به یاد شهید #شاهرخ_ضرغام ( حر انقلاب ) که با دم مسیحایی امام خمینی (ره) زنده شد و مسیری را طی کرد، که در هفدهم آذرماه ۱۳۵۹ در شهر آبادان برات کربلا گرفت و خود را به یاران عاشورایی امام حسین (ع) رساند.
ارادت شاهرخ به امام (ره) تا آنجا بود که در همان ایام قبل از انقلاب سینهاش را خالکوبی کرده بود. روی آن هم نوشته بود: خمینی، فدایت شوم.
.
🔹زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پولها صدقه دادم.
.
🔹گذشته من اینقدر خراب بود که روزهای اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر میکردند که من نفوذی ساواکیها هستم.
.
📅 به مناسبت شهادت شهید شاهرخ ضرغام در ۱۷ آذر ۱۳۵۹
🍃🌸🍃صلوات 😭🌷🍃
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🔸یکی از بچه ها به شوخی #پتویش را پرت کرد طرفم، اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه، کم مانده بود سکته کنم😰 سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد
🔹با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند🥺 چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، #جوابش را بدهم، او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم💔 سرش و بعد از سالن رفت بیرون.
🔸این برخورد از صد تا تو گوشی برایم سخت تر بود😓 در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، همان طور که #می_خندید گفت: مگه چی شده⁉️ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
🔹همان طور که #خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا #کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست☺️ چنان مرا شیفته خودش کرد❤️ که بعدها اگر می گفت: #بمیر، میمردم.
#شهید_محمود_کاوه🌷
🌹🍃🌹🍃صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشون سرکار خانم الهام اصغرین که با حجاب اسلامی، رکورد شنا با دست بسته گینس رو که قبلآ دست یک مرد ایتالیایی بوده شکستن👌💐
جالب تر اینکه ایشون هدایای مالیشون رو هم هدیه دادن به شناگری که نتونسته رکودش رو ثبت کنه👌👏👏👏👏🌸🍃
#حجاب مانع پیشرفت زن نیست✅
#پویش_حجاب_فاطمے
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۳۸ روزهایی را که نبود می شمردم . همه می دانستند دقیقاً حساب روزها و ساعت ه
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۳۹
وقتی لاغر می شد, مادرم ناراحت می شد
ولی می دیدم خودش از اینکه لاغر شده بیشتر خوشحال است.
می گفت: (بهتر می تونم تحرک داشته باشم و کارام رو انجام بدم!)
مادرم حرص می خورد.
به زور دوسه برابر به خودش می داد.
غذاهای سفارشی و مقوی برایش می پخت.
آبگوشت ماهیچه🍗 و آش گندم. اگر می گفت:
نمی تونم بخورم, مادرم ازکوره در می رفت که ( یعنی چی? باید غذا بخوری تا جون داشته باشی)
همه ی عالم و آدم از عشق و علاقه اش به کله پاچه خبر داشتند.
مادرم که جای خود , تا دوباره نوبت ماموریتش برسد, چند دفعه کله پاچه برایش بار می گذاشت. پدر می خندید ️که
( کاش این بنده ی خدا همیشه اینجا بود تا ما هم به نوایی می رسیدیم!)
پدرم بهش می گفت :
( شما که هستی می گه, می خنده وغذا می خوره😋
ولی وای به روزایی که نیستی! خیلی بد اخلاف میشه.
به زمین و زمون گیر می ده.)
اگه من با مادرش چیزی بگیم, سریع به گوشه ی قباش بر می خوره . ما رو کلافه می کنه . ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی , جواب میده ومی خنده
به پدرم حق می دادم.
زورمی زدم با هیئت رفتن و پیاده روی وزیارت, سر گرم شوم.
اما این ها موضعی تسکینم می داد.
دلتنگی ام را از بین نمی برد. گاهی هم با گوشی , خودم را سرگرم می کردم.
وقتی سوریه بود. هرچیزی را که می دیدم به یادش می افتادم .
حتی اگر منزل 🏚کسی دعوت بودم یاسر سفره , اگر غذایی بود که دوست داشت.
درمجالسی که می رفتم و او نبود, باز دلتنگی خودش را داشت.
به هر حال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده و حلاوت آن را حس کرده باشد, در نبودش خیلی بهش سخت می گذرد
درزمان مرخصی اش,
می خواست جور نبودنش را بکشد. سفره می انداخت.
غذا 🍝می آورد. جمع می کرد.
ظرف 🍽می شست.
نمی گذاشت دست به سیاه وسفید بزنم.
می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد.
مهارت خاصی در این کار داشت واتو کشی هیچ کس را قبول نداشت.
همان دوران عقد 💞یکی دو بار که دید چند بار گوشه دستم را سوزاندم , گفت: ( اگه تو اتو نکنی بهتره)
⚡📚 @seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#کبوترِ_مهاجر...🕊
🌷حاج احمد کندابی از پرسنل نیروی انتظامی (دریابانی) جمهوری اسلامی ایران از روستای باغو شهرستان بندرگز صبح دیروز بر اثر اصابت گلوله در استان #هرمزگان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
💔دو فرزند پسر از این شهید بزرگوار به یادگار مانده است
تا به این لحظه اخبار دقیقی در دست نیست.
#شهید_احمد_کندابی
#دوستے_با_شهدا
اَللهــمَ عَجِــــل لِـولیـِڪَ الــفَـرج🌸🌱
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَهـــادتَ فِـــے سَبیــلِڪ☘
اَللهــمَ الـرزُقـــنا زیـارَتـــَ الحُسَیــــن🥀
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَــفاعَـــةَ الـحُسَیـــــن🌹🍃
الهــــــے آمیـــــن❤️
رفقـا قبــل خــواب وضـــو یـادمـــوݩ نــره🦋
شبتـــــــوݩ مهــــــدوے🌙
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
شهید علی الهادی نوجوان ۱۷ ساله مدافع حرم از حزب الله لبنان 💗
#رویای_صادقه
دوستم شهید #علی_الهادی علاقه ی زیادی به شهید #احمد_مشلب داشت.این شهید اهل شهر نبطیه بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از #خوابش گفت و اینطور تعریف کرد:
"یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم، از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟
گفت:بله،گفتم از شما یک درخواست دارم:
و آن اینکه اسم من را نیز جزء #شهداء در لیستی که حضرت #زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را #گلچین میکند بنویس.
💔
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی!
شهید احمد مشلب دوباره گفت: این اسم برای من آشناست، من #اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهراء سلام الله علیها بود دیده ام و به #زودی به ما ملحق خواهی شد...
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد شهید شد.😭💔
راوی: دوست صمیمی #شهیدعلی_الهادی🌷
🍃🌹😭صلوات
مادرش #چهل روز میهمان امامزاده شد و در این چله پیکر پسرش را از حضرت زینب س #طلب کرد.
روز چهلم از #هوش رفت...تو #خواب دید چند خانم جلوی درشون اومدن و یه خانم چادری و با کرامت که رو گرفته بود با #دلخوری گفت، امانتی این زن رو بهش برگردونید، نگذاشت #امانتی اش پیش من بمونه...🌸
دو ماه بعد از #شهادت هاشم دوباره اون روستا فتح شد و پیکر تکه تکه شده ی هاشم از گوشه و کنار پیدا شد...
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷
پ ن: عکس از لحظه #وداع با دوقلوهایش
🍃صلولات 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
بخشش و کمک به فقیر
شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
(عج) امروز در بیش از 90 شهر کشور با حضور منتظران برگزار میشود.
وارث:
همزمان با نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر ارواحناه فداه مراسم عید بزرگ بیعت در 30 مرکز استان و بیش از 60 شهرستان با حضور منتظران حضرتش، شنبه 26 آبان ماه در سراسر کشور برگزار میشود.
امروز شرکتکنندگان در این محفل مهدوی میثاقنامهای را به عنوان بیعت با حضرت مهدی (عج) قرائت میکنند که متن آن در ادامه میآید:
متن میثاق نامه 12 بندی
السلام علیک یا میثاق اهلل الذی اخذه و وکده و عد اهلل الذی ضمنه
السلام عَلَى مُحْیِی الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْکَافِرِینَ
السلام عَلَى مَهْدِیَِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْکَلِمِ السَّالَمُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّامِ
1 -مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَةً جاهِلِیََّةً ، عهد میبندم نسبت به شناخت هر چه بهتر شما اقدام نمایم و معارف، مناقب وفضائل شما را با هر وسیلهای که بتوانم به جامعه بشناسانم.
2 -الْمَعروفُ ما أمَرْتُم بِهِ وَ الْمُنکَرُ ما نَهَیتُم عَنهُ. عهد میبندم آمر به معروف و ناهی از منکر، مروّج خوبیها و دستورات حیات بخش شما در جامعه باشم و در این مسیر هرگز از پای ننشینم.
3 -انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم: عهد میبندم دوستداران حقیقی شما را دوست بدارم و با دشمنان شما دشمن باشم.
4 -میدانم گناهان من اصلیترین مانع ظهور شماست عهد می بندم به نوبه خود با سعی در ترک گناهانم هر چه بیشتر خودم را به حصن حصین ولایت شما وارد نمایم.
5 -ایران اسلامی شیعه خانه شما و این انقلاب و خون شهدایش در راه شما علمدار مبارزه با ستم و ستم پیشهها در دنیای پر تلاطم امروز است. عهد میبندم در راه اعتلای انقلاب اسلامی و فرمانبری از نایب شما کوشش وافر کنم.
6 -انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا، عهد میبندم همواره آماده و مهیای ظهور شما باشم و بسیار برای فرجتان دعا کنم و اگر در ایام عمرم واقعه شریف ظهور محقق شد تا آخرین قطره خون از شما و قیامتان دفاع نمایم و تا آن روز هرگز اسلحهام را زمین نخواهم گذاشت.
7 -عهد میبندم با هر تخصصی که دارم پیرو راه شما باشم و با خدمت به شیعیانتان خدمت در دولت کریمه شما را تمرین کنم.
8 -کونوا لنا زینا و ال تکون علینا شینا، عهد میبندم برای شما مایه زینت باشم و رفتاری از من سر نزند که به واسطه آن شما را سرزنش کنند.
9 -عهد میبندم در این مسیر از نا ملایمتها خسته نشوم، از سخره مسخرهکنندگان و ملامت سرزنشگران نهراسم، در مقابل مؤمنان فروتن باشم و در برابر ظالمان عزیز و شکست ناپذیر.
10 -یاالله، یارحمن، یارحیم، یامقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک، عهد میبندم مهارتهای لازم برای زیستن در آخر الزمان را کسب نمایم و با تمسک به قرآن و سیره اهل بیت و تأسی از علما و فقها، فتنههای پیش رو را با مدد الهی و عنایات و دستگیری شما پشت سر بگذارم ان شا الله.
11 -پیامبر خوبیها فرمودند: انی بعثت لا تتم مکارم الاخلاق. عهد میبندم به تاسی از ایشان و خاندان پاکش هر چه بیشتر اخلاق محمدی را در وجودم بارورتر گردانم و نسبت به ارائه الگوی عملی و اجتماعی اخلاق حسنه در میان اطرافیان و جامعه اقدام نمایم.
12 -عهد میبندم هر چه بیشتر محبت شما را در دلم بپرورانم، برای سلامتیتان صدقه بدهم ، به نیابت از شما به زیارت ائمه و مشاهد شریفشان بروم به نیابت از حضرتعالی قرآن بخوانم و زمانهایی را برای گفتوگو با شما اختصاص دهم و إن شاء الله خداوند این توفیق را نصیب من گرداند که هر صبحم را با قرائت دعای عهد و جمعههایم را با شرکت در دعای ندبه، پر برکت و مهدوی گردانم .
اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُوُُل عَنْهَا وَ لا أَزُوُُل أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ ]وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ [ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
🍁شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود...
به قمرفاطمیون شهرت داشت
یکے از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقے بماند.
#کلام_شهدا🔥
من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد .
#شهید_حسین_هریری🌹🌸
✅ #مادر_شهید مدافع حرم #عارف_کایدخورده
💢آقاعارف سه بار اعزام شد. دو بار در سال ۹۴ و بار سوم هم همین چند ماه پیش بود. اوایل من مخالفت میکردم و آگاهی زیادی از اصل ماجرا نداشتم.
قبل رفتنش خیلی برایم توضیح میداد که باید برای #امنیت کشور باید برویم. من مخالفت میکردم و میگفت کسی که مسلمان و محب #اهل_بیت باشد اینطور مخالفت نمیکند. برایم توضیح میداد اگر اعتقاد و عشق نباشد هیچ کس وارد این راه نمیشود. میگفتم آنجا چه کاری میخواهی انجام دهی؟ میگفت بروم ببینم چه کاری میتوانم بکنم. بدنش آماده بود و دورههای لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم.
گفت میروم کفش رزمندگان را واکس بزنم. من میگفتم اگر میروی کفشهای رزمندگان حرم بیبیزینب را واکس بزنی پس برو عزیزم. مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود.
بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دویمان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم دلم میخواهد باز هم ببینمت. از زیر قرآن رد شد و برگشت گفت: «گر نگهدار من آن است که من میدانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد».
این جملهاش هر روز در ذهنم میپیچید. هر روز برایش #صلوات میفرستادم و آیتالکرسی میخواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آنقدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا بهحال او را اینگونه ندیده بودم.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۳۹ وقتی لاغر می شد, مادرم ناراحت می شد ولی می دیدم خودش از اینکه لاغر شده
#قصه_دلبری
#قسمت_۴۱
همه ی هم وغمش این بود که تا جایی که بدنمان می کشد, در حرم بمانیم.
زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل سیری نداشت. زمانی که اشکی😢 نداشت
راه افتادکه برویم هتل.
هتل هم می آمد
که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم.
در کاروان رفیقی💞 پیدا کرد لنگه ی خودش هم مداح بود هم پاسدار.
مداحی🎤 و روضه ی کاروان را دونفری انجام می دادند.
ولی اهل این نبود که با کاروان وبا جمع برود.
می خواست دو نفری با هم باشیم.
می گفت:( هر کی کربلا می ره? از صحن امام رضا می ره)
قسمت شد خادم حرم حضرت عباس( علیه السلام) فیش غذا🍲 به ما داد خیلی خوشحال😍 بودیم . رفتیم مهمان سرای حضرت.
¤¤¤¤
با خواهرم رفتیم برگه ی آزمایش را بگیریم, جوابش مثبت بود.
می دانستم چقدر منتظر است. ماموریت بود.
زنگ 📞که زد بهش گفتم ذوق کرد, می خندید😁
وسط صحبت قطع شد فکر کردم آنتن رفته یا شارژ گوشی اش📱 مشکل پیدا کرده.
دوباره زنگ زد
گفت:( قطع کردم برم نماز شکر🙏 بخونم.)
اینقدر شاد وشنگول شده بود که نصف حرفهایم را نشنید.
انتظارش را می کشید .
در ماموریت های عراق و سوریه لباس نوزاد 👶خربده بود
و در حرم تبرک کرده بود به ضریح .
در زندگی مراقبم بود ,
ولی در دوران بار داری بیشتر.
از نُه ماه , پنج ماهش نبود وهمه ی آن دوران را خوابیده😴 بودم.
دست به سیاه وسفید نمی زدم.
از بارداری قبل ترسیده 😵بودم. خیلی لواشک و قره قوروت دوست داشتم.
تا اسمش می آمد یا هوس
می کردم, در دهنم آب جمع
می شد😋
پدر ومادرم می گفتند: ( نخور فشارت می افته)
محمد حسین برایم می خرید. داخل اتاق صدایم می زد :
(بیا باهات کار دارم)
لواشک و قره قوروت ها را یواشکی 🙊به من می داد
وبا خنده می گفت:
( زن ما رو باش باید مث معتادا بهش جنس برسونیم️)
نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم .
وقتی می دید مراعات می کنم خوشحال 😌می شد و برایم غذا تبرکی می آورد.
برا خواندن خیلی از دعاها وچله ها کمکم می کرد.
پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم.
بعضی را خودش تنهایی می خواند.
زیاد تربت به خوردم می داد.
به خصوص قبل از سونو گرافی و آزمایش ها خودش از کربلا آورده بود و می گفت:
( اصل اصله)👌
اسم بچه را از قبل آماده کرده بودیم: امیر حسین😍
در اصل , امیر حسین اسم بچه اولمان بود به پیشنهاد یکی از علمای تهران , گذاشتیم امیر محمد. گفته بود:
( اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم, خداوند متعال نظر کنه و شفا بگیره.)
⚡📚 @seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
اَللهــمَ عَجِــــل لِـولیـِڪَ الــفَـرج🌸🌱
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَهـــادتَ فِـــے سَبیــلِڪ☘
اَللهــمَ الـرزُقـــنا زیـارَتـــَ الحُسَیــــن🥀
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَــفاعَـــةَ الـحُسَیـــــن🌹🍃
الهــــــے آمیـــــن❤️
رفقـا قبــل خــواب وضـــو یـادمـــوݩ نــره🦋
شبتـــــــوݩ مهــــــدوے🌙