هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌹 شهید مصیب مجیدی 🌹
هر چی اصرار می کردیم شما هم چیزی بگو، می گفت : من که سخنرانی بلد نیستم... وقتی دید بچه ها دست بردار نیستند، سرش رو انداخت پایین و گفت: «سعی کنید زیاد آرزو نکنید،چون مرگ به آرزوهای شما می خندد... نکند یه وقت آرزو کنید فقط مال دنیا برای خودتان داشته باشید...
تلاش اصلی خود را بگذارید برای آخرت... زمان ما مثل زمان امام حسین(ع) است... روز ، روز عمل است و هر کس سری دارد ، باید هدیه کند ، دستی دارد باید هدیه کند...» می گفت و گریه می کرد... بچه ها هم سرشان پایین بود و با حرف های او اشک می ریختند...
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
اینک که به یاری خداوند و پیرو لبیک به رهـبر عزیزمان قسمت شد که در مسیر الهی گام بردارم و به عنوان مــدافع حــرم بـیبـی حضــرت زینــب (سلام الله علیها) قدم بردارم خوشحالم و به خود می بالم،هدف ما جلب رضایت خداوند، اولیا و انبیاء الهی است زیرا در این دنیا افراد و ملت هایی هستند که حرف حساب را به خوبی نمی فهمند و باید جور دیگری برخورد کنیم، ان شاء الله که مورد شفاعت بی بی حضرت زینب (سلام الله علیها) قرار بگیریم
.
#شهید_رضا_دامرودی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
با شهدا تا شهادت...:
جای حسین خالی | #قاسم_علیدادی
چند شب پیش که طبق قرار هر هفته با بچه های هیات رفته بودیم دیدار با خانواده شهدا.
همش تو این فکر بودم که کاش حسین هم الان اینجا بین ما بود...
می دونستم بقیه رفقا هم همین فکر رو دارند.
اخه تا اخرین هفته ای که بود تو همین دیدار ها شرکت می کرد...
هر جور شده خودشو از اهواز می رسوند تا تو این مراسمات شرکت کنه..
بارها شده بود که دوستانی از خارج هیئت پیشنهاد بدن که روز دیدار رو تغییر بدیم بزاریم اول هفته، تا اونها هم بتونند تو دیدار شرکت کنند.
اما ما هر بار می گفتیم که اولویت خادمای هیات هستند...
اونروزها حسین چهارشنبه ها هرطوری شده خودشو از اهواز می رسوند.
تو همین فکر و خیال بودم و با خودم می گفتم ای کاش...
ای کاش حسینم امشب اینجا می بود.
کاش حسینم مثل قدیم تو جمع رفقا می نشست.
می اومد تو محفل شهدایی مون.
ولی غافل از اینکه حسین هم هست.
حسین همین الانم بین ما رفقا نشسته.
غافل از بی خبری مون.
...
دم دمای سحر بود که خواب دیدم با بچه های هیئت رفتیم دیدار...
چیز زیادی از دیدار با خانواده شهیدی که تو خواب دیدم یادم نیست...
فقط اون لحظه ای که می خواستیم عکس دست جمعی بگیریم تو ذهنم مونده..
اون لحظه بود که هممون جمع شدیم...
دیدم رفیقمون حسین هم اومد ایستاد کنار بقیه بچه ها..
با همون لبخند همیشگی..
خیلی سر حال بود...
محو تماشاش شده بودم.
رفتم که حسینم رو در آغوش بگیرم که از خواب پریدم...
بیدار که شدم با خودم گفتم تنها دل بیچاره ی من ،نقش زمین شد !
یا هر که نگاهش به تو افتاد چنین شد؟!
#شهدا_زنده_اند
#رفیق_شهیدم
#سردار_هیات
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ale-yasin-mahdi-mirdamad.mp3
2.37M
زیارت آل یاسین
با صدای
التماس دعای فرج
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
این #جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست
دیگر نفسم هم،نفسِ معتبری نیست
رد می شود این جمعه و تا لحظه آخر
از آمدن سبز تو امّا اثری نیست…