eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.2هزار دنبال‌کننده
516 عکس
145 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۱) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۲) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۳) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۴) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۵) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(۶) گفتگوی تلویزیونی با عنوان: عقلانیّتِ مقاومت: کج‌روایت‌ لیبرال-تکنوکرات‌ها از مقاومت 🖇 شبکه افق، برنامه‌ی به افق فلسطین جمعه، ۲۲ دی http://telewebion.com/live/ofogh?e=0xac6a350 https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،، از سی نفری که در دوره‌ی پیشین انتخابات مجلس به آنها رأی دادم، بیست نفرشان «به نظر من»، دیگر صلاحیت ندارند، اما «شورای نگهبان» آنها را تأیید کرده. بااین‌حال، «حجت شرعی»، تشخیص سیاسی خودم است. به این بیست نفر، دیگر رأی نخواهم داد؛ این‌بار، فقط «مؤمنان انقلابی کارآمد» را برمی‌گزینم، نه «متوسطان» را. https://virasty.com/Mahdijamshidi/1705201328981211233
🔻مقایسۀ نظرات آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله مصباح دربارۀ منطق حکمرانی(۱): دو روایت مشابه از سه الگوی متفاوت 🖊 مهدی جمشیدی در این یادداشت، عصاره و جوهرۀ آراء آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله مصباح‌یزدی را دربارۀ سه الگوی متفاوت حکمرانی بیان می‌کنیم و نشان می‌دهیم که روایت‌های آنها از این الگو، «مشابه» و «هم‌افزا» هستند و «شکاف» و «تضاد»ی در میان نیست. ۱. الگوی یکه‌سالاری؛ منطق استبدادِ ساخت سیاسی هر دو متفکّر بر این باور هستند که در این الگو، مردم هیچ منزلتی ندارند و تنها حاکم یا حاکمان هستند که تدبیر امور جامعه را در دست دارند؛ بدون آن‌که مردم دخالت و حضوری در حاکمیّت داشته باشند. این الگو، مردم را فاقد هر گونه «حقّ» می‌داند و بر تکلیف آنها اصرار می‌ورزد و از آنها «اطاعت مطلق» می‌طلبد و اگر هم گاهی از مردم سخن به میان می‌آید، برای حفظ ظاهر هست و حقیقتی ندارد. حکمرانی در این الگو، «متمرکز» و «نقطه‌ای» است و قدرت در ساخت آن، توزیع نشده است. ما در این زمینۀ یک تجربۀ تاریخیِ طولانی داریم؛ چنانچه آخرین نمونۀ آن، تجربۀ سلطنت پهلوی بود که در آن، مردم حتّی در «حاشیۀ سیاست» نیز قرار نداشتند و نظر و اندیشۀ آنها ارزش و اعتباری نداشت. از سوی دیگر، حاکم خود را با هیچ امر بیرونی‌ای تطبیق نمی‌دهد، بلکه «خواست شخصی» و «ارادۀ دلبخواهانۀ» او، منشأ حاکمیّت و تدبیر جامعه است. در مقام نقد این الگو، چند اشکال از جانب این دو متفکّر مطرح شده است. نخست این‌که بر اساس هیچ دلیل معتبری نمی‌توان اثبات کرد که حاکمیّت بر مردم از آنِ یک «شاه مستبد» باشد، بلکه «سلطنت» از اساس و به‌طور مطلق، غلط و نامشروع است و نظام سلطنتی جز در خودکامگی و استبداد، ریشه‌ ندارد. سنّت‌های قومی و ملّی یا وراثت یا زور و غلبه نمی‌توانند مشروعیّت بیافرینند و حقّ حاکمیّت بر مردم را از آنِ کسی نکنند. دیگر این‌که در الگوی یکه‌سالاری، مردم هیچ‌گاه «رشد اجتماعی» نمی‌یابند؛ چون مجال «انتخاب آزادنه» به آنها داده نمی‌شود. مردم، همواره موضوع منفعل و بی‌‌اراده برای حاکمیّت هستند که همچون ضعیفان و حقیران باید برای آنها تصمیم گرفت و توقع مشارکت و اندیشه‌ورزی از آنها نداشت. چنین جامعۀ تحقیرشده و فرودست نگاه‌داشته‌شده‌ای، به آمرانگیِ حاکمیّت عادت کرده است و انتقاد و اعتراض و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در آن معنا ندارد. ۲. الگوی مردم‌سالاری سکولار؛ منطق نفسانیّتِ ساخت اجتماعی هر دو متفکّر معتقد هستند که غرب متجدّد، مدّعی سرسخت این الگو است و آن را جهان‌شمول و عام می‌شمرد و بر اساس آن دربارۀ جوامع دیگر قضاوت می‌کند. در منطق تجدّد، استبداد نفی شد و اقتداگرایی ملامت شد و مردم‌سالاری به‌عنوان ارزش مطلق و نهایی مطرح گردید، امّا از آن سو، «دین از حاکمیّت» کنار گذاشته شد و مردم‌سالاری به‌طور ذاتی و جوهری، ناسازگار با حضور دین در عرصۀ حکمرانی انگاشته شد. ازاین‌رو، «سکولاریسم» یک اصل بدیهی و پیش‌فرض قطعی در تمام دولت‌های تجدّدی است. به‌بیان‌دیگر، «مردم‌سالاری» با «دین» جمع نمی‌شود و چنانچه حکومت بخواهد بر دین تکیه کند و ارزش‌های دینی را در جامعه تحقّق ببخشد، دیگری بهره‌ای از مردم‌سالاری نخواهد داشت. بدین‌جهت، حکومت‌ها باید یکی از این دو گزینۀ ناسازگار را انتخاب کنند. انتخاب عالَم تجدّد، مردم‌سالاریِ سکولار بوده است؛ چنان‌که تمام ساحت‌های تمدّن غربی بر سکولاریسم تکیه دارد. بر این الگو، نقدهای مهمی از سوی این دو متفکّر وارد شده است. یکی این‌که «حقّ الهی» را در حاکمیّت نادیده انگاشته است و به این واسطه، «ارادۀ تشریعیِ الهی» را زیر پا گذاشته شد. دین اسلام به سبب جامعیّتش، دربارۀ حکومت و سیاست نیز تجویز و تدبیر دارد و این‌گونه نیست که را به خود وانهاده باشد و احکامش منحصر به رابطۀ انسان با خدا باشد. این در حالی است که الگوی مردم‌سالاریِ سکولار، برداشت «اقلّی» و «تنگ‌دامنه» از دین دارد. دیگر این‌که در اثر «رهاشدگیِ ارزشیِ» مردم و اهتمام‌نداشتن حاکمیّت به «هدایت معنوی» و «تربیت اخلاقیِ» مردم، انتخاب‌های آنها نیز برخاسته از نفسانیّت جمعی هستند و طاغوت را بازتولید می‌کنند. البتّه مردم‌سالاری در این الگو، چندان بر واقعیّت اجتماعی تکیه ندارد؛ چراکه نظام سرمایه‌داری که بر تمدّن غربی حاکم است، ذهنیّت جمعی را در اختیار خود دارد و مجال نمی‌دهد که کسی فارغ از القاها و تحمیل‌های آن اندیشه و انتخاب کند. ازاین‌رو، نوعی مردم‌سالاریِ نمایشی و صوری در غرب برقرار است. http://fna.ir/3h6e9e https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻مقایسۀ نظرات آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله مصباح دربارۀ منطق حکمرانی(۲): دو روایت مشابه از سه الگوی متفاوت 🖊 مهدی جمشیدی ۳. الگوی مردم‌سالاری دینی؛ منطق صیرورتِ کمالیِ جامعه هر دو متفکّر تصریح می‌کنند که این الگو برخاستۀ از «تفکّر اسلامی» است و هرگز این‌گونه نیست که به اقتضای زمانه، مردم‌سالاری به دین افزوده شده باشد، درحالی‌که خود دین، از آن سخنی به میان نیاورده باشد. مردم‌سالاریِ دینی، حاصل به‌ هم دوخته‌شدن دو امر متضاد نیست، بلکه منطق درونیِ خود دین به اسقرار مردم‌سالاری حکم می‌کند؛ چنان‌که در صدر اسلام نیز حکومت رسول اکرم و حضرت امیر، بر «بیعت» تکیه داشت. تفاوت مردم‌سالاریِ اسلامی با مردم‌سالاریِ سکولار در این است که در این نوع از مردم‌سالاری، امام جامعۀ اسلامی و همچنین ساختار سیاسی می‌کوشد از طریق «تعلیم و تربیت جامعه»، خواسته‌های عمومی را به سوی ارزش‌های اخلاقی و هدف‌های معنوی هدایت کند. امام جامعه، خطوط معنویِ کلّی را طرّاحی می‌کند و همواره تلاش می‌کند مردم را در راستای حقایق قدسی به حرکت درآورد. بنابراین، مردم در این الگو، «رهاشده» و «به‌ خود وانهاده» نیستند و حکومت اسلامی نسبت به قلمرو دین‌داری عمومی، «بی‌طرف» و «نظاره‌گر» نیست. به‌عبارت‌دیگر، ازآنجاکه تکیۀ حاکمیّتی بر جامعه‌ای که در آن فضلیت‌های معنوی رشد نکرده خطاست و با فلسفۀ نبوّت تعارض دارد و حاصلی جز تشدیدشدن سیر انحطاطی ندارد، باید به واسطۀ ساختارهای رسمی، جامعه را جهت معنوی داد و و از لحاظ دین‌داری، راه برد. این در حالی است که در منطق مردم‌سالاریِ سکولار، حاکمیّت از مواضع ارزشی کنار می‌کشد و «هدایت» و «ضلالت» و «حقّ» و «باطل» را نسبی می‌انگارد و تنها تسلیم «تقاضای اجتماعی» است؛ یعنی جامعه، هیچ مقصدی ندارد جز لذّت بیشینه برای تعدادی بیشتری از مردم. در الگوی مردم‌سالاریِ دینی، «کمال» اصالت دارد و نه «لذّت»، و کمال نیز مسأله‌ای نسبی و اعتباری نیست، بلکه ریشه در ساحت وجودی و تکوینیِ انسان دارد که در ساختار سیاسی، امتداد می‌یابد و به تجویز و تدبیر حکمرانانه می‌انجامد. در این منطق قدسی، انسان دارای یک مدار مستقیمِ الهی و تکوینی است که صیرورت در امتداد آن، سعادت او را در پی خواهد داشت. مسألۀ حکومت اسلامی نیز «سعادت فردی و جمعی» است؛ یعنی دین از این جهت به پهنۀ سیاست وارد شده است که هدایتِ معنویِ جامعه، مستلزم در اختیار گرفتن «ساختارهای رسمیِ جامعه» است و این نیز از طریق قرار داشتن در متن قدرت سیاسی، حاصل می‌شود. پس ضرورت «هدایتِ حداکثریِ جامعه»، پای دین را به سیاست گشوده است و فلسفۀ دولت اسلامی نیز همین است که از طریق «زمینه‌سازی‌های ساختاری»، تحصیل کمالات معنوی را برای افراد جامعه تسهیل نماید. به‌این‌ترتیب، دین در این الگو همانند یک «چهارچوب تعیین‌کننده» و «قالب جهت‌بخش» است که انتخاب‌ها و خواسته‌های مردم در درون آن قرار می‌گیرند و تابع آن هستند. جامعۀ اسلامی، جامعۀ مؤمنان است و مؤمنان نیز با وجود تفاوت در درجۀ دیانت، همگی بر این باور هستند که باید در مقابل «ارادۀ تشریعیِ الهی»، تسلیم و تابع باشند و عصیان و گردن‌کشی نکنند. براین‌اساس، دین در قامت «قانون» نیز ظاهر می‌شود و مناسبات و معادلات اجتماعی را صورت‌بندی می‌کند، از جمله این‌که خواست و ارادۀ مردم را در درون مرزهای خود تعریف می‌کند. این وضع اجتماعی، برآمده از عنصر هدایتِ معنویِ جامعه است؛ به این معنی که حاکمیّت دینی هرچه در توان دارد را برای ارتقای فضیلت‌های اخلاقی و معنوی در جامعه به کار می‌بندد و فقرهای معنوی و ضعف‌های دینیِ مردم را علاج می‌کند تا دین‌داری، از متن جامعه بجوشد و حالت تحمیلی نداشته باشد. درعین‌حال، روشن است که همواره عدّۀ ناچیزی هستند که تربیت و هدایت بر آنها مؤثّر نیست و باید با الزام قانونی، آنها را - هر چند در ظاهر - در مسیر حقّ نگاه داشت. http://fna.ir/3h6e9e https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻آرمان‌ها و واقعیت‌ها(۱): ما در کجا ایستاده‌ایم؟ 🖇برنامه‌ی جریان شبکه‌ی یک، ساعت ۲۰ شنبه، ۳۰ دی‌ماه (این مسأله، معطوف به تحلیل و اثبات گزاره‌ی «ما به قله، نزدیک شده‌ایم» است و می‌خواهد روایتی حقیقی از موقعیت تاریخی جامعه‌ی ایران و کامیابی‌ها و درخشش‌های نظام انقلابی ارائه بدهد و به این واسطه، تفسیرهای انسدادی و انحطاطی را ابطال نماید). 📍در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xaf0fb35
🔻جامعه‌شناسی اصلاحات‌زده (درباره‌ی مناظره‌‌ی آقایان شجاعی‌زند و جلایی‌پور در برنامه‌ی شیوه) ۱. جلایی‌پور، به‌شدت گرفتار تکرار شده و هیچ سخن تازه و جدیدی ندارد. چند یادداشت دارد که از اینجا به آنجا می‌برد و همان‌ها را تکرار می‌کند.‌ خلاقیتش، مصداق‌های عینی جدیدی هستند که او به نام جنبش، به اسارت می‌برد. ۲. گفته‌هایش، بسیار سطحی و شبه‌علمی هستند. درباره‌ی نظریه‌ی اجتماعی، سخنان دیگران را تکرار کرد و نظرات خودش نیز بیش از گلایه‌های سیاسی نبود. بیشتر شبیه یک فعال سیاسی است تا استاد دانشگاه. با عمق‌نگری و‌ حکمی‌اندیشی، بیگانه است. حرف‌هایش ساده و ابتدایی هستند و نکته‌ی تازه‌ای ندارند.‌ حضورش، بازی خطابی است در قامت جامعه‌شناسی. ۳. مسأله‌ی لو رفته‌ و نخ‌نمای همیشگی او، جریان سیاسی اصلاحات است و بس. طمع حضور جریان اصلاحات در قدرت سیاسی را دارد و برای این‌ کار، مسائل را سرهم‌بندی می‌کند تا قدرت‌گیری نیروهای سیاسی هم‌داستان با خودش را توجیه کند. غرق در سیاست‌زدگی است و نمی‌تواند خود را از این آفت رها سازد. ۴. مانند همیشه، بیانش آغشته به مبالغه و گزافه‌گویی است. می‌خواهد برای جامعه‌شناسی جنبش، موضوع بومی بیافریند و ازاین‌رو، از هر ریز واقعیتی، ابرمسأله می‌سازد و غلو می‌کند. نان تشدید و غوغا را می‌خورد؛ البته در زمانی که جریان اصلاحات در قدرت، مستقر نیست و به این دلیل، او موظف به سیاه‌نمایی و بزرگ‌نمایی است. ۵. نهایی‌ترین و فربه‌ترین استدلال جلایی‌پور، اغتشاشات سال گذشته بود که بیش از دویست هزار نفر، بدنه نداشت. او جامعه‌‌ی ایران را به نفع این تعداد اندک، مصادره‌به‌مطلوب کرد. به‌گمانش با لحن غلیظ و حماسی می‌تواند فقر عددی خویش را برطرف کند اما مخاطب درمی‌یابد که شعار می‌دهد و شلوغ می‌کند تا ضعف نظری‌اش را جبران کند. ۶. او از یک سو، جامعه‌‌ی ایران را جامعه‌ی ناجنبشی یا نیمه‌جنبشی می‌داند و از سوی دیگر، جوامع توسعه‌یافته‌ی غربی را جنبشی. او به این واسطه، جنبش را در غرب می‌ستاید اما در عین حال، ناجنبش یا نیمه‌جنبش را در ایران، خطرناک قلمداد می‌کند. معیارهایش، دوگانه و دوپاره است. ۷. پاسخ‌های نقضی و حلی شجاعی‌زند، نقطه‌ی عطف بودند. ابطال‌های او سهمگین بودند و صورت مسأله را تغییر می‌دادند.‌ او غلبه یافت و کار رقیب را بساخت. او توانست تناقض‌های تفکر طرف مقابل را آشکار کند. ۸. به نظرم حضور نیروهای جریان روشنفکری سکولار در رسانه‌‌ی ملی، امر مبارک و نافعی است و ما تاکنون از بایکوت آنها ضرر کرده‌ایم. باید مجال داد تا جامعه، قشری‌گری و سطحی‌اندیشی آنها را در این قاب، لمس کند تا آنان، حذف و غیبت خود را به مخاطب نفروشند. اگر مقصودشان از نقادی و دگراندیشی و عقلانیت و علوم انسانی، این قبیل تحلیل‌هاست که باید گفت شنیده‌شدن صدای‌شان از رسانه‌ی ملی، مساوی است با ریزش بدنه‌ی اجتماعی‌شان و زوال اعتبار علمی‌شان. به‌راستی، آواز دهل، از دور خوش است. مهدی جمشیدی https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،،، نامه‌ی یک‌صد نفر از اساتید برجسته‌ی حوزه در اعتراض به تعلل و تعارف و انفعال مسئولان عالی در برابر حرام شرعی و سیاسی کشف حجاب، حکایت از چه واقعیت ناگفته اما عیانی دارد؟! جز این است که عالمان راستین نیز همچون عامه‌ی مؤمن، «اراده‌ی عالی‌مقامان» را گرفتار سستی و محاسبات محافظه‌کارانه یافته‌اند؟! https://virasty.com/Mahdijamshidi/1705845848993812477
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درس‌گفتار: واقعیت قدسی در قاب خام (ساخت‌شکنی در تحقق و روایت راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن) https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 «رهبری» نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی، مدام وارد بشود و بگوید این باشد، این نباشد. نه قانون این اجازه را می‌دهد، نه منطق این اجازه را می‌دهد. دستگاه‌ها مسئولینی دارند؛ چنانچه مسئولی در موردی اشتباهی دارد، باید «مجلس» استیضاح کند؛ یا «رئیس جمهور» مانع بشود. وظیفه‌ی رهبری، آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام می‌گیرد که «مسیر نظام» را منحرف می‌کند. اینجا وظیفه‌ی رهبری است که به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو «مورد جزئی» باشد. بنده راجع به برجام، دو مورد مشخّص خاص را گفتم زیر بار نروید. این مورد، جزئی بود امّا زیر بار رفتن در این مورد جزئی، به‌معنای تحمّل تحمیل آمریکایی‌ها بود؛ این همان «انحراف» است. درباره خرید هواپیما هم من تذکّر دادم؛ هم به خود وزیر راه، هم به رئیس جمهور، هم در جلسات گوناگون گفتم. ما حتّی به قرارگاه اقتصاد مقاومتی گفتیم شما موظّفید ببینید خرید این هواپیماها در کجای اقتصاد مقاومتی قرار می‌گیرد، امّا اینکه مانع بشویم، «وظیفه‌ی ما» نیست. ۱۳۹۵/۰۴/۱۲ https://khl.ink/f/33694
🔻مناظره‌ی زنده تلویزیونی با عنوان: نسبت مسأله‌ی تحول با انتخابات (تحول به کدام سو و از کدام مسیر؟) 🖇 با حضور: مصطفی مهرآیین مهدی جمشیدی 🗒 شبکه یک، برنامه جریان 📍در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مناظره‌ی برنامه‌ی جریان(۱) سنت فکری ما؛ عقلانی یا غیرعقلانی؟! 🖇 مشاهده در تلوبیون: https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
🔻ساخت‌شکنیِ نظری در مناظرۀ سیاسی(۱): در اسارت تفکر ترجمه‌ای 🖊 مهدی جمشیدی در مناظره‌ای که پنجم بهمن‌ماه در برنامۀ جریان با آقای مصطفی مهرآیین داشتم، به‌جای ارائۀ مستقلِ مطالبی که آماده کرده بودم، از همان آغاز، به سراغ «نقادی» و «جراحیِ» منطقیِ نظرات ایشان رفتم و کوشیدم مفاهیم و گزاره‌های ایشان را «واسازی» و «راستی‌آزمایی» کنم. در این میان، بهترین راه عبارت بود از این‌که در برابر گفته‌های ایشان، «پرسش‌های شالوده‌شکنانه» بنشانم و به این واسطه، «تناقض‌های درونیِ عقلانیّتِ تجدّدمآبانۀ» ایشان را برای مخاطب، آشکار سازم. اما از لحظه‌ای که برای ایشان آشکار شد که من عامدانه و متمرکز، در پی «آشکارسازیِ تناقض‌ها» هستم، بی‌تاب شدند و پی‌درپی، جملات مرا قطع کردند، اما با این حال، مجموعه‌ای از چالش‌های زیرساختی و نقادی‌های تطبیقی را بیان کردم که عبارت بودند از: ۱. ایشان گفتند: نظام سیاسی، صدای مخالفان را نمی‌شنود و من در پی آن هستم که «اندکی اختلال» ایجاد کنم. پرسیدم: مسأله، «اختلالِ اندک» است، یا واقعیّت این است که جریان فکریِ شما در طول دهه‌های گذشته، هم بخش عمده‌ای از «دانشگاه‌ها» را در اختیار داشته و هم در «قدرت سیاسی»، حضور داشته است؟! و اگر این طور است، آیا باید از «اختلالِ نهادینِ رسمی» به واسطۀ حیات و حضور اندیشه‌های جریان شما سخن گفت یا شنیده‌نشدن و مهجوریّت؟! آیا ایدئولوژی لیبرالیستی در اثر واگرایی‌های دهۀ هفتاد به این سو، چه در عرصۀ عمومی و غیررسمی و چه در قدرت رسمی، یکی از «بازیگران اصلی» نبوده است؟! ۲. ایشان گفتند: میان «حکومت» و «بخش زیادی از مردم»، شکاف افتاده و از این جهت، مردم در ماجرای سال گذشته گفتند که حکومت، دچار دیکتاتوری شده است. پرسیدم: آیا اغتشاش‌های سال گذشته که در آن، حدود «دویست هزار نفر» شرکت داشتند، به‌معنی «بخش زیادی از مردم» است؟! و آیا برخلاف تحلیل شما، این تعداد اندک از معارضان و مخالفان سیاسی، نشان نمی‌دهد که نظام در وضع «تحکیم اجتماعی» قرار دارد؟! و آیا وجود این کمّیّت از مخالفان سیاسی در تمام جوامع و حکومت‌ها، طبیعی نیست؟! ۳. ایشان گفتند نظام، همواره خودش را فقط مشتمل بر مجموعه‌ای فضایل و خدمات می‌داند و به هیچ خطایی اعتراف نمی‌کند. پرسیدم: رهبر انقلاب به چه دلیل مسألۀ «تحوّل» را مطرح کرده‌اند؟! آیا خودِ ایشان تصریح نکردند که به علّت آن‌که دچار «بیماری‌های مزمن» شده‌ایم و برخی «عقب‌ماندگی‌های جدّی» داریم، باید به دنبال تحوّل باشیم؟! این سخنان که در «سال هزاروچهارصد» مطرح شده و پیش از اغتشاش‌های سال گذشته است، نشان نمی‌دهد که تنبّه به تحوّل، هم برآمده از درک وجودِ مشکلات بنیادی است و هم ناشی از خودآگاهیِ منتقدانه و غیراضطراریِ حاکمیّت؟! حال آیا سرچشمۀ خوداصلاحیِ حاکمیّت، فشار اجتماعی است یا پویاییِ درونیِ حاکمیّت؟! ۴. ایشان گفتند ریشۀ اصلیِ وضعِ کنونی، دوپارگی و نوسان ما میان سنّت و مدرنیته است و ازاین‌رو، هم متفکّران انقلاب، گرفتار دوگانگی در قالبِ مدرنیسم اسلامی هستند و هم قانون اساسی و هم جریان‌های سیاسی و هم مردم؛ چنان‌که آقای [امام] خمینی هم از دین سخن می‌گفت و هم از مردم، یا مطهری هم دین‌پژوه بود و در پی نقد مارکسیسم، اما در عین حال، این وضعیّت، طبیعی است. پرسیدم اوّلاً، آیا به لحاظ منطقی و ماهوی، اسلام به‌عنوان یک «دینِ توحیدی و جامعه‌پرداز»، با تجدّد به‌عنوان یک «عالَمِ تاریخیِ طاغوتی و سکولار»، قابل‌جمع است یا حاصل این جمع، فرسوده‌شدن اسلام و تبدیل آن به «دینِ سکولار» است؟! ثانیاً، آیا مردم و تکیۀ سیاسی بر مردم، برآمده از تجدّد است و در سنّت اسلامی، سخن از «بیعت» و «شورا» و «عماد دین بودنِ مردم» به میان نیامده و حکومت دینی پیامبر و حضرت امیر، بیگانه با اعتماد و اتکای بر مردم بوده است؟! و آیا چون الگوی ساختاریِ جمهوریّت در اسلام مطرح نشده، می‌توان گفت اسلام برای مردم، نقشی در نظر نگرفته و مردم‌اندیشی و مردم‌گرایی، ره‌آورد تجدّد است، یا مسأله این است که «ساختارهای اجتماعی» - و نه ارزش‌ها و غایات - ساختنی و اقتضائی و نوبه‌نوشونده هستند؟! ثالثاً، آیا می‌توان از یک‌سو، دوپارگیِ هویّتی را «علّت‌العلل مشکلات» دانست و از سوی دیگر، این امر را «طبیعی» انگاشت؟! مگر جز این است که امر طبیعی در جهان انسانی، فاقد جنبۀ مَرَضی است و نمی‌تواند مولّد مشکل باشد؟! مگر تجدّد، در امتداد تاریخیِ طبیعیِ ما قرار دارد و با منطق درونیِ جامعۀ ما هماهنگ و همسو است که بتوان امتزاج و ادغام با آن را «ممکن» و «طبیعی» انگاشت؟! آیا تعرّضِ «استعمار» و «نظم سلطه»، امر طبیعی است که بتوان این استحالۀ تحمیلی را طبیعی قلمداد کرد؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مناظره‌ی برنامه‌ی جریان(۲) منطق سیاسی رهبر انقلاب؛ انحصار یا تکثر؟! 🖇 مشاهده در تلوبیون: https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مناظره‌ی تلویزیونی با عنوان: نسبت مسأله‌ی تحول با انتخابات 🖇 با حضور: مصطفی مهرآیین مهدی جمشیدی 🗒 شبکه یک، برنامه جریان 📍در اینجا ببینید: https://telewebion.com/episode/0xb0dc8c5