eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.2هزار دنبال‌کننده
515 عکس
145 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻در برابر محکِ تجربه‌های تکاملی 🖊مهدی جمشیدی ۱. تا آنجا که توانستم برنامه‌های هر سه شبکۀ سیما را در شب یلدا دیدم. قصدم نیز مطالعه و رصد بود. برخی تصوّر کردند که این برنامه‌ها، حاکی از «چرخش» در رسانۀ ملّی است و برخلاف دو سال اخیر، مدیران رسانۀ ملّی جهت دیگری را انتخاب کرده‌ و گفته‌های‌شان را به فراموشی سپرده‌اند. اما هرچه تأمل کردم هیچ چرخش خاصی نسبت به گذشته احساس نکردم؛ چنان‌که در عید نوروز هم برنامه‌ها همین گونه بودند و وضع ترکیبی و بینابینی داشتند. آری، در مناسبت‌های این‌چنینی، قدری «تفاوت» در برنامه‌ها نسبت به گذشته احساس می‌شود، اما این تفاوت‌ها به آن حد نرسیده‌‌اند که بتوان از «چرخش» و «نقطۀ عطف» سخن گفت. این تلاش‌ها همچنان در مسیر «شدن» و «تحوّل» قرار دارند و می‌خواهند «تجربه‌ها»یی باشند برای راهی که باید در گذشته پیموده می‌شد و نشد. توقع ما نیز نباید بیش از تجربه باشد؛ اکنون در «محک تجربه» قرار داریم و باید خود را و امکان‌های خود را در عمل بسنجیم. ازاین‌رو، به دیدۀ تحقیر نگریستن این تجربه‌ها و ستایش گذشته یا طلب‌ آرمان‌های دورست، خلاف انصاف و پختگی هستند. ۲. این‌که تصوّر کنیم در دورۀ جدید، «مخاطب خاکستری» از دستورکار خارج شد، یک «کج‌روایت» بود. به نظرم هیچ‌گاه چنین چرخشی رخ نداد که اکنون بتوان سخن از «بازگشت به مخاطب خاکستری» گفت. نه مخاطب خاکستری کنار نهاده شد و نه مسیری که تولیدات گذشته با آن برای چنین مخاطبی سخن می‌گفتند مسدود شد. مدارهای اصلی و جریان‌های عمده، همچنان برقرار بودند و اتفاق‌های تحوّل، در حد «بازاندیشی‌های موردی» بودند و هستند. این امر بدان دلیل است که باید در اینجا، منطق «تعمیر کِشتی بر روی اقیانوس» را به اجرا درآورد و گمان نکرد که می‌توان یکباره و ضربتی، وضع را دگرگون کرد و رسانه را از نو آفرید. باید با «آفرینش‌های جزئی» و «تجدیدنظرهای موردی» آغاز کرد و به‌تدریج، دامنۀ تحوّل را گسترش داد. ۳. اتّفاق جدیدی که در این دورۀ مدیریتی رخ داد، بازشدن «جایی اندک» برای برنامه‌ها و نیروهای اصیل انقلابی بود. آنچه که برخی را آزار می‌داد نیز همین بود و نه حذف برنامه‌ها و نیروهای خاکستری. اغتشاش سال گذشته و تبعات قهری و برون‌سازمانی آن را نباید به ارادۀ مدیران جدید نسبت داد و یک‌جا و کّلی دربارۀ اتّفاق‌های متعدّد و پراکنده نظر داد. آنان که رفتند، به ارادۀ خود و در واکنش به اغتشاش‌های سال گذشته، جبهۀ جدید خویش را انتخاب کردند و رهسپار راهی دیگر شدند. در اینجا، منحصرساختن معامله به سیاست رسانۀ ملّی، تقلیل‌گرایی و بلکه نشانی خطاست. ریشه را باید در معادلات کلّیِ ایران و برخی نخبگان سیاسی و فرهنگی آن در سال گذشته فهمید و ارزیابی کرد. روشن است که این اتّفاق‌ها، خود را بر رسانۀ ملّی نیز تحمیل می‌کنند؛ درحالی‌که امکان مواجهه با آنها در ابعاد سازمانی وجود ندارد. در واقع، رسانۀ ملّی به عرصه‌ای برای تسویه‌حساب برخی نیروهای سیاسی و فرهنگی با انقلاب تبدیل می‌شود و در مقابل، عده‌ای گمان می‌کنند که این واکنش‌ها برآمده از کنش رسانۀ ملّی هستند. رسانۀ ملّی تصمیم دارد که صدای انقلاب و اصالت‌های آن هم در رسانۀ ملّی به گوش برسد و دیگر این طنین، حاشیه‌نشین و منزوی و تزیینی نباشد و تک‌روایت‌های خنثی و ناایدئولوژیک، سلطنت نکنند. این عزم، شکل گرفته است و در آن تردیدی نیست. ۴. حفرۀ تحلیل‌های معطوف به طلب چرخش یا حس‌کنندۀ چرخش به سوی برنامه‌های عامه‌پسند و سطحی و زرد، ربایش کج‌روایت یادشده است. ما فقط با «افزوده‌های انقلابی» مواجه هستیم؛ آن هم در حد «رگه‌ها» و «تکه‌ها» و نه روح کلّی و بافت معنایی. اگر از تجربه سخن گفتم به همین دلیل بود که به یک راه اشاره کنم که همچنان در درون آن قرار داریم و می‌خواهیم با خَلق تجربه، دریابیم که چگونه می‌توانیم آرمان‌های انقلاب را در قاب رسانۀ ملّی بنشانیم. سیاست کنونی، سیاست گام‌به‌گام است. البتّه منتقدان بیرونی، همین حد را هم برنتافتند و سعی دارند با روایت‌پردازی مبالغه‌آمیز، پیشانیِ «ایدئولوژی انقلابیِ آقاوحید» را به دیوار بتونیِ «شبه‌واقعیّت‌های محافظه‌کارانه» بکوبند. ممکن است افزوده‌های انقلابی ما، خام و شعاری باشند و هنوز با هندسۀ بیان هنری، فاصله داشته باشند؛ ممکن است تلاش برای جمع میان جذابیّت و حکمت، موجب کاستی‌گرفتن مخاطب شود؛ ممکن است در اثر فشارهای بیرونی، به جانب عوام‌زدگی گرایش بیابیم؛ ممکن است اندک‌بودن داشته‌های عینی و بالفعل‌مان به چشم آید؛ و ... اما همۀ اینها، آن‌گاه که جهت‌گیری جز آرمان‌های اصیل اسلامی و انقلابی نباشد، تجربه‌هایی خواهند بود که به کمالِ تدریجی کمک خواهند کرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،،،، صورت مسأله را از «ریزش خودشان» به «خالص‌سازی ما» تغییر داده‌اند. در واقع، خصوصیات حداقلی حضور در حاکمیت را از دست داده‌ و فاقد صلاحیّت شده‌اند، اما اتهام خالص‌سازی را مطرح می‌کنند. ما همگی «نسبی» هستیم نه «خالص»؛ مسأله این است که بعضی «ناصالح» هستند نه «ناخالص». شرط رقابت واقعی، حضور نامحرمان نیست. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703346723762660331
🚩 خوش‌آمدی سیّدکمال شهید سیّدکمال خالقی، چهل سال پیش در عملیات خیبر به شهادت رسید و اینک پس از سال‌ها، به آغوش فرسودۀ مادرش بازگشته. و چه بازگشتنی. آنچه که از او باقی مانده جز پلاک و لباس نیست. چهل سال در جزیزۀ مجنون و در عمق سه متری خاک، چه از این بدنِ خاکی باقی می‌گذارد؟ زمانِ بسیاری گذشته و خاک با این بدنِ خاکی، چنین می‌کند که می‌بینیم. و اما او، پیش از آن‌که بدنش خاک شود، دل به مرگ سپرده بود و مرده بود پیش از آن‌که بمیرد. او که در طلب آن بود که بازنگردد و مفقودالاثر شود، اینک به بازگشت، رضایت داده تا مادر پیرش، دیگر طعم فراق و هجر را نچشد و دریابد که پسر جوانش در آن عملیات، چه سرنوشتی داشته است. آنان که در طلب بی‌اثری و فقدان هستند، لذّت فنای فی الله را دریافته‌اند و به همۀ وجود خویش درک کرده‌اند که رسم سلوک إلی الله، بی‌خودی است. و در آنجا که خود نیست، اثری نیز نباید باشد؛ هیچ و هیچ. شهادت، ادب بی‌خویشتنی است، رسم عبور از همۀ تعلّقات و تقیّدات است. ازاین‌روست که شهید، یک‌جا و ناگهان، آغاز و فرجامِ سلوک را تجربه می‌کند و مشاهدات و مکاشفاتش، تمام‌عیار و تامّه است. اگر غایتِ طیِ طریقِ عبودیّت، ازخویش‌گسستن است که شهید، چنین کرده و مدعیانِ لفّاظ و بی‌عمل را رسوا ساخته است. شهید، سالکِ گذر از خود است و بدین سبب است که به مقام شاهد دست یافته است. آری، او بازگشته تا ما به گذشته‌های نه‌چندان دور بازگردیم و به یاد آوریم که در دهۀ شصت، چه کسانی به قافلۀ خونین حسین‌بن‌علی -علیه‌السلام- پیوستند و از خاک به افلاک پَر کشیدند. ما او را در میان خاک، جستجو می‌کردیم اما خاک، چیزی بیش از این در بر ندارد؛ همین پلاک و لباس. باقیِ او در آسمان است و اهل پرواز می‌دانند و می‌بینند که او سال‌هاست به کاروانِ مرگ‌آگاهِ کربلائیان پیوسته و در نزد امام شهیدش، جرعه‌جرعه شراب وصال می‌نوشد و لذّت حضور و حیات را می‌چشد. برای آنان که از آسمان بریده‌اند و خاک‌نشین هستند، همین ظواهر و تجلّیّات مادّی به چشم می‌آیند و بس، اما حقیقت باطنی، نه در عمق این خاک‌های فراموش‌شدۀ برهم‌انباشته، بلکه فراتر از آنها و در وادی بی‌کرانۀ آسمان است. خوش‌آمدی سیّدکمال! اشک‌های بی‌امانِ مادرت را دریاب! جای تنت خالی‌ست که آغوش پیر و خسته‌اش را بفشارد. بی‌آغوش و بی‌تن، باید آداب عاشقی را به‌جا آورد. اگر آغوش نیستی، گوش باش و دردهای ناگفته و نهفته‌اش را بشنو. سخن‌ها دارد از سال‌های پُررنجِ انتظار. سخت است در بی‌آغوشی گریستن و با زبان، تلخی‌های سال‌های بی‌توبودن را گفتن. سیّدکمال! دل‌های بی‌قرار ما را که راه‌‌گم‌کرده‌ و پریشانیم دریاب. چشم به کاروانِ رفتۀ شما داریم و مبتلا به مصیبتِ حسرتِ نبودن در کنار شماییم. چه شد که دستِ تقدیر، شما را برکشید و برگزید و آن رسالت عظیم را بر عهدۀ شما نهاد. تلخ است جاماندن و پرواز را به نظاره نشستن. ای از عمقِ خاک برآمده! جان و دل می‌سوزد از خاک‌نشینی. بال‌های شکسته و ماتم‌زده، در حسرت پریدن، ناله سر می‌دهند و سودای هجرت دارند. میم. جیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻بایکوت به‌جای پاسخ 🖊مهدی جمشیدی استاد ابوالقاسم علیدوست در درس خویش دربارۀ سخن حقیر گفته‌اند: «کلیپی از یک نفر اخیراً پخش شده است که البته این شخص در این‌گونه حرف‌زدن‌ها سابقه دارد و من واقعاً نمی‌دانم چرا این افراد راه پیدا می‌کنند حرف بزنند. خود این شخص می‌گوید من اصلاً حوزه ندیدم و یکسری مطالب را می‌گوید؛ مثل کسانی‌که از طریق حل جدول، باسواد می‌شوند. ایشان می‌خواهد از عظمت حجاب بگوید که البته از عظمت حجاب هرچه مطلب بگوییم جا دارد ولی اینکه ادعا کنیم ولایت علی(ع)، ضروری دین نیست ولی حجاب، ضروری دین است، مشکل‌ساز است. وقتی تو این حرف را می‌زنی، حجاب بالا نمی‌آید و اگر هم بالا بیاید، ولایت امیرالمومنین(ع) پایین می‌آید. کسانی که بخواهند سوءاستفاده کنند همین را می‌گیرند و می‌گویند ولایت علی(ع) که شیعه بر آن استوار شده است در حد حجاب نیست؛ می‌گویند بنیان شیعه بر پایه‌ای است که به اندازه حجاب نیست. متأسفانه حساب‌وکتابی وجود ندارد و این افراد را می‌آورند حرف بزنند. همین کلیپ را فردا وهابیت می‌گیرد و چقدر از آن استفاده می‌کند. این ثمره حرف‌زدن کسانی است که درس نخواندند، ثمره ندانم‌کاری کسانی است که نمی‌دانند رسانه را در اختیار چه کسانی قرار دهند و فقط جهات خاصی برای‌شان اهمیت دارد که اگر آن جهات درست باشد هرچه بادا باد!» https://iqna.ir/00HZXL خبرگزاری بین‌المللی قرآن نیز افزون بر انعکاس این برداشت، چندی بعد تلاش کرده تا قدری فضاسازی منفی کند و ماهی خود را از آب گل‌آلود بگیرد: https://iqna.ir/00HZw9 به اختصار بگویم: ۱. سبک و سیاق تحقیرآمیز آقای علیدوست در آنچه که به‌واقع، نقادی نیست، نشان از نوعی «اَشرافی‌گری علمی» دارد که زاویۀ نگاهش، از بالا به پایین است و منتقد و مخالف خویش را هیچ و پوچ می‌انگارد. مواجهۀ ایشان «تخریبی» است و نه «اصلاحی»، و بدین جهت، ادبیات تحقیرآمیز و ملامت‌کننده استخدام کرده‌اند. می‌خواهند دین‌دانیِ فقه‌بسنده و فقهِ مصلحت‌زده‌اشان را به بهای گزاف، به مخاطبِ آزاداندیش بفروشند و اطاعت مقلّدانه و تمکین مرعوبانه بخرند. من خریدار چنین متاعی نیستم و جز در برابر استدلال و برهان، سر تعظیم و تسلیم فرونمی‌آورم. به‌جای «تحکّم»، «تلطّف» بورزید و به‌جای «اقتدار»، بر «استدلال»‌ تکیه بزنید و به‌جای «ملامت»، «مباحثه» کنید. من «سابقه‌دارِ» کدام سخن مبتذل بوده‌ام و کجا از «حل جدول»، معرفت اندوخته‌ام؟! در بیست‌وپنج سال گذشته، پنج هزار جلد کتاب خوانده‌ام و در مطالعه و فکر و نوشتن و مباحثه، ممحض و متمرکز بوده‌ام. ۲. ما را متهم به اختناق‌طلبی و انسداد‌خواهی و خودمرکزبینی می‌کنند اما آشکار می‌گویند نباید رسانه در اختیار کسی چون من قرار بگیرد. آری، به «مناظره» و «مواجهه» فرانمی‌خوانند و «کرسی آزاداندیشی» برپا نمی‌کنند و وارد «گفتگوی عاری از اقتدارهای نامعرفتی» نمی‌شوند، بلکه طریق «حذف» و «سرکوب» در پیش می‌گیرند و پاسخِ دیگری‌های معرفتی‌شان را با توصیه به «نفی» و «طرد» می‌دهند. وقتی از «قدرتِ ابطالِ علمی» بی‌بهره باشند، به‌ناچار باید «قدرتِ اختناقِ عملی» را به میدان بیاورند و در سایۀ مُهرِ خاموشی بر دهان دیگری‌ها دوختن، اقتدارشان را حفظ کنند. در منبرهای‌شان، نالۀ آزادی بیان برای دگراندیشان سرمی‌دهند و فریاد بایکوت برای انقلابی‌ها. هیچ‌گاه در پی رسانه نبوده‌ام، بلکه همواره دعوت شده‌ام و اغلب نیز با اصرار پذیرفته‌ام. ۳. عجبا که حتی در اینجا نیز ایشان، جانب «مصلحت» را گرفته و «حقیقت» را وانهاده است؛ ایشان نمی‌گویند این گزاره که «ولایت حضرت امیر -علیه‌السلام- ضروری مذهب است و نه ضروری دین»، غلط است، بلکه می‌گویند بیانش «برخلاف مصلحت» است. پس نظر ایشان معطوف به مقام «صلاح» و «فساد» است و نه «صدق» و «کذب». تا اینجا روشن شد که دست‌کم، سخن من «غلط» نبوده است. اما ایشان ادامه می‌دهند که این سخن برخلاف مصلحت است به این دلیل که موجب تنزّل مرتبۀ ولایت نسبت به حجاب می‌شود. این سخن نیز راه به حقیقت نمی‌برد چون «ضروری دین» بودن یک حکم، به معنای تحقّقِ «توافقِ بینامذهبی» دربارۀ آن حکم است و نه «مهم‌تر» و «بنیانی» ‌بودن آن حکم. مگر هر آنچه که در میان مذاهب اسلامی، جزو «بیّنات» و «قطعیّات» است، در حکم «باطن شریعت» و «گوهر دین» است؟! اصطلاح ضروری دین، حاکی از «اجماع مسلمانان» است و نه (به‌طور حتمی) «ارکان اسلام». غرض من از بیان این نکتۀ تناقض‌یاب در برابر طرف مناظره‌ که شیعه بود، این بود که اثبات کنم ولایت حضرت امیر که تو آن را پذیرفته‌ای، امر اجماعی نیست، اما حجاب که تو آن را «حکم تاریخی» می‌دانی و نه «حکم دینی»، امر قطعی و بیّن در میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی است. حاصل این بیان، «تحکیم حکم حجاب» است و نه «تقلیل حکم امامت». به‌راستی، این بدیهیّات را کسی چون من باید به استاد سطوح عالی حوزه بگوید؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻آن گذشته‌‌ی آمرانه! 🖊مهدی جمشیدی ۱. حاج‌حسین شریعتمداری درست می‌گوید؛ محسن هاشمی از یاد برده که پدرش در دوران ریاست‌جمهوری‌اش با «مردم‌سالاری» چه کرد. هاشمی‌رفسنجانی، نه در کنار مردم بود و نه مردمی زیست. به میان مردم نمی‌رفت و سخن مردم را نمی‌شنید. برای مردم تصمیم می‌گرفت اما مردم را در تدبیر حکومتی دخالت نمی‌داد. دیدار مردمی نداشت و مردم حتی یک مدیر کل او را نمی‌دیدند. دولتش به یک حلقه‌ی بسته‌ی تکنوکراتیک تبدیل شده بود. حتی مجلس نیز یک سال پس از اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، باخبر شد که دولت چنین سیاستی را در پیش گرفته است. ۲. همه‌چیز بر اساس تصمیم‌های گعده‌‌ها و حلقه‌های دوستان تکنوکراتش صورت‌بندی می‌شد. خودش و و‌زیرانش، مردم را هیچ می‌انگاشتند و سخت دچار حس برتری و اربابی بودند. بدین سبب بود که محمد خاتمی از حاشیه‌ی دولت هاشمی‌رفسنجانی برآمد. خاتمی در ظاهر نشان داد که امتداد هاشمی‌رفسنجانی نیست، بلکه در مقابلش است. او نان همین «تقابل تصنعی» را نیز خورد و مردم به سبب «نه به هاشمی‌رفسنجانی»، خاتمی را برگزیدند. البته بعدها آشکار شد که حتی خاتمی نیز در هزینه‌‌های انتخاباتی‌اش، دست در «کیسه‌ی کارگزاران» داشت و با ثروت‌های بادآورده‌ی این نوکیسه‌گان، ارتزاق تبلیغاتی کرد. ۳. او خفقان سیاسی پدید آورد و منتقدانش را به محاق برد. شخص هاشمی‌رفسنجانی به خط قرمز تبدیل شده بود. سیدمرتضی آوینی در مجله‌ی سوره، نقدهایی به دولت هاشمی‌رفسنجانی داشت. چندی نکشید که در اثر فشار دولت، آوینی مجبور شد از سوره درگذرد. در صداوسیمای محمد هاشمی نیز، آوینی حذف شد... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🗒 الهى‌بودن ولایت و حكومتِ پیامبر اسلام از «ضروریّات دین اسلام» است و ولایت و حكومت دوازده امام معصوم -علیهم السلام- «ضرورت مذهب تشیّع» است(علامه محمدتقی مصباح‌یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۲۸۸). 🗒 نصب پیامبر اسلام به منصب حكومت بر مسلمین، به حكم «ضرورت دین اسلام»، و نصب ائمه اثنى عشر به حكم «ضرورت مذهب تشیع»، از سوى خداى متعال صورت پذیرفته است،نه از طرف خود مسلمین، و چون‌وچرا و شك و انكار در این مطلب، موجب خروج از دین اسلام یا مذهب تشیع خواهد بود(همان، ص۳۰۶). 🖇در اینجا بخوانید: https://www.mesbahyazdi.ir/node/4609/ ،،،،،،،،،،،،،،، چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست سخن‌شناس نه‌ای جان من، خطا اینجاست! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درس‌گفتار: مردم در منطق آیت‌الله مصباح (واسازی کج‌روایت‌های دگراندیشان) 🖊 مهدی جمشیدی ۱. در این درس‌گفتار، کوشیدم با متن‌خوانی مبتنی بر سه رویکرد «تحلیلی»، «تطبیقی» و «مسأله‌ای»، نشان بدهم که برخلاف ادعای دو جریان «نواندیشی دینی» و «تکنوکرات‌ها» - یعنی از صادق حقیقت تا محسن هاشمی - نه‌فقط علامه مصباح در برابر مردم‌سالاری نیست، بلکه ایشان عالی‌ترین و ناگفته‌ترین ظرفیت‌های مردم‌سالاری دینی را یافته و روایت کرده است. ۲. روایت جریان به‌اصطلاح نواندیشی دینی از تفکر سیاسی علامه مصباح، برآمده از «اغراض شخصی» و «سوگیرهای تجددی» است و هیچ قرابتی با واقعیت ندارد. چنانچه مواجهه‌ی «دست‌اول» و «گزینش‌نشده» و «منظومه‌وار» با این نظام معرفتی داشته باشیم، به‌روشنی درمی‌یابیم که این تفکر، از هر جهت با نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی، همسو و همدل است و بیش از همه، امکان‌های دینی مردم‌سالاری را یافته است. ۳. امکان‌های مردم‌سالارانه در اندیشه‌ی علامه مصباح عبارتند از: تلازم کمال انسانی با اختیار، خوانش از بیعت به مثابه عنصر دینی تولید مقبولیت، ساختارپردازی اخلاقی-شورایی از نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی، اصالت جامعه‌‌ی مدنی اسلامی نسبت به دولت اسلامی، جمهوریت به‌مثابه قالب متناسب با اقتضاهای کنونی تحقق مردم‌سالاری دینی. ۴. این‌همه در حالی است که جریان نواندیشی دینی، در مرداب تفکر ترجمه‌ای و التقاطی افتاده و تهی از خلاقیت نظری و دین‌پژوهی اصیل است. در عوض، هرچه که توانسته به سوی تحریف و وارونه‌نمایی اندیشه‌ی علامه مصباح حرکت کرده است. فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی @Fekrat_Net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مردم در منطق آیت‌الله مصباح -۱ فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی @Fekrat_Net
،،،،،،،،،، نواندیش دینی، علامه مصباح است که در سال شصت‌وچهار، نظریه‌ی دین‌مدارانه‌ی «مردم‌سالاری اخلاقی-شورایی» را ابداع کرد، نه آنان که جز تفکر ترجمه‌ای و فرنگی‌مآبی، هیچ بضاعتی ندارند و نان تحریف‌گری و کج‌روایت‌بافی را می‌خورند. در درس‌گفتار اخیرم، اندکی به این نظریه پرداختم. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1703734076641108203
مردم در منطق آیت‌الله مصباح.pdf
811.1K
🗒 من به عنوان طلبه‌اى كه پنجاه سال با علوم دینى سروكار داشته است، تنها مى‌توانم دربارۀ فلسفۀ حقوق یا سیاست از دیدگاه اسلامى بحث كنم و نظر دهم. اگر عدّه‌اى مى‌خواهند جوّ ناسالمى را به وجود بیاورند و تفسیرهاى نادرستى ارائه دهند، یا احیاناً مطالبى را تحریف كنند، از ابتدا و انتهاى آن كلماتى را حذف كنند و جمله‌اى را از شخصى مطرح كنند و آن را زیر ذرّه‌بین بگذارند و سوءاستفاده‌هایى بكنند، ما با این افراد كارى نداریم. 🖇 علامه محمدتقی مصباح، نظریۀ سیاسی اسلام، ج۱، ص۱۸۸. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مردم در منطق آیت‌الله مصباح -۲ فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی @Fekrat_Net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فهم نهم دی در آیینهٔ اکنون: دروغ تقلب، واقعیت تغلب در گفتگو با مهدی جمشیدی 🖇 در اینجا ببینید: https://www.aparat.com/v/NdLWZ 🆔 @geraa_ir
🔻انتخابات در آیینۀ مردم‌سالاری دینی: تداوم منطق بسیج انقلاب در تدبیر نظام 🖊مهدی جمشیدی ۱. برخلاف تصویرسازی‌های غرض‌ورزانه، واقعیّت این است که «مردم‌سالاری» در نظام جمهوری اسلامی، امر «ضروری» و «حتمی» و «بنیانی» بوده و هرگز دربارۀ آن، سهل‌انگاری و تقلیل صورت نگرفته است. در سه دهۀ اخیر، این شخصِ آیت‌الله خامنه‌ای بوده که بیش و پیش از هر کسی، دل‌مشغولِ مردم‌سالاری دینی و همواره نسبت به حضور و کنشگری مردم، حسّاسیّت به خرج داده است؛ تا آنجا که باید گفت در دیده و منطق ایشان، مردم‌سالاری جزو مسائل «ناموسی» و «حیاتیِ» نظام است که نباید به هیچ‌رو، آن را نادیده گرفت و یا حتی به حاشیه راند. دغدغه‌مندی ایشان نسبت به مقولۀ مردم‌سالاری، تا آنجاست که ایشان حتّی تعبیر «مردم‌سالاری دینی» را ترجمۀ «جمهوری اسلامی» می‌دانند و به این واسطه، مردم‌سالاری دینی را در عرض خودِ جمهوری اسلامی می‌نشانند. ۲. در نیمۀ دهۀ هفتاد که نیروهای سیاسی و فکریِ دگراندیش، تلاش کردند تا این‌گونه وانمود کنند که تاکنون در نظام جمهوری اسلامی، به «اسلامیّت» پرداخته و از «جمهوریّت»، غفلت شده است، ایشان در برابر این کج‌روایتِ ساختارشکنانه ایستاد و دو عنصر اسلامیّت و جمهوریّت را در کنار یکدیگر نشاند و از کارنامۀ نظام در هر دو زمینه، دفاع کرد. در همین زمان بود که این نیروهای بازگشته از اصالت‌های انقلابی، کوشیدند «دموکراسی» را در کانون و هستۀ مرکزی انقلاب بنشانند و با اقتضاها و دلالت‌های سکولاریستیِ مفهومِ وارداتیِ دموکراسی، جامعۀ ایران را دچار «چرخش هویّتی» کنند و در نظام سیاسی نیز «تغییر ساختاری و کارکردی» ایجاد کنند. در این مقطع بود که برخی از نیروهای انقلابی، در موقعیّت مخالفت با مردم و رأی مردم نشانده شدند و از آنها، روایت‌پردازی منفی و وارونه صورت گرفت، اما آیت‌الله خامنه‌ای به فاصلۀ اندکی، تعبیر «مردم‌سالاری دینی» را به‌عنوان «بدیل بومی» و «الگوی دینی»، در برابر دموکراسی غربی مطرح کردند و بسیار بر آن اصرار ورزیدند و به این واسطه، گوی سبقت را از این نیروهای دگرداندیش و ریزش‌کرده ربودند. آنها قصد داشتند با دوگانه‌سازی موهوم، «جامعه» را در برابر «حاکمیّت» قرار بدهند و شکاف تصنّعی بیافرینند، اما پیش‌دستی و پیش‌روی آیت‌الله خامنه‌ای، معادله را تغییر داد و «مردم‌سالاری اسلامی» را به‌عنوان نقطۀ مرکزی، بر پیشانیِ تفکّر اسلامی و انقلابی حک کرد. ۳. گذشته از عالَم نظرورزی و مفهوم‌سازی، آیت‌الله خامنه‌ای بر این باور بود و است که «انتخابات»، یکی از عالی‌ترین و ساختاریافته‌ترین صورت‌های «تجلّی ارادۀ مردم» در عرصۀ تدبیر اجتماع و سیاست است. ازاین‌رو، انتخابات به یکی از حسّاس‌ترین و کلیدی‌ترین مسأله‌های عملی ایشان تبدیل شد. در اینجا، سخن ایشان بر سر اصل انتخابات به عنوان یک «سازوکار رسمی» و «منطق قطعی» برای تحقّق اراده‌ها و تجلّی خواسته‌های نوبه‌نوشوندۀ مردم بود. درست است که نظام اسلامی، در پی «غایات دینی و قدسی» است و مقصد اعلای انقلاب اسلامی، معرفت الله است و هیچ هدفی در عرض این هدف نمی‌نشیند و هم‌رتبۀ آن نیست، اما این هدف عالی و ملکوتی، از طریق «همراهی و همدلی تودۀ مردم» تحقّق می‌یابد و وضع تحمیلی و اجباری ندارد. «انقلاب»، حاصل ارادۀ آزاد و خودجوش خودِ مردم بود و براین‌اساس، «نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب» نیز باید همان راه مردم‌بنیانِ خودِ انقلاب را ادامه بدهد و به اصالت‌های آغازین انقلاب، متعهد و مقیّد باشد. به‌صحنه‌آوردن مردم و بهره‌گیری از قوّه‌ها و قابلیّت‌های مردم، تنها سازوکار «انقلاب‌کردن» نبود، بلکه «حکومت‌کردن» نیز باید بر همین منطق و مبنا استوار باشد. ازاین‌جهت است که آیت‌الله خامنه‌ای، این‌چنین بر عنصر دو لایۀ مردم‌سالاری دینی تأکید می‌ورزند و خواهان «مشارکت حداکثریِ مردم» در انتخابات هستند. در انتخابات، ماهیّت مردمیِ انقلاب، نمایان می‌شود و بدنۀ اجتماعیِ انقلاب، به میدان کنشگری سیاسی می‌آید تا نشان بدهد که ساختار سیاسی، بیگانه با آنها نیست و هیچ شکافی میان دولت و ملّت پدید نیامده و اصالت‌های انقلابی به فراموش سپرده نشده است. ۴. مردم و حضور مردم و تدبیر جمعیِ امور و شئون سیاسی، دغدغۀ آیت‌الله خامنه‌ای است؛ چون زدوده یا کم‌رنگ شدن این عنصر، یک «عنصر هویّتی انقلاب» را از آن می‌ستاند و انقلاب را گرفتار «استحاله» می‌کند. چنانچه انتخابات در میان نباشد، آنچه که می‌ماند جز «دیکتاتوری» نام ندارد و این یعنی استحالۀ انقلاب. استحالۀ انقلاب، هم سوق‌دادن است به سوی «لیبرالیسم» و هم کشاندن آن به طرف «فاشیسم». انقلاب، نه این است و نه آن، بلکه بر منطق مردم‌سالاری دینی تکیه دارد و این را جزو «ذاتیّات» و «مقوّمات» خویش می‌شمارد. این‌همه اصرار و حسّاسیّت آیت‌الله خامنه‌ای برای تداوم و بسط حضور تصمیم‌سازانۀ مردم، چنین مبنا و منزلتی دارد. 🖇 منتشرشده در: http://fna.ir/3h2qzg
🎥 | برش‌هایی از برنامه فتنه تقلب، در گفتگو با مهدی جمشیدی ▫️ماهیت فتنه ۸۸ چه بود؟ https://eitaa.com/geraa_ir/206 ▫️جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی https://eitaa.com/geraa_ir/207 ▫️حاکمیت باید اعمال قدرت کند! https://eitaa.com/geraa_ir/208 ▫️تضعیف جایگاه رهبری https://eitaa.com/geraa_ir/209 ▫️میدان و دموکراسی https://eitaa.com/geraa_ir/210 ▫️عناصر قدرت در کشور https://eitaa.com/geraa_ir/212 ▫️از فتنه ۸۸ تا بلوای ۱۴۰۱ https://eitaa.com/geraa_ir/213 ▫️حقیقت ۸۸ https://eitaa.com/geraa_ir/214 🔗 مشاهده فیلم کامل گفتگو از صفحه رسمی گرا در آپارات https://www.aparat.com/v/NdLWZ 📺 🌐 🆔 @geraa_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه فکرت به مناسبت سالروز رحلت علامه ، محفل سیزدهم خود را با عنوان «مردم در منطق آیت‌الله مصباح» با حضور مهدی جمشیدی برگزار کرد. ➕این نشست را می‌توانید از آپــارات و یـوتیـوب فکرت ببینید. https://www.aparat.com/v/ngCB3 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گفتگو با عنوان: بازخوانی خیزش نهم دی (از ارادهٔ انتخاباتی تا ارادت الهیاتی) 🖇مهدی جمشیدی 🖇برنامهٔ جریان ۹ دی‌ماه، شبکه یک سیما 📍در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xa9fb685
🗒 فیلسوف بود اما «عشق» را به تمامِ معنا می‌فهمید. و هنگامی‌که صادقانه با او از عشق می‌گفتی، زبانِ عاشقانه‌اش گشوده می‌شد. فرسنگ‌ها از مرتبه‌ی کمالی او فاصله داشتی اما فروتنانه، تو را «دوست» خطاب می‌کرد و به واسطه‌ی جذبه‌ی عشق، به مقام «معیّتِ باطنی» اشاره می‌نمود. بیش از بیست سال، عاشقانه دوستش داشتم و اینک بسی دلتنگم از هجرانش. دو بار در عمقِ آغوشِ بی‌کرانه‌اش، معنی «محبّتِ ایمانی» را تجربه کردم. هویّت اسلامی و انقلابی من، زاده‌ی همان تجربه‌های وجودی است. نسبتی در میان بود که از اقیانوس معرفت او آغاز شد و به آسمان معنا راه یافت. چشمه‌ی اشکم در غم فراقش، خشکیده نخواهد شد. در جان، خانه کرده و دل را شیدا و شیفته ساخته. گذر زمان، از طراوتش نمی‌کاهد و داغ‌ سوزانش را از یاد نمی‌برد. رضوان الله تعالی علیه. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تأمّلی در مفاهیمِ پیامِ رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله مصباح: حکیمِ مجاهد و انقلابی 🖇 در اینجا بخوانید: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=47043
،،،،،،،،،، بیست‌وچهار سال پیش با فرماندهان سپاه، صحبت گرم‌وگیرایی کردم؛ قبلاً هم فکر نکرده بودم؛ خدای متعال همین‌طور حرف می‌زد. در واقع، «زبان من» بود، «حرف خدا» بود؛ خیلی تأثیر گذاشت(رهبر انقلاب، ۱۴۰۲/۱۰/۱۰). https://khl.ink/f/54788 ،،،،،، تو چو عقلی، ما مثال این زبان این زبان، از عقل دارد این بیان (مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۳۱۴) ،،،،،، ۱. فارغ از نسبت تکوینی میان خدا و انسان، گاهی انسان در اثر خلوص و صفای باطن، به عرصه‌ی «ظهور» و «جریان» اراده‌ی الهی تبدیل می‌شود. دراین‌حال، وجود او، «ظرف تجلی اراده‌ی خدای متعال» خواهد شد. در لحظه‌هایی که انسان، مظهر و مجرا می‌شود و وجودش چونان بستر و محمل عمل می‌کند، «شأن زبانی» می‌یابد. ۲. کسی را می‌شناسم که گاه در سخنانش، بدون آن‌که تأمل کند و حتی اندکی توجه داشته باشد، سخن می‌گوید و پس از ادای جملات، تازه به آنچه که بر زبانش جاری شده، فکر می‌کند. این وضع، فراتر از الهامات است که در آن، حقیقتی به قلب انسان، القاء می‌شود. گفته‌ی او برآمده از عقل خودش نیست، بلکه در جایی دیگر صورت‌بندی می‌شود و او فقط در حکم زبان و صداست. ۳. جبهه‌ی ماده‌اندیش متجدد، گرفتار حیریتی نابجا شده؛ چراکه فهمی از نسبت خدا با انسان و بضاعت‌های ملکوتی انسان ندارند. انقلاب اسلامی، خودش تحفه‌ی الهی و هدیه‌ی غیبی بوده است و انسان‌های تاریخ‌ساز آن نیز وجودشان با ولایت معنوی،گره خورده است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،، «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز بگذار، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» (صحیفه‌ی امام خمینی، ج۲۱، ص۹۳). https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704314477447828392
،،،،،،،،،، گرچه رهبریِ تاریخی این خطه با «رهبران دینی»[روحانیّت] است، اما ضرورتاً با اشاعه‌ی تمدّن غرب و ارزش‌های ملازم با آن در سراسر جهان، در حد واسط بین «تفکّرِ اصولیِ دینی» و «تفکّرِ متدیکِ رسمی»[علوم انسانیِ سکولار]، گروهی از انسان‌ها واقع خواهند شد که نام‌شان را هرچه بگذاریم، «روشنفکر» یا «غیرروشنفکر»، وظیفه‌ی تاریخی آنها دفاع از شریعت و انحلال تفکّرِ متدیکِ غربی در آن است(سیدمرتضی آوینی، حلزون‌های خانه‌به‌دوش، ص۲۵). ،،،،،،،،،، 🖇 تعلیقه: ۱. در منطق آوینی، حضور روشنفکری انقلابی، یک «ضرورت تاریخی» است و روحانیت به‌تنهایی، کارساز و گره‌گشا نخواهد بود. ۲. این ضرورت، برآمده از سیطره‌ی «تمدن غرب» است که به عنوان دیگری تمدنی، سعی در اضمحلال تفکر دینی دارد. ۳. و «مسأله‌ی مشترک» روحانیت و روشنفکری انقلابی، بسط تفکر دینی در مواجهه با هجوم تجدد است. ۴. تجربه‌ی پدیده‌ی «حجت‌الاسلام دکتر» هم نشان داد که حتی جمع تحصیلی میان علوم اسلامی و علوم انسانی سکولار نمی‌تواند کفایت کند و نقش روشنفکری انقلابی را به حاشیه ببرد. ۵. این امر به‌خصوص از آن جهت اهمیت دارد که در طبقه‌ی روحانیت، هم شاهد غلبه‌ی سنت‌اندیشی نامعاصر هستیم و هم غوغای قائلان به اسلام رحمانی. ۶. دو جریان متجمد و متجدد حوزوی - مانند دو لبه‌ی یک قیچی - هم مخالف «جریان مجدد حوزوی» هستند و هم دشمن «جریان روشنفکری انقلابی». در بسیاری از موقعیت‌های تقابلی، این نیروهای روشنفکری انقلابی بوده‌اند که نیروهای مجدد حوزوی را از محاصره‌ی روایی دو جریان یادشده رهانده‌اند. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704424503008824679
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: فیلسوفان مسلمان و فلسفه‌ی فرهنگ (تجربه‌ی معرفتی نسل اول و دوم) https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه: تجلی خودآگاهی تاریخی در مقاومت غزه (بازآرایی و بسط روایت امام خمینی) https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،، فائزه رحیمی، دانشجومعلم، بیست‌ساله، و آن‌گاه؛ شهادت در حملۀ تروریستی کرمان. راستی! «حجاب‌بان» نیز بود. آری، فاصله‌ای نیست میان «میدان فرهنگ» و «معرکه‌ شهادت». معلم بود؛ چون «حیات» و «حرکت»ش، تعلیم بود. مزد مجاهدت انفسی و آفاقی را گرفت. رحمت خدا بر او باد که آن‌چنان زیست و این‌چنین رفت. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704599627786337780