eitaa logo
سِحرِاَشک اشعار و نواهای محرمی
381 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
41 فایل
مجموعه اشعاروسبک های مناسبتی مذهبی شاعرومداح اهل بیت علیه السلام ::.حسین ایمانی.::
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت خاتمه‌یِ فاطمیه روضه‌یِ اباعبداللّه الحسین علیه السلام به آیه‌هایِ کتابِ خدا قسم مادر بنا شده حَرمت کنجِ سینه‌ام مادر تمامِ فاطمیه گریه کرده‌ام حالا ..... به جایِ مزد مرا می‌بری حرم مادر نفسْ‌نفسْ زده‌ام با نوایِ یازهرا نفسْ‌نفسْ زده‌ای پایِ این عَلم مادر به رویِ شانه‌یِ تو پرچمِ علی مولاست ولی به رویِ لبَت شعرِ محتشم مادر چه شورشی شده برپا محرّمی شده‌ای چه نوحه‌ای که شدم کوهِ درد و غم مادر شنیده‌ام تَهِ گودال بودی و دیدی که دست و پا زده سردارِ بی‌سَرم مادر هوا هوایِ‌‌ حسین است می‌روی به حرم دوباره با رُخِ نیلی وُ قدِّ خَم مادر به رویِ نیزه سرِ یوسفِ تو سنگ که خورد به پایِ نیزه کتک خورد این حرم مادر سری به نیزه نشست و شکست پهلویی رقیّه گفت که بی‌تابِ حیدرم مادر بیا و ندبه بخوان روبه‌رویِ شش‌گوشه‌‌ که لحظه‌هاست به وَاللّه مُغتنم مادر 📃در مسیر کربلا     @sehreashk @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه مناجات ماه مبارکِ رمضان و روضه‌یِ حضرت علی اصغر علیه السلام یارب به پرِ خونیِ قنداقه‌یِ اصغر از جرم و خطایِ منِ بیچاره تو بگذر به حقِّ علی‌اصغرِ شاه الهی العفو /۴/ یارب به تلَظّیِ علی‌اصغرِ ارباب این عبدِ گنهکار و گرفتار تو دریاب یارب به گلویی که سه‌شعبه‌ کرده پاره امشب تو به این بنده‌یِ مجرم کُن نظاره به حقِّ علی‌اصغرِ شاه  الهی العفو /۴/ یارب به دلِ شکسته‌یِ ربابه و شاه از قدرِ شبِ قدرِ خودت کُن دلم آگاه یارب به اُمیدِ نا‌ اُمید شده‌یِ مادر منو نا‌ اُمید نکن تویِ صحنه‌یِ محشر به حقِّ علی‌اصغرِ شاه  الهی العفو /۴/ یارب به سرِ کوچیکی که رو نیزه بردن حسینو به دادم برسون لحظه‌یِ مُردن یارب به لالاییِ خیالیِ ربابه بدون که امیدم رحمتِ روزِ حسابه به حقِّ علی‌اصغرِ شاه  الهی العفو /۴/   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت حضرت علی علیه السلام با روضه‌یِ قرآن به‌سر قرآن گرفته یادِ پدر کرده ببین باران گرفته تابوت رفته کودکی غافل هنوزم یک کاسِه شیرِ تازه در دستان گرفته جز چاه وُ نخلستان ُو گلدسته به یادِ..... نجوایِ او حتّی دلِ ویران گرفته مولا شده مهمانِ یاری که هنوزم دستی به رویِ پهلویِ سوزان گرفته زخمِ سرَش را با پَرِ زخمی شده بست خونی‌ چکید و باز روضه جان گرفته یادِ تَهِ گودال اُفتاده بمیرم نیزه به کتف وُ گونه ُو دندان گرفته خنجر نمی‌بُرّید خواهر زجر می‌دید در پنجِه ظالم مویِ ندبه‌خوان گرفته     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت سیاه پوشان ورودیه ماهِ محرّم رو سفیدم می‌کند شالِ سیاهِ نوکری این محرّم آبرویِ نوکرت را می‌خری بی شما دور از خداوندِ کریمَم یا کریم پایِ پرچم دارم امّا حال وُ روز دیگری اشکهایِ من شهادت می‌دهد که عاشقم سر سِپردم من به تو آقا اگر چه بی‌سری روبه‌رویت گریه کردم رو به سویم کرده‌ای روبه‌راهم می‌کند گریه برایِ دلبری.... که سرَش حتی اگر بر نیزه باشد رهبر است زیرِ سُم آیا برایش مانده دیگر پیکری؟! پایِ نِی پایِ برهنه دخترش را می‌زدند عمّه می‌گفت العجل یا حجةِابنِ‌العسکری @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت روضه‌یِ مجلسِ شام بر لبِ کعبه کعبِ نی می‌خورد شد غرورِ سه‌ساله طفلی خُرد مردکِ پَست خیره بر او شد عمّه‌جان از غم و خجالت مُرد @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت اوّلِ محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام وقتی که سر بر شانه‌یِ دیوار بُگذاری یعنی غریبی غصّه داری بی‌کس‌وُکاری یعنی دلی با دیدنِ حالت نمی‌سوزد یعنی هوایت را ندارد هیچ غمخواری سردارِ دیروزم ولی حالا سرِ دارم سنگم زَنَد هر کس که داده وعده‌یِ یاری آقا قسم بر مادرت دلواپسم برگرد چه کوفه‌ای چه کوچه‌هایی وُ چه بازاری چشم‌انتظارِ حنجرت آن خنجرِ کُند است در شهرِ قرآن می‌شوی بر رویِ نِی قاری اینجا علی اَیتام را بر شانه‌اَش می‌بُرد امّا یتیمش می‌خورَد مُشت ُو لگد آری ناموسِ تو در کوچه و بازار می‌گردد کنجِ خرابه می‌کند زینب عزاداری قصّاب‌ها جسمِ مرا بر شانه می‌گیرند تو نیز سهمی از صفایِ روستا داری از خانه‌ای یک بوریایِ کهنه آوردند شد روضه‌هایت تکّه تکّه جمع با زاری سر رویِ نیزه پیکرت بر رویِ بوریا ای ندبه‌یِ دَرهم که مُبهم زیرِ آواری @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی حضرت مسلم ابن عقیل اوّل محرّم و روضه‌‌یِ کربلا نفس در سینه‌ام شد تنگ اِی وای امان از کوفه‌یِ صد رنگ  اِی وای تنم رویِ قَناره بود وقتی .... به رویِ نیزه خوردی سنگ اِی وای @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحرِ طویل شهادت حضرت مسلم علیه السلام سردارِ سرِ دار در اندیشه‌یِ دلدار آوا وُ نوایش‌ روضه‌هایِ غربت وُ درد وُ غمِ یار چشمَش شده خیره بر رَه وُ ملتمسانه نگهَش بادِ صبا را گوید که ببر این خبر از من به سویِ قافله‌سالار با یار بگو کوفه همان وادیِ صدرنگ وُ هزاران چهره‌یِ دوره‌یِ مولاست این شهر همان‌جاست که گاهِ عهد وُ بیعت دستِ حیدر را فِشرد وُ .... نهروان وُ جمل‌ وُ حیله وُ نیرنگ‌ وُ ریا از دلِ آن خواست آنجاست که معنایِ نماز وُ سِرِّ اعجاز میانِ سجده در سجّاده‌‌یِ راز شکستند این کوفه همان کوفه‌یِ پیمان‌شکنی‌هاست‌‌ دیروز امیرِ همه امروز اسیرم دیروز نوشتم که بیایی همه‌یِ شهر حسینی‌ست‌ امروز کسی نیست طرفدارِ تو برگرد شرمنده‌ام از نامه‌ام ارباب راهِ دِگری گیر وُ برو خونِ خدا تا شرمنده نمیرم‌ آهنگرِ شهر است به فکرِ ساختن ساختنِ نیزه وُ شمشیر این کوفه مسلّح شده آری به کمان وُ دشنه وُ گُرز وُ سَم وُ تیر آنها که ندارند سلاحی تا بجنگند دامن آماده نمودند وُ در آن جمع نمودند قلوه‌یِ سنگ وُ کُلوخ وُ خِشت وُ خاکسترِ تزویر برقِ شومی دارد این چشمِ کمان‌دار وَ آماده نموده‌َست خدایا سه سه‌شعبه‌‌ وَ به زهرِ کینه پرداخته کرده این سه تا تیر اَلقرض نیست در این شهر سپاهی وَ برایِ کودکانِ حرمِ عشق پناهی نیست در چشمِ پر از دشمنی وُ حیله‌یِ این شهر به سویِ تو نگاهی وَ اگر هست نگاهی به امیدِ کشتن وُ غارت وُ قتل است وُ شِقاوت فکرشان بستنِ راه وُ سینه سوزاندن وُ آهی آهی از خواهرِ دلخسته‌یِ دلخون وُ پریشان که مُقدّر شده انگار ببیند نورِ خورشیدِ دلِ زارش‌ وُ هفتاد ستاره وَ طلوعِ رُخِ پاشیده‌یِ ماهی به چه جرمی؟! چه گناهی؟! لعلِ تشنه ضربِ دِشنه یا الهی یا الهی نیست در کوفه اُمیدی وُ امیدم به نگار است آنکه از کعبه می‌آید وَ به دستش ذوالفقار است ختمِ شیرینِ غمِ شیعه وُ داغِ گلِ زهرا خاتمه بر انتظار است مژده‌یِ فصلِ بهار است طالبِ خونِ حسین‌ابنِ‌علی با دلِ زار است دستِ این عاشق وُ دامانِ سفیری که به دار است سرِ دار است وُ دعایش ختمِ شامِ انتظار است @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحرِ طویل روضه‌یِ فاطمیه و مسلمیه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام بالایِ دارِ کوفه مردی فکر می‌کرد ذهنَش پر از تشویش وُ از غصّه دلش ریش مردی به قول وُ عهد وُ مردی فکر می‌کرد مسلم سفیرِ بی‌نظیر وُ تایِ ارباب گاهی به ارباب وُ گَهی غمهایِ زینب گاهی به این بند وُ طنابِ شهرِ کوفه گاهی به کوچه گَه مدینه گاه‌‌ حیدر گَه مادر وُ روزِ نبردی فکر می‌کرد این کوفه هم مثلِ مدینه عهد بسته امّا شکسته دستم که می‌بستند یادِ یار کردم یادِ طناب وُ حیدرِ کرّار کردم یادِ کمربندی که زهرا بهرِ یاری آنرا گرفته یادِ چهل نامرد امّا مرد چهره یادِ غلافی که حمایت را گسسته‌‌ زخمِ زبان خوردم برایِ حفظِ دینم در این مسیر همتایِ بانویِ جوانِ قامت‌کمانیِ امیرالمؤمنینم از سنگِ کوفه سنگ‌تر بودی مدینه وقتی که بستی کوچه‌یِ تنگ وُ شکستی با ضربِ سیلی سینه‌یِ آئینه را در پیشِ دو چشمِ مضطرب از رویِ کینه آن روز اگر ضربِ تو بر مادر نمی‌خورد مُهرِ سکوتت‌ بر لبِ حیدر نمی‌خورد آن روز اگر سنگینیِ سیلیِ کوچه سنگینیِ بغضِ پسربچّه نمی‌شد امروز دستِ من کسی می‌بست هرگز راهِ حرم را بر حرم می‌بست هرگز آن روز بابِ ظلم و کینه باز کردند از کوچه آهنگِ غمِ کرب‌وبلا را کین و کتک را از فدک آغاز کردند آنجا برایِ آلِ حیدر نقشه چیدند وقتی علی را دست‌بسته می‌کشیدند پیش از ظهورِ ظهرِ عاشورایِ ماتم در کوچه قبل از کربلایش سر بریدند حرفِ دلِ این عاشق و این فاطمیون کربلایی‌ست کرب‌وبلا در های‌هایِ فاطمیون آوایِ یازهرایِ دیدار و رهایی‌ست @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل اوّل محرّم مدح و مرثیه‌یِ حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه بارانِ وقار وُ ادب وُ کوهِ وفایی تو مَحرمِ شاهی وُ سفیرِ شهدایی در زاویه‌یِ مسجدِ کوفه به خدا که..... تو مالکِ یک مملکت از کرب‌و‌بلایی سردارِ حسینی و سزاوارِ شهادت مصداقِ وفاداری وُ معیارِ صفایی ای ساحلِ آرامش وُ دریایِ نیایش دلداده‌یِ فرمانده‌یِ عشّاقِ خدایی تا لحظه‌یِ آخر همه جا فکرِ حسینی تو مُسلمی وُ مظهرِ اسلام وُ ولایی بر رویِ قناره بدنت رو به حرم بود دلواپسِ این قافله وُ سلسله‌هایی در کوفه شدی روضه‌یِ مکشوفه‌یِ گودال تشنه‌لبی و غرقِ به خون ندبه‌سرایی @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی مسلمیه شهادت حضرت مسلم علیه السلام اوّل محرّم ای چشمه‌یِ جود وُ حلم وُ ایثار وُ حیا ای قاصدِ غصّه‌هایِ شاهِ شهدا اربابِ کرم بعدِ علمدار تو را خوانده همه‌یِ غیرت وُ مردی ُو وفا @sehreashk110