#محرم
«بالاترین خیر رسانی» کدام است ؟!
مردم در روابط با دیگران سه گونه اند
یک. دسته ای نه تنها خیری نمی رسانند، بلکه شر می رسانند (با فکر با زبان با رفتار)
نمونههای از شررسانی مردم
( بدگمانی، تجسس،خیانت، فریب،حسادت، کینه، ظلم،غیبت سرقت،غصب ...)
دو. عده ی زیادی نه خیری و نه شری از آنها به دیگران نمی رسد(خنثی و خاموش اند چون سنگ و اشیاء)
سه. دستهای نه تنها شری ندارند و نمی رسانند بلکه خیر می رسانند (انبیاء، امامان، علماء، شهداء،صالحین)
نمونههایی از خیررسانی مردم
دعاگویی، تعاون، انفاق، کمک،رفاقت، عفو، مواسات ..)
قرآن. مریم/۳۱و۳۰
«٣٠» ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧِّﻲ ﻋَﺒْﺪُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ..
ﺁﺗَﺎﻧِﻲَ ﺍﻟْﻜِﺘَﺎﺏَ ..
ﻭَﺟَﻌَﻠَﻨِﻲ ﻧَﺒِﻴّﺎً .
(ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ) ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﻱ ﺧﺪﺍ ..
ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺘﺎﺏ (ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ) ﺩﺍﺩﻩ ..
ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
«٣١» ﻭَﺟَﻌَﻠَﻨِﻲ ﻣُﺒَﺎﺭَﻛﺎً ﺃَﻳْﻦَ ﻣَﺎ ﻛُﻨﺖُ ..
ﻭ ﻫﺮﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﺑﺮﻛﺖ(خیررسانی به دیگران) ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ..
بالاترین خیر رسانی چیست؟!
کمک به امام معصوم در هر سطحی
یک. دعای برای امام
دو. رساندن پیام او
سه. دفاع از جسم و جان او
و ..
چرا خیر رسانی و نصرت امام بالاترین خیر است؟!
یک. زیرا امام، سبب خلقت تمام انسانها ست .(حدیث کساء)
دو. بلاها به وسیله ی وجود او و دعای او از ما دفع می شود
سه. الطاف خداوند در زندگی مثل آمدن باران، رویش گیاهان، رسیدن میوهها و دسترسی به ذخایر زمین به واسطه ی او اتفاق می افتد
چهار. دین خداوند که سبب رشد ما انسانهاست به واسطه ی او یا وکلای او به ما میرسد .
پنج. دعاهای ما به واسطه ی او برای ما مستجاب می شود .
و ..
داستانی از تاریخ کربلا
سعید ابن عبدالله حنفی با حفظ جان امام حسین در نماز، خیرش به امامش رسید
وقتی هنگام نماز سپر امام در برابر تیرهای دشمن گردید و تمام تیرهای دشمن بر سر و صورت و سینه اش نشست، امام به بالین او آمد، سوال کرد:
أوفیتَ یا أبا عبدالله آیا من به عهدم با شما وفا کردم. ؟!
حضرت در جوابش فرمودند: أنت امامی فی الجنة. یعنی تو قبل از من وارد بهشت می شوی.
یعنی بله تو وفا کردی به من و خیرت به من رسید و به این واسطه در ورود به بهشت زودتر از من وارد بهشت می شوی .
روایت. «إرشاد» مفید ص 250
امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند:
فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَ لَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی ..
وَ لَا أَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی ..
فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ ..
ترجمه:
من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم ..
و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم ..
پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد ..
داستان
فرزندان حضرت زینب سلام الله علیهم و فدا شدن در دفاع از جان امام
داستان
جون، غلام سیاه چهره ی امام و اصرار بر رفتن به میدان
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🖤 او به چشم میبیند
روضههایی را که ما فقط میشنویم...!
✋ این شبها برای آرامش دل مهربانش صدقه بدهیم...
✋نشر دهیم
#به_عشق_امامزمان
#به_نیت_فرج
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
1_1130785503.mp3
4.56M
#روضه
🔵 #حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی
⚫️ #شب_پنجم_محرم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
▪️مرحوم کوثری فرمود:
📩محرم از خانه خارج شدم به قصد رفتن
به مراسمات و روضه خوانی، در راه
کودکانی اصرار کردند در موکب کوچکشان
برایشان درحد چند بیت روضه بخوانم. اول
صرف نظر کردم و پس از اصرارشان رفتم
و چند بیت روی منبرِ آجری شان خواندم.
تمام که شد برای پذیرایی چای برایم آوردند
برای اینکه کودکان دلخور نشوند،
یواشکی چای را گوشهای ریختم و تشکر
کردم و رفتم به مراسمات سنگینی که داشتم
برسم.
📩 شب که آمدم خانه از خستگی به خواب
رفتم.در خواب مادرسادات را دیدم. فرمود:
فلانی تنها روضه ای که از تو قبول شد همان
چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی، و
اینکه آن چای را که ریختی در کناری، من آن
چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم...😭😭
در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم
روضه هایی که ما تحویلشان نمیگیریم، اهل
بیت حواسشان هست!
┄┅┅┅┅❁🏴❁┅┅┅┅┄
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اَلسَّلامُعَلَیْکِیاعبداللهابنالحسنعلیهالسلام
🎥کلیپ روضه شب پنجم محرم
🎙حاج محمود کریمی
اشک چشمتون جاری شد برای فرجِ صاحب عزا دعا کنید...
#اللهمعجللولیکالفرج
#ماه_محرم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
🌷 #دختر_شینا #پارت_نود_و_پنجم ✅ فصل هجدهم 💥 صمد که اوضاع را اینطور دید، گفت: « اصلاً همهاش تق
🌷 #دختر_شینا
#پارت_نود_و_ششم
✅ فصل هجدهم
💥 پدرشوهرم قبول کرد. من هم سفرهی صبحانه را انداختم. خدیجه و معصومه را از خواب بیدار کردم. داشتم صبحانهشان را میدادم که صمد آمد و نشست کنار سفره. گفت: « قدم! » نگاهش کردم. حال و حوصله نداشتم. خودش هم میدانست. هر وقت میخواست به منطقه برود، این طور بودم کلافه و عصبی.
گفت: « یک رازی توی دلم هست. باید قبل از رفتن بهت بگویم. »
💥 با تعجب نگاهش کردم. همان طور که با تکهای نان بازی میکرد، گفت: « شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آمده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است. هر چی گفتم کی اضافه است، کسی جواب نداد. مجبور شدم با چراغقوه یکییکی نیروها را نگاه کنم.
یکدفعه ستار را دیدم. عصبانی شدم. گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم. شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمیشدم. اما نمیدانم چی شد قبول کردم و او آمد. آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم. زیر آن آتش سنگین، توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیمخاردارهای دشمن.
💥 باورت نمیشود با همان تعداد کم، خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم؛ اما گردان غواصها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید. ما دستتنها ماندیم. اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحههایمان و از فاصلهی خیلی ندیک روبهروی عراقیها ایستادیم و با آنها جنگیدیم.
💥 یکدفعه ستار مرا صدا کرد. رفتم و دیدم پایش تیر خورده. پایش را با چفیهام بستم و گفتم برادرجان! مقاومت کن تا نیروها برسند. آنقدر با اسلحههایمان شلیک کرده بودیم که داغِداغ شده بود. دستهایم سوخته بود. »
ادامه دارد...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🌷 #دختر_شینا
#پارت_نود_و_هفتم
✅ فصل هجدهم
💥 دستهایش را باز کرد و نشانم داد. هنوز آثار سوختگی روی دستهایش بود. قبلاً هم آنها را دیده بودم اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم.
💥 گفت: « برایم چای بریز. »
صدای شرشر آب از حمام میآمد. سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همانطور که صبحانهشان را میخوردند، بهتزده به بابایشان نگاه میکردند.
چای را گذاشتم پیشش. گفتم: « بعد چی شد؟! »
گفت: « عراقیها گروهگروه نیرو میفرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحهها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم.
زیر آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش، دیدم اینبار بازویش را گرفته. بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم. صورتش را بوسیدم و گفتم:
" برادرجان! خیلی از بچهها مجروح شدهاند، طاقت بیاور. "
دوباره برگشتم. وضعیت بدی بود. نیروهایم یکییکی یا شهید میشدند، یا به اسارت درمیآمدند و یا مجروح میشدند. دوباره که صدای ستار را شنیدم، دیدم غرق به خون است. نارنجکی جلوی پایش افتاده بود و تمام بدنش تا زیر گلویش سوراخسوراخ شده بود. کولش کردم و بردمش توی سنگری که آنجا بود. گفتم:
" طاقت بیاور. با خودم برمیگردانمت. "
💥 یکی از بچهها هم به اسم درویشی مجروح شده بود. او را هم کول کردم و بردم توی همان سنگر بتونی عراقیها. موقعی که میخواستم ستار را کول کنم و برگردانم، درویشی گفت حاجی! مرا تنها میگذاری؟! تو را به خدا مرا هم ببر. مگر من نیرویت نیستم؟!
💥 ستار را گذاشتم زمین و رفتم سراغ خیراللّه درویشی. او را داشتم کول میکردم که ستار گفت بیمعرفت، من برادرتم! اول مرا ببر. وضع من بدتر است. لحظهی سختی بود. خیلی سخت. نمیدانستم باید چهکار کنم؟ »
ادامه دارد...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#نماز_شب
💠 استاد تحریری:
🔸 بیداری شب برای عبادت و ارتباط با خدا اثر خاصی در باز شدن درهای معنویت انسان دارد.
🔸 روح انسان در شب فعالیت دیگری ندارد و آمادگی بیشتری برای ارتباط با خداوند دارد که بهترین زمینه برای ایجاد تمرکز است، و هر چه بیشتر انسان به خداوند توجه پیدا کند حقایق بیشتری برای او منکشف می گردد.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد عظیم الشأن ما علامه طباطبایی (رحمه الله) از قول یکی از دوستان خود نقل می کردند که گفته بود: در راه کربلا بودم و در صندلی پهلوی من یک جوان نشسته بود. خیلی مؤدّب و مشغول راز و نیاز خودش بود. وقتی رسیدیم به جایی که حدود چهار فرسخ تا حرم مطهّر فاصله داشت، دیدم آن جوان یک تلاطم درونی پیدا کرد و شروع کرد به گریه کردن. به وی گفتم: ای جوان چه شده؟ گفت: می دانی اینجا کجاست؟ اینجا کربلا است. من هم اینک شنیدم که امام حسین (ع) به همه ما خوش آمد گفتند.
آن شخص می گوید: خیلی تعجّب کردم و با خود گفتم این جوان به کجا رسیده است که صدای خوش آمد گوئی امام حسین (ع) را می شنود. از او پرسیدم تو چه کرده ای و چه شد که به این مقام رسیدی؟ جوان گفت: من سر تا پا گناه بودم. عادت به گناهان خود کرده بودم و نمی توانستم دست از عصیان بکشم. شبی در یک جلسه گناه تا نیمه شب ماندم و بعد از خروج از جلسه، به خدا گفتم: خدایا دست من را بگیر، ای خدا خسته شده ام. از این نوع زندگی و از گناه کردن خسته شده ام. به طور جدّی و همراه با انصراف از گناهان گذشته از خداوند طلب اصلاح کردم. صبح فردا عالم شهر مرا خواست و قبول کرد که من شاگرد او بشوم. اوّل یک دوره اعتقادات به من آموخت. سپس گفت: تو اعتقادات را از نظر علمی آموختی. ولی به تنهایی کاربرد ندارد. تو را به خواندن قرآن و دعا و توسّل به اهل بیت (علیهم السلام)، مخصوصاً توسّل به حضرت عصر «ارواحنافداه» سفارش می کنم. اگر هم گناه کردی، فوراً جبران کن. فوراً از خداوند عذر خواهی کن. در این صورت می توان گفت که دلت اصول دین را پذیرفته است. بعد از مدّتی هم استادم به من گفت: الحمدلله عقل و دل تو اعتقادات و دین را باورکرده است. امّا اکنون لازم است قدری اعتقادات خود را با «ولایت»، تزئین کنی تا تکمیل شود. به همین جهت من را به کربلای معلّی فرستاد. آمده ام به کربلا تا از امام حسین (ع) یک توفیق و جذبه ای بگیرم و برگردم.
استقامت در انصراف از گناهانی که برای انسان به صورت عادت در آمده است، مشکل است. امّا پاداشی اینچنین دارد.
منبع : سیر و سلوک، ص181
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
💠#اعمال_قبل_از_خواب رو که یادتون نرفته؟؟🤔
به نظرتون حیف نیست که ما هرشب خیلی ساده از کنار همچین فضلیت هایی رد بشیم و ازچنین خیر و برکتی محروم بمونیم ؟؟
خوابی که اون دنیا به عنوان یه کار مباح برای ما ثبت شده با چند دقیقه وقت گذاشتن میتونیم تبدیل به عبادت کنیم😍
✅ برای دیدن اعمال قبل از خواب
وانجام آن بر روی متن کلیک کنید✅
شبتون مهدوی
التماس دعای فرج💚🤲
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313