دهـــه اول مـــحرم دهه اســـتجابت_دعـــاست🏴
◼️سفارش آیه الله بهجت(ره) برای گرفتن حاجت ضروری🏴📿
◼️صــلوات (۱۴ مــرتبه)📿
◼️یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰مــرتبه )📿
◼️صــلوات (۱۴ مــرتبه)📿
◾️دعــای ســریع الاجابــه🏴
يا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ وَ يا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ وَيا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ويا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ وَيا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ وَيا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ وَيا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ يا كَريمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ يا عَوْنَ الضُّعَفاَّءِ يا كَنْزَ الْفُقَراَّءِ يا عَظيمَ الرِّجاَّءِ يا مُنْقِذَ الْغَرْقى يا مُنْجِىَ الْهَلْكى يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللّيْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَحَفيفُ الشَّجَرِ وَدَوِىُّ الْماَّءِ يا اَللّهُ يا اَللّهُ يا اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ يا رَبّاهُ يا اَللّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ
◼️پس از دعا هرچه حاجت دارى درخواست كن.
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا «حسین»
👌 ذکر «یاحسین» برای نجات از آتش جهنم!
#محرم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#تربیت_نسل_مهدوی
♨️نکات مهم برای حضور کودکان در عزاداری امام حسین علیه السلام(بخش دوم)
🔘در ماه محرم به کودکان مسئولیت دهید...
🔸 برای اینکه شوق عزاداری برای امام حسین علیه السلام را در فرزندان خود ایجاد کنید، بهتر است مسئولیت هایی را به کودکتان بدهید که توانایی انجام آن را دارد .
بطور مثال مرتب کردن کفش های مهمانان مجالس روضه یا همچنین پذیرایی کردن ،شوق کودکان را در این مجالس دوچندان می کند.
در واقع این مسئولیت پذیری در هیاتها گرههای محکمی میان ما و فرهنگ محرم می زند و بهانهای می شود برای آشنایی هر چه بهتر ما با محرم و عزاداریهای این ماه .
🔘بچه ها را به هیئت های کودکانه ببرید...
🔸 گاهی ممکن است برخی از کودکان تحمل هئیت های بزرگسالان را نداشته باشند.
اگر فرزندتان تحمل نشستن در هیات را ندارند، بد نیست که او را به هیاتهایی ببرید که به آنها خوش بگذرد.
هیاتهایی که مهد کودک دارند؛ یا هیاتهایی که فضایی باز برای بچهها دارند و آنها مجبور نیستند که یکی دو ساعت در گرما و شلوغی بنشینند.
توجه داشته باشید به هیچ عنوان نباید کاری کنید که از مراسم عزاداری خاطره ای بد در ذهن کودکان نقش ببندد.
🔘از تربیت دینی و عاطفی کودکان در این ماه غافل نشوید...
🔸شما می توانید به بهانه این ماه و با حضور در مجالس عزاداری با کودکان خود درباره موضوعاتی مثل فداکاری، ظلم ستیزی، یاری مظلومان و... صحبت کنید و فرزندتان را با نماز و دعا آشنا نمایید.
🔸ماه محرم یکی از زمان های مناسب برای تربیت دینی و عاطفی کودکان می باشد. در واقع شرکت در عزاداری های امام حسین علیه السلام فرصت مناسب برای کسب تجربه و ساخت هویت دینی را فراهم می کند.
🔸در این ماه می توانید عاطفه و محبت به اهلبیت را به کودکان خود منتقل کنید.
همانگونه که عشق و علاقه به ائمه اطهار را با پوشیدن لباس مشکی و شرکت در مراسمهای مذهبی در ماه محرم به کودکان منتقل میکنید، درسهای تربیتی قیام امام حسین را هم به آنها در قالبهای مختلف آموزش دهید.
#محرم
#امام_حسین
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: به او میگفتم
کمی استراحت کن!
#رئیسی_عزیز💔😭
جبران نمیشوی حاج آقا🖤
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی واسه تنفیذ رئیس جمهور جدید رئیس جمهور سابق باید حضور داشته باشه.
حاج آقا هارداسان؟؟💔🖤
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
4_5913253523650250621.mp3
5.74M
#روضه
🔵 #حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی
⚫️ #شب_سوم_محرم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اَلسَّلامُعَلَیْکِیاسَیِّدَتَنارُقَیَّةَ
🎥کلیپ مداحی"بابا منو ببر"
🎙حاج محمود کریمی
اشک چشمتون جاری شد برای فرجِ صاحب عزا دعا کنید...😭
#اللهمعجللولیکالفرج
مداحی شب سوم #محرم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله ناصری دولت آبادی
🔸در روایتی دارد موقعی که کسی بر امام حسین علیه السلام گریه نماید حضرت به او نظر می کند و برایشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان میخواهند که برای آن ها استغفار کنند و به او می فرمایند:
ای گریه کننده بر من! اگر بدانی خدا چه چیزی از ثوابها برای تو مهیا کرده، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.
🔸در روایت معتبر است که حضرت حق می فرماید:
کسی که بر #امام_حسین علیه السلام گریه کند یا کسی را بگریاند یا خودش را شبیه گریه کننده درآورد، جسدش را بر آتش جهنم حرام می کنم.
گریه برای حضرت أباعبد الله الحسین علیه السلام، سختی های زمان احتضار را از بین میبرد.
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
🌷 #دختر_شینا #پارت_نود_و_یکم ✅ فصل هفدهم 💥 همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. اینبار هم سمیهی
🌷 #دختر_شینا
#پارت_نود_و_دوم
✅ فصل هفدهم
💥 قرآن را برداشت و بوسید. گفت: « این دستور دین است. آدم مسلمان ِزنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشتهام. نمیخواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم، نصف مال توست و نصف مال بچهها. وصیت کردهام همینجا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچهها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید. »
💥بغض کردم و گفتم: « خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم. »
خندید و گفت: « در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچکس مرا به اسم صمد نمیشناسد. تمرین کن! خودت اذیت میشویها! »
💥 اسم شناسنامهای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان میزدند.
صمد میگفت: « اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر میکنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد. »
میخندید و به شوخی میگفت: « این بابای ما هم چه کارها میکند. »
💥 بلند شدم و با لج گفتم: « من خوابم میآید. شب بهخیر، حاج صمد آقا. »
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندانهایم بههم میخورد. از طرفی حرفهای صمد نگرانم کرده بود.
ادامه دارد...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🌷 #دختر_شینا
#پارت_نود_و_سوم
✅ فصل هفدهم
فردا صبح، صمد زودتر از همهی ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانهشان را داد و بردشان مدرسه.
وقتی برگشت، داشتم ظرفهای شام را میشستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راهپله. بعد رفت روی پشتبام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش میآمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد.
گفت: « بچهها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا میرویم بازار. »
بچهها شادی کردند. داشتیم ناهار میخوردیم که در زدند. بچهها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمیدانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته.
گفت: « آمدهام با هم برویم منطقه. میخواهم بگردم دنبال ستار. »
صمد گفت: « باباجان! چند بار بگویم تنها جنازهی پسر تو و برادر ما نیست که مانده آنطرف آب. خیلیها هستند. منتظریم انشاءاللّه عملیاتی بشود، برویم آنطرف اروند و بچهها را بیاوریم. »
پدرش اصرار کرد و گفت: « من این حرفها سرم نمیشود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچهام کجاست؟! اگر نمیآیی، بگو تنها بروم. »
💥 صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: « پدر چان! با آمدنت ستار نمیآید اینطرف. اگر فکر میکنی با آمدنت چیزی عوض میشود، یاعلی. بلند شو همین الان برویم؛ اما من میدانم آمدنت بیفایده است. فقط خسته میشوی. »
پدرش ناراحت شد. گفت: « بیخود بهانه نیاور. من میخواهم بروم. اگر نمیآیی، بگو. با شمس اللّه بروم. »
💥 صمد نشست و با حوصلهی تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقهای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس اللّه جبهه است. پدرش گفت: « تنها میروم. »
صمد گفت: « میدانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال میشوی، من حرفی ندارم. فردا صبح میرویم منطقه. »
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانهی آقاشمساللّه. گفت: « میروم به بچههایش سری بزنم. »
💥 بچهها که دیدند صمد آنها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربهسرشان گذاشت. کمی با آنها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد.
گوشهای ایستاده بودم و نگاهش میکردم. یکدفعه متوجهام شد. خندید و گفت: « قدم! امروز چهات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن. »
گفتم: « حالا راستیراستی میخواهی بروی؟! »
گفت: « زود برمیگردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را میبرم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش میدهم و زود برمیگردم. »
به خنده گفتم: « بله، زود برمیگردی! »
خندید و گفت: « به جان قدم، زود برمیگردم. مرخصی گرفتهام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاجآقایتان. قدر این لحظهها را بدان. »
ادامه دارد...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313