#شهیدآنه🕊
#شهید_گلمحمد_غزنوی🌷
همسایمون داشت خونه میساخت.
گل محمد اون موقع ده الی دوازده ساله بود.
یک روز دیدم چوب های سنگین رو روی دوشش گذاشته و برای بنایی میبره خونه همسایه.
بهش گفتم:محمدجان! اونا دارن خونه میسازن، تو چرا خودت رو خسته میکنی؟!
جواب داد:مادرجان! اینها تو خونشون مرد ندارن، وظیفه منه که بهشون کمک کنم...
📚: کاش با او بودم