eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
9.2هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به مادر شهیدی دسترسی دارید، حتما روز مادر را حضوری یا تلفنی بهش تبریک بگید. فرزند شهیدش پاسخ تان را از بهشت خواهد داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20190504-WA0005.mp3
1.78M
ٺجدیدبیعٺ و اعلام وفادارے نسبٺ بہ امام زمآن ارواحناه فداه❤️
1_350923918.mp3
1.58M
صبح را با سلام بہ‌امام زمآن💚 ارواحناه‌فداه شروع ڪنیم.
🌸 می نویسم بخوان ... ☘💞روز مادر مبااااارک💞☘ سلام الله علیها⁦
مداحی آنلاین - آفتاب مهر - حجت الاسلام عالی.mp3
2.73M
*﷽* ♨️آفتاب مهر 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽* 🎥خاطره مادر شهید از سردار سلیمانی و درباره گمنامی شهید پاشاپور سردار سلیمانی🎤 هیچ کس نمیتونه مثل اصغر آقا لباس بده، لباس رو این می تونه بده....
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*﷽* 🎥 مادر... برادر شوهرم با صدای بلند گفت : بلند شید مهمون برامون اومده... این طوری بود که خبر شهادت پسرمو دادن... .. روز مادر برتمام مادران شهدا و مادران عزیز میهن اسلامی مبارک باد. 🌹🌹🌹🌹🌹
یاران حاج قاسم مدافعان حرم بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم، خرداد ماه بود و هوا گرم، از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود، حدود ۴۵ دقیقه، ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشین‌ها، همان‌طور که پیاده می‌آمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم، زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.» حاج آقا گفت: «خانم چه می‌گویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.» همان‌طور که سه تایی می‌خندیدیم، یک ماشین که داشت می‌رفت برای تعویض خادم‌ها نگه داشت جلوی پای‌مان، پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه می‌کردیم، حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند، ما‌ دقت نمی‌کنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.» 🌷 یاد عزیزش با صلوات
در مکتب شهادت در محضر شهدا غلام علی آخرین روضه اش را قبل از شروع عملیات خواند. بین روضه، حضرت زهرا (س) را مخاطب قرار داد و گفت: «خانم! عمریه نوکری شما و فرزندان تون رو کردم و تا حالا چیزی ازتون نخواستم؛ ولی حالا می خوام تو اون لحظات آخر کمک کنید». در گرماگرم عملیات، وقتی گلوله رگبار به سینه اش نشست، خم شد. زیر نور ماه می دیدم که خون تو پیراهنش جمع شده. سعی کردم سرش را روی پایم بگذارم، نگذاشت. سرش را روی زمین گذاشت و سه بار “یا زهرا” گفت و چشمانش را بست. حضرت زهرا (س) آمده بود کمکش. (س) یاد عزیزش با صلوات