.
شهر بمباران میشود. مرد که گویا وضعیت امنی در ساختمان خودش ندارد، دوربین را روشن کرده و با زبان انگلیسی سر همه مردم دنیا فریاد میکشد: «برخیزید!». فردا خبر میرسد مرد به شهادت رسیده است و من در تمامی این روزها و لحظات کاری جز تماشا از دستم ساخته نبوده و نیست. حس این روزهایم این است؛ گویا در اتاق شیشهای امنی نشستهام که بیرون از آن عدهای در راه گفتمان مشترکمان پرپر میشوند و من که صدایم به بیرون نمیرسد، چارهای جز لبخند زدن و یا اشک ریختن ندارم.
ادامه دارد 👇
.
به این فکر میکردم مرد جوان فلسطینی چه داشت که زیر بمباران و در محاصره کامل، توانست صدایش را به آن سوی مرزها برساند و ما نمیتوانیم؟ قصه این روزهای غزه تنبّه مهمی برای من داشت. از آن جهت که خود را نسبت به جوان فلسطینی در جهانی پرتتر و محصورتر از او یافتم. این حادثه باعث شد برای اولین بار نسبت به فهممان از ایده «استقلال» به دیده تردید نگاه کنم.
ما از وقتی چشم باز کردیم خودمان را در معرض استعمار و استبداد دیدهایم. از این رو استقلال و آزادی در متن شعار و مطالبات انقلابمان قرار گرفت. پس از استقرار نظام، آن سوی مرز پایگاههای فرهنگی و نظامی دشمن مستقر شد. به ما گفتند- که درست هم گفتند- عدهای به دنبال آمریکاییکردن عالَم هستند. میخواهند با تهاجم سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی شما را در نظم جهانی و تمدن آمریکایی هضم کنند. ما نیازمند تبیین مفهوم استقلال بودیم. تبیین نشد. قرار شد هر چه برچسب «غربی» خورد، مسیر نفوذ دشمن شناخته شود.
از میان تمام «کالاهای غربی»، زبان و پلتفرمهای ارتباطی را هم مذمت کردیم و آنها را ابزار تهاجم فرهنگی خواندیم. البته حرف درستی بود. بعد گفتیم که پلتفرمهای ارتباطی غربی، بستر سلطه اطلاعاتی دشمن هستند. فیلترشان کردیم. استدلالمان در اینجا هم درست بود. اما این حرفها همه واقعیت نبود.
استقلالطلبی در عرصه زبان و ارتباطات یعنی انقطاع تاریخی و اجتماعی با جهان بیرون که از قضا جهان آمریکاست، جهان شیطان است. یعنی نه صدایت به بیرون میرسد (چون شهر شیطان را به خاطر شیطانی بودنش ترک کردی که البته اسمش را گذاشتهای فیلتر!) و نه میتوانی در حمایت از مستضعفان اسیر شهر شیطان روایتی جهانی داشته باشی (چون زبان شهر شیطان برایت ضروری نبود)
حالا قضاوت کن! محاصره غزه تلختر است یا حصاری که ما به دور خومان کشیدهایم؟ ما در محاصرهایم یا آن جوان فلسطینی که تک و تنها میان بمباران خودش را روایت میکند؟ غزه در محاصره است یا فرزندان انقلاب اسلامی در حصار خود گیر افتادهاند؟
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
.
📌 این فقط آرمان «فلسطین» نیست که ما را به تصمیماتی وا میدارد که نمیتوان میان جدی یا نمادین بودن آن به راحتی تمایز برقرار کرد. در سالهای اخیر آرمان «عدالت» خیلیها را تا مرز وزارتخانهها و سازمانهای حاکمیتی کشانده است. آرمان دفاع از مستضعفین بارها خیابانهای منتهی به سفارتخانهها را مملو از جمعیت کرده است. ما در طول این چهل و پنج سالها وقتی در مسیر تحقق آرمانهایمان به بنبست خوردهایم به سمت مرزهای حاکمیتی حرکت کردهایم. گاه این تصمیمات انقلاب دوم نام گرفته و گاه اقدام علیه امنیت ملی. گاه به تغییر وضعیت منجر شده و گاه به تصلب بیشتر.
📌 در ماجرای غزه از رئیسجمهور و وزرا تا مردم و فعالان رسانهای، همه مشغول رجزخوانیاند. اما عدهای به درستی فهمیدهاند که این حرفها برای غزه نان و آب نمیشود و باید به سمت مرز حرکت کنند. حرکت به سمت مرز عراق یا اردن از سویی فانتزی و نمادین جلوه میکند، اما از سویی اگر فردا اتفاقی بیفتد و عدهای بتوانند وارد غزه شده و به مقاومت بپیوندند جای تعجب و شگفتی نیست. تاریخ جمهوری اسلامی مملو از اتفاقات اثرگذار است که ریشه در رفتارهای نمادین دارد که شوخی شوخی جدی شده است! این تجربه تاریخی نشان میدهد امت در مسیر رشد خود و تحقق آرمانهایش پشت مرز سیاست گرفتار شده و ایده حاکمیتی برای پاسخگویی به آرمانها وجود ندارد. البته حاکمیت هم به گرفتاری خودش واقف است و حتی بدش نمیآید عدهای بریزند و او را از مرزهای دست و پا گیر سیاست رها کنند. اما اگر امت پشت مرزهای سیاست متوقف شود چه؟
📌 اگر امت نتواند از مرز سیاست عبور کند و حاکمیت را به تصمیم برساند، دچار سرخوردگی میشود. کارکرد اصلی مرزهای سیاست جلوگیری از بینظمی و نفوذ تصمیمات خلاف مصالح امت است. اما اگر نهاد قدرت توضیحی برای آرمانهای امت نداشته باشد و از سویی در اظهاراتش با امت همراهی کند و از سوی دیگر برنامه و یا روایتی برای تحقق آنها نداشته باشد، از چشم امت میفتد. برای سنجش این مطلب کافی است از جماعت حزباللهی بپرسیم تعبیر «انتقام سخت» را برای اسرائیل چقدر جدی و شدنی میپندارند؟ اگر پس از پرکشیدن عزیز ما در فرودگاه بغداد، انتقام سخت واقعا (و یا حتی در مقام روایت) تحقق مییافت، امروز حزبالله به سمت مرز عراق و اردن حرکت میکرد؟
📌 آیا امروز امید دغدغهمندان به یمن و حزبالله بیشتر است یا به نیروهای مسلح ما؟ آیا امروز امید به گروه مسلح بیپروایی در منطقه نداریم که خارج از مرزهای سیاست، آرمان مستضعفین را محقق کند؟
حرکت به سمت مرز فارغ از دلالتهای نمادین مثبتی که دارد، بیانگر ابهامی است که در نسبت مطالبات امت با حاکمیت وجود دارد. کاش نه تنها آرمان فلسطین که همه آرمانهای امت حزبالله متولی مشخصی داشته باشد که توضیح دهد سیاست چه برنامهای برای تحقق آنها دارد...
🖊 سیدیاسرتقوی
@sedyaser
بسم الله
ما تنها موحدانی هستیم
که قبلهی اولمان
سنگی است که با آن
مردانمان
گوسالهپرستان را نشانه میروند
ما تنها اقامهکنندگان نمازیم
که اذانمان
غریو مادری است
که برای هر نوبت نماز در وطن
فرزندی قربانی میکند
ما تنها نمازگزارانی هستیم
که با خون وضو میسازیم
و با پوتینهای جنگی
رو به دشمن
در محراب حاضر میشویم
ما تنها مسلمانانی هستیم
که کتابمان
شجرهنامه شهادت است
که هر روز آیاتی از آن را
زندگی میکنیم
ما تنها پدرانی هستیم
که در گوش نوزادهایمان
آیات قتال میخوانیم
و برای کودکانمان
کفن آماده میکنیم
ما تنها قصه خداییم
که برای یکایک ابراهیمهایمان
جز سر بریدهی اسماعیل
پایانی نیست
ما تنها موحدانی هستیم
که در روزگار پرستش ظلم
خدای مظلوم فلسطین را میپرستیم
خدایی که جز ما
کسی را در این حوالی ندارد...
🖊 سید یاسر تقوی
@sedyaser
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خودزنی برای افزایش مشارکت؟!
🔸طرح یک مسأله در گفتگو با برادر عزیزم حسن ضرابی؛ چرا جمهوری اسلامی برای افزایش مشارکت چارهای ندارد جز آنکه گفتمان اپوزیسیون خودش را وارد عرصه رقابت کند؟
@sedyaser
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چرا گزینه اصلاحات ناکارآمد است؟
🔸علیرغم آنکه ممکن است با برخی دیدگاههای جریان اصلاحات همراهتر باشم اما معتقدم انتخاب یک گزینه اصلاحطلب نه تنها به کارآمدی نمیانجامد که بعکس، کشور را دچار فرسایش میکند. تلاش کردم این وضعیت را با نگاه واقعبینانه توصیف کنم
@sedyaser
☑️یک پیشنهاد برای آقای خامنهای
🔻سیدیاسر تقوی:
آقای خامنهای
سلام!
🔸پرحرفی نکنم. کلام شما برای خیلیها شنیدنی است. شاید یک بدنهٔ میلیونی حزباللهی دارید که هر چه شما بفرمایید میگویند: «چشم». پیشنهاد میکنم برای مدتی در حوزه فرهنگ راهبرد «تغافل» را پیش بگیرید . یعنی نه اعلام کنید حجاب آزاد است و فضای مجازی یله باشد و نه اجازه بدهید قانون حجاب ابلاغ شود و فیلترینگ ادامه یابد. کلا برای مدتی این حوزه را نادیده بگیرید. در عوض امت حزبالله را برای مسائل زیر بسیج کنید. فکر میکنم تغییر رفتار همین بدنه میتواند تغییرات محسوسی در کشور ایجاد کند:
۱. امر بفرمایید حزباللهیها حتیالمقدور از لباسهای گرم بیشتری در خانه استفاده کنند و در مصرف گاز تا جایی که ممکن است صرفهجویی کنند
۲. امر بفرمایید حزباللهیها در استفاده از برق در خانه و سازمانها و مراسمهای مذهبی و فرهنگیشان وسواس بهخرج دهند
۳. امر بفرمایید حزباللهیها تا جایی که ممکن است از حمل و نقل عمومی استفاده کنند و با ماشین شخصی تردد نکنند
۴. امر بفرمایید به صورت ماهانه پنج زوج جوانی که قصد ازدواج ساده دارند با سازوکارهایی شناسایی شده و خدمت شما برسند تا عقدشان توسط شما خوانده شود
۵. امر بفرمایید حزباللهیها از مغازههای محله و بنگاههای اقتصادی کوچک اطرافشان خرید کنند
۶. امر بفرمایید کسبهٔ حزباللهی، صاحبخانهها، دارندگان وسائل حمل و نقل عمومی و به طور کلی ارائه کنندگان خدمات عمومی در دوران افزایش تورم، بیشتر مراعات مردم را بکنند
۷. امر بفرمایید بسیج محلهها، گروههای جهادی، نیروهای مردمی و روحانیت مانند ایام کرونا برای محرومیتزدایی در مناطق خودشان یا مناطق محروم بسیج شوند
۸. امر بفرمایید حزباللهیهایی که در حوزه اقتصاد حرفهای هستند، برای توانمندسازی اقتصادی خانواده، بستگان، همشهریها و هموطنانشان اهتمام داشته باشند
۹. امر بفرمایید حزباللهیها مراقب فاصله اقتصادی خودشان با اطرافیان باشند و تمکن مالی را توجیه فاصلهگرفتن ندانند
۱۰. امر بفرمایید کنشگران رسانهای به محض مواجهه با مفاسد اقتصادی با انتشار مدارک در فضای رسانه، فضا را برای مفسدان اقتصادی ناامن کنند
۱۱. امر بفرمایید صاحب نظران اقتصادی به جان ساختارها و قوانین مغایر با عدالت اجتماعی بیفتند و آنها را نقد و بررسی کنند
۱۲. امر بفرمایید سواد اقتصای و مهارتهای بهروز درآمدزایی در مدارس انقلابی جدی گرفته شود
۱۳. امر بفرمایید حزباللهیها بودجههای فرهنگی را با وسواس خرج کنند و نهادهای نظارتی در نظارت بر خرج این بودجهها تساهل و تسامح به خرج ندهند
آقای خامنهای!
🔸من فکر میکنم شما میتوانید با یک فرمان بسیج اقتصادی، مسیر کشور را از جدالهای فرهنگی به سمت بهبود وضعیت اقتصادی تغییر دهید. من عجالتا این پیشنهادها به ذهنم رسید. حتما راهکارهای بهتری وجود دارد که شما بهتر از من میدانید. ممنون میشوم التفات بفرمایید.
ارادتمند و کوچک شما
⚠️لحن این نامه متناسب با مخاطب عمومی تنظیم شده است
@sedyaser
☑️امت حزبالله کجا سیر میکند؟
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸تحلیل محتوای پیامرسانها درباره مسائل اجتماعی ایران و منطقه اعم از حجاب و سقوط دولت بشار اسد و... نشان میدهد امت حزبالله در فهم و تحلیل مسائل و کنشگری دچار پراکندگیست. این لزوما بد است؟ خیر! بلکه چه بسا بتوان آن را نشانهٔ پویایی این بدنه و وجه مثبت آن دانست.
🔸اما این آشفتگی زمانی خطرناک میشود که با تاکید بر برخی مطالبات اجتماعی، زمینه تعمیق شکافهای اجتماعی و به تبع آن اقدامات ضدامنیتی فراهم میشود. مثل اصرار یک اقلیتی بر ماجرای حجاب که درباره آن حتی در پیامرسان ایتا دودستگی وجود دارد (طبق آمار) یا پروژه استعفا و استیضاح رییس دولت که توسط برخی دوستان انقلابی پیگیری میشود!
🔸پست قبلی بنده با عنوان «یک پیشنهاد به آقای خامنهای» که درباره بسیج امت حزبالله در حوزه اقتصاد بود، مورد لطف دوستان قرار گرفت. از نقدهای وارد به آن پست این بود که رهبری طی سالهای اخیر بارها به مسائل اقتصادی پرداختهاند. از نامگذاری سالها تا ابلاغ سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی تا مسائل مهم اقتصادی دیگر، اما حزبالله گوشش بدهکار نیست. لذا به جای آنکه مسئولیت را متوجه «امر رهبری» بدانیم باید متوجه کمکاری حزبالله دانست.
🔸من چندان موافق این تحلیل نیستم. البته دنبال تعیین مسئول و مقصر هم نیستم. اما معتقدم فرمان صریح آقا مبنی بر تشکیل بسیج اقتصادی میتواند در رفتار اجتماعی امت حزبالله و به تبع آن عموم مردم تأثیر بگذارد. طبیعتاً منظورم از امت حزبالله، مذهبیِ انقلابی پایتختنشینِ رسانهبلد نیست که برای فرار از امر رهبری یاد گرفته چگونه هزار توجیه باربط و بیربط سرهم کند. وقتی از حزباللهی سخن میگوییم یعنی آن جوان پرشور بعضا شهرستانی و روستایی که تحقق منویات رهبری را رسالت زندگی خود میداند.
🔸به طور مثال در همین وضعیت که حزبالله متهم به بیتوجهی به اوامر رهبریست، در تجاربی نظیر جنگ سوریه، کرونا، سیل و زلزله، گروههای جهادی، گروههای دانشبنیان، اعتکافهای دانشجویی، راهیان نور، اربعین، کمک به مردم لبنان و... نشان داده آنجا که فرمان صریح و شفاف دریافت کرده پای کار انقلاب حضور داشته است.
🔸حال سوال اینجاست سهم حزبالله در «بسیج فراگیر اقتصادی» به منظور توانمندسازی جامعه در حوزه کسب و کار، مهار اجتماعی تورم، زمینهسازی جهت تغییر الگوی مصرف انرژی جامعه، توجه به بحران محیط زیست، مقابله با ساختارهای ناعادلانه اقتصادی، مبارزه با فساد، محرومیتزدایی، راهاندازی پویشهای مدنی جهت مطالبات اقتصادی و... چقدر بوده و چقدر میتوانسته باشد؟
🔸و آیا نمیشود امت حزبالله بهجای سیر کردن حول مسأله حجاب و فیلترینگ و چند و چون وعده صادق و استعفای رئیس جمهور و دعواهای بیحاصل فرهنگی و سیاسی که جز مخاطرات امنیتی و اجتماعی ثمرهٔ چندانی ندارد، از ظرفیت خود برای کمک به بحران اقتصادی استفاده کند؟
@sedyaser
🔺اگر مسعود پزشکیان میتواند، امت حزبالله هم میتواند. این مسأله را جامعهشناختی ارزیابی کنید
@sedyaser
☑️دعوا سر وفاق!
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸بیایید به جای پرداختن به مسائل انتزاعی و حتی الهیاتی کمی درباره واقعیتهای ملموس و قابل سنجش حرف بزنیم. واقعیتهایی که خودمان بخشی از آن هستیم. مثل اینکه بین طیفهای مختلف جماعت حزباللهی هیچ تحلیل جامعی از وضعیت وجود ندارد. اطراف ما پر است از بچههای حزباللهی که درگوشی «نزدیکی به قله» را هجو میکنند یا سیاست خارجی نظام را غیرقابل دفاع میدانند یا تیغ نقد را به دلیل نابرابریهای اجتماعی مقابل نظام میگشایند یا از قانون عفاف و حجاب مینالند و یا نظام را در آستانه فروپاشی اقتصادی میبینند یا فرماندهان نظامی را منفعل ارزیابی میکنند و بالاخره در یکی از موضوعات سیاسی و اجتماعی با جبهه مقابل همنظرند یا حداقل روایت رسمی را نمیفهمند
🔸این رفقا در موضوعات ناهمسو اگر اظهارنظر کنند، ضدانقلاب، نفوذی، فریبخورده، اصلاحطلب، چپکرده، دیگری و... خوانده میشوند که البته طبیعی است. و از آنجا که به بسیاری از اصول نظام اعتقاد دارند و همچنان بقای این نظام را به گزینههای دیگر ترجیح میدهند مورد پذیرش جبهه مقابل نیستند که باز هم این طبیعی است. حالا این وسط اضافه کنید دعوای جبهه انقلاب با طرف مقابل را. سر حجاب، سر فیلترینگ، سر دولت، سر سلبریتیها، سر هر چیزی که فکرش را بکنید. این دوستان دگراندیش انقلابی در این نزاعها موضع روشنی ندارد. ممکن است درباره فیلترینگ اینطرف باشد و درباره حجاب طرف دیگر. بیشتر تماشاگرند و محتاط و اگر موضع بگیرند هم فحشخورشان ملس است.
🔸این اختلافنظرها، هم جدیتر از گذشته است و هم متکثرتر. البته اختلاف نظر میتواند منشأ رشد و برکت باشد، اما غالبا در مملکت ما منشأ تفرقه و تکفیر و دوگانههای دعواساز بوده است. ماجرا وقتی بحرانیتر جلوه میکند که روایت نظام و مشخصا رهبر انقلاب از وضعیت حتی میان بدنه انقلابی قدرت اجماعسازی سابق را ندارد. البته شاید مانع موضعگیری صریح منتقدان درون جبهه انقلاب شود اما واقعیت آن است که در محافل خصوصی حرفهای دیگری مطرح میشود و غالبا دگراندیشان انقلابی نمیدانند آینده نظام با این تعارضها به کجا ختم میشود. اما بحران فقط این نیست.
🔸در این وضعیت شکافها و مخاطرات اجتماعی زیادی ایران را تهدید میکند که در روایت نظام از خودش کمتر به آن اشاره میشود. گویا رویکرد نظام در قبال این مخاطرات «رویکرد انکار» است و نمیخواهد هیچجوره زیر بار بحرانها و ناکامیها برود. این در حالیست که به نظر میرسد عملا هلال مقاومت در میدان از بین رفته و نیروهای شاخص را از دست دادهایم. دشمن بیخ گوش ماست. وضعیت اقتصاد و انرژی نابسامان است. شکافهای قومیتی و مذهبی ظرفیت نزاع و درگیری بالایی دارند. عدهای با مسأله حجاب و فیلترینگ استاد عصبانی کردن مردمند و واقعیت تلختر آنکه رهبر عزیزمان ۸۵ ساله شدهاند و زمزمهها برای جانشینی بالا گرفته است و باید با نگرانی پرسید کدام جانشین؟!
🔸در این وضعیت مسأله وفاق نیز خودش موضوعی برای یک نزاع اجتماعی است و بهانهای برای تسویه حسابهای سیاسی. طبیعتاً سخن گفتن از وفاق یعنی گفتگو پیرامون وضعیت و خیر عمومی. حال چه باید کرد؟ کدام روایت از وضعیت اجماعساز است؟ چه تعریفی از خیر عمومی میتواند وفاق ایجاد کند؟ در وضعیتی که مشارکت سیاسی به حداقل رسیده، کدام جریان سیاسی میتواند مدعی نمایندگی مردم و فهم خیر عمومی از منظر اکثریت باشد؟ در میان جریان اسلامگرایی که سرزمین را برای حکومت اسلامی خود میخواهد و طیف اپوزیسیون رادیکالی که حاضر است اجنبی با حمله نظامی او را رها سازد، تکلیف آینده این سرزمین چه میشود؟ چه مسألهای میان همه ما مردم مشترک است که وقتی شب به خانه میرویم و سر بر بالین میگذاریم دغدغه همه ماست؟! آیا اساسا به یک مقوله اجماعساز میان این تکثرها میاندیشیم؟ آیا مسأله میتواند ما را گرد هم جمع کند و ایران را در این موقعیت تاریخی حفظ کند؟ آیا در این دعواهایی که برای وفاق داریم میتوان امیدی به وفاق داشت؟
@sedyaser
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آقامیری؛ عضو شورای شهر تهران: بیبرکت بودن دست دولتها، نتیجه چشمپوشی بر گناه بیحجابی است!
🔸بالاخره فهم دوستان از اولویتهای شریعت متفاوت است. حاجآقا میفرمایند چشمپوشی حکومت اسلامی بر این گناه کبیره (بیحجابی!!) باعث بیبرکتی شده است. حالا اگر ما بگوییم برخی محققان حوزوی در قم جرأت ندارند نظر خودشان را درباره اصل حجاب (فارغ از الزام اجتماعیاش) بگویند و فضای قم و وضعیت سیاسی ما (بهدرست یا غلط) امکان بازخوانی فقهی را سلب کرده است، این وسط تکلیف برکت چه میشود؟
@sedyaser
20.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺آسیبشنایی دکتر معصومیزارع از مواجهه نظام با مسأله سوریه
🔸برخلاف آقای معصومیزارع که مسأله را تنبلی و جهل میداند عمیقا معتقدم این وضعیت، نه صرفا برآمده از یک رویکرد مدیریتی که برآمده از الهیات جمهوری اسلامی است و آنجا که ما برخلافش عمل کردهایم عجیب و غیرمتعارف بوده است! در الهیاتی که شکست معنا ندارد، در الهیات «احدی الحسنیین»، در الهيات «يقينا كله خیر» در الهیات «حجیت»، در الهیات «مصادره به مطلوب» علما که گردنگیرمان ضعیف است، اساسا هیچگاه لازم نیست پاسخگوی میدان باشیم. ما همواره به اندازه فهم و توانمان عمل کردهایم و خدا بهترین نتیجه را برایمان رقم زده است. ملاک بهترین عملکرد چیست؟ میدان؟ خیر! فهم و نیت مکلف (مسئولان) است. فلذا هر چه بادا باد. آینده هم از آن مستضعفین است!
@sedyaser
☑️چگونه بازاندیشی ممنوع میشود؟
»»» به بهانه قانون عفاف و حجاب
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸بگذارید با یک مثال خیلی ساده شروع کنم. آیا حجاب شرعا واجب است؟ «مراجع اینگونه میگویند. حتی گفته شده اصل حکم حجاب از مسائل ضروری دین و مورد توافق همه فرق اسلامی است، اما حدود و اندازه آن مورد گفتگوی فقهاست.» آیا ممکن است اصل حجاب مورد بازنگری فقهی قرار بگیرد؟ «بله ممکن است» آیا ممکن است فقها به نتیجه دیگری برسند؟ «بله ممکن است» تکلیف اینمدت که حجاب را واجب دانستیم چه میشود؟ «هیچ! به هر حال ما به وظیفه خودمان عمل کردهایم» آیا این به معنای بیدروپیکر بودن فقه است؟ «خیر! فقه قاعده دارد و روشمند است، اما ساحت اندیشه و تفکر همواره سیال بوده و خواهد بود» پس چرا درباره حجاب بازاندیشی صورت نمیگیرد؟ در این چند خط خیلی کوتاه میخواهم به همین مسأله بپردازم.
🔸اینکه ما جویای حقیقت باشیم و قواعد و روشهای علمی را بدانیم کافی نیست تا درباره مسائل مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی بازاندیشی و بازنگری کنیم. بله! در ساحت اندیشه همه این مسائل قابل بازنگری است. اساسا این مسأله که «چه چیزی ضروری دین است و چه چیزی نیست؟» خودش محل بحث است. اما بازاندیشی و به طور کلی تفکر نیازمند یک وضعیت تاریخی و فرهنگی مساعد است. همین بحث حجاب را ببینید.
🔸طبیعتاً حجاب در کشور ما صرفا یک مسأله فقهی نیست. باتوجه به پیشینه این مسأله در ایران، میتوان گفت حجاب بخشی از هویت فرهنگی و سیاسی انقلاب و نظام مستقر است. تا آنجا که حجم انبوهی از ادبیات دینی و روانشناختی و جامعهشناختی و سیاسی و فرهنگی و... حول حجاب، برای حفظ این مؤلفه هویتی شکل گرفته. از سوی دیگر اپوزیسیون مسألهاش نه حجاب، که ضربه زدن به هویت سیاسی جمهوری اسلامی است. حتی مسأله برهنگی هم نیست. حتی برهنگی از آن جهت برای جمهوری اسلامی مسأله است که مؤلفه هویتی غرب است. جمهوری اسلامی در این تقابل سیاسی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی حجاب را نمیتواند صرفا مسأله فقهی ببیند.
🔸در واقع برخلاف ساحت اندیشه (فقه) که خاصیتی سیال و متغیر دارد، ساحت حکمرانی متصلب و تحکمآمیز و ثابت است. نظام سیاسی ایران بر بنیانهای فقهیای استوار شده که شاید امکان بازاندیشی و بازنگری در آنها به لحاظ فکری و فقهی وجود داشته باشد، اما عملا به لحاظ میدانی و حاکمیتی نه تنها اعمالپذیر نیست، بلکه میتواند برچسب انحراف و نفوذی و بازی در زمین دشمن بخورد. در این وضعیت، روشنفکری که تمایل به بازاندیشی دارد نظام سیاسی را به سرکوب آزادی متهم میکند و نظام، روشنفکر را به تئوریزه کردن آنتیتز گفتمان خود!
🔸اگر در این وضعیت، بحرانهای اقتصادی، شکافهای اجتماعی، نزاعهای منطقهای، تمایل توده به فرهنگ تجدد و پساتجدد و... را اضافه کنیم طبیعی به نظر میرسد که نظام سیاسی بیش از شرایط عادی در گارد دفاعی قرار بگیرد و اجازه هیچگونه بازاندیشی در مبانی و هنجارهای فقهی خودش را ندهد. از سوی دیگر روشنفکر که در عالم سیال اندیشه و حریّت فکری خود آزادانه میاندیشد به دنبال فرصتی است تا تعصب و تصلب حاکمیت را کاهش دهد.
🔸اگر در این میان، دولت (به معنای عام کلمه) و روشنفکر، ملتفت به وضع تاریخی خود و جایگاه و رسالت خود نباشند، این تعارض منجر به طرد روشنفکران و انزوای آنان خواهد شد و مشروعیت دولت را مخدوش میکند. از سوی دیگر دولت بدون پشتوانه اجتماعی و نخبگانی نمیتواند از پس بحرانهای خود بر بیاید. اما اگر دولت و روشنفکر متوجه اقتضای جایگاه و عملکرد خود باشند، برای نحوه تعامل میان خود چارهاندیشی خواهند کرد. چارهای که بتواند ضمن صیانت از ارزشهای متعالی نظام سیاسی، امکان «گشودگی نظری» را در موضوعات مختلف فراهم آورد.
@sedyaser
🔺روزگاری «تشیع فقهی» ایران را از بند استعمار و استبداد رها کرد. شاید امروز این «ایران فرهنگی» است که میتواند جامعه شیعی متکثر شده را از کشمکشها نجات داده و با هم به تفاهم برساند. ایرانی که فرهنگش ممزوج با محبت به خاندان پیامبر اسلام است. اشکالی دارد ایران و تشیع خدمات متقابل به هم داشته باشند؟
#ویراستی
@sedyaser
☑️مسأله نبودن ایران؛ وجه اشتراک اسلامگراها و لیبرالها
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸بسیاری از ما با دوستان انقلابی و روشنفکر زیادی مراوده داشتهایم. از هر دو طیف هم چیزهای زیادی آموختهایم. انقلابی جمع روشنفکرها بودهایم و روشنفکر جمع انقلابیها. گاهی هم جزیی از هر دو جریان و گاهی هم در رفت و آمد. درست است که طعنه و کنایه میشنویم اما غالبا اعتراف نمیکنیم که چقدر از مواهب این رفت و آمدها برخورداریم و خودمان را به توازن میرسانیم
🔸غالبا در جمع که مینشینم غر میزنیم که ما فحشخور دو طرفیم اما در واقع با هر دو طیف رفاقت داریم و تلاش میکنیم حوزهای از انصاف برای خود تعریف کنیم. در این حوزهٔ انصاف ما به نقاط قوت و ضعف هر دو طیف اشراف بهتری داریم و سعی میکنیم بر اساس آن، نمونهٔ بهتری از خودمان بسازیم. همه اینها را گفتم که درباره یکی از نقاط ضعف مشترک میان رفقای حزباللهی (اسلامگراها) و دوستان روشنفکر (لیبرالها) نکتهای عرض کنم
🔸طی این سالهای طلبگی و رفت و آمد میان دوستان و رفقا، میتوانم بگویم یکی از وجوه مشترک میان رفقای عزیزی که دغدغه مفاهیمی همچون ترویج گفتمان انقلاب اسلامی، تمدنسازی، اسلامیسازی علوم انسانی، حکومت اسلامی و حتی مردم و عدالت و... دارند و دوستان روشنفکری که به آزادی و دموکراسی و علم و تکنولوژی و رفاه و توسعه و حقوق بشر و صلح و... میاندیشند، «مسأله نبودن ایران» است
🔸هم لیبرالها به دنبال شابلون کردن توسعه غربی منهای ایران هستند و هم اسلامگراها به دنبال ساختن مدینه فاضله منهای ایران هستند. گفتمان انقلاب اسلامی طوری بازطراحی و تئوریزه شده که حتی تاریخ و فرهنگ تا آنجایی به کار میآید که بتواند نسبت خودش را با گفتمان سیاسی روشن کند. نه تنها رجوع به سنت و فرهنگ ایرانی مثلا شاهنامهخوانی، بیهقیخوانی، سعدیخوانی و... اهمیتی ندارد که حتی فهم هنر و ادبیات معاصر هم به درد نمیخورد. هر چه هست، گفتمان سیاسیست و هنری که باید به مثابه مدیا (رسانه) در خدمت همان گفتمان باشد
🔸از آن طرف روشنفکر توسعهطلب چنان حقد و کینه روحانیت را به دل دارد و سخن از آزادی و دموکراسی بر زبان جاری میکند که انگار کسی نمیداند هنوز در نظام پدرسالارانه زندگیاش چندان اختیار خودش را ندارد. گویا لیاقت شازده زندگی در سوئیس بوده و اشتباهی در خانوادهای پدرسالار و با ارزشهای شرقی و اسلامی وسط خاورمیانه به دنیا آمده است. بیآنکه بفهمد کجاست و چه بوده و چه ظرفیتی دارد و سنت فکری و فرهنگیاش چه بوده و به کدام سمت میرود، آرمانهایش را در خلاء تاریخی دنبال میکند و مواهب توسعه را به مثابه سلفسرویس تاریخ میانگارد و در هپروت به سر میبرد
🔸در این شرایط من نه در جماعت اپوزیسیون و منتقد و توسعهطلب و روشنفکر و زن،زندگی، آزادی و... درد ایران میبینم و نه در میان جماعت حزباللهی که از عدم مشارکت ۵۱ مردم در انتخابات دردش نمیآید. نه در لیبرالی که دادش از دعوت به برهنگی مسیح علینژاد در نمیآید درکی از ایران احساس میکنم و نه در آن رفیق اسلامگرایی که پایش را کرده در یک کفش تا فیلترینگ سختتر اجرا شود و دولت قانون عفاف و حجاب را به جان جامعه بیاندازد.
🔸این روزها در حوزه انصاف خود نشستهام و به این فکر میکنم چطور میشود درباره ایران حرف زد و به تفاهم رسید. آیا راهی باقی مانده است؟
@sedyaser
☑️سنگپا؛ شگفتانهٔ صداوسیما!
🔻سیدیاسر تقوی:
🔸متن را که در خامنهای داتآیآر میخوانی دچار شرم نیابتی میشوی. اما فیلم حال دیگری دارد. رئیس رسانه ملی با اعتماد به نفس پشت تریبون ایستاده و از شگفتانه سخن میگوید و پیام رهبری را به همایش افق تحول رسانه ملی میخواند. پیام که چه عرض کنم؟ چیزیست شبیه پیام شفاهی، نامهٔ بیسلام، پاراگراف سرپایی یا حتی عتاب بعد از اصرار. انگار که طرف سریش شده باشد برای چهارخط دستنوشته و آقا این را گذاشته باشد کف دستش و گفته باشد «این پیام من به این همایش است». یعنی برو دنبال کارت آقاجان!
🔸حداقلش ما اینطور میفهمیم. اما جبلی آن را شگفتانه نامید. البته شاید من هم جای جبلی بودم همین کار را میکردم. چه بگویم؟ بگویم رهبر انقلاب بیآبرو کردند صدا و سیما و مجموعه همکاران و شیوه مدیریتیام را؟ خب طبیعی است دیگر! بهترین دفاع حمله است. میگویم شگفتانه که حداقل در همایش که همه دارند چرت میزنند خیلی اوضاع بد نشود.
🔸احتمالا اگر وحید جلیلی هنوز در دفتر جبهه فرهنگی یا هر جای دیگری غیر از سازمان نشسته بود فیالفور از خجالت همهشان در میآمد و یک سرگشاده شدیداللحن دیگر خطاب به حسین محمدی مینوشت. یا محمدرضا شهبازی در پیج اینستاگرامیاش یک لایو هجوآلود میرفت و مدیران رسانه ملی را به تمسخر میگرفت. احتمالا تیتر بعدی مجله سوره «پاراف بیسلام» بود. و هزار اتفاق دیگر!
🔸اما چه بگوییم که تیم تحولخواه سوپرانقلابی و برادران، خودشان نشستهاند پشت فرمان و از این به بعد هر جا فرمان از دست برود، عیب از جاده است!
🔸اما فارغ از این غرها مشکلمان با صداوسیما و برادران تحولخواه چیست؟ گفته میشود صداوسیما بیش از چهل هزار کارمند دارد و بودجه امسال آن ۴۲۰ هزار میلیارد ریال بوده است. مشکل ما این است که با این بودجه و این امکانات و این عرض و طول و نیروی انسانی و... از عقبافتادهترین رسانههای کشور است. صداوسیما در خبر، در تحلیل، در گفتگوهای علمی و انتقادی، در برنامههای سرگرمکننده، در سریال، در تله، در انیمیشن، در طنز، برنامههای معارفی، در پرداختن به موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و همه و همه عقب است و ما همیشه این سوال برایم مطرح است که چرا باید تلویزیون را روشن کنیم؟
🔸حال جبلی به جای آنکه بگوید با این حجم از امکانات و بودجه و نیروی انسانی و حضور وحید جلیلی چرا همچنان تلویزیون جایگاه مناسبی در سبد مصرف رسانهای ما ندارد و همایش افق تحول دقیقا چه چیزی را دنبال میکند، عتابنامه رهبر انقلاب را به عنوان شگفتانهٔ خود برای همکارانش میخواند. فیالواقع آنچه شگفتانه است، نه حتی «رو» که سنگپاست!
@sedyaser