اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی سوّم محرّم حضرت رقیّه‌ سلام اللّه علیها‌ ای گریه‌کنِ گره‌گشا بی‌بی جان دردانه‌یِ اریابِ وفا بی‌بی جان در روضه‌یِ تو می‌شود امضا قطعاً حکمِ سفرِ کرب‌وبلا بی‌بی جان #سوم_محرم #رباعی #کربلا #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی @sehreashk110

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه (شعرِ عامیانه) سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام اللّه علیها هِی می‌گفتی کار داره گرفتاره حالا دیدی چقَدِه دوسَم داره تا شنید خوابشو دیدم سراغم..‌... با سر اومد حالا که پا نداره سفرش طول کشید امّا اومده شاهه امّا سر به ویرونه زده خیلی دوست داره بوسم کنه ولی.... چون لباش تَرَک داره مُردَّدِه خوابِ شامی‌رو خراب کردم اومد دلشو حسابی آب کردم اومد حتّی لکنت‌ْزبونِ من شیرینه اونقَدِه سوال جواب کردم اومد اومده دردامو از یاد ببرم سر‌ُو دیدم و یادم رفت سفرم رگهایِ بریده‌َشو که می‌بینم از یادم میره چیا کشید حرم نگاه کن سوخته موهاش مثلِ موهام خونیه لباش درست مثلِ لبام از رَگایِ نامرتّبِ سرش فهمیدم که دست و پا زده بابام اومده که کم کنه فاصله‌َرو باز کنه از دست و پام سلسله‌َرو شنیده موهامو بدجور کشیده اومده ادب کنه حرمله‌َرو اومده دستایِ زجرُو بِشْکنه می‌دونه که شمر چقدر بددَهنه گرچه زخمایِ تنم بی‌شماره رویِ هر کدوم یه بوسه می‌زنه شبِ من روز می‌شه پایِ روضه‌ها آخرش دق می‌کنم واسه بابا سرُو می‌ذارم روپام زار می‌زنم تقاصِ مظلومیِ حرم بیا #سوم_محرم #شعر_عامیانه #زمزمه #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #دمشق #حسین_ایمانی @sehreashk110

هی ‌می‌گفتی

اللهم صل علی محمد و آل محند و عجل فرجهم زمزمه (شور) لطمه‌زنی سوّم محرّم حضرت رقیه سلام اللّه علیها‌ سبک به سمت گودال از..... خیمه‌ها که می‌سوخت   از ترس دویدم من یه جوری سیلی زد   دیگه ندیدم من رو به نجف کردم    ناله کشیدم من لگد که زد تازه     روضه چشیدم من یکی صدا می‌زد   انگشت بریدم من یکی می‌گفت با چنگ    گوشواره چیدم من یکی می‌گفت پایِ.....   سری که پاشیده با قیمتِ خوبی   کنیز خریدم من با لگد از رویِ....  ناقه که افتادم پهلوم شکست تازه   مادرُو دیدم من منو نوازش کرد    دردِتو می‌فهمم آخه با ضربه‌یِ....    لگد خمیدم من به من نمی‌گفتی   تو کمتر از گُل آه چه حرفایی از زَجر   تو راه شنیدم من اونقَدِه رو لبهام  با مُشت کوبیدم من که با لبِ خونی   بابامو دیدم من عمّه بگو واسه‌َم   چی سرش آوردن که نامرتّب این   رگهارو دیدم من به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود  دیر رسیدم من #سوم_محرم #زمزمه #شور #روضه #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا #حسین_ایمانی @sehreashk110

خیمه‌ها که می‌سوخت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبک دنیا بدون تو..... چی سرش اومده   پیکر که نداره رگها پاره پاره  خسته روی پایِ..... زخمیم سر می‌ذاره چی سرش اومده   گونه‌هاش کبوده رو مو خاک و دوده   یتیمی برایِ .....   این سه‌ساله زوده سلام بابایی خوش اومدی امّا عمو کجا مونده؟! چرا تو تنهایی سلام بابایی غروبی که رفتی شد قد و بالایِ..... رقیّه زهرایی سلام بابایی   سلام بابایی چی سرش اومده؟!   سَرْ سنگینه با من بد سر رو بریدن   خاتمش رو دیدم تو انگشتِ دشمن چی سرش اومده؟!   رو لب خون نشسته دیده‌هاشو بسته  دندوناش شبیهِ ...... دندونام شکسته سلام بابایی منو ببر اینجا به حال و روزِ این قافله خندیدن سلام بابایی گوشواره‌هایی که خریدی واسه من شامیا دزدیدن سلام بابایی  سلام بابایی اَحلاٰ مِنَ العسل... #سوم_محرم #نوحه_زمینه #روضه #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #دمشق #حسین_ایمانی @sehreashk110

چی سرش اومده   پیکر که نداره

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ( شور لطمه‌زنی‌) زمزمه سوّم محرّم سبک کوفیا بدن..... دستامو که بست   پایِ نِی سرم شکست رویِ پهلوهام     بدجوری لگد نشست گیسومو کشید  چنگی گوشمو درید بعدِ اون سیلی دیده‌هام دیگه ندید وای بابا /۴/ از رونیزه‌ها  دیدی قافله‌َت بابا پابرهنه رفت   با کیا تا قتلگاه بد دهن بودن   شمر و خولی و سنان مونده رو سرم   ردِّ چوبِ خیزران تازیانه خورد   هر کی اسمتونو برد گم شدم بگم؟! منو زجر چطور آورد؟! کَنده شد موهام گم شدن اَلنگوهام جایِ چکمه‌یِ... شمره رویِ بازوهام مثلِ مادرم  منو بی‌هوا زدن دخترِ تو رو بدجوری صدا زدن اَیُّهاَ العزیز  اَمان از چشایِ هیز با اشاره گفت  یکی که می‌خوام کنیز #شور #لطمه_زنی #زمزمه #سوم_محرم #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا #حسین_ایمانی @sehreashk110

دستامو که بست

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت-سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌ با رفتنِ تو حال و روزِ ما شده این خِشتِ خرابه بالش و خاک است بالین با دست پیدا می‌کنم راهِ خودم را چشمی نمانده بعد از آن سیلیِ سنگین مویِ سرت مثلِ سر ُو وضعم پریشان لبهایِ تو مثلِ لبم زخمی و خونین مانندِ رگهایِ تو گوشم پاره پاره از گوشواره لخته‌خون مانده فقط این هرگز نگویی به عمو معجر ندارم با او نگویی چهره‌ام دیدی پُر از چین پیشِ همه می‌گفت یک شامی کنیزم ما را ببر از بینِ دیندارانِ بی‌دین دارم صدایت می‌زنم بِ بِ بِِ بابا لکنت‌زبان هم باشد این لحن است شیرین دق می‌کنم پایِ سر تو پایِ روضه کِی می‌رسد روزِ تقاصِ آهِ آئین #سوم_محرم #غزل #دمشق #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حسین_ایمانی @sehreashk110

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سرِ تو سرزده آمد به ویران نشد شانه کنم مویِ پریشان به جایِ آب و نانی که نداریم شدی بابا به صرفِ روضِه مهمان #دوبیتی #سوم_محرم #دمشق #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا #حسین_ایمانی @sehreashk110

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه_سوّم محرم_شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبک باور نمی‌کنی.... بر رویِ دامنِ..... دختر نشسته‌ای من دلشکسته‌ام تو سرشکسته‌ای کشته مرا پدر این چشمِ بسته‌ات از زندگی چرا این‌قدر خسته‌ای تو سایه رویِ سرم بر نیزه بودی لبهایِ من لبهایِ تو پر از کبودی شد مثلِ زهرا صورتم وقتی نبودی با یک سَر انگشت کوفی مرا کُشت زخمِ زبان زد   همراه با مُشت رفتی و سوخت  بی تو حرم رفتی و سوخت  مویِ سرم دخترِ دردانه گوشه‌یِ ویرانه شد روضه‌خوانت اِی بابا غریبانه نامِ تو را برده مَستانه مَستانه بابا حسین بابا حسین /۴/ شد حسرتِ حرم آرامش و قرار تاجِ سرم شدی بر رویِ نِی سوار بر دامنِ من و مویِ سرت غبار پایِ سرِ تو شد چشمِ سه‌ساله تار مشت و لگد‌ها بعدِ تو به جانم افتاد از ترسِ زجر لکنت بر این زبانم افتاد پایینِ نِی پایِ سرت دندانم افتاد این زجرِ ملعون  کرده دلم خون با ضربه‌اش شد   رویم دگرگون رفتی و سوخت  قلبِ رباب رفتی شدیم  خانه‌خراب اسیر و آواره  مضطر و بیچاره شد آلِ ثاراللّه وَابنَ ثاره حتی به غارت رفت معجرُو گهواره بابا حسین‌...... #زمزمه #سوم_محرم #دمشق #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلا #حسین_ایمانی @sehreashk110