🔻عقبنشینی ارزشی به بهانهی شبهاقتضائات
🖊 مهدی جمشیدی
گذشته از اینکه بیش از یک سال تعلل رئیسجمهور در تغییر دبیر شورای عالی فضای مجازی، فرصتسوزی و خطای راهبردی بوده، ایشان در بند یازدهم از حکم انتصاب دبیر جدید چنین نگاشته است:
«بازنگری در سیاستهای مسدودسازی فضای مجازی با تأکید بر ارزشهای دینی و انقلابی و توجه به اقتضائات نوین فضای مجازی.»
در این باره باید به صراحت گفت:
۱. «بازنگری» یعنی کنار نهادن و عبور. یعنی دورهی فیلترینگ تمام شده. یعنی دیگر این رویکرد، کارآمد نیست. یعنی سلب و نفی، بدنهی اصلی سیاست رسانهای نظام بوده است و اکنون باید این سیاست را رها کرد. یعنی دورهی تجدیدنظرطلبی آغاز شده است.
۲. و اعتراف تلخ این است که به جای «شبکههای اجتماعیِ غربی»، نوشتهاند «فضای مجازی». گویا نظام با اصل فضای مجازی مشکل داشته است. در یک حکم رسمی، «صورت مسأله»ی مشترک با دشمن داشتن، ناگوار و ناخوشایند است.
۳. عبارت «تأکید بر ارزشهای دینی و انقلابی» هم تعارف و رندی هست، وگرنه روشن است که مرزبندی با دشمن، ذات نگاه دینی و انقلابی است. وقتی عنصر ذاتی و جوهری را انکار میکنید، دیگر تأکید بر آن معنا ندارد. «نفی» میکنید و بعد بر امر معدوم، «تأکید» میکنید؟!
۴. و البتّه عبارت «توجه به اقتضائات نوین فضای مجازی» نشان میدهد که کفهی «عملگرایی» سنگینی کرده و «موقعیّت» بر «ارزش»، غالب شده است. «اقتضائات»، همان «واقعیّتها»یی هستند که در این روایت، «آرمانها» را به عقب سوق میدهند. «اقتضاء» یعنی دیگر نمیتوان کاری کرد و باید پذیرفت. یعنی «ضرورت» است و جای انتخاب نیست.
۵. نقطهی کانونی این حکم، همین بند است و به همین دلیل، جریان غیرانقلابی این بند را برجسته کرده است. در واقع، دریافته که لابلای بندهای صوری و فرعی، این بند گویای «چرخش ایدئولوژیکِ دولت» در این زمینه است. این بخش از حکمی که مشاوران رئیسجمهور برای ایشان نوشتهاند، «مخرج مشترک» با دشمن دارد و به این دلیل، دشمن هم از آن استقبال کرده است. «نفوذ» اینجاست که با چند واسطه، راهبرد مطلوبِ دشمن در بندی از یک حکم رسمی، زیرکانه گنجانده شود. هنگامی که دولت، دچار «فقر نظریه» است، نفوذ برای تغییر جهتگیری هم در آن دشوار نخواهد بود. دولت بینظریه، شناور و ژلهای است و رنگ عوض میکند؛ چون گرانیگاه و هستهی سختِ مرکزی ندارد.
۶. رفع انسداد از شبکههای اجتماعیِ غربی، دو نتیجهی مستقیم و قهری دارد: نخست اینکه دشمن به زودی از همین شبکهها «حملهی سختتر»ی خواهد کرد، دیگر این که «رونق شبکههای اجتماعیِ بومی» از میان خواهد رفت. رهاسازیِ شبکههای اجتماعیِ غربی یعنی
زمین تهاجمِ مجدّد در اختیار دشمن قرار دادن و بسترسازی برای تکرار اغتشاشات. از طرف دیگر، روشن است که هنوز، کوچ مجازی به شبکه های اجتماعیِ بومی، تثبیت نشده است و دستکاریهای اینچنینی، ما را به نقطهی صفر میافکند و دچار ارتجاع به شبکههای اجتماعیِ غربی میکند. یعنی باختن همین فتوحات اندکِ کنونی در اثر سیاست نابخردانه و تجویز نسنجیده.
۷. از قبل هم قابل پیشبینی بود که اگر صاحبان فکر در جبههی انقلاب، دولت را به حال خویش رها کنند و بر اساس اعتماد مطلق، از «نقادی» غفلت نمایند، تجربهی دولت احمدینژاد تکرار خواهد شد. در تمام جمهوری اسلامی، فقط باید به یک نفر اعتماد مطلق داشت و آن شخص رهبر انقلاب است. باقی را اگر متفکران و اندیشهورزان جبههی انقلاب، رصد و مراقبت نکنند، سستی و نشتی ایدئولوژیک خواهند داشت. این دولت به دلیل «تکیه بر متوسطان» و «چهلتکهگی ماهیّت کارگزاران» و «دستان تهی از نظریه»اش، بیشتر در معرض غلتیدن به ورطهی دگردیسیِ معنایی است.
۸. امثال حقیر، بیش از برخی از مشاوران محافظهکار و بینابینی این دولت، از آداب و قواعد روشنفکریِ شبهدینی باخبریم و صد مرتبه بهتر میتوانیم «لیبرالیسم ارتباطی» را با «سُس انقلابیگری» تزیین نماییم، امّا چه کنیم که هنوز تصویر پیکر خونآلود شهید آرمان علیوردی را از یاد نبردهایم که چگونه «کلونیهای اینستاگرامی» و «گروهکهای واتسآپی»، همچون گلههای گرگ و کفتار از فضای مجازی بیرون آمدند و در وسط شهری که امالقرای جهان اسلام است، ذرهذره جانش را ستاندند. و نهفقط او را، بلکه روحالله عجمیان را. چه آسان، اقتضائات خط شهدای مظلوم، به فراموشی میسپرند، و چه بیپروا، پنجرههای دعوات شیطان را به روی جامعه میگشایند. این «زاویهها» حتّی در آغاز هم بسیار بزرگ هستند.
۹. فضای غالب جامعه در حال یک «تجربهی رسانهای جدیدِ بومی» است و با آن انس خواهد گرفت؛ اگر «خواص اغواگر» از بیرون، روایتهای وارونه نسازند و حس محرومیّت رسانهای و انسداد ارتباطی را به جامعه القا نکنند. این دورهی انتقالی تمام خواهد شد و ما به مرحلهی ثبات رسانهای خواهیم رسید.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻آمریکای لیبرال در روایت متأخّر فوکویاما
🖊 مهدی جمشیدی
۱. فرانسیس فوکویاما در سال ۲۰۲۲ کتابی با عنوان «لیبرالیسم و نارضایتیهای آن» نگاشته که دربارۀ وضع ایدئولوژی لیبرالی در حاکمیّت و جامعۀ آمریکا است. هرچند فوکویاما بنا داشته که در این کتاب از لیبرالیسم دفاع کند، امّا در عین حال به واقعیّتهای تلخی در آمریکا نیز اشاره کرده است. وی در بخش از کتاب نوشته است:
نهادهای آمریکایی به مرور زمان، به دلیل کاهش پذیرش اصلاحات درونی، سازوکار عملکردیشان «سخت» شده است. همچنین به علّت رنج اسارت در دست نخبگان، روندی «رو به زوال» در پیش گرفتهاند. هنگامی که ساختار پیچیدۀ قانون اساسی با دوقطبیشدن فزایندۀ سیاسی ترکیب میشود، نهادهای آن به «بنبست» میرسند. ازاینرو، در برابر انجام بسیاری از وظایف اساسیِ حاکمیّتی، «ناکام» میمانند. اگر آمریکا «مشکلات ساختاریِ اساسی»اش را برطرف نکند، نمیتواند به طور مؤثّر با قدرتهای اقتدارگرای در حال ظهورِ جهان رقابت کند(ص۱۸۴).
وی تصریح میکند که از قدرت خویشترمیمیِ ساختار سیاسی آمریکا کاسته شده و این ساختار نمیتواند نقایص خود را در قالب تنظیم و تعدیل درونی، برطرف نماید. بدین جهت دچار فقر پویایی و انعطاف گردیده و جمود بر آن حاکم شده است. افزون بر این، سرنوشت حاکمیّت و جامعه در دست عدّهای اندک قرار گرفته و اندکسالاری مستقر شده است. این اقلّیّت نیرومند، سازمانهای رسمی آمریکا را در مسیر انحطاط افکندهاند. پیچیدگیها و تقابلهای درونی کار را به آنجا رساندهاند که باید گفت روند رسمی و ساختاری گرفتار بنبست شده و کارکردهای خویش را از دست داده است.
۲. فوکویاما در بخش دیگری از کتاب خویش مینویسد: در آمریکای کنونی، ما در نقطهای هستیم که «شهروندان»، عجیبترین نظریههای توطئه را در مورد راههای دستکاریشدهای باور دارند که دولتشان برای سلب حقوق آنها توسط نخبگان انجام میدهد. شهروندان آمریکایی همواره در انتظار لحظهای هستند که باید با زور از خود در برابر دولت «دفاع» کنند(ص۱۸۹).
این تحلیل بر پیدایی شکاف دولت و ملّت در آمریکا دلالت دارد و نشان میدهد که برخلاف روایتهای بیرونی، واقعیّتهای اجتماعی در آمریکا با قدرت سیاسی، سرِ «سازگاری» و «همدلی» ندارند و دولت را از آنِ خویش نمیدانند، بلکه بر این مردم بر این باور هستند که حاکمیّت به صورت پنهان و پوشیده، توان خود را صرف تضییع حقوق آنها میکند. این «بدبینی» و «تقابل» تا به آنجاست که میتوان گفت مردم آمریکا در قالب «نظریۀ توطئه» میاندیشند. برایناساس، حتّی یک رابطۀ سیاسی متعارف و مبتنی بر اعتماد نیز میان مردم و حاکمیّت وجود ندارد؛ چه رسد به رابطۀ ایدئولوژیک یا عاطفی. جامعه احساس میکند که حاکمان به صورتی ساختاریافته و زیرکانه، او را تضعیف و تحقیر میکند تا خود را تثبیت نماید و به منافع بیشتری دست یابد. در این امتداد، همواره در حالت تهاجمی نسبت به حاکمیّت دارد و میداند جز با زبان زور و تحکّم و مقاومت نمیتواند از خود در برابر ساختار سیاسی دفاع کند. در این رابطه، تنش خطرناکی نهفته است که ممکن است ناگهان حالت انفجاری به خود گرفته و سر برآورد و وضع را به کلّی دگرگون نماید. به هر حال، مسأله این است که حتّی بر طبق روایت کنونیِ فوکویاما نیز نباید آمریکا را آرمانشهر قلمداد کرد و ستود، بلکه باید آن را بر لبۀ پرتگاه و در معرض چالشهای بنیانبرافکن انگاشت.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔘#گفتوگو|#انقلاب_آگاهی
✅ مفهوم «عدالت» زخمخوردۀ سیاستهای متنوع کارگزاران است
مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
▪️اکنون نه در وضعیت قبل از انقلاب هستیم که بتوانیم فارغ از حکومتمندی و حکومتداری تأمل کنیم؛ بلکه در متن عمل هستیم و نیز نه در دهه ۱۳۶۰ هستیم که حق آزمون و خطا داشته باشیم و بگوییم در آغاز یک راهِ تاریخی هستیم.
▪️یکی از مسائلی که باعث زخمخوردگی مسأله عدالت میشود، تجربه «تقدم رشد در عدالت» است. در این تجربه، اصالت به رشد اقتصادی داده شد؛ یعنی پیشرفت مادیِ بیاعتنا به توزیع آن.
🔗 مطالعه گفتوگو در سایت فکرت
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
☑️@Fekrat_Net
🔘#گفتوگو|#اختصاصی
✅ با قطار جانلاک و آداماسمیت به مدینه فاضله انقلاب اسلامی نخواهیم رسید
مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
▪️شعار جهانیشدن مبتنی بر مداخلهی همهی جوامع نیست، عالم از یک نقطهی واحدی صورتبندی میشود و یک جریان خاص فکری و فرهنگی است که همه چیز را طراحی میکند و همه مطیع و تابع او هستند.
▪️انقلاب در دورهای واقع شد که ما در متن یک مسیر تاریخی رو به انحطاط بودیم، یعنی تمدن اسلامی افول کرده بوده و چندین قرن از افول این تمدن میگذشت. این تمدن فقط معطوف به ایران نبوده است.
▪️یکی از دلایل انقلاب به تعبیر استاد مطهری این بود که انقلاب ما در حقیقت شوریدن علیه غربزدگی بود. در نظریه ترقی، همه «بَربَر» بودند و عالم تجدد، عالم «برترها» بود. چنانچه میبینیم اکنون نیز همین اعتقادِ کلاسیک را هنوز حفظ کردند و میگویند دنیا جنگل است و اینجا باغ است.
▪️با نظریه توسعه میتوان انقلاب را پس برد و به گذشته باز گرداند و ارتجاع را رقم زد، اما قطعاً نمیشود به پیش برد. شهید آوینی متوجه شد که پای یک ضرورت تاریخی در میان نیست و اینگونه نیست که ما فقط باید از نظریه توسعه استفاده کنیم و هیچ راه بدیلی وجود ندارد.
🔗 مطالعه گفتوگو در سایت فکرت
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
☑️@Fekrat_Net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایت علامه طباطبایی از مبادی انسانشناسانۀ منطق هویّتی جامعه
🖇در همایش ملی بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛ مبانی انسانشناختی
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نوآوری در نظر و عمل استاد مطهری:
گشودن پنجرههای نو
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از فکرت
🔘#یادداشت | #اختصاصی
✅ روایتی از مواجهۀ آوینی با طباطبایی
🖋مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
▪️ در زمستان سال هفتادویک، میزگردی در فصلنامۀ «نامۀ فرهنگ» به سردبیری رضا داوری و با حضور چهرههای فکری از جمله سیّدجواد طباطبایی و سیّدمرتضی آوینی برگزار شد. این میزگرد در شمارۀ نهم از این فصلنامه در میانه یا اواخر بهار سال هفتادودو با عنوان «بحران هویّت؛ باطن بحرانهای معاصر» منتشر شد؛ یعنی در زمانی که سیّدمرتضی آوینی به شهادت رسیده بود.
▪️در این گفتگو، آوینی بسیار کم سخن گفته است و بیشتر در نقش فعّالکنندۀ گفتگو و پرسشگر ظاهر شده است، امّا واقعیّت آن است که خود او در این باره، صاحبنظر و تفکّر بوده و دست تقدیر، اینچنین او را به حاشیه برده بود که به چشم یک نظریهپرداز و اندیشمند به او نگاه نشود.
🖇 مطالعه یادداشت در سایت فکرت
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
☑️@Fekrat_Net