┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#شهیـد_مصطـفی_صـدرزاده
📚کتـاب سید ابـراهیـم
▪هیئتی که با چهار نفر در جایی با زیر بنای کمتر از ۵۰ متر پا گرفته بود به جایی رسیده بود که کوچه هم پر از عزادار می شد . بعد از شهادتش هم در خواب یکی از دوستانش گفته بود که اینجا در آشپزخانه امام حسین(ع) به همراه مادرم غذا می پزیم. خواست قلبی اش این بود:«کاش روز عاشورا در کربلا بود و امام حسین را یاری می کرد.»
سال ۱۳۸۱ با سقوط حکومت صدام راه زیارت کربلا باز شد و همان سال ، روز عاشورا در کربلا بمب گزاری کرده بودند. وقتی خبر را شنیدم با خودم گفتم نکند به شهادت رسیده باشد ولی دوست داشتم سرباز شهید باشد ، نه زائر شهید.
🕌از موثرترین فعالیت هایش ساخت مسجد امیرالمؤمنین(ع) بود. برای ساخت مسجد شب های جمعه در گلزار "شهدای رضوان" شهریار از مردم پول جمع می کرد. گاهی هم با کارگری در هزینه ها صرفه جویی می کرد. یکبار ازش پرسیدم پول جمع کردن برای مردم اذیتت نمی کنه ؟ لبخندی زد و گفت:مادر نمی دونی #گدایی_برای_خدا چقدر لذت داره!..
این گدایی برای شکستن نفسش او را در مسیر خدا انداخته بود و برازنده خادم الحسین شده بود.
✍نویسنده:مهدی گودرزی
●▬▬▬▬๑۩
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی