eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
926 دنبال‌کننده
378 عکس
477 ویدیو
181 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌‌ ما خاطری زِ خاطره‌یِ دردِ کوچه‌ایم‌ همراهِ ناله‌هایِ غمِ مردِ کوچه‌ایم کوچه ندیده‌ایم ولی هر شبانه‌روز دل بی‌قرارِ سیلیِ نامردِ کوچه‌ایم بارِ غمِ فدک به رویِ دوش می‌کشیم بارانِ چشمهایِ رخِ زردِ کوچه‌ایم عمری عزایِ چادرِ خاکی گرفته‌ایم عمریست روضه‌خوانِ عملکردِ کوچه‌ایم در کوچه‌هایِ خاطره‌یِ تلخِ بی‌کسی همراه با غریبه‌یِ دلسردِ کوچه‌ایم ما داغدارِ مادرِ پهلوشکسته‌ایم در سوگِ آن غلافِ به بازو نشسته‌ایم روزی که رنگِ یاس به کوچه کبود شد مزدِ نبی شراره و مسمار و دود شد قَد قامتی که پشتِ درِ نیمسوز بست در کوچه‌ای به ضربه‌یِ سیلی سجود شد پیشِ علی چو فاطمه افتاد بر زمین تبَّت یَداٰه به کامِ ملائک سرود شد نخلِ غرور و هیبتِ غیرت شکست و عشق زانویِ غم بغل زد وُ آهش شُنود شد عادل نشست و ظلم و تباهی قیام کرد حکمِ پرندگانِ عدالت فرود شد دستانِ بوُتراب که شد بسته با طناب انگار جلوه کرد نوکِ نیزه آفتاب دیگر مگو‌ به کرب‌وبلا پیر خواهری‌ست‌ مویِ سپید و قدِّ کمان ارثِ مادری‌ست سرخیِ لاله‌هایِ شهیدانِ دشتِ خون جامانده‌هایِ سینه‌یِ سوراخ بر دَری‌ست‌ پهلویِ خُردِ قاسم و دستِ قلم شده پس‌لرزه‌هایِ ضربِ غلافِ ستمگری‌ست‌ آتش گرفت خیمه‌یِ اربابِ بی‌سرم انگار شعله روزیِ هر بیتِ حیدری‌ست گلچین چو غنچه را به بیابان کبود کرد سیلی زبان گرفت چه تصویرِ محشری‌ست ای فاطمیه مانده دو چشمانِ قدکمان بر راه تا ظهور کند صاحب‌الزّمان @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه مسجدی فاطمیه سبک ای مادرِ گلها مرو ..... ای همسنگرِ باوفا یاورِ مرتضی مرو مادرم زین سرا به سویِ مصطفی فاطمه بانویِ عالمیٖن ای گلِ خاتم‌المرسلین از غمت مکن خون‌جگر امیرالمؤمنین فاطمه مرو ای فاطمه /۲/ فاطمه مرو فاطمه مرو ای فاطمه ای قدِّ هلالیِ تو سایه‌یِ سرِ من این بسترِ خالیِ تو کشته دخترِ من قدکمان کمی پیشم بمان جانِ من مَده جان اِی جوان این رفتنِ تو می‌شود در گلو استخوان فاطمه مرو ای فاطمه /۲/ فاطمه مرو فاطمه  مرو ای فاطمه آسیمه‌سرم می‌کند وصیت‌‌هایِ تو خون به جگرم می‌کند قد وُ بالایِ تو سخن از جدایی زدنت شبِ تار و غسل و کفنت مضطرم کرده قصّه‌یِ دفن و پیراهنت فاطمه مرو ای فاطمه /۲/ فاطمه مرو فاطمه  مرو ای فاطمه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ( شعر عامیانه ) زبان حالِ حضرت زینب سلام اللّه علیها‌‌ با مادرِ بیمار روزایِ آخره که زینب کنارت می‌شینه‌ بذار این صورتِ ماه وُ یه دلِ سیر ببینه به خدا واسه بابام چیزی نمی‌گم مادرم می‌خوام این قرصِ کبودوُ ببینه چشمِ ترم من که بعد از کوچه حتی یه بارم ندیدمت تو خیالم نقشِ روتو دیدم و کشیدمت یه دفعه یاس کشیدم با گُلایِ کبود و تار که ساقه‌َش تکیه زده از ناتووُنی به دیوار یه دفعه پیچیدمت تو چادرِ خاک‌آلوده کشیدم افتاده تو کوچه به حالِ سجوده یاسِ من تو نقّاشیم یا رنگِ زرده یا سیاه لاله‌یِ کمون شده‌‌َم با هر نفس می‌کشه آه یاسِ من تصوّرِ پژمردنت عذاب شده تو خودت بگو چرا حالِ داداش خراب شده چرا هر روز می‌زنه تکیه به دیوارِ خونه چرا دور از چشایِ من و حسین کِز می‌کنه چرا گریه می‌کنه مگه تو کوچه چی دیده چرا چند روزه که رنگِ حسن اینطور پریده چرا خنده رو لبِ داداش حسن نمی‌شینه لباشو می‌گَزه هر وقت دوّمی رو می‌بینه باشه از کوچه نگو برایِ من مهربونم من که چادروُ تکوندم همه چی رو می‌دونم @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فاطمی زبان حالِ امیرالمؤمنین یا حضرت زهرا علیهم السلام دستی که دائماً تو به پهلو گرفته‌ای گوید که قصدِ کوچ پرستو گرفته‌ای گویا برایِ پر زدن آماده می‌شوی قصدِ پدر نمودی و صَلُّوا گرفته‌ای مَحرم‌ترین نفر به تو در خانه‌ام ولی .... با من بگو چرا زِ علی رو گرفته‌ای یادم نمی‌رود که برایِ نجاتِ من خوردی غلافِ قنفذ و بازو گرفته‌ای یاسِ جوان کمان شدنت می‌کشد مرا بانو دگر مگو زِ چه زانو گرفته‌ای گلهایِ سرخِ بسترِ تو حرف می‌زند گوید چرا نشسته تو جارو گرفته‌ای زهرا تمامِ نیرویِ شمشیرِ من تویی نادِ علی تو خواندی و نیرو گرفته‌ای تو یک‌تنه به جنگِ چهل گرگ رفته‌ای تو حیدرانه سمتِ علی سو گرفته‌ای اللّهُ‌اکبر از تو و ایثار و غیرتت‌ تو از امامِ معرکه اُلگو گرفته‌ای بعد از تو حیدر است و حسین و شب است و آب تو با صدایِ العطشَش خو گرفته‌ای @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ( نوحه‌یِ زمینه ) فاطمیه سبک بیاید بیاید گریه‌کنا..... بیاید بیاید گریه‌کنا سوره‌یِ کوثر بخونیم اَمَّن یُجیب همه برا شفایِ مادر بخونیم غمایِ عالم آوار شده رو سرِ زینب قصّه‌یِ در و دیوار پیشِ نظرِ زینب مونده به رویِ مسمار خونِ مادرِ زینب یا فاطمه یا زهرا /۲/ صدایِ آسمونیا تو گوشِ عالم می‌پیچه منشأءِ هر چی ستمه می‌رسه آخر به کوچه وقتی دیگه پیغمبر بارشو از مدینه بست وقتی به رویِ مادر ضربه‌یِ کینه نشست وقتی که دلِ حیدر از غمِ آیینه شکست یا فاطمه یا زهرا /۲/ بیاید با زینب و حسن با پادشاهِ بی‌کفن گریه کنیم برا علی آقام غریبه تو وطن دیگه سلامِ بابا بی فاطمه بی جوابه نفسایِ بی زهرا برایِ علی عذابه‌ بی مادرم گوشِ چاه همدمِ ابوترابه وای مادرم وای مادر /۲/ بیاید پیشِ داداش حسن از فدک حرفی نزنید دیگه نخونید از کوچه نمک به زخمی نزنید تا صحبت از کوچه میشه کِز می‌کنه کنجِ خونه بغضِ گلوش می‌ترکه اشکاش می‌ریزه رو گونه چی دیده میونِ کوچه فقط خداوند می‌دونه وای مادرم وای مادر /۲/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه واحد فاطمیه سبک ای علمدار ...... جسمِ مادر مخفیانه یارِ حیدر رویِ شانه یاسِ حیدر خدایا شبانه می‌رود رویِ شانه زِ خانه فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ پر شکسته پر کشیدی چه مصیبت ها که دیدی وای از آن طعنه‌ها که شنیدی دردِ بابا به جانت خریدی فاطمه جان  فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ سینه‌ات شد پاره پاره روضه‌ات در ب وُ شراره کرده مهدیِ زهرا نظاره دیده افتادنِ گوش وُ واره فاطمه جان  فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ بی‌قرارم ای قرارم رویِ قبرت سر گُذارم بی تو سنگِ صبوری ندارم چاه وُ شد بعدِ تو غمگسارم فاطمه جان  فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ مجلسِ یاس عشق و احساس بیت‌العبّاس تا کفُّ‌العبّاس دستِ من خالی امّا علمگیر رشته‌یِ دل به‌ مویِ تو زنجیر ای علمدار ای علمدار /۲/ ای علمدار علمدار علمدار /۲/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه تلفیقی سبکِ دلبر حیدر و تو خیمه‌ها یکی بی‌تابه .... سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر وای وای از این غریبی /۲/ آهِ برادر آتش زده بر سینه‌یِ غمدیده‌یِ خواهر زینبِ مضطر جارو کند این خانه دگر به جایِ مادر به جایِ مادر غمایِ مادر پیوسته /۳/ دستایِ حیدر شد بسته /۳/ از ضربِ کینه بازویِ .... /۳/ یاسِ پیمبر بِشکسته /۳/ در راهِ خدا شد یاسِ حق نیلوفری /۲/ از ضربِ جفا رخِ مادر خاکستری /۲/ وای وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر از درِ خانه آتشِ غم‌ و ستم کِشد خدا زبانه مانده نشانه بر سینه از آن ضربه‌یِ ظلمِ وحشیانه بر نوکِ مسمار مانده لخته‌خونِ سینه‌یِ مادرِ بیمار از در و دیوار هر لحظه شود غم به سرِ زینبت آوار زینبت آوار یادم نرفته پشتِ در /۳/ صدایِ آهت ای مادر /۳/ وقتی که میخی شد خونی /۳/ شد ذکرِ لبت یاحیدر /۳/ بی‌تو شد علی مونسِ داغ و اشک و آه /۲/ دردِ سینه را نجوا کند در گوشِ چاه /۲/ وای  وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر روضه‌‌یِ احساس معنی شده در مدینه و برگِ گلِ یاس بویِ گلِ یاس آید زِ سویِ علقمه و کفِّینِ عبّاس فاطمه یعنی ساقی و غمِ آب و دو دستانِ بریده فاطمه یعنی تیری که چو سیلی می‌کند تیره دو دیده تیره دو دیده علقمه یعنی بی‌تابی /۳/ ساقیِ آب و ُ .... بی آبی /۳/ علقمه یعنی گهواره /۳/ رباب و طفل وُ .... بی‌خوابی /۳/ از فاطمیه علقمه می‌خواهم خدا /۲/ حقِّ فاطمه بده براتِ کربلا /۲/ وای  وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌‌ خدایا داغِ زهرا بر دل افتاد کُمِیتِ آرزویم بر گِل افتاد تمامِ عمر کردم حلِّ مشکل کنون مشکل‌گشا بر مشکل افتاد @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌ آن شب که علی خشتِ لحد را می‌چید دستش به کمر زانویِ او می‌لرزید این صحنه‌یِ آخرین تماشایی بود بازویِ ورم کرده‌یِ زهرا بوسید @sehreashk
شفای مرضا بالاخص مریض و مریضه‌یِ منظور یک حمد شفا و صلوات هدیه به حضرت زهرا سلام اللّه علیها بفرمایید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها شانه کردیم مویِ باران را فتح کردیم کوهساران را دانه دانه از آسمان چیدیم دُرِّ کامِ نقاب‌داران را هم‌قدم با ستاره تابیدیم هم‌نفس با بنفشه خندیدیم در نگاهِ مقرّبان دیدیم سوره‌یِ ابتکارِ قرآن را کوثری از تبارِ کوثر و نور سوره‌ای از کتابِ ساغر و شور جلوه‌ای از شکوهِ وادیِ طور هدیه دادیم هر دو مژگان را چَشم گفتیم و چشم را بستیم پر زدیم و به عرش پیوستیم جز خداوند از همه رَستیم درک کردیم اوجِ انسان را آفتابِ عجیبِ گهواره کرده خورشید مست و آواره هاجر و مریم آسیه ساره‌ خیره دیدند روحِ ایمان را گوهرِ عفّت و وقار آمد زینتِ شیرِ کردگار آمد سفره‌یِ عشق غرقِ نعمت شد مژده یاران که یارِ یار آمد مَحرمِ روزهایِ تنهایی همدمِ آن دمِ مسیحایی بی معلّم تو عالمه شده‌ای بدلِ بی بدیلِ زهرایی قابی از خلق و خویِ فاطمه‌ای ناطقه هستی و مُفهِّمه‌ای خواهرِ تکسوارِ علقمه‌ای منظرِ بی‌نظیرِ زهرایی بند بندِ وجودِ توست حسین همه‌یِ تار و پودِ توست‌‌ حسین هست و بود و نبودِ توست‌‌ حسین یارِ بی‌یاوریِ زهرایی ذکرِ تو لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه منطقت منطقِ ولیُّ‌اللّه عاشقِ عشقِ نابِ ثاراللّه سِرِّ زهرا سفیرِ زهرایی در حجابت‌ حجاب پیدا شد پیشِ صبرِ تو صبر رسوا شد کربلا با حضورت اِحیا شد شیربانو زِ شیرِ زهرایی صولتَت حیدری‌ست ای بانو صورتت مادری‌ست چون بانو در کلاسِ وفا و ایثارت زد علمدارِ کربلا زانو مونسِ همدمِ بیابانی نگرانِ نگار و بارانی نگرانِ سیاهی و سایه مات و مبهوتِ تیر و مهمانی میزبانی که تیغِ خونریزش نیزه و تیر و خنجرِ تیزش دلِ از قهر و کینه لبریزش‌ همه را کرده نذرِ قربانی سرنوشتی عجیب و گُنگ و غریب آن بیابان و بویِ دلخوشِ سیب وَ همان ماجرایِ شَیبِ خضیب آتش و خیمه‌گاه و حیرانی کربلایی مکمّلِ عرفات دستهایی‌ کنارِ شطِّ فرات وعده‌یِ مادری به طفلِ قُماط عطشِ کودک و پریشانی در قِبالِ سری حکومتِ ری سفری زیرِ سایه‌یِ سرِ نِی حرفِ ناموسِ حقّ وُ مجلسِ مِی خیزران رویِ کام و دندانی اَلسّلام ای صبورِ دشتِ بلا بانویِ شامِ غصّه‌ها و بلا عمّه‌یِ غم کشیده‌یِ سادات خواهرِ سر جدایِ کرب‌وبلا صاحبُ‌العصر عمّه منتظر است جلوه‌یِ نصر عمّه منتظر است آفتابِ نهان طلوعی کُن پس بزن ابر عمّه منتظر است مالکِ دل به دل نظر اَفکن این نقاب از رویِ قمر افکن ظلم و ظالم به دردسر افکن به لبم صبر عمّه منتظر است چشم‌ بر راهِ توست‌‌ گهواره گوشِ زخمی و خونی و پاره کاروانی اسیر و آواره در غلِ گَبر عمّه منتظر است گوشه‌ای از خرابه دخترِ شاه دوخته چشمِ تارِ خود بر راه جایِ بابا بیا به سویش آه سوره‌یِ فجر عمّه منتظر است تو بیا تا بهار جلوه کند یاسِ پرپر شده شکوفه کند بخت رویی به سمتِ کوچه کند نبش کُن قبر عمّه منتظر است می‌رسی می‌رسد بهار آقا رَجزت لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه در مدینه به دست می‌گیری بیرقِ یا علی ولی اللّه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها سبزترین‌هایِ سرودم تویی سرخ‌ترین‌هایِ شعارِ منی رمزِ طلاییِ رسیدن به عشق همدم و همرازِ نگارِ منی آمدی و خنده به لبها شکفت دل غزلِ شادیِ دنیا شِنفت گریه‌یِ بی‌تابیِ چشمِ تو گفت نیست قراری و قرارِ منی دست به دستِ همه قنداق شد از تبِ تو فاطمه هم داغ شد شد عسلین کامِ تو وقتی غزل در بغلت زد که تو یارِ منی قندِ دلت را نگهش آب کرد بازویِ حق بهرِ تنت تاب کرد آبِ وضو اشک و به تکبیرِ عشق گفت حسین دار و ندارِ منی از غمِ ارباب به تاب و تبی‌ مونسِ او هر سحر و هر شبی خنده‌ات از روزِ اَزل دلبری‌ست وقفِ حسین ابنِ علی زینبی آمده‌ای یک‌تنه غوغا کنی دست نَه پَر سویِ حسین وا کنی آمده‌ای عاشقیِ ناب در جادّه‌یِ عشق هویدا کنی عشقِ تو از جنسِ دل و بندگی‌ست چشمه‌یِ عرفانیِ آزادگی‌ست زندگی از دیدِ تو آن زندگی‌ست که سر وُ جان در رَهش اهدا کنی جنّتِ تو خامسِ آلِ عباست عصمتَت ارثیه‌یِ خیرالنّساست حُرمتِ افلاکیِ اهلِ کسا بر اثرِ صبر تو پیدا کنی دخترِ شیری و دلِ شیر را کوفه و شام و غل و زنجیر را خُرد و جوان مرد و زن و پیر با قصّه‌یِ ایثار تو شیدا کنی ای جبروتی زِ وفا در هُبوط وِی ملکوتِ غم و صبر و سکوت یافت فقط شاه مقامت که گفت یادِ منم باش به وقتِ قنوت شب به تمنّایِ نمازِ شبَت روز در اندیشه‌یِ ذکرِ لبَت هر شب ‌و هر روز خدا ثبت کرد زمزمه و ناله‌یِ یارب ربَت اَلقرض امروز از آن روزهاست که همه جا صحبت و حرف از خداست آیِنه‌یِ مادرِ گلها تویی زانویِ احساس پُلِ مَرکبَت صاحبِ نطق و مثلِ حیدری تو بدلِ بی بدلِ مادری وصل به شهد و عسلِ کوثری ای خَلفِ فاطمه در مرتبت حسرتِ ایّوبِ نبی صبرِ تو چشمه‌یِ جوشانِ ولی ابرِ تو آیه‌ای از روضه‌یِ کرب‌وبلاست هر نفس و هر دم و تاب و تبت آیِنه‌یِ ماهِ کبودِ حرم نایِ نی و آتش و دود و وَرم فاطمیه آمد و آهسته گفت زیرِ لب آرام بگو مادرم مولِدِ اشک است نگه تر کنید چشمِ پر از بار سبک‌تر کنید مثلِ غریب از گلِ اَمَّن‌یُجیب مَرهمی آماده‌یِ بستر کنید بسترِ اُمّیدِ علیکَ‌السّلام دار و ندارِ دلِ خونِ امام پهن شده فکرِ درِ سوخته خاطره‌یِ میخ وَ مادر کنید سرخ شده میخ به رنگِ غروب تلخ شده قصّه وُ سنگی قلوب چادرِ خاکی به رویِ یاسِ خَم ناله برایِ غمِ حیدر کنید صورتِ این طفل به دیوار وای چشمِ جوان مادرمان تار وای فکرِ رَهِ وا شدنِ قفلِ این لعلِ غم و بغضِ برادر کنید فاطمیه آمده بانو مدد روزیِ اشک از نگهت می‌رسد بر نظرم در شبِ میلادِ اشک قطره‌ای از کوهِ غمت می‌رسد @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها پایِ بهار وا شده در شعرِ جویبار ای ابر پابه‌پایِ غزل‌سازی‌ام ببار بارانِ شوقِ چشمِ مرا مثلِ قافیه در هر ردیفِ مِدحتِ معشوقه‌ام بکار این حرفهایِ حلقه‌یِ اشکِ مدینه را با های وُ هویِ سینه‌یِ سوزانِ ما بیار تکلیفِ شادی و غمِ دل نامشخّص است کوکی به رویِ خود بزن ای دلبرم به تار اصلاً قلم بگیر و خودت با نوشتنت نوری بپاش تا که شود نامه‌ام بِحار حیران میانِ خنده و غم مانده اصلِ عشق دل از بقیع و کرب‌وبلا می‌رود دمشق آمد نظیرِ فاطمه‌یِ بی‌نظیرِ عشق زیباییِ خداییِ زیبا امیرِ عشق یادآورِ خدیجه برایِ رسولِ وحی با رتبه‌یِ بلندتری در مسیرِ عشق شاگردِ حِلم و صبرِ کریم و زبانزدِ .... ایثارِ نینوا و زبانِ سفیرِ عشق زینب عفیفه‌ایست که عبّاس می‌دهد در راهِ حفظِ معجر و حُجبِ اسیرِ عشق همراه و خطُّ وُ پایِ امامِ شهید بود شد خطبه‌اش تجلِّیِ فریادِ شیرِ عشق ای جبرئیلِ جنگِ اُحد کوثر آمده از لاٰفَتیٰ بگو و بیا حیدر آمده ای وارثِ نجابتِ پیغمبری سلام صوت و صلابتِ نفسِ حیدری سلام آئینه‌یِ تمامِ وُجوهاتِ فاطمی تصویرِ تامِ مرتبتِ مادری سلام دریایِ صبر و معرفت و سرسِپردگی همپایِ شوق و درد و غمِ دلبری سلام لبخندِ عاشقانه‌یِ تو در میانِ جنگ معلوم کرده از همه عاشقتری سلام بی‌بیِ آسمانیِ کرب‌وبلا و شام چشم‌انتظارِ وصلِ گلِ عسکری سلام هرگز جدا نشد دلِ تو از برادرت هرگز نبرده دست کسی سمتِ معجرت وقتی به سویِ فاطمه می‌رفت دخترش حکمِ تمامِ هیبتِ حق بود سنگرش خاموش می‌نمود پدر راه را و شهر هرگز ندیده سایه‌یِ جسمِ مطهّرش حیدر جلوتر و حَسنینَش دو سمتِ او حفظِ حریمِ پشتِ حرم با دلاورش ناموسِ آسمانیِ سادات می‌رسید در اوجِ احترام به پابوسِ مادرش این زینب است مرحله‌یِ آخرِ حجاب از شامِ غم نگو که روا نیست باورش اِسکورت رویِ نیزه و محمل برهنه بود دستی به رویِ خاک و حرم دست‌بسته بود حِجِّیِ نامِ زینبِ غمدیده مشکل است وصفِ دلِ شکسته فقط با خودِ دل است از حرفِ « زِ » به زاری و اندوه می‌رسی آنجا که چشمِ شومِ حرامی به محمل است از « یاٰ » به یاحسینِ بیابان رسیده‌ایم وقتی که جسمِ تشنه‌یِ بی‌سر به ساحل است « نِ » ندبه‌هایِ نیمه‌شب و صبحِ جمعه‌ها تا ساعتِ تقاصِ غم و ظلمِ قاتل است « با » هم بهارِ عدلِ خدا در کنارِ یار نزدیکِ صحنِ دلبرمان دور از گِله‌َست روزی به تلِّ زینبه با ظهورِ عشق جمع است نینوا و بقیع با غمِ دمشق @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها‌‌ آسمونا داره می‌خونه زینب عشق تویِ مدینه مهمونه زینب صدایِ سرودِ بارونه زینب یه عاشق رو دستایِ عشق می‌گیره جا زینبِ دور از حسین نداره معنا زینب یا عقیلةُ‌العرب‌ /۳/ چشماشو رو دنیا می‌بنده زینب غزلِ عشقِ خداونده زینب جز واسه حسین نمی‌خنده زینب رویِ دستِ دلبرش می‌گیره مأوا زینبِ دور از حسین نداره معنا زینب  یا عقیلةُ‌العرب‌ /۳/ الگویِ عفّت و ایثاره زینب عاشق و معشوقه‌یِ یاره‌‌ زینب رکابش پایِ علمداره زینب مادرش دستامونو می‌گیره فردا زینبِ دور از حسین نداره معنا زینب  یا عقیلةُ‌العرب‌ /۳/ سفیرِ سرزمینِ درده زینب کربلا چی با دلش کرده زینب زنه‌ امّا مردتر از مَرده زینب حتی وقتی سر رو نیزه می‌گیره جا زینبِ دور از حسین نداره معنا زینب  یا عقیلةُ‌العرب‌ /۳/ @sehreashk