#حبیب_بن_مظــــــــــاهر_سپاه 😊
وقتی رفتم که بدرقه اش کنم برای رفتن به سوریه دیدم محاسنشو کوتاه و رنگ کرده
ازش پرسیدم چرا این کارو کردی؟؟؟
گفت: میخوام وقتی رفتم ازم ایراد نگیرن که سنت زیاده برگرد و توان جنگ نداری...😔❤️
وقتی خبر شهادتشو شنیدم یاد حرفش افتادم که می شود هر کاری کرد تا فدایی حضرت زینب (س) بشی.💔
وقتی شهید شد لقب #حبیب_بن_مظاهر رو بهش دادن🌸🕊
#شهید_مدافع_حرم
#رضا_ملایی 🌹
#آغاجاری
#شهادت۱۳۹۴/۹/۱۰
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @seedammar
#کتاب_شهید
📝 کتاب «سیگاریا رو به سوریه نمیبرن» در مورد زندگینامه شهید مدافع حرم #علی_اکبر_شیرعلی (از شهدای شهرستان #آغاجاری و اعزامی از تیپ امام حسن مجتبی) است که به قلم #مهری_غلام_پور توسط 'انتشارات ۲۷ بعثت" چاپ و روانه بازار نشر گردیده است.
🔸این کتاب با ۱۴۴ صفحه به قیمت ۳۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.
👈در بخشی از این کتاب میخوانیم: علیاکبر دست توی جیبش میکند. #سیگار و #فندک در میآورد. سیگار را گوشه لبش میگذارد. فرمانده میگوید: راستی امروز گفتن هنوز شماره حساب ندادی! چرا خب نمیدی شماره حسابت؟ فندک را روشن میکند و سرش را خم میکند. سیگار را روشن میکند. پوکی به آن میزند. سیگار را از لبش برمیدارد و دودش را بیرون میزند. مو برا پول نیومدم که شماره حساب بدم. قبلا هم گفتم که نمیدُم. مُو نیت داشتم که بیام.
لینک خرید کتاب: https://b2n.ir/j62575
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#سالگرد_شهادت
🔻تک فرزند بود و دردانهی پدر و مادر. دلش گیر جهاد اطراف #حرم_حضرت_زینب (س) بود طوریکه حتی تک فرزند بودن و تنها بودن پدر و مادر هم نتوانسته بود شوق او را برای رفتن کم کند. اصرارهایش برای رفتن تمامی نداشت، از طرفی هم کسی از آرزوی او باخبر نبود و همه خیال میکردند او یک بسیجی است که مسئول گروه جهادی #منتظران_موعود است.
اما محمد منتظر بودن را در عمل معنا کرد و با رجز "بابی انت و امی یا اباعبدالله" رضایت نامه رفتن را گرفت و خود را به کاروان #مجاهدان عمهی سادات رساند. در نبودنش جای خالیاش حس میشد و گوشه به گوشهی شهر دلتنگ فعالیتهای #جهادگرانهی محمد بود.
فعالیتهایی که همهشان سرچشمهاش شیرپاک مادر و نان حلال پدر است. #مادر_شهید هادینژاد زنی #مقاوم است که سخنانش در روز تشییع پیکر دردانه پسرش خود رجزی بود برای تمامِ #دشمنان. پای صحبتهای مادرش که مینشینی از خوابش برایت تعریف میکند؛ همانی که #حضرت_زینب آمده بود و محمد را از مادرش طلب کرده بود. چند روز بعد پسرش هوای رفتن کرده و مادر نیز با ذکر #یازهرا(س) بساط رفتنش را مهیا میکند.
محمد به آرزویش رسید، هم #مدافع_حرم شد و هم شهید. به دوستان #شهیدش پیوست و افتخار فدایی دادن در راه خدا را نصیب پدر و مادرش کرد. جوانِ #خوزستانی کشور حسینیوار زندگی کرد و حسینیوار نیز به استقبال شهادت رفت؛ یعنی حقیقتِ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمدِِ و آل محمد". امروز سالروز #شهادت اوست و همه ما محتاج نیمنگاهی از قافلهی شهداییم، ادرکنی ایها الشهید💔
📸شهید مدافع حرم
#محمد_هادینژاد
#آغاجاری
🗓تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۳
🗓تاریخ شهادت: ۱۷ آذر ۱۳۹۴
🕊محل شهادت: حلب، سوریه
🥀مزار شهید: خوزستان، گلزار شهدای آغاجری
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#حق_الناس
🔻رضا همرزم، علی اکبر در سوریه بود. میگه اکبر علاقه شدیدی به خوردن قهوه داشت، و کلا جزء عادتاش بود که مرتب میخورد. چند روزی گیر عملیات پاکسازی بودیم، و گه گداری هم تکفیری ها باهامون درگیر میشدن و تو این مدت علی اکبر بدون قهوه مونده بود.
در حین پاکسازی به خونه ای رسیدیم، که همه وسایل سرو چای و قهوه آماده بود و صاحب خونه وقت نکرده بود جمع کنه. با خوشحالی صدا زدم اکبر بدو بیا اینجا ببین خدا برات جور کرده، هوا هم خیلی سرد بود.
وقتی اومد داخل اتاق، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که شهید با یه حالت خاصی گفت؛ آقا رضا، پتوهای مردم رو دست نزن شاید راضی نباشن، قهوه شونم بزار انشاءالله خودشون برمیگردن و کنار هم نوش جون میکنن. من که از شدت سرما داشتم به خودم میلرزیدم مات و مبهوت نگاهش میکردم فقط.
من و شما چقدر حق الناس رو رعایت میکنیم؟
📸شهيد مدافع حرم
#علی_اکبر_شیرعلی 🌷
#آغاجاری
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#سالگرد_شهادت
◾️نقل از دایی شهید مدافع حرم #علی_اکبر_شیرعلی از #آغاجاری
🔻حسینیه چهارده معصوم را داشتیم میساختیم اکبر درگیر کارهای رفتن به سوریه بود. دیوار بلندی داشت حدود ۹ متر به هرکسی میگفتم بیاد برا پلاسترش یه جوری از زیر این کار در میرفت چون کار سختی بود.
اکبرم چند روز دیگه میخواست بره رفتم بش گفتم دایی کسی نمیاد این دیوار را پلاستر کنه، بش نگفتم تو بیا چون میدونستم درگیر کارهای اعزامشه، گفت دایی قبل از رفتنم کارها حسینیه را کامل میکنم...
🗓شهادت ۱۷ آذر ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان