بسم الله...
رونوشت به همه عزیزانی که در دایرکت گفتگو میکنند اما نظرشان را به بهانه عدم تخصص به صورت رسمی نمینویسند
#سیدیاسرتقوی
@sedyaser
بسم الله
تأملی درباره وجه مشترک ما و اپوزیسیون
1⃣ بخش اول
#سیدیاسرتقوی
@sedyaser
🇯🇴
آقای حماس! ناز شستت. دمت گرم. بزن و این حرامیها را به خاک سیاه بنشان. ما بر خلاف اپوزیسیون بیغیرت خارجنشین که برای انقلاب مزخرفش حاضر نیست خطر کند، به لحظهلحظهی مبارزهی شما با غاصبان خانهی اهل ایمان، غبطه میخوریم. اصلا ما نگرانیم نکند کار اسرائیل را یکسره کنید و سهم ما را کنار نگذارید. راستش را بخواهید، دیگر دارد حالمان از اینهمه نایس بودن و گوگولیمگولی بودن جهان سیاست و سیاستبازها بهم میخورد.
ادامه دارد 👇
.
جواب غصب، توهین، تحقیر، تجاوز و جنایت، «اظهار تأسف» سیاستبازها نیست. پاسخ درخور، همین #طوفان_الأقصى است. ما این روزها در خیالاتمان آرزو میکنیم آخرین دیوارهای سیاستورزی فرو ریزد و ما دست به دست همه آزادههای مکتب حاجآقا روحالله به سمت خانهی پوشالی صهیونیستها سرازیر شویم و «مسجد» را از این نجاستها طاهر کنیم.
ماها که فهم زیادی از مصالح ملی و این اداها نداریم، در رؤیاهای خودمان صبحی را تصور میکنیم که ولی امر مسلمین، مرجعیت عراق و رهبری مقاومت لبنان و... همزمان فرمان جهاد دادهاند (الان عدهای گیر میدهند فرمان جهاد فقط شأن ولی امر مسلمین است، خب بابا!) و ما در فرودگاه امام یا مهرآباد (فرودگاه امام باکلاستر است) صف کشیدهایم تا به نزدیکترین فرودگاه منطقه اعزام شویم و در کنار شما غوغا به پا کنیم.
قطعا بعد از عملیات پاکسازی و تشکیل دولت فلسطینی، فرصت برای اداهای سیاسی زیاد است. آنوقت شما هم مثل ما مینشینید و در مدح صلح مینویسید، شعر میگویید، نقاشی میکشید، حرفهای قلنبهسلنبه سیاسی میزنید، درباره حقوق بشر و روابط بینالملل سخنرانی میکنید و... اما الان فقط و فقط یک اولویت وجود دارد؛ طهارت مسجد از نجاست سگهای وحشی... عجالتا جای ما هم شلنگ بگیرید...
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
بسم الله
احتمالا اولین واکنش ذهنی ما به خواندن اخبار سیاسی، طرح این پرسش است که «روایت طرف مقابل چیست؟ از کجا معلوم که این ادعاها صحت داشته باشند؟ منبع خبر با انتشار این خبر از جان من چه میخواهد؟ و...» هر اندازه که رسانه، تظاهر به بیطرفی کند و روایت خاکستری از واقعه ارائه نماید، نیاز ما به تشکیک و تردید را بهتر ارضا میکند. ما خیلی وقت است که نگاه بدبینانهای به روایتهای سیاه و سفید پیدا کردهایم و جهان را نه به مثابه تقابل درستی و نادرستی که مبتنی بر نزاع منافع بازیگرهای خاکستری میفهمیم
ادامه دارد 👇
.
.
🔹 در نزاع خاکستریها ظالم و مظلوم مطلق وجود ندارد. هر دو طرف منافع و تظاهر مختص خود را دارند. پس روایتی که تلاش میکند یک طرف ماجرا را سفید و طرف دیگر را سیاه نشان دهد به دنبال اغراض سیاسی خویش است. از این منظر ما به لحاظ روانی نیاز مبرمی به روایتهای خاکستری در وجودمان احساس میکنیم. این نیاز طبیعتا کنشگریهای خاص خودش را میطلبد. اولین پیامد این تغییر نگرش، تلاش برای قرار گرفتن وسط لحاف است
🔹 ما ناخواسته و بنا به الگوی ذهنیمان در هر واقعهای تلاش میکنیم بر اساس اتمسفر پیرامونی خودمان، جایی وسط لحاف پیدا کرده و خود را مرکز تعادل و نگاه منصفانه و همهجانبه نشان دهیم. مثلاً اگر عدهای از عنکبوتهای غاصب حمایت میکنند و عدهای دیگر از دلاورمردان شجاع قدس، بعضی از ماها تلاش داریم که مثلاً جنگ این دو را از منظر فقه و اخلاق اسلامی بررسی کنیم و حتی مبارزان را به جهت عدول از خطوط قرمز اخلاقی و فقهی نقد کنیم
🔹 البته بررسی علمی یک رویداد بد نیست اما یقینا خارج از فضای رسانه و شبکههای اجتماعی و در موقعیت واقعی چنین واکنشی از ما خیلی بعید است. ما اگر فقط یکبار هتک حرمت به ناموسمان را تجربه کرده باشیم واکنش علمی نشان نمیدهیم! اما از آنجا که در پیشفرض ما حقیقتی وجود ندارد، ما درباره مسائل دیگران به آنها که وسط لحاف خوابیدهاند بیشتر توجه میکنیم و از سویی خودمان را در آن موقعیت مقبولتر ارزیابی میکنیم.
🔹 ما در حالی مشتاق شنیدن روایتهایی خاکستری هستیم و تلاش میکنیم از وسط لحاف به مثابه رسانه استفاده کنیم که قدرتهای نظامی و اقتصادی کاملا متعصبانه رفتار میکنند. ابرقدرتها هنگام اشغال کشورها، استعمار و مداخله در امور داخلی آنها، وضع تحریمهای غیرانسانی علیه آنها، چپاول منابع مادی آنها و هجو مقدسات آنها، اصلا تردید به خود راه نمیدهند. آنها کار خودشان را میکنند. اما راهبردشان در مواجهه با افکار عمومی القای «تردید» و تصویر خاکستری از جهان است.
🔹 برای ابرقدرتها اصلا مهم نیست که شما در کدام سوی ماجرا ایستادهاید. همین که مردد به حوادث عالم نگاه کنید کافیست تا تیغتان در مقابل آنهایی که بیدرنگ برای دنیا تصمیم میگیرند کند شود. در واقع «تردید» نوعی افیون برای تودههاست که هم برای ما جذابیت ذهنی دارد و هم رسانه بودن ما را تقویت میکند و هم زمینه را برای تحقق اهداف سیاسی ابرقدرتها مهیا میسازد
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
.
شهر بمباران میشود. مرد که گویا وضعیت امنی در ساختمان خودش ندارد، دوربین را روشن کرده و با زبان انگلیسی سر همه مردم دنیا فریاد میکشد: «برخیزید!». فردا خبر میرسد مرد به شهادت رسیده است و من در تمامی این روزها و لحظات کاری جز تماشا از دستم ساخته نبوده و نیست. حس این روزهایم این است؛ گویا در اتاق شیشهای امنی نشستهام که بیرون از آن عدهای در راه گفتمان مشترکمان پرپر میشوند و من که صدایم به بیرون نمیرسد، چارهای جز لبخند زدن و یا اشک ریختن ندارم.
ادامه دارد 👇
.
به این فکر میکردم مرد جوان فلسطینی چه داشت که زیر بمباران و در محاصره کامل، توانست صدایش را به آن سوی مرزها برساند و ما نمیتوانیم؟ قصه این روزهای غزه تنبّه مهمی برای من داشت. از آن جهت که خود را نسبت به جوان فلسطینی در جهانی پرتتر و محصورتر از او یافتم. این حادثه باعث شد برای اولین بار نسبت به فهممان از ایده «استقلال» به دیده تردید نگاه کنم.
ما از وقتی چشم باز کردیم خودمان را در معرض استعمار و استبداد دیدهایم. از این رو استقلال و آزادی در متن شعار و مطالبات انقلابمان قرار گرفت. پس از استقرار نظام، آن سوی مرز پایگاههای فرهنگی و نظامی دشمن مستقر شد. به ما گفتند- که درست هم گفتند- عدهای به دنبال آمریکاییکردن عالَم هستند. میخواهند با تهاجم سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی شما را در نظم جهانی و تمدن آمریکایی هضم کنند. ما نیازمند تبیین مفهوم استقلال بودیم. تبیین نشد. قرار شد هر چه برچسب «غربی» خورد، مسیر نفوذ دشمن شناخته شود.
از میان تمام «کالاهای غربی»، زبان و پلتفرمهای ارتباطی را هم مذمت کردیم و آنها را ابزار تهاجم فرهنگی خواندیم. البته حرف درستی بود. بعد گفتیم که پلتفرمهای ارتباطی غربی، بستر سلطه اطلاعاتی دشمن هستند. فیلترشان کردیم. استدلالمان در اینجا هم درست بود. اما این حرفها همه واقعیت نبود.
استقلالطلبی در عرصه زبان و ارتباطات یعنی انقطاع تاریخی و اجتماعی با جهان بیرون که از قضا جهان آمریکاست، جهان شیطان است. یعنی نه صدایت به بیرون میرسد (چون شهر شیطان را به خاطر شیطانی بودنش ترک کردی که البته اسمش را گذاشتهای فیلتر!) و نه میتوانی در حمایت از مستضعفان اسیر شهر شیطان روایتی جهانی داشته باشی (چون زبان شهر شیطان برایت ضروری نبود)
حالا قضاوت کن! محاصره غزه تلختر است یا حصاری که ما به دور خومان کشیدهایم؟ ما در محاصرهایم یا آن جوان فلسطینی که تک و تنها میان بمباران خودش را روایت میکند؟ غزه در محاصره است یا فرزندان انقلاب اسلامی در حصار خود گیر افتادهاند؟
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
.
📌 این فقط آرمان «فلسطین» نیست که ما را به تصمیماتی وا میدارد که نمیتوان میان جدی یا نمادین بودن آن به راحتی تمایز برقرار کرد. در سالهای اخیر آرمان «عدالت» خیلیها را تا مرز وزارتخانهها و سازمانهای حاکمیتی کشانده است. آرمان دفاع از مستضعفین بارها خیابانهای منتهی به سفارتخانهها را مملو از جمعیت کرده است. ما در طول این چهل و پنج سالها وقتی در مسیر تحقق آرمانهایمان به بنبست خوردهایم به سمت مرزهای حاکمیتی حرکت کردهایم. گاه این تصمیمات انقلاب دوم نام گرفته و گاه اقدام علیه امنیت ملی. گاه به تغییر وضعیت منجر شده و گاه به تصلب بیشتر.
📌 در ماجرای غزه از رئیسجمهور و وزرا تا مردم و فعالان رسانهای، همه مشغول رجزخوانیاند. اما عدهای به درستی فهمیدهاند که این حرفها برای غزه نان و آب نمیشود و باید به سمت مرز حرکت کنند. حرکت به سمت مرز عراق یا اردن از سویی فانتزی و نمادین جلوه میکند، اما از سویی اگر فردا اتفاقی بیفتد و عدهای بتوانند وارد غزه شده و به مقاومت بپیوندند جای تعجب و شگفتی نیست. تاریخ جمهوری اسلامی مملو از اتفاقات اثرگذار است که ریشه در رفتارهای نمادین دارد که شوخی شوخی جدی شده است! این تجربه تاریخی نشان میدهد امت در مسیر رشد خود و تحقق آرمانهایش پشت مرز سیاست گرفتار شده و ایده حاکمیتی برای پاسخگویی به آرمانها وجود ندارد. البته حاکمیت هم به گرفتاری خودش واقف است و حتی بدش نمیآید عدهای بریزند و او را از مرزهای دست و پا گیر سیاست رها کنند. اما اگر امت پشت مرزهای سیاست متوقف شود چه؟
📌 اگر امت نتواند از مرز سیاست عبور کند و حاکمیت را به تصمیم برساند، دچار سرخوردگی میشود. کارکرد اصلی مرزهای سیاست جلوگیری از بینظمی و نفوذ تصمیمات خلاف مصالح امت است. اما اگر نهاد قدرت توضیحی برای آرمانهای امت نداشته باشد و از سویی در اظهاراتش با امت همراهی کند و از سوی دیگر برنامه و یا روایتی برای تحقق آنها نداشته باشد، از چشم امت میفتد. برای سنجش این مطلب کافی است از جماعت حزباللهی بپرسیم تعبیر «انتقام سخت» را برای اسرائیل چقدر جدی و شدنی میپندارند؟ اگر پس از پرکشیدن عزیز ما در فرودگاه بغداد، انتقام سخت واقعا (و یا حتی در مقام روایت) تحقق مییافت، امروز حزبالله به سمت مرز عراق و اردن حرکت میکرد؟
📌 آیا امروز امید دغدغهمندان به یمن و حزبالله بیشتر است یا به نیروهای مسلح ما؟ آیا امروز امید به گروه مسلح بیپروایی در منطقه نداریم که خارج از مرزهای سیاست، آرمان مستضعفین را محقق کند؟
حرکت به سمت مرز فارغ از دلالتهای نمادین مثبتی که دارد، بیانگر ابهامی است که در نسبت مطالبات امت با حاکمیت وجود دارد. کاش نه تنها آرمان فلسطین که همه آرمانهای امت حزبالله متولی مشخصی داشته باشد که توضیح دهد سیاست چه برنامهای برای تحقق آنها دارد...
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
بسم الله
ما تنها موحدانی هستیم
که قبلهی اولمان
سنگی است که با آن
مردانمان
گوسالهپرستان را نشانه میروند
ما تنها اقامهکنندگان نمازیم
که اذانمان
غریو مادری است
که برای هر نوبت نماز در وطن
فرزندی قربانی میکند
ما تنها نمازگزارانی هستیم
که با خون وضو میسازیم
و با پوتینهای جنگی
رو به دشمن
در محراب حاضر میشویم
ما تنها مسلمانانی هستیم
که کتابمان
شجرهنامه شهادت است
که هر روز آیاتی از آن را
زندگی میکنیم
ما تنها پدرانی هستیم
که در گوش نوزادهایمان
آیات قتال میخوانیم
و برای کودکانمان
کفن آماده میکنیم
ما تنها قصه خداییم
که برای یکایک ابراهیمهایمان
جز سر بریدهی اسماعیل
پایانی نیست
ما تنها موحدانی هستیم
که در روزگار پرستش ظلم
خدای مظلوم فلسطین را میپرستیم
خدایی که جز ما
کسی را در این حوالی ندارد...
🖊 سید یاسر تقوی
@sedyaser