،،،،،،،،،،
گرچه رهبریِ تاریخی این خطه با «رهبران دینی»[روحانیّت] است، اما ضرورتاً با اشاعهی تمدّن غرب و ارزشهای ملازم با آن در سراسر جهان، در حد واسط بین «تفکّرِ اصولیِ دینی» و «تفکّرِ متدیکِ رسمی»[علوم انسانیِ سکولار]، گروهی از انسانها واقع خواهند شد که نامشان را هرچه بگذاریم، «روشنفکر» یا «غیرروشنفکر»، وظیفهی تاریخی آنها دفاع از شریعت و انحلال تفکّرِ متدیکِ غربی در آن است(سیدمرتضی آوینی، حلزونهای خانهبهدوش، ص۲۵).
،،،،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
۱. در منطق آوینی، حضور روشنفکری انقلابی، یک «ضرورت تاریخی» است و روحانیت بهتنهایی، کارساز و گرهگشا نخواهد بود.
۲. این ضرورت، برآمده از سیطرهی «تمدن غرب» است که به عنوان دیگری تمدنی، سعی در اضمحلال تفکر دینی دارد.
۳. و «مسألهی مشترک» روحانیت و روشنفکری انقلابی، بسط تفکر دینی در مواجهه با هجوم تجدد است.
۴. تجربهی پدیدهی «حجتالاسلام دکتر» هم نشان داد که حتی جمع تحصیلی میان علوم اسلامی و علوم انسانی سکولار نمیتواند کفایت کند و نقش روشنفکری انقلابی را به حاشیه ببرد.
۵. این امر بهخصوص از آن جهت اهمیت دارد که در طبقهی روحانیت، هم شاهد غلبهی سنتاندیشی نامعاصر هستیم و هم غوغای قائلان به اسلام رحمانی.
۶. دو جریان متجمد و متجدد حوزوی - مانند دو لبهی یک قیچی - هم مخالف «جریان مجدد حوزوی» هستند و هم دشمن «جریان روشنفکری انقلابی». در بسیاری از موقعیتهای تقابلی، این نیروهای روشنفکری انقلابی بودهاند که نیروهای مجدد حوزوی را از محاصرهی روایی دو جریان یادشده رهاندهاند.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704424503008824679
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه:
فیلسوفان مسلمان و فلسفهی فرهنگ
(تجربهی معرفتی نسل اول و دوم)
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گفتار کوتاه:
تجلی خودآگاهی تاریخی در مقاومت غزه
(بازآرایی و بسط روایت امام خمینی)
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،
فائزه رحیمی،
دانشجومعلم،
بیستساله،
و آنگاه؛ شهادت در حملۀ تروریستی کرمان.
راستی! «حجاببان» نیز بود.
آری، فاصلهای نیست میان «میدان فرهنگ» و «معرکه شهادت».
معلم بود؛ چون «حیات» و «حرکت»ش، تعلیم بود.
مزد مجاهدت انفسی و آفاقی را گرفت.
رحمت خدا بر او باد که آنچنان زیست و اینچنین رفت.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704599627786337780
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مردم در منطق آیتالله مصباح -۳
فکرت: رسانه اندیشه و آگاهی
@Fekrat_Net
،،،،،،،
گشادهدستی و رواداریِ شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها، شاید اندکی موجب افزایش مشارکت شود، اما رأیآوردنِ «ضعفا» و «متوسطان» یعنی «ناکارآمدی» و این مانند گذشته، موجب تزلزل «اعتماد سیاسیِ مردم به نظام» میشود. بهجای «شورآفرینی مقطعی»، اجازه بدهید مشارکتِ خوشعاقبت با حضور «اقویای تحوّلخواه»، تحقق یابد.
،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
رهبر انقلاب در دور قبل گفتند «مشارکت حداکثری»، گرهخورده با «تکثّر نامزدها» نیست، بلکه یک عامل، بسیار مهمتر هست: «قوّت نامزدها» که ناشی از قوّت برنامه و کارنامهی آنهاست.چرا امروز، مشارکت حداکثری - که خودش یک «اصل قطعی» است - به مسأله تبدیل شده است؟! چون در دورهی قبل، «کارگزاران قوی» انتخاب نشدند و در قالب ائتلافِ عملگرایانه، از جوهرِ مردمسالاری دینی دور شدیم. در نتیجه، امروز مردم، کمانگیزه شدند. این چرخه، تکراری است و در هر دوره، ضعفا و متوسطان به قدرت میرسند و در اثر ناکارآمدیشان، مردم را نسبت به نظام، گلایهمند میکنند. تنها راه فراهمآوردن مشارکت حداکثری، «تعدّد نامزدها» نیست و این راه نیز، گشایش چندانی در پی ندارد، بلکه چنانچه برآیندی و مجموعی محاسبه کنیم، موجب شده که مشارکت حداکثری، همچنان «مسأله» بماند و حل نشود. در یک نقطه باید این چرخه را متوقف کرد و معادلهی مشارکت حداکثری را از بازی ضعفا و متوسطان ناکارآمد، تهی کرد. «مشارکت حداکثری» اگر به صورت غلط - یعنی تکبعدی - تعریف شود، موجبات «ناکارآمدی نظام» را فراهم خواهد کرد و در نهایت نیز، خویشبرانداز و بر ضد تثبیت مشارکت حداکثری خواهد بود.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704684210397140399
،،،،،،،،،
علامه مصباح در گفتارهای خویش، هنگامیکه به عملکرد ناصواب برخی از مسئولان اشاره میکرد، میگفت «باور» ندارند. حتی تصریح میکرد که برخی نیروهای سیاسی در درون قدرت، به ولایت فقیه نیز «باور» ندارند. این «ناباوران» - به تعبیر رهبر انقلاب - همان «جریان غیرانقلابی درون نظام» هستند که سودای استحاله دارند.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704772176501395295
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1704865973740060527
،،،،،،،
یکی از عواملی که برای بیرونبردن مردم از صحنه بهکار میگیرند، بیاعتقاد کردن مردم به عوامل حضور است که در رأسش، تشرّع است. حجاب را با این چشم نگاه کنید. مسئله صرفاً این نیست که حجاب را نمیدانند یا ملاحظه نمیکنند؛ نه، عدّهای انگیزه دارند ــ البتّه عدّهی کمی ــ برای مخالفت و معارضه.
۱۴۰۲.۱۰.۱۹
https://khl.ink/f/54897
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۱) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۲) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۳) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۴) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۵) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۶) گفتگوی تلویزیونی با عنوان:
عقلانیّتِ مقاومت: کجروایت لیبرال-تکنوکراتها از مقاومت
🖇 شبکه افق، برنامهی به افق فلسطین
جمعه، ۲۲ دی
http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،،
از سی نفری که در دورهی پیشین انتخابات مجلس به آنها رأی دادم، بیست نفرشان «به نظر من»، دیگر صلاحیت ندارند، اما «شورای نگهبان» آنها را تأیید کرده. بااینحال، «حجت شرعی»، تشخیص سیاسی خودم است. به این بیست نفر، دیگر رأی نخواهم داد؛ اینبار، فقط «مؤمنان انقلابی کارآمد» را برمیگزینم، نه «متوسطان» را.
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1705201328981211233
🔻مقایسۀ نظرات آیتالله خامنهای و آیتالله مصباح دربارۀ منطق حکمرانی(۱):
دو روایت مشابه از سه الگوی متفاوت
🖊 مهدی جمشیدی
در این یادداشت، عصاره و جوهرۀ آراء آیتالله خامنهای و آیتالله مصباحیزدی را دربارۀ سه الگوی متفاوت حکمرانی بیان میکنیم و نشان میدهیم که روایتهای آنها از این الگو، «مشابه» و «همافزا» هستند و «شکاف» و «تضاد»ی در میان نیست.
۱. الگوی یکهسالاری؛ منطق استبدادِ ساخت سیاسی
هر دو متفکّر بر این باور هستند که در این الگو، مردم هیچ منزلتی ندارند و تنها حاکم یا حاکمان هستند که تدبیر امور جامعه را در دست دارند؛ بدون آنکه مردم دخالت و حضوری در حاکمیّت داشته باشند. این الگو، مردم را فاقد هر گونه «حقّ» میداند و بر تکلیف آنها اصرار میورزد و از آنها «اطاعت مطلق» میطلبد و اگر هم گاهی از مردم سخن به میان میآید، برای حفظ ظاهر هست و حقیقتی ندارد. حکمرانی در این الگو، «متمرکز» و «نقطهای» است و قدرت در ساخت آن، توزیع نشده است. ما در این زمینۀ یک تجربۀ تاریخیِ طولانی داریم؛ چنانچه آخرین نمونۀ آن، تجربۀ سلطنت پهلوی بود که در آن، مردم حتّی در «حاشیۀ سیاست» نیز قرار نداشتند و نظر و اندیشۀ آنها ارزش و اعتباری نداشت. از سوی دیگر، حاکم خود را با هیچ امر بیرونیای تطبیق نمیدهد، بلکه «خواست شخصی» و «ارادۀ دلبخواهانۀ» او، منشأ حاکمیّت و تدبیر جامعه است.
در مقام نقد این الگو، چند اشکال از جانب این دو متفکّر مطرح شده است. نخست اینکه بر اساس هیچ دلیل معتبری نمیتوان اثبات کرد که حاکمیّت بر مردم از آنِ یک «شاه مستبد» باشد، بلکه «سلطنت» از اساس و بهطور مطلق، غلط و نامشروع است و نظام سلطنتی جز در خودکامگی و استبداد، ریشه ندارد. سنّتهای قومی و ملّی یا وراثت یا زور و غلبه نمیتوانند مشروعیّت بیافرینند و حقّ حاکمیّت بر مردم را از آنِ کسی نکنند. دیگر اینکه در الگوی یکهسالاری، مردم هیچگاه «رشد اجتماعی» نمییابند؛ چون مجال «انتخاب آزادنه» به آنها داده نمیشود. مردم، همواره موضوع منفعل و بیاراده برای حاکمیّت هستند که همچون ضعیفان و حقیران باید برای آنها تصمیم گرفت و توقع مشارکت و اندیشهورزی از آنها نداشت. چنین جامعۀ تحقیرشده و فرودست نگاهداشتهشدهای، به آمرانگیِ حاکمیّت عادت کرده است و انتقاد و اعتراض و امربهمعروف و نهیازمنکر در آن معنا ندارد.
۲. الگوی مردمسالاری سکولار؛ منطق نفسانیّتِ ساخت اجتماعی
هر دو متفکّر معتقد هستند که غرب متجدّد، مدّعی سرسخت این الگو است و آن را جهانشمول و عام میشمرد و بر اساس آن دربارۀ جوامع دیگر قضاوت میکند. در منطق تجدّد، استبداد نفی شد و اقتداگرایی ملامت شد و مردمسالاری بهعنوان ارزش مطلق و نهایی مطرح گردید، امّا از آن سو، «دین از حاکمیّت» کنار گذاشته شد و مردمسالاری بهطور ذاتی و جوهری، ناسازگار با حضور دین در عرصۀ حکمرانی انگاشته شد. ازاینرو، «سکولاریسم» یک اصل بدیهی و پیشفرض قطعی در تمام دولتهای تجدّدی است. بهبیاندیگر، «مردمسالاری» با «دین» جمع نمیشود و چنانچه حکومت بخواهد بر دین تکیه کند و ارزشهای دینی را در جامعه تحقّق ببخشد، دیگری بهرهای از مردمسالاری نخواهد داشت. بدینجهت، حکومتها باید یکی از این دو گزینۀ ناسازگار را انتخاب کنند. انتخاب عالَم تجدّد، مردمسالاریِ سکولار بوده است؛ چنانکه تمام ساحتهای تمدّن غربی بر سکولاریسم تکیه دارد.
بر این الگو، نقدهای مهمی از سوی این دو متفکّر وارد شده است. یکی اینکه «حقّ الهی» را در حاکمیّت نادیده انگاشته است و به این واسطه، «ارادۀ تشریعیِ الهی» را زیر پا گذاشته شد. دین اسلام به سبب جامعیّتش، دربارۀ حکومت و سیاست نیز تجویز و تدبیر دارد و اینگونه نیست که را به خود وانهاده باشد و احکامش منحصر به رابطۀ انسان با خدا باشد. این در حالی است که الگوی مردمسالاریِ سکولار، برداشت «اقلّی» و «تنگدامنه» از دین دارد. دیگر اینکه در اثر «رهاشدگیِ ارزشیِ» مردم و اهتمامنداشتن حاکمیّت به «هدایت معنوی» و «تربیت اخلاقیِ» مردم، انتخابهای آنها نیز برخاسته از نفسانیّت جمعی هستند و طاغوت را بازتولید میکنند. البتّه مردمسالاری در این الگو، چندان بر واقعیّت اجتماعی تکیه ندارد؛ چراکه نظام سرمایهداری که بر تمدّن غربی حاکم است، ذهنیّت جمعی را در اختیار خود دارد و مجال نمیدهد که کسی فارغ از القاها و تحمیلهای آن اندیشه و انتخاب کند. ازاینرو، نوعی مردمسالاریِ نمایشی و صوری در غرب برقرار است.
http://fna.ir/3h6e9e
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻مقایسۀ نظرات آیتالله خامنهای و آیتالله مصباح دربارۀ منطق حکمرانی(۲):
دو روایت مشابه از سه الگوی متفاوت
🖊 مهدی جمشیدی
۳. الگوی مردمسالاری دینی؛ منطق صیرورتِ کمالیِ جامعه
هر دو متفکّر تصریح میکنند که این الگو برخاستۀ از «تفکّر اسلامی» است و هرگز اینگونه نیست که به اقتضای زمانه، مردمسالاری به دین افزوده شده باشد، درحالیکه خود دین، از آن سخنی به میان نیاورده باشد. مردمسالاریِ دینی، حاصل به هم دوختهشدن دو امر متضاد نیست، بلکه منطق درونیِ خود دین به اسقرار مردمسالاری حکم میکند؛ چنانکه در صدر اسلام نیز حکومت رسول اکرم و حضرت امیر، بر «بیعت» تکیه داشت. تفاوت مردمسالاریِ اسلامی با مردمسالاریِ سکولار در این است که در این نوع از مردمسالاری، امام جامعۀ اسلامی و همچنین ساختار سیاسی میکوشد از طریق «تعلیم و تربیت جامعه»، خواستههای عمومی را به سوی ارزشهای اخلاقی و هدفهای معنوی هدایت کند. امام جامعه، خطوط معنویِ کلّی را طرّاحی میکند و همواره تلاش میکند مردم را در راستای حقایق قدسی به حرکت درآورد. بنابراین، مردم در این الگو، «رهاشده» و «به خود وانهاده» نیستند و حکومت اسلامی نسبت به قلمرو دینداری عمومی، «بیطرف» و «نظارهگر» نیست.
بهعبارتدیگر، ازآنجاکه تکیۀ حاکمیّتی بر جامعهای که در آن فضلیتهای معنوی رشد نکرده خطاست و با فلسفۀ نبوّت تعارض دارد و حاصلی جز تشدیدشدن سیر انحطاطی ندارد، باید به واسطۀ ساختارهای رسمی، جامعه را جهت معنوی داد و و از لحاظ دینداری، راه برد. این در حالی است که در منطق مردمسالاریِ سکولار، حاکمیّت از مواضع ارزشی کنار میکشد و «هدایت» و «ضلالت» و «حقّ» و «باطل» را نسبی میانگارد و تنها تسلیم «تقاضای اجتماعی» است؛ یعنی جامعه، هیچ مقصدی ندارد جز لذّت بیشینه برای تعدادی بیشتری از مردم. در الگوی مردمسالاریِ دینی، «کمال» اصالت دارد و نه «لذّت»، و کمال نیز مسألهای نسبی و اعتباری نیست، بلکه ریشه در ساحت وجودی و تکوینیِ انسان دارد که در ساختار سیاسی، امتداد مییابد و به تجویز و تدبیر حکمرانانه میانجامد. در این منطق قدسی، انسان دارای یک مدار مستقیمِ الهی و تکوینی است که صیرورت در امتداد آن، سعادت او را در پی خواهد داشت. مسألۀ حکومت اسلامی نیز «سعادت فردی و جمعی» است؛ یعنی دین از این جهت به پهنۀ سیاست وارد شده است که هدایتِ معنویِ جامعه، مستلزم در اختیار گرفتن «ساختارهای رسمیِ جامعه» است و این نیز از طریق قرار داشتن در متن قدرت سیاسی، حاصل میشود. پس ضرورت «هدایتِ حداکثریِ جامعه»، پای دین را به سیاست گشوده است و فلسفۀ دولت اسلامی نیز همین است که از طریق «زمینهسازیهای ساختاری»، تحصیل کمالات معنوی را برای افراد جامعه تسهیل نماید.
بهاینترتیب، دین در این الگو همانند یک «چهارچوب تعیینکننده» و «قالب جهتبخش» است که انتخابها و خواستههای مردم در درون آن قرار میگیرند و تابع آن هستند. جامعۀ اسلامی، جامعۀ مؤمنان است و مؤمنان نیز با وجود تفاوت در درجۀ دیانت، همگی بر این باور هستند که باید در مقابل «ارادۀ تشریعیِ الهی»، تسلیم و تابع باشند و عصیان و گردنکشی نکنند. برایناساس، دین در قامت «قانون» نیز ظاهر میشود و مناسبات و معادلات اجتماعی را صورتبندی میکند، از جمله اینکه خواست و ارادۀ مردم را در درون مرزهای خود تعریف میکند. این وضع اجتماعی، برآمده از عنصر هدایتِ معنویِ جامعه است؛ به این معنی که حاکمیّت دینی هرچه در توان دارد را برای ارتقای فضیلتهای اخلاقی و معنوی در جامعه به کار میبندد و فقرهای معنوی و ضعفهای دینیِ مردم را علاج میکند تا دینداری، از متن جامعه بجوشد و حالت تحمیلی نداشته باشد. درعینحال، روشن است که همواره عدّۀ ناچیزی هستند که تربیت و هدایت بر آنها مؤثّر نیست و باید با الزام قانونی، آنها را - هر چند در ظاهر - در مسیر حقّ نگاه داشت.
http://fna.ir/3h6e9e
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻آرمانها و واقعیتها(۱):
ما در کجا ایستادهایم؟
🖇برنامهی جریان
شبکهی یک، ساعت ۲۰
شنبه، ۳۰ دیماه
(این مسأله، معطوف به تحلیل و اثبات گزارهی «ما به قله، نزدیک شدهایم» است و میخواهد روایتی حقیقی از موقعیت تاریخی جامعهی ایران و کامیابیها و درخششهای نظام انقلابی ارائه بدهد و به این واسطه، تفسیرهای انسدادی و انحطاطی را ابطال نماید).
📍در اینجا ببینید:
https://telewebion.com/episode/0xaf0fb35
🔻جامعهشناسی اصلاحاتزده
(دربارهی مناظرهی آقایان شجاعیزند و جلاییپور در برنامهی شیوه)
۱. جلاییپور، بهشدت گرفتار تکرار شده و هیچ سخن تازه و جدیدی ندارد. چند یادداشت دارد که از اینجا به آنجا میبرد و همانها را تکرار میکند. خلاقیتش، مصداقهای عینی جدیدی هستند که او به نام جنبش، به اسارت میبرد.
۲. گفتههایش، بسیار سطحی و شبهعلمی هستند. دربارهی نظریهی اجتماعی، سخنان دیگران را تکرار کرد و نظرات خودش نیز بیش از گلایههای سیاسی نبود. بیشتر شبیه یک فعال سیاسی است تا استاد دانشگاه. با عمقنگری و حکمیاندیشی، بیگانه است. حرفهایش ساده و ابتدایی هستند و نکتهی تازهای ندارند. حضورش، بازی خطابی است در قامت جامعهشناسی.
۳. مسألهی لو رفته و نخنمای همیشگی او، جریان سیاسی اصلاحات است و بس. طمع حضور جریان اصلاحات در قدرت سیاسی را دارد و برای این کار، مسائل را سرهمبندی میکند تا قدرتگیری نیروهای سیاسی همداستان با خودش را توجیه کند. غرق در سیاستزدگی است و نمیتواند خود را از این آفت رها سازد.
۴. مانند همیشه، بیانش آغشته به مبالغه و گزافهگویی است. میخواهد برای جامعهشناسی جنبش، موضوع بومی بیافریند و ازاینرو، از هر ریز واقعیتی، ابرمسأله میسازد و غلو میکند. نان تشدید و غوغا را میخورد؛ البته در زمانی که جریان اصلاحات در قدرت، مستقر نیست و به این دلیل، او موظف به سیاهنمایی و بزرگنمایی است.
۵. نهاییترین و فربهترین استدلال جلاییپور، اغتشاشات سال گذشته بود که بیش از دویست هزار نفر، بدنه نداشت. او جامعهی ایران را به نفع این تعداد اندک، مصادرهبهمطلوب کرد. بهگمانش با لحن غلیظ و حماسی میتواند فقر عددی خویش را برطرف کند اما مخاطب درمییابد که شعار میدهد و شلوغ میکند تا ضعف نظریاش را جبران کند.
۶. او از یک سو، جامعهی ایران را جامعهی ناجنبشی یا نیمهجنبشی میداند و از سوی دیگر، جوامع توسعهیافتهی غربی را جنبشی. او به این واسطه، جنبش را در غرب میستاید اما در عین حال، ناجنبش یا نیمهجنبش را در ایران، خطرناک قلمداد میکند. معیارهایش، دوگانه و دوپاره است.
۷. پاسخهای نقضی و حلی شجاعیزند، نقطهی عطف بودند. ابطالهای او سهمگین بودند و صورت مسأله را تغییر میدادند. او غلبه یافت و کار رقیب را بساخت. او توانست تناقضهای تفکر طرف مقابل را آشکار کند.
۸. به نظرم حضور نیروهای جریان روشنفکری سکولار در رسانهی ملی، امر مبارک و نافعی است و ما تاکنون از بایکوت آنها ضرر کردهایم. باید مجال داد تا جامعه، قشریگری و سطحیاندیشی آنها را در این قاب، لمس کند تا آنان، حذف و غیبت خود را به مخاطب نفروشند. اگر مقصودشان از نقادی و دگراندیشی و عقلانیت و علوم انسانی، این قبیل تحلیلهاست که باید گفت شنیدهشدن صدایشان از رسانهی ملی، مساوی است با ریزش بدنهی اجتماعیشان و زوال اعتبار علمیشان. بهراستی، آواز دهل، از دور خوش است.
مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi