eitaa logo
سِحرِاَشک اشعار و نواهای محرمی
381 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
41 فایل
مجموعه اشعاروسبک های مناسبتی مذهبی شاعرومداح اهل بیت علیه السلام ::.حسین ایمانی.::
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی حضرت مسلم ابن عقیل اوّل محرّم و روضه‌‌یِ کربلا نفس در سینه‌ام شد تنگ اِی وای امان از کوفه‌یِ صد رنگ  اِی وای تنم رویِ قَناره بود وقتی .... به رویِ نیزه خوردی سنگ اِی وای @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحرِ طویل شهادت حضرت مسلم علیه السلام سردارِ سرِ دار در اندیشه‌یِ دلدار آوا وُ نوایش‌ روضه‌هایِ غربت وُ درد وُ غمِ یار چشمَش شده خیره بر رَه وُ ملتمسانه نگهَش بادِ صبا را گوید که ببر این خبر از من به سویِ قافله‌سالار با یار بگو کوفه همان وادیِ صدرنگ وُ هزاران چهره‌یِ دوره‌یِ مولاست این شهر همان‌جاست که گاهِ عهد وُ بیعت دستِ حیدر را فِشرد وُ .... نهروان وُ جمل‌ وُ حیله وُ نیرنگ‌ وُ ریا از دلِ آن خواست آنجاست که معنایِ نماز وُ سِرِّ اعجاز میانِ سجده در سجّاده‌‌یِ راز شکستند این کوفه همان کوفه‌یِ پیمان‌شکنی‌هاست‌‌ دیروز امیرِ همه امروز اسیرم دیروز نوشتم که بیایی همه‌یِ شهر حسینی‌ست‌ امروز کسی نیست طرفدارِ تو برگرد شرمنده‌ام از نامه‌ام ارباب راهِ دِگری گیر وُ برو خونِ خدا تا شرمنده نمیرم‌ آهنگرِ شهر است به فکرِ ساختن ساختنِ نیزه وُ شمشیر این کوفه مسلّح شده آری به کمان وُ دشنه وُ گُرز وُ سَم وُ تیر آنها که ندارند سلاحی تا بجنگند دامن آماده نمودند وُ در آن جمع نمودند قلوه‌یِ سنگ وُ کُلوخ وُ خِشت وُ خاکسترِ تزویر برقِ شومی دارد این چشمِ کمان‌دار وَ آماده نموده‌َست خدایا سه سه‌شعبه‌‌ وَ به زهرِ کینه پرداخته کرده این سه تا تیر اَلقرض نیست در این شهر سپاهی وَ برایِ کودکانِ حرمِ عشق پناهی نیست در چشمِ پر از دشمنی وُ حیله‌یِ این شهر به سویِ تو نگاهی وَ اگر هست نگاهی به امیدِ کشتن وُ غارت وُ قتل است وُ شِقاوت فکرشان بستنِ راه وُ سینه سوزاندن وُ آهی آهی از خواهرِ دلخسته‌یِ دلخون وُ پریشان که مُقدّر شده انگار ببیند نورِ خورشیدِ دلِ زارش‌ وُ هفتاد ستاره وَ طلوعِ رُخِ پاشیده‌یِ ماهی به چه جرمی؟! چه گناهی؟! لعلِ تشنه ضربِ دِشنه یا الهی یا الهی نیست در کوفه اُمیدی وُ امیدم به نگار است آنکه از کعبه می‌آید وَ به دستش ذوالفقار است ختمِ شیرینِ غمِ شیعه وُ داغِ گلِ زهرا خاتمه بر انتظار است مژده‌یِ فصلِ بهار است طالبِ خونِ حسین‌ابنِ‌علی با دلِ زار است دستِ این عاشق وُ دامانِ سفیری که به دار است سرِ دار است وُ دعایش ختمِ شامِ انتظار است @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحرِ طویل روضه‌یِ فاطمیه و مسلمیه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام بالایِ دارِ کوفه مردی فکر می‌کرد ذهنَش پر از تشویش وُ از غصّه دلش ریش مردی به قول وُ عهد وُ مردی فکر می‌کرد مسلم سفیرِ بی‌نظیر وُ تایِ ارباب گاهی به ارباب وُ گَهی غمهایِ زینب گاهی به این بند وُ طنابِ شهرِ کوفه گاهی به کوچه گَه مدینه گاه‌‌ حیدر گَه مادر وُ روزِ نبردی فکر می‌کرد این کوفه هم مثلِ مدینه عهد بسته امّا شکسته دستم که می‌بستند یادِ یار کردم یادِ طناب وُ حیدرِ کرّار کردم یادِ کمربندی که زهرا بهرِ یاری آنرا گرفته یادِ چهل نامرد امّا مرد چهره یادِ غلافی که حمایت را گسسته‌‌ زخمِ زبان خوردم برایِ حفظِ دینم در این مسیر همتایِ بانویِ جوانِ قامت‌کمانیِ امیرالمؤمنینم از سنگِ کوفه سنگ‌تر بودی مدینه وقتی که بستی کوچه‌یِ تنگ وُ شکستی با ضربِ سیلی سینه‌یِ آئینه را در پیشِ دو چشمِ مضطرب از رویِ کینه آن روز اگر ضربِ تو بر مادر نمی‌خورد مُهرِ سکوتت‌ بر لبِ حیدر نمی‌خورد آن روز اگر سنگینیِ سیلیِ کوچه سنگینیِ بغضِ پسربچّه نمی‌شد امروز دستِ من کسی می‌بست هرگز راهِ حرم را بر حرم می‌بست هرگز آن روز بابِ ظلم و کینه باز کردند از کوچه آهنگِ غمِ کرب‌وبلا را کین و کتک را از فدک آغاز کردند آنجا برایِ آلِ حیدر نقشه چیدند وقتی علی را دست‌بسته می‌کشیدند پیش از ظهورِ ظهرِ عاشورایِ ماتم در کوچه قبل از کربلایش سر بریدند حرفِ دلِ این عاشق و این فاطمیون کربلایی‌ست کرب‌وبلا در های‌هایِ فاطمیون آوایِ یازهرایِ دیدار و رهایی‌ست @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل اوّل محرّم مدح و مرثیه‌یِ حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه بارانِ وقار وُ ادب وُ کوهِ وفایی تو مَحرمِ شاهی وُ سفیرِ شهدایی در زاویه‌یِ مسجدِ کوفه به خدا که..... تو مالکِ یک مملکت از کرب‌و‌بلایی سردارِ حسینی و سزاوارِ شهادت مصداقِ وفاداری وُ معیارِ صفایی ای ساحلِ آرامش وُ دریایِ نیایش دلداده‌یِ فرمانده‌یِ عشّاقِ خدایی تا لحظه‌یِ آخر همه جا فکرِ حسینی تو مُسلمی وُ مظهرِ اسلام وُ ولایی بر رویِ قناره بدنت رو به حرم بود دلواپسِ این قافله وُ سلسله‌هایی در کوفه شدی روضه‌یِ مکشوفه‌یِ گودال تشنه‌لبی و غرقِ به خون ندبه‌سرایی @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی مسلمیه شهادت حضرت مسلم علیه السلام اوّل محرّم ای چشمه‌یِ جود وُ حلم وُ ایثار وُ حیا ای قاصدِ غصّه‌هایِ شاهِ شهدا اربابِ کرم بعدِ علمدار تو را خوانده همه‌یِ غیرت وُ مردی ُو وفا @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت اوّل محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه سردارم وُ بر دارم وُ بی‌تابِ نگارم دلواپسِ دلدارم اگر چه سرِ دارم ای کاش نمی‌گفتمَت اِی یار بیایی اُمّیدِ وفاداری از این کوفه ندارم اینجا همه مَردند ولی مرد ندیدم گاهی شَه وُ گاهِ دِگری بی‌کس وُ کارم می بینم از اینجا به خدا کرب‌وبلا را انگار می‌آیی به سویم نیزه‌سوارم این اشکِ غریبی که زِ چشمَم شده جاری گرید زِ غمِ بی‌سر وُ سامانیِ یارم اینجا همه صدرنگ‌ وُ همه سنگ به دستند راهِ دِگری گیر وُ برو مضطر وُ زارم تیر وُ سِپر وُ دشنه وُ شمشیر وُ سه‌شعبه‌ آماده‌یِ حمله‌َست میا کوفه قرارم مُلکِ ری وُ رأسِ به نی وُ مجلسِ مِی وای خاکم‌‌ به سر از قافیه وُ شعر وُ شعارم بی‌معجری وُ بی‌سری وُ دربه‌دری با.... صد قافیه‌یِ روضه که با اشک شُمارم این عاشق وُ آوایِ سفیری که غریب است محزونِ غروبِ غم وُ داغِ خَس وُ خارم @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند اوّل محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام مسلمیه درهایِ خانه‌ها شده بسته برابرم شیری اسیرِ مردمی از گرگ بدترم‌ هرگز سراغِ کوفه میا چون نشانه نیست از لشکری که گفتم از آن با تو دلبرم افتاده‌ام چنان تو به گودال وُ سنگها هر لحظه می‌خوردند به اعضاءِ پیکرم بر دارِ حیله فکرِ نگارم که قافله می‌آید از پیامِ من اِی خاک بر سرم کوفه کشیده نقشه‌یِ کشتارِ اهلِ دل یاور‌‌ که هیچ نیست در این شهر سنگرم در شهر لشکری شده آماده‌یِ هجوم از فکرِ کاروانِ تو دلخون وُ مضطرم مهمان در این دیار غریب است یا امیر خود را مَخواه کشته وُ خواهر مکن اسیر در شهرِ کوفه هیچ ندیدم به جز ریا اینجا به جز فریب ندیدم دِگر میا راهی گرفته‌ای که سرانجامِ آن غم است رونق گرفته ساختِ تیغ وُ سِپر میا یک سرپناه نیست در این شهر رحم کن خواهر مکن تو را به خدا دربه‌در میا تیرِ سه‌شعبه تیروُکمان تیغ‌وُنیزه‌اند آماده تا که یاس شود خون‌جگر میا عزم وُ اراده‌ای که از این شهر دیده‌ام کودک یتیم وُ پیر کند بی‌پسر میا‌‌ یک روز قبل از عید ذبیحِ تو می‌شوم سر می‌دهم تقاصِ بدیِ خبر میا هجده هزار بیعتِ بی‌پایه بسته شد یک صبح تا غروب گذشت و شکسته شد دیشب عزیز بودم و امروز دشمنم جان می‌دهم ولی زِ تو دل را نمی‌کَنم شکرِخدا که بر سرِ دارِ بلایِ تو حرفی به جز امام وُ تولّا نمی‌زنم مسلم ولایتی‌ست سرم نذرِ رهبرم اوّل فداییِ شَهِ کرب‌وبلا منم کشته شدم ولی به رویِ ریگهایِ داغ عریان نکرده دشمنِ قرآن رها تنم می‌ریزد اشکِ چشمِ من از دیده‌ام اگر دلواپسِ تواَم به خدا وقتِ رفتنم در انتظارِ آمدنِ روزِ انتقام گویی شده دعایِ فرج آه گفتنم ماهِ محرّم آمد و این اشک از تو خواند سالی دگر مَهِ دلِ من پشتِ پرده ماند @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فراقِ حرم و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه و گریه به لطفتان جور است برایِ نوکرت این آه وُ گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نشود حرف از حرم گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زَجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست @sehreashk110
Untitled 10.mp3
10.43M
/من به تو دل دادم 🎤مداح نوجوان ابوالفضل ایمانی 📁 قرائت دعای عرفه و عزاداری شهادت حضرت مسلم ‌‎ 🗓 چهارشنبه ۷ تیر ماه ۱۴۰۲ 📌هیئت ثارالله شهرستان بابلسر @SarallahBbs
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و ماه محرّم فدایِ شالِ سیاهت  فدایِ اشک و نگاهت سری به نیزه بلند است و مانده چشم‌به‌راهت عزیزِ حضرتِ زهرا  عجیب  دلتنگیم برایِ نازِ نگاه وُ دو چشم وُ خالِ سیاهت کجا عزایِ شهیدِ غریب ُو تشنه گرفتی تویی که ناحیه خواندی و روضه را به‌صِراحت سلام بر بدنِ غرقِ خون وُ بی‌سر وُ عریان به نیزه‌هایِ غریبی به آفتاب وُ به ماهَت تنی به زیرِ سُمِ اسبهایِ وحشیِ لشکر تنی به زیرِ لگدها نَه خواب دیده نَه راحت صدایِ روضه درآمد که روضه‌خوانِ تو دق کرد بیا بگیر تقاصِ غمِ سه‌ساله‌یِ شاهت @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی سینه‌زن و روضه‌یِ امام حسین علیه‌السلام آلوده‌ترین سینه‌زنِ صحنِ تو هستم دلشوره گرفتم دلِ خود را به تو بستم با یادِ لبِ خشکِ شما تر شده چشمَم بیچاره‌یِ آن سینه و اَبرویِ شکسته‌َم @sehreashk110