eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
52.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 برای پدر و مادرت چقدر  وقت میگذارید⁉️ و آیا میدانید خلاصی از مشکلات محبت به پدر و مادره‌⁉️
هدایت شده از پیام ناشناس
📨 📝 متن پیام : سلام خانوم موسوی من یه مشکلی دارم و برای حل این مشکل نیاز به کمک دارم، میخواستم خواهش کنم اگر امکان داره شما بهم کمک کنید. حالا بهم بگید کمکم می‌کنید یا نه؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🗓 = 1402/12/5 سلام علیکم پیوی بنده پیام بدید
هدایت شده از پیام ناشناس
📨 📝 متن پیام : سلام اقا من ب شدت منتظر کلیپ های خاص نیمه شعبانی شما هستم اگه نفرستی من میدونم و‌ تو عیدتونم مبارک🤚🌹 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🗓 = 1402/12/5 سلام عیدتون مبارک کانال عربی یا شهدا کدوم؟! 😁
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رای ما که تاثیری نداره، چرا رای بدیم ؟ ✅ با :
🕊 🌷 اهل کمک کردن بود و از هیچ کار خیری دریغ نمی کرد.بعضی از کار‌های خیری که انجام میداد،مربوط میشد به کمک و سر‌کشی به نیازمندانی که خودش می شناخت و گاهی به آنها سر میزد و کمک‌ های نقدی می‌کرد و اگر خانواده ای نمی توانست برای فرزندش لباسی تهیه کندباهم دست آن بچه را می گرفتیم و او را به خریده برده و برایش خرید می کردیم. گاهی هم برای خانواده های بی بضاعت وسایل منزل تهیه می کرد و سعی می کرد تمام این کار ها را کسی متوجه نشود و به صورت ناشناس انجام میداد.حتی در انجمن های خیریه زیادی عضو بود... ‌ 🎤راوی: دوست شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
‍ ایستگاه شهدا 👈 وقتی شهید معز غلامی مجروحیتش را نگفت تا برنگردد 🔷️ یکی از رفقای شهید مدافع حرم حسین معز غلامی معروف به سید مجتبی روایت می کند که قرار بود بریم منطقه را نشانم بدهند . 🔹️ سید مجتبی عقب ماشین نشسته بود و کنارش مقداری وسایل بود منم با فشار خودمو کنار سیدمجتبی جا کرده و ازش معذرت خواهی کردم و راه افتادیم ◇ با همان روی خوش و صورت نورانی ولی خسته و بی حال بنظر میرسید ..... ◇ گذشت تا جنگ به داخل شهر رسیده بود درگیری حسابی سخت شده بود که یکی از بچه ها گفت: سیدمجتبی تو مقبره شهید شده و جنازه اش مونده. 🔻 چهره اش از ذهنم نمیرفت، همش صورت معصوم و خسته اش جلوی چشام بود. ◇ یکی از بچه هاگفت: چند روز پیش هم از ناحیه دستش مجروح شده بود ولی واسه اینکه ذهن آقامهدی رو درگیرنکنه و یه وقت برنگردد، صداش رو در نیاورده بود. ◇ تازه علت خستگی و بی حالیش رو فهمیدم. تازه فهمیدم وقتی زور چپون کنارش تو ماشین نشستم چرا خودش و جمع کرد و یه کلمه هم حرف نزد ؛ آخ هم نگفت، حتی طلب هم نکرد جابه جا بشم...پیش خودم گفتم: چقدر مرد بودی پسر... 🔻 حسین جان، اگه جا داری، اگه جات رو تنگ نمیکنم، اگه دست تیر خوردت رو آزار نمیدم؛ من رو هم باخودت ببر ◇ دست من رو هم بگیر، من رو هم با خودت بکش تا کربلا، تا محضرِ اباعبدالله، منم ببر مَرد... 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
1_3772642449_2023_03_10_22_05_56_333.mp3
9.43M
[هزار و چندسالگی‌تون مبارک💔] @ShugheParvaz