کسانیکه در اطراف وی هستند، اغلب به گونهای رفتار کردهاند که حاصلش، دستاندازی به بیتالمال بوده است. به «نهجالبلاغهخوانی» پزشکیان، اعتماد و اعتنا نکنید، بلکه به «حامیان سیاسی»اش بنگرید که وقتی در قدرت بودهاند، چگونه عمل کردهاند. اینکه وی جملههایی از نهجالبلاغه را در حافظه داشته باشد، نشان نمیدهد که یک دولتمرد صالح است، بلکه باید دید چه کسانی و به چه دلایلی از وی حمایت میکنند و او چه نسبتی با آنها دارد. اگر وی امروز، چشم بر فساد ببندد و از مفسدان و اشراف و سیاستبازان، فاصله نگیرد، فردا در دولتش نیز همینها را به کار خواهد گرفت. پزشکیان، فقط «شعار» میدهد و «خطابه» میخواند، اما در عمل، واکنشی به فساد نشان نخواهد داد. هیچ مفسدی اگر اطمینان میداشت که پزشکیان در برابرش موضعگیری میکند و به وی میدان نخواهد داد، به سوی او و ستادش نمیآمد و از وی دفاع نمیکرد. پس اگر چنین شده، نباید از پزشکیان انتظار داشت که عدالتخواه و فسادستیز باشد و دانهدرشتها و گردنکلفتها را برنتابد. جریانی که «قدرت» و «ثروت» را به یکدیگر پیوند زدهاند، اکنون در کنار او ایستادهاند و برای رأیآوردنش، یقه چاک میدهند.
۲. بهرهی پزشکیان از «اخلاق» و «ادب» و «انصاف»، ناچیز است. او خطاب به جلیلی، لفظ «این» را به کار میبرد و با ادبیاتی ناروا و تحقیرآمیز با او سخن میگوید. لحن سخنش، تناسبی با ریاستجمهوری ندارد؛ همچنان که زبان بدنش نیز معیوب و مختل است و حتی راهرفتن و نشستنش. او نمیتواند در قالب آداب و اقتضائات اخلاقی ریاستجمهوری بگنجد و از خود، «تعادل» و «وزانت» نشان بدهد. او اگر احساس کند که باید در پی غلبه باشد، روشهای ناصواب و غیراخلاقی را به کار خواهد گرفت؛ چنانکه مناظرهاش گویای ظهور باطن وی در موقعیت بحرانی است. من میل به دیکتاتوری و تحمیل و سرکوب را در رفتار وی مشاهده کردم؛ او زمینهی درونی هراسناکی برای این امر دارد. این نوع خلقیات، ریاستجمهوری او را به یک چالش در حوزهی اخلاق سیاسی تبدیل خواهد کرد. با حضور وی، قلدریها و تحکمها و تحمیلها و انسدادها در پی خواهد بود.
۳. واقعیت تلخ دیگر دربارهی پزشکیان این است که او، با «دست خالی» و «ذهن خام» به میدان آمده و برنامه و طرحی برای تدبیر ندارد. خودش هنوز به «جمعبندی» نرسیده، بلکه باید گفت هنوز حتی به مسألهها، «فکر» هم نکرده است. جالب اینکه حتی در مدت تبلیغات انتخاباتی نیز نکوشید قدری خود را تجهیز برنامهای کند و حداقل در ظاهر، نشان بدهد که نقشهی راه دارد. بیخیال و بیتفاوت آمده و مدعی است که این گرهها را کارشناسان خواهند گشود. دولت او، دولت تعلیق و سرگردانی است؛ دولت بیهدف و چندتکه؛ دولت حرکتهای زیگزاگی و متلاطم؛ دولت روزمرگیها و شعارها و نتوانستنها؛ دولت تکرار اشتباهها و تجدید خطاها و آزمودن آزمودهها. تکیه بر پزشکیان، تکیه بر باد است. او حتی خودش هم نمیداند و نمیفهمد که چه میخواهد؛ پس دربارهی او، چه چیزی را باید انتخاب کرد؟! او به دلیل فقدانها و عدمهایش، انتخابکردنی نیست. رأی به او، رأی به ابهام و تاریکی و تردید است. و چه تلخ است سپردن ایران به دست کسیکه از تدبیر، تهیست و میخواهد با روخوانی متنهای دیگران، پیروز شود. هیچ تردیدی ندارم که دولت او، دولت «انحطاط» و «افول» خواهد بود؛ هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد، جز آنکه تجربهی سیاه حسن روحانی، تکرار خواهد شد و معیشت، از چاله به چاه خواهد افتاد. من از یک «تهدید ملی» سخن میگویم که مهلک و ویرانگر است. او نمیداند و نمیفهمد؛ چنین کسی، هرگز شایستهی ریاستجمهوری نیست، بلکه یک چالش بزرگ است. با سرنوشت و هویت و معیشت و آبروی ملی خویش بازی نکنیم و جانب پزشکیان را نگیریم و اجازه ندهیم وی با چند صدهزار رأی بیشتر، بر روی کرسی ریاستجمهوری بنشیند. خطر، جدی و بزرگ است. راه صواب و صلاح، همان راهی است که شهید رئیسی در پیش گرفت؛ با انتخاب غلط، این راه ناتمام را کنار نگذاریم و به دورهی تباه و تیرهی حسن روحانی بازنگردیم. اثرات این انتخاب نادرست، بهزودی به زندگی خود ما باز خواهد گشت و گریبان ما را خواهد گرفت. اگر خودتان امکان تشخیص ندارید، دستکم بنگرید که حامیان دو طرف، چه کسانی هستند. در طرف پزشکیان، عدهای سرمایهسالار زالوصفت و سیاستباز عقدهای و بیهویت غربزده و تشنهی قدرت هستند که هنرشان، متوقفسازی ایران است. کارنامهی اینان، سراسر تلخی و تباهی و نشدن و نتوانستن و گدایی و انفعال است. و اگر چنین شخص ناکارآمد و ناتوانی را انتخاب کردیم و تجربهی دورهی روحانی تکرار شد، حق نداریم به انقلاب و نظام اعتراض کنیم؛ از ماست که بر ماست.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720084530321763438
🗒 یکی از پایگاههای رأی پزشکیان، آذریزبانها هستند. فردا، روز آزمون آذریزبانهاست؛
ببینیم به «زبان مشترک» رأی میدهند یا به «درد مشترک»!
ببینیم برایشان، «قومیت» مهم است یا «ملیت»!
ببینیم از «اشرافیت» دفاع میکنند یا از «عدالت»!
ببینیم «نژادی» تصمیم میگیرند یا «ایرانی»!
پسفردا، قضاوت میکنیم.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720090218181095659
🗒 میگوید: شورای نگهبان، صلاحیت پزشکیان را برای ریاستجمهوری تأیید کرده.
میگویم: این شورا، حسن روحانی را نیز دارای صلاحیت برای ریاستجمهوری معرفی کرد، اما آیا تشخیصش درست بود؟! در طول هشت سال، زندگی ما مچاله و منهدم شد و فهمیدیم خیر! پزشکیان نیز اینچنین است. دستکم، به معیشت خودمان رحم کنیم!
🖇 تعلیقه:
قدری تأمل کنیم که در نهایت، هزینهی «نادانی» و «ناکارآمدی» کارگزاران را خود ما میپردازیم. ما هم انتخاب میکنیم و هم متلاشی میشویم. ما تصور میکنیم که معنی «تأیید صلاحیت» این است که افراد، حداقلها را دارند و ما با خیال آسوده میتوانیم انتخاب کنیم. تجربه نشان داده که چنین نیست. پزشکیان در حالی تأیید صلاحیت شده که هیچ برنامه و نقشهای برای ادارهی کشور ندارد! چرا باید سرنوشت ایران در اختیار کسی قرار بگیرد که میخواهد با پوپولیسم و لمپنیسم، رأیسازی کند؟! مردمسالاری دینی، چنین اقتضایی دارد؟! انبوه مردمی که شخصیتشناس و جریانشناس نیستند، به واسطهی این تأیید رسمی، اعتماد میکنند و رأی میدهند و پس از مشاهدهی سیاهی و تباهی کارنامهی عملی، سرخورده میشوند و اطمینانشان را به سلامت و دقت ساختار از دست میدهند. این درد را باید به کجا ببریم؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720096534245153918
🗒 نباید ساده از کنار این پرسش رسواگر گذشت که چگونه، انتخاب سیاسی «رضا داوریاردکانی» با انتخاب سیاسی «عبدالکریم سروش»، یکسان شده است. داوری، نمک مواجههی چالشیاش با پوپریسم سروش در دههی شصت را خورد و اینک نمکدان میشکند. دشمنان دیروز، امروز به «پایان مشترک» رسیدهاند. لیبرالیسم، گاهی نقابدار است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720103024595350048
🗒 آنچنان دست پزشکیان از برنامه و نقشه، تهی است که باید گفت رأی به او، «رأی به بیدولتی» است و انتخاب او، «انتخاب هیچ» است. چون به گفتهی خودش، نمیداند و نمیفهمد، کشور دچار تعلیق و سرگردانی خواهد شد. مردم، بیپناه و بیپشتوانه، به حال خود رها خواهند شد و بهزودی، حتی حسرت وجود «دولت» را خواهند خورد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720112654263791125
🗒 به لطف خدای رحیم، اکنون میتوان امیدوار بود که دلهای انبوهی از مردم، معطوف به حقیقت شده است. قول طیب، شنیده شده و صراط حمید، پیموده خواهد شد:
وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ؛ و به گفتار پاک، هدايت مىشوند و به سوى راه خداى ستوده، هدايت مىگردند(حج،۲۴).
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720121309493462670
🗒 تجربۀ حکمرانیِ اصلاحطلبان نشان میدهد که اینان میتوانند با شتابی حیرتانگیز، آتش تنشهای سیاسی را برافروخته کنند، اما از گشایش اقتصاد و علاج معیشت، عاجز هستند. ایران در سایۀ دولت اصلاحات، به «انجمن علوم سیاسیِ تجدّدی» و «کافۀ روشنفکرانِ بریده از جامعه» تبدیل میشود و در تلاطم، غوطهور خواهد بود.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720162254523403742
🗒 امروز، کارنامهی «روحانی» را گردن نگرفتند و فردا، کارنامهی «پزشکیان» را گردن نخواهند گرفت. در این میان، فقط زندگی ما سقوط خواهد کرد. اگر امروز، فریب خوردید و فردا، گرفتار سیاهچالههای بنزین و بورس و برجام و مسکن و حقوق نجومی و ... شدید، به نظام و رهبری نتازید؛ چون انتخاب با شما بود و شما مقصرید.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗒 من اگر هیچ دلیلی برای رأیدادن به جلیلی نداشته باشم، همین «یک دلیل» کافیست که او را انتخاب کنم.
یکی نهجالبلاغه را به «ذهن» سپرده، و آن دیگری به «عمل»!
اطرافیان یکی «اشراف» هستند و آن دیگری «پابرهنگان»!
جلیلی، تیغ علوی را برای استقرار قاطعانهی عدالت و قطع دست دانهدرشتها، از نیام بیرون کشیده است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻گمانهزنی دربارهی صبح فردا
🖊مهدی جمشیدی
۱. بدون شک، جلیلی توانسته در همین مدت اندک، یک بدنهی اجتماعی گسترده به دست آورد و از لایهی هواداران ایدئولوژیک و خاصش فراتر رود؛ واقعیتی که تحلیلگران، آن را ناممکن میانگاشتند. اکنون جلیلی، یک حلقهی جمعیتی وسیع تشکیل داده که یک پایگاه اجتماعی بزرگ به شمار میآید. او توانسته به نمایندهی دلخواه و تمامعیار این بخش وسیع تبدیل بشود و همچون یک چتر جامع، همهی آنها را پوشش بدهد. موج نخست این روند صعودی در انتخابات هفتهی گذشته، نمایان گردید. در این هفته نیز موج قبلی، روند افزایشی داشته است. پس از لحاظ کیفی، روشن است که جلیلی، در موقعیت اجتماعی جدی و مؤثر قرار گرفته و یک اندوختهی سیاسی باارزش به دست آورده است. از لحاظ عددی، مسأله این است که این ظرفیت اجتماعی، بیش از پزشکیان خواهد بود یا نه؟ به نظر نمیرسد که جلیلی بتواند تجربهی سال ۸۴ را تکرار کند و آن شکاف رأی بزرگ را به وجود بیاورد، اما هیچ بعید نیست که بتواند هرچند با فاصلهی کمتر، بر پزشکیان غلبه یابد. این فاصله، ممکن است از چندصد هزار رأی تا چندمیلیون رأی باشد. او که اکنون به عنوان نماینده و صدای فقرا و فرودستان انگاشته شده، روشن است که به صورت بالفعل، قادر است بر بدنهی اجتماعی پزشکیان بچربد و بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. این امکان اجتماعی، تازه به وجود آمده و پیش از این، خیال و توهم انگاشته میشد. بههرحال، او به ریاستجمهوری بسیار نزدیک است.
۲. پزشکیان به همراه کارگزاران دولتهای اصلاحات و اعتدال، یک خط تبلیغی مشخص و موذیانهای را در برابر جلیلی در پیش گرفتند و آن، عبارت از این بود که جلیلی به عنوان سفیر جنگ و ویرانی و انسداد و اختناق و انحطاط معرفی شود. این روایت، پوشش رسانهای حداکثری داده شد اما رسوب چندانی در ذهنها نداشت و در نهایت، نتوانسته یک موج بزرگ به نفع پزشکیان ایجاد کند. همهی ظرفیتهای سیاسی دولتهای اصلاحات و اعتدال، بسیج شدند تا او را یک دیگری خطرناک معرفی کنند، اما برخلاف کوشش آنها، او به عنوان کارگزار عدالتخواه و ضدفساد و شوریده در برابر جریان ثروت و قدرت، تصویر شده است. آنها نمیتوانند تجربهی انتخابات سال ۷۶ یا ۹۲ را تکرار کنند، بلکه در مرز، گیر افتادهاند. سرنوشتشان برای خودشان نیز مبهم است و میدانند وضعشان به تار مویی بند است. توان پیشروی آنها، ناچیز است و صورتبندی موج انسانی به نفع پزشکیان، یک فرضیهی ابطالشده است. اکنون امید به این دارند که شاید فاصلهی رأی اندک بتواند گره از کار فروبستهی آنها بگشاید. ازاینرو، از آن توقع گزاف آغازین، تنازل کردهاند و به حداقل، رضایت دادهاند.
۳. اتاق فکر دگراندیشان بر این باور بود که افزایش مشارکت، به نفع آنهاست و به صورت قهری و طبیعی، بر رأی آنها خواهد افزود، اما وضع فکری جامعه، چنین نظری را تأیید نمیکند. به دلیل اینکه جلیلی، در مقام یک منتقد سیاسی و مصلح عدالتخواه ظاهر شده و خود را در برابر ساختار مبتنی بر ثروت و قدرت تعریف کرده، قدرت بسیج اجتماعی یافته و توانسته از لایهی خاکستری، یارگیری کند. پس افزایش مشارکت، فقط به نفع پزشکیان تمام نخواهد شد، بلکه رأیها تقسیم خواهند شد. بهخصوص در مناظرهی دوم، جلیلی به درستی در موقعیت یک سیاستمدار مردمی و دلسوز و پاکدست ظاهر شد و انبوهی از رأی خاکستریها را نصیب خود کرد. رأی جلیلی، از ناحیهی خودش است؛ او حس صمیمانه و خالصانهای را در مردم ایجاد کرده؛ همچنان که رئیسی توانست در کنار مردم قرار بگیرد. مردم، تشنهی یک سیاستمدار صادق و راستین و گرهگشا هستند، اما این توقع را در شخصیت پزشکیان ندیدند. پزشکیان، فقط بر روی شکافهای قومیتی و مذهبی نشسته و برای خود رأیسازی کرده، وگرنه در حاشیه است. در دوره دوم نیز پیش خواهد آمد و بر آراء او افزوده خواهد شد، اما امکان پیروزیاش ناچیز است. او در لبهی مرز نشسته و با اندکتغییری، در هم خواهد شکست. افزایش مشارکت در تهران نیز به معنی بازخیزی مطلق طبقه متوسط نیست، بلکه چهبسا فقیران و فرودستان نیز آمدهاند تا جلیلی را انتخاب کنند.
۴. پیچیدگی وضع اجتماعی، قطعیت را محال کرده، اما دستکم میتوان این گزارههای تحلیلی را عرضه کرد و در انتظار خبری نشست که صبح فردا از راه خواهد رسید. نظرسنجیهای متزلزل و متفاوت، افزودهشدن بر شمار مشارکتکنندگان و صندوقهای گشودهنشدهی در حال پر شدن، کار پیشبینی را دشوار کردهاند. اگر پزشکیان موفق نشود _ که البته بسیار محتمل است _ باید علت شکست او را در بیسامانی سازمان رأی اصلاحطلبان و چسبندگیاش به دولت اعتدال جست. او با بیسیاستی تمام، اصحاب و یاران خویش را از دولت بدنام و منفور اعتدال برگزید و به این واسطه، بدنهی اجتماعیاش را محدود کرد. او و جریان حامیاش، اکنون میان مرگ و زندگی، دستوپا میزنند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻آغاز دوبارهی دورهی افول ایران
🖊مهدی جمشیدی
۱. ما در دههی نود و به واسطهی دولت حسن روحانی، یک «برههی انحطاطی» را پشت سر گذاشتیم و میرفت که با گشایشهای رئیسی، وارد مقطع تاریخی جدیدی بشویم. بهواقع، یک دورهی جدید در حال شکلگیری بود و قدرت ایران، احیا و بازسازی شده بود و گرهها نیز در مسیر گشودن. با شهادت رئیسی و اینک، قدرتیابی پزشکیان، باید به صراحت گفت که دوباره به آن «گذشتهی سیاه» بازگشتهایم و دولت روحانی، بازتولید شده است. پزشکیان، هیچ فکر و نظر و ایدهای در دست ندارد، جز همانها که روحانی در طول هشت سال، همهی آنها را تجربه کرد. ما به گذشته بازگشتیم. باید باور کنیم که دورهی انحطاط تاریخی، آغاز شده است. پزشکیان، ایران را در «تعلیق» و «سرگردانی»، غوطهور خواهد کرد و نارضایتیهای اجتماعی، اوج خواهد گرفت. چهبسا حادثههای سالهای ۹۶ و ۹۸، دوباره تکرار شوند و بحران از پی بحران، گریبان ایران را بگیرد. روزهای بسیار تلخ و گزندهای در پیش است. ظرفیتها و فتوحاتی که در این مدت کوتاه سه ساله به دست آمدهاند، از دست خواهند رفت و بر حجم تضادها و کشمکشها و گسستها، افزوده خواهد شد. باید به حال ایران و قدرت تمدنیاش خون گریست که کسی همچون پزشکیان، بر کرسی ریاست جمهوریاش بنشیند. اندوختههای دولت پویای رئیسی، همچون پیکر او، خواهند سوخت و دردها و رنجها، دوباره متولد خواهند شد. ریاست شخصیت کارنابلد و متلاطم و فاقداندیشهای همچون پزشکیان، در ذات خودش، به معنی افتادن در ورطهی «بحران ملی» است.
۲. در دورهی انتخابات، حقایق آشکار شدند و بهروشنی، دو نوع نگاه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و رقابت کردند. انتظار میرفت که جامعهی ایران، به حدی از «بلوغ فکری» و «رشد سیاسی» دست یافته باشد که انحطاط و تعالی را از یکدیگر بازشناسد و طعم تلخ آزموده را دوباره و چندباره، نچشد؛ ولی بیش از هفده میلیون نفر، اینچنین انتخاب کردند. خامی و ندانمکاری خویش را عیان کردند و نشان دادند که از نظر توان فهم و تحلیل سیاسی، در مرحلهی پیشاانتخاب قرار دارند. هیچ توجیهی وجود ندارد که یک نسخهی شکستخورده و بسیار پرهزینه، دوباره به ایران تحمیل بشود و مسیر غلط، تکرار گردد، جز اینکه جامعه، حتی «حافظهی تاریخی کوتاهمدت» نیز ندارد و عبرت نمیاندوزد. جامعهی نابالغ و کودکصفت که گرفتار تلاطمها و تذبذبهاست و یک مسیر را تا پایان طی نمیکند و از آنچه که بر او گذشته، درس نمیگیرد، رشد و پیشرفت نخواهد کرد و همچنان، سرگرم تکرار خطاهای تاریخی خویش است. این هفده میلیون نفر، ایرانی را که «نزدیک قله» بود بر «لبهی پرتگاه» نشاندند و هزینهی گزاف نادانی سیاسی خویش را بر بخش دیگر جامعه، تحمیل کردند. فقط نادان میتواند به نادان دیگر، رأی بدهد. تأمل کنید: یک جمع هفده میلیونی، از کسیکه به صراحت میگوید «نمیدانم»، توقع «تدبیر در سطح ملی» را دارند! روشن است که مردمسالاری، به سقوط و سفاهت کشیده شده که به این «بازی جاهلانه» تقلیل یافته است. این نوع مردمسالاری، عرصهی قدرتگیری قماربازان سیاسی است و شایستهی کودکصفتان بیبهره از تعقل.
۳. تأسفبارتر اینکه، این هفده میلیون نفر، اغلب همان کسانی هستند که هیچگاه، مسئولیت انتخابهای غلط خویش را نمیپذیرند و بهجای خویش، ساختار را متهم میشمارند. ساختار و بخشی از جامعه، هزینهی انتخابهای سیاسی اینان را میپردازد و از چالهای به چالهای دیگر میافتد، اما اینان در مواجهه با ناکارآمدیها و بحرانها، به سراغ «نقد ساختار» میروند و نه «ملامت خویش». به این ترتیب، در عین اینکه «انتخاب» میکنند، اما «مسئولیت» نمیپذیرند و با فرافکنی، به انتقاد و نفی رو میآورند. ما در این «چرخهی باطل» گرفتار شدیم که کسانی، انتخابهای نادرست خود را بر کرسی قدرت مینشانند، اما از ساختار، توقع پاسخگویی دارند. این خصوصیت جامعهی نابالغ است که میگریزد و با خودش و انتخابهایش روبرو نمیشود. جامعهای که در ناآگاهی و ندانمکاری، غوطهور است، ثبات و قرار ندارد و به تداوم تاریخیاش نمیاندیشد و در طرف درست تاریخ، نمیایستد. بعید نمیدانم که با این حجم از خطاکاری و ندانمکاری، ورق تقدیر تاریخی برگردد و بهجای ایران، فیالمثل، یمن در مرکز چرخش تمدنی بنشیند و ایران به حاشیه برود. ما فرصتهای تاریخی بسیاری را سوزاندیم و قدردان نعمت عظیم انقلاب، نبودیم. این «کفران نعمت»، عقوبتهایی داشته و پس از این هم خواهد داشت. نخستین نقطهی اصابت این عقوبتهای جمعی، زندگی روزمرهی ما خواهد بود. این انتخاب غلط، جان معیشت ما را خواهد گرفت. روزهای بسیار سخت و دشواری در پیش است و صدالبته، لیاقت ما بیش از این نیست. استحقاق ما، پزشکیان است نه رئیسی که خدا، او را از ما گرفت. دلم برای «میراث رئیسی» میسوزد که به دست پزشکیان خواهد سوخت.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻اصلاحطلبان و یک سبد «رأی ضعیف»
🖊مهدی جمشیدی
برخلاف تصویری که اکنون از سوی اصلاحطلبان در حال ساختهشدن است، آنها نتوانستند صدای معترضان و خاموشان جامعه باشند و چشمها را به سوی خود، خیره کنند و رأیِ بامعنا و پُرمایهای را به دست آورند. این گزاره، مبتنی بر چند دلیل است:
[یکم]. «پنجاه درصد» از جامعه در انتخابات شرکت نکردند، درحالیکه اصلاحطلبان مدعی بودند که عدممشارکت این بخش از جامعه، به دلیل تنگنظریهای شورای نگهبان در تأییدصلاحیتها و حذف گزینههای اصلاحطلب است. اکنون مشخص شد که حتی اگر یک گزینۀ اصلاحطلبِ حداکثری نیز در میدان باشد و حتی اگر همۀ سرمایههای انسانی و رسانهای و ساختاریِ اصلاحطلبان نیز به صحنه بیایند، حاصلش بسیار اندک خواهد بود. پس مسألۀ «مشارکت»، ارتباطی با «تکثّر نامزدها» ندارد و اینگونه نیست که اگر از جریان اصلاحات، کسانی در معرکۀ انتخاب مردم باشند، مشارکت حداکثری نیز تحقّق خواهد یافت. میان تکثّر نامزدها و مشارکت حداکثری، ارتباطی وجود ندارد و ریشۀ مشکل را باید در جای دیگری جُست. آن بخش منفعل و خاموش جامعه نیز، اصلاحطلبان را نمیپذیرند و آنها را نمایندۀ خود نمیدانند و حضور آنها به عنوان نامزد، نمیتواند موجب تولید انگیزه و اراده بشود.
[دوّم]. از این گذشته، اصلاحطلبان حتی در چهارچوب گفتارِ «اثباتی» و «معطوف به خودشان» نیز نتوانستند بدنۀ اجتماعی را بسیج کنند، بلکه کوشیدند از طریق تصویرسازی وارونه و غیراخلاقی از سعید جلیلی، رأیسازی کنند. رأی آنها، بیش از آنکه رأی به خودشان باشد، ریشه در نفیهای هیجانی و انکارهای رسانهای داشت. اگر آنها این شگرد ناجوانمردانه را در پیش نمیگرفتند و از جلیلی، چهرۀ جنگطلب و ویرانگر نمیساختند و این بخش از جامعه را نسبت به او دچار بیم و هراس نمیکردند، چند میلیون ریزش رأی میداشتند. پس بخشی از رأی به آنها، «رأی به آنها» نبوده، بلکه «نه به دیگری» بوده است و این «نه» نیز، مبتنی بر توهم و دروغی بوده که القاء شده است.
[سوّم]. دیگر اینکه «شانزدهونیم میلیون رأی» در نسبت با انتخاباتهای قبلی، رقم بالایی نیست و نشان میدهد که ظرفیت اجتماعیِ اصلاحطلبان، بهشدّت کاهش یافته است. شهید رئیسی در انتخابات سال ۹۶، با شانزده میلیون رأی، نفر دوم شد و در انتخابات سال ۱۴۰۰ با هجده میلیون رأی، نفر اوّل. بنابراین، حاصل آنهمه غوغای انتخاباتیِ اصلاحطلبان، معجزۀ انتخاباتی نبود، بلکه فقط یک «رأیِ متوسط به پایین» شکل گرفت که از دورههای قبلی نیز کمتر بود. پزشکیان نمیتواند ادعا کند که با این رأی، «نمایندۀ بخش عمدۀ جامعه» است، بلکه رأی او، فقط زمینۀ انتقال قدرت را فراهم کرده است. همین و نه بیشتر. این رأی، معنای اجتماعیِ جدّی و گستردهای ندارد و نازل و کممایه است، اما مطابق قانون، وی رئیسجمهور است. پس سخنگفتن از «رفراندوم»، در انتخابی که نتیجهاش «شانزدهونیم میلیون رأی» بوده، مایۀ تمسخر است.
[چهارم]. رأی پزشکیان، برخاسته از «تحریک قومیّتی» بوده و این به دلیل آن بوده که وی و جریان انتخاباتیاش کوشیدند مسألۀ قومیّت را عمده و برجسته کنند. اما روشن است که رأی قومیّتی، بیارزش و نازل است؛ چون بر «عقلانیّت سیاسی» تکیه ندارد و فقط از «تعصّب» برمیخیزد. تحریک قومیّتها و نشاندن خویش بر روی گسل قومیّتی، رأیساز است، اما رأیِ «سیاسی» و «خردمندانه» نیست. اگر انتخابات، عرصۀ رقابت نظریهها و رویکردها و شایستگیها و فضیلتهاست، پس باید انگیزههای سخیف از قبیل انگیزههای قومیّتی، کنار نهاده شوند و رأیدهنده، با عقلانیّت و بر اساس شایستگی انتخاب کند. برخی قومیّتها در این انتخابات، چهرۀ ناموجّه و نامعقولی از خود نشان دادند و اسباب ملامت و تحقیر خود را فراهم کردند. تفاخر و ترجیح قوممدارانه، از هر قومی که باشد، نارواست و به معنی نادیدهانگاشتن امر ملّی و رشدنیافتگی سیاسی و فقر استدلال عقلانی است.
[پنجم]. سعید جلیلی توانست «سیزدهونیم میلیون رأی» را به دست آورد؛ یعنی تنها «سه میلیون رأی» با پزشکیان فاصله داشت. این فاصله، ناچیز است و «عدماجماع» و «دوتکهگی» را نشان میدهد. پس جامعه، به یک سو نغلتیده و وزنۀ یک طرف، سنگین نشده، بلکه این وضع، بیشتر بیانگر فاصلهسازیِ احساسی و لحظۀ آخر است. پزشکیان نتوانسته به یک جریان اجتماعیِ وسیع و اکثری تبدیل بشود و تفاوت محسوس ایجاد کند، بلکه با اندکی تفاوت به قدرت دست یافته است. در مقابل، رأی بالای جلیلی، هرچه که کمرمقی و ناتوانی پزشکیان را نشان میدهد، از وجود یک پایگاه اجتماعیِ تثبیتشده و وفادار و قوی برای جلیلی نیز سخن میگوید. او اینک به یکی از گرانیگاههای سیاسیِ جامعۀ ایران تبدیل شده و بهراستی، قدرت اثرگذاری و اجماعسازی دارد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1720270536878014697
🗒 قرآن کریم و کلمات رسول اکرم، این حقیقت را به ما میگویند که همیشه جامعۀ اسلامی را خطر از داخل خودش تهدید میکند؛ از ناحیۀ یک «اقلیّتِ منافقِ زیرک» و یک «اکثریّتِ جاهلِ سادهدل». اگر این جاهلها نباشند، از آن زیرکها کاری ساخته نخواهد بود(مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص۷۰).
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi