eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
10.3هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
💬 دختران هم می شوند ⬅️معرفی رفیق شهید برای خواهران 🔻جهیزیه 🔅قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. 🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. 🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!» 🌷 شهیده طیبه واعظی ➖علت شهادت به دست ساواک 📚برگرفته از کفش های جامانده در ساحل @seedammar
پویش سراسری 🔰شهيدى كه به درخواست مادرش عمل كرد...:شهید علی اکبر صادقی تولد:۳۰/تیر/۱۳۳۹ شهادت:۲۱/بهمن/۱۳۶۴ محل شهادت:جزیره بوارین منطقه اروند 🌷هنگامي‌كه علي‌اكبر را داخل قبر گذاشتند، او را به علي‌اكبر حسين (ع) قسم دادم و گفتم: "پسرم! چشمانت را باز كن تا يك‌بار ديگر تو را ببينم" 🌷آن‌گاه چشمانش را باز كرد و اينچنين شهيد علي‌اكبر صادقي، پيك لشكر ٢٧ محمد رسول ا... آخرين درخواست مادرش را اجابت كرد و براي ما تصاويري به يادگار گذاشت كه بدانيم «شهدا زنده‌اند». منبع: روزنامه جمهورى اسلامى راوى: مادر شهيد 📲ارسالی از :فاطمه منتظر القائم از قم @seedammar
✅ زود تصميم نمي‌گرفت. خیلی اوقات ساعتها در حال تفکر بود. درباره هر كاري كه مي‌خواست انجام بدهد، مدت‌ها فكر مي‌كرد. 🤔دائماً موقعيت‌هاي مختلفي را بررسي مي‌كرد كه كجا نياز هست، كجا نياز نيست، چگونه مراوده كند،‌كجا برود، كجا نرود،‌ به چه كساني سر بزند،‌در ارتباط با بزرگ‌ترها چگونه رفتار كند، با بچه‌ها چه رفتاري داشته باشد و خلاصه در زندگي او هر كسي و هر چيزي جاي مناسب خود را داشت و هيچ كاري، در كار ديگر خللي ايجاد نمي‌كرد. خيلي‌ها در جنگ بودند كه فقط مثلاً روي خدمات‌رساني تكيه مي‌كردند و مثلاً به آراستگي و پاكيزگي خودشان و يا مراوده با ديگران بي‌توجه بودند، اما در زندگي مريم همه چيز سر جاي خودش بود. 🤲نماز خواندنش با همه فرق داشت. اداي كلمات نمازش و تمركزش روي نماز با همه فرق داشت. مريم مدت‌ها سر سجاده مي‌نشست و فكر مي‌كرد. احساس مي‌كردم از دنيا مي‌برد و بعد نمازش را شروع مي‌كند. 👈 موقع خواندن نماز، كلمات را جوري ادا مي‌كرد كه معلوم بود معني حقيقي و عميق آنها را مي‌فهمد. من هم سعي مي‌كردم مثل او بخوانم، اما نمي‌توانستم. ذره‌اي تظاهر در ذاتش نبود. سجده‌هايش طولاني بودند، به طوري كه جاي مهر، روي پيشاني‌اش پيدا بود. @seedammar