eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #مذهبی کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
میگوئیم خودمانے بگویم... آنها نگاهمان مےڪنند، ما نشدن را بلدیم ؟! از اعمال و رفتار و از گناهانمان؛ خجالت نمیکشیم؟ 📸شهيد مدافع حرم جاویدالاثر @seedammar
💠🍃 🍃💠 ⬇️🍃🌼⬇️🍃🌼⬇️🍃🌼⬇️ 🌸💞 مسئولیت بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، و باید به حضور خداوند و نبی‌اش و ولی‌اش برسیم چرا که . 🌸💞 و بقول سید مرتضی آوینی: 🔹این یعنی اینکه همه ما شبی خواهیم شد که به صف بپیوندیم 🔸 و یا از معرکه جهاد و در خون ولی خدا شریک باشیم. 🌸💞ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید. @seedammar
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 🌺🌹🌺 http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
خدایا هیچ نسبتی با ღــــــــــدا ندارم... 🍁 اما دلم به بند است... خون بد جوری پاگیرم کرده... 🍁 میدانم لایق نیستم... اما آرزویش را که عیب نیست... 🍁 فریاد تو را... در شعــــــــــر هایم... 🍁 شاید جواب تو باشد... اما میدانم میدهی.. 🍁 وقتی شرمنده تر از همیشه بگویم.. شهدا ایم...🍁 @seedammar
✍شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون بود و هنوز انجام نشده بود ❤️✨حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم بود، من خوابم برد بیدارشدم دیدم ❤️✨به بابک گفتم چرا منو نکردی پست بدم؟ گفت نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود ❤️✨گفت من خودم داشتم با خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود، ❤️✨بنده خدا بابک نوری از نشون داد و تو اون هوای حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو خودش کرد... 🌷 صلوات 🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
دیدی بعضی وقتا یجوری با دنیا اوخت شدی که حس میکنی مردی؟؟ دلت رها نیست !! نفست بند اومده !! قلبت سنگینی میکنه دوست داره ازین که هستی جدا بشی !! کسی یا ی حسی یا ارادتی که تورو از این که هستی رها میکنه پرت میده سبک رها بشی تو باد مثل قاصدک .... حال من اینجوریه چند روزه ولی شهدا مثل همیشه میان دلم هوای میکنن چشمانم تر میشوند دلتنگ میشوم گوشه ای خلوت میکنم باورتون میشه این خلوت مثل گوشی باطری که تموم میشه شارژ میشه تا این حد حالم خوب میکنن!! مثل همیشه مهربونیتونم شهدا 😭 بعضیا میان میگن بابا ول کنید بله شهدا ادمای فوق العاده ای بودن ولی مردن الان نیستن اینقد شهدا شهدا نکنید یکم بروز بشین به کی شهدا زنده ان هستن من مردم همه ما مردیم 😭😭 ی از شهدا ادم به خودش میار!!! چرا فکر میکنیم نیستن !! شهدا بیشتر از همه ما دارن کار و انجام میدن فقط یکم چشممون باز کنیم !!! شهدا شرمندتون هستیم بد داریم جواب خوبیهاتون میدیم با همه ی بدیم ازتون میخوام حواستون به من باشه دستون از دستم رها نکنید !! من و شما هماننده درخت شکسته ام و شما همان چوب هستین که نمیذارین از ریشه بزنم بیرون به زمین بیفتم تحملم کنید باهمه بدیهام من بعد خدا و امام زمان وشما کسی ندارم نگاهتون ازم نگیرین😭😭😭 ارسالی از کانال
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ سلام پدر مهربان ما صبحت بخير مولای غریبم♥️ ⇜گفتیم ⇜نوشتیمـ✍ ⇜خواندیم برای شما و برای #ظهورتان به امید دیداری که در #اربعین نصیبمان نشد😔 به یقین👌 ↫کم گفتیم ↫کم نوشتیم ↫کم خواندیمـ📖 برای #شما و برای ظهورتان.... ما گدایان همیشه #شرمنده ایم کم مان را بپذیر و شرمندگیمان را😢 #اللّهُمَّ_عَجِّل_لِولیّکَ_الفَرجَ🌸🍃 مُنتَِقمِ الحُسیّن سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
💠کاری نکنیم که امام زمان (عج) پیش خدا شود ببینید که تحت مراقبت هستید؛ نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان- سلام الله علیه- هفته ای دو دفعه به حسب روایت... من خوف این را دارم که کاری، ما بکنیم که امام زمان- سلام الله علیه- پیش خدا شرمنده بشود، این ها شیعه های تو هستند دارند این کار را می کنند. نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان- سلام الله علیه- یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان-سلام الله علیه- بشود. 📚صحیفه نور، جلد ٧،صفحه ٢۶٧ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 @seedammar
اینجا👆👆 از شدت خستگیِ زیاد بیھوش شده بود... ما براے انقلاب یڪ دقیقہ از #استراحت وخوابمان نمیزنیم، آن وقت ادعا داریم بہ تو ملحق شویم؟ #شرمنده خستگی هایتان هستیم 🔻مدافع حرم #شهید_مرتضی_عطایی🌷 #صلوات
#تلنگـر آن روزها ڪہ دشمن بہ " جانمان " حملہ ڪرد، شهدا ما را #شرمندہ خود ڪردند!🍃  نڪند این روزها ڪہ دشمن بہ " نانمان " حملہ ڪردہ است شرمندہ #شهدا شویم!
‍ ‌‌🔰آخرین باری که بهم زنگ☎️ زدید، سه ساعت قبل از به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ🌸 بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را برای خودتان ساختید و دو روز قبل از این باغ را دیدید... ‌‌ 🔰کاش میدانستم آنشب باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم😔 و کاش از حرف هایتان و از برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم. کاش آن لحظه می‌فهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو✘ کاش حکمت این صحبت هایتان را در آخرین مکالمه‌مان می‌فهمیدم 🔰به من قول دادید وقتی برگشتید با هم به میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان♥️ و چه سفر زیارتی زیبا‌ و به مشهد رفتید. 🔰هر بار که می‌رفتید انتظار برگشتتان شیره را می‌گرفت... می‌گفتیم نرید خسته‌اید، مریض هستید🤒 می‌گفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول می‌کنید مردم، بچه‌های بیگناه در چنگال یک‌ مشت حیوان وحشی👹 اسیر و گرفتار شوند، مرزهايمان به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم⁉️ 🔰ما با سوال شما از خودمان میشدیم و شما را به خدا می‌سپاردیم... ‌‌‌‌‌‌ كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره💗 گوشه نگاهی به ما بیندازی كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم. ‌‌ 🌹🍃🌹🍃 صلوات 😭🌷🍃
🍃محمد حسین جان سلام . سالی دیگر نیز گذشت کوتاه برای تو و بلند و سخت برای ما . فرصت های از دست داده هرسال زیادتر رخ می نماید..شاید آن دلیل که ها از روزگارمان رخت بر بسته اند. برکت هایی که یکی از آنان وجود و نفس امثال شماست.😔 . 🍃ردِّ‌پاهایت را در شهر می بینم ، تقریبا هرجا که سَرَکی کشیدی تمثال یا عکست را جلوه دار زده اند.حتی کسانی که در حد سلام احوال گیرت بوده اند.😊 . 🍃تفریحم بود آن هم که به چشم بر هم زدنی از دست رفت.سرگرمی هایم حال چرخ زدن است هم دور خود هم دور شهر هم دور هم... سرگیجه گرفته ام از گشتن های بیهوده و از سر بیکاری و سرگرمی..😞 . 🍃محمد حسین، روز به روز قد می کشد، رشید می شود.شاید او بتواند راهت را ادامه دهد. من هنوز در پیدا کردن مسیری که در آن سیر کردی مانده ام .😓 . 🍃قبلا مزه تلخ قهوه های کافه ای که را به دیوار داشت هشیارم می کرد.اما الان همان قهوه برایم بی مزه است.😐 . 🍃اشتهایم رابرای زندگی از دست داده ام.تو هرروز در تمام این چند سال سر سفره کرم اولی الامر بودی.اما من هرروز سر سفره پرخوری می کنم و تنم فربه گناه است.آنقدر چاق شده ام که حال و حتی فردی را ندارم.😰 . بی معرفت،حالا که در تلاطم دنیا دارم می شوم و امید به دستگیری ات دارم ،دل کنده ای و رفتی چسبیدی به ملکوت و من که زیر پاهایت ،دست و پا می زنم را رها کرده ای .نگاه کن من به تو بسته ام.مهرت را به دل...💔 . 🍃محمد حسین، زمانه بد فشار را به گلو رسانده.از زندگی فقط آرزوی مرگ می توان داشت.😭 . 🍃هرروز را وجدان و عمرمان نشویم روزمان شب نمی شود . با دین تیغ می زنند و زخم می ماند از عمل و وای از مدعیان بی علم و گاها بی عمل..❗️ . 💚 . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ . @seedammar
🔻زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان میکند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان خطاب میکنیم که فرمود: "کشته شدن عادت ما و شهادت ماست" و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی. او همان که خداوند دلهای است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات بیقرار بودند و جز برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات رسیدند. اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم. 📸شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۲۰ آذر ۱۳۵۷ 🗓تاریخ شهادت: ۹ آبان ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید: اندیمشک 🕊محل شهادت: حلب 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
‍ 🍃زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان می کند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان خطاب میکنیم که فرمود :"کشته شدن عادت ما و شهادت ماست"😌 🍃و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی❣ 🍃او همان که خداوند دلهای است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات بیقرار بودند و جز برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات رسیدند🌹 🍃اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم😓 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷ 📅تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید : اندیمشک 🕊محل شهادت : حلب 🌹