eitaa logo
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
212 دنبال‌کننده
95 عکس
5 ویدیو
0 فایل
حوزه مطالعه: ۱-سیاست بین‌الملل و مطالعات غرب آسیا ۲-تاریخ تحولات و جامعه‌شناسی سیاسی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
علی لاریجانی سیاستمدار کهنه‌کار ایرانی در روزهای گذشته سفر مهمی را به سوریه و لبنان انجام داده‌است. با توجه به ارتباطات او با رئوس قدرت در تهران میتوان برداشت کرد که وی در این سفر حامل پیام از سوی مقامات عالی‌رتبه ایران بوده‌است. این سفر در شرایطی انجام شده‌است که در روزهای گذشته شاهد تشدید حملات اسرایبل در ضاحیه و زینبیه دو مرکز راهبردی حضور شیعیان در لبنان و سوریه بوده‌ایم. دمشق که مقصد اصلی سفر او بود در روزهای گذشته زیر تهاجم شدید ارتش اسراییل قرار داشت؛ تا جاییکه برخی از محافل از تهدید جانی بشار اسد خبر داده‌اند. این سفر درست در زمانی انجام شد که بسیاری از کشورهای عربی مانند امارات درصدد هستند تا روابط خود با بشار اسد را تقویت کرده تا از پیوند امنیتی اسد با تهران و حزب‌الله جلوگیری کنند. اگر چه حل نشده ماندن مسئله جولان و ادلب باعث شده تا دمشق به ارتباطات امنیتی با ایران و حزب‌الله نیازمند باشد؛ ولی تبدیل شدن خاک سوریه به جعبه تقسیم پشتیبانی از حزب‌الله و جهاد اسلامی چیزی نیست که مورد رضایت اسراییل و کشورهای عربی مانند امارات باشد. سفر لاریجانی در پی ایجاد همسویی و اطمینان در طرف سوری برای بهبود ارتباط با تهران است. بلافاصله پس از سفر لاریجانی شاهد سفر وزیر دفاع ایران به دمشق هستیم که به نظر میرسد این سفر ضمیمه نظامی سفر لاریجانی باشد. بیروت مقصد دوم سفر لاریجانی بود. این سفر با توجه به طرح آتش‌بس در جنوب لبنان و صحبت پیرامون اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ و بازگشت حزب‌الله به پشت رود لیتانی معنا پیدا میکرد. این طرح مورد حمایت امریکا، روسیه و کشورهای عربی است و حتی دولت لبنان نیز آن را پذیرفته‌است. سفر لاریجانی به بیروت در جهت رساندن پیام تهران جهت طرح آتش‌بس فوق است. از نوع بازرسی وی در فرودگاه بیروت به نظر میرسد که این امر ناشی از اختلافات بین دولت لبنان و ایران در این زمینه باشد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
نوامبر ۱۸۳۱ زمانی بود که رویای اتحاد امریکای جنوبی برای همیشه ناکام ماند. "سیمون بولیوار" رهبر فقید جنبش بولیواری پس از تاسیس کلمبیای بزرگ که متشکل از ونزوئلا و گرانادا بود؛ رویای تشکیل امریکای جنوبی متحد همچون کاری که شارلمان در اروپا کرد را داشت و حتی در کتابی بنام "نامه جاماییکا" نظرات خود را پیرامون اتحاد امریکای لاتین ارائه کرد. وی با وجود اتحاد ناهمگونی که بین پاناما، ونزوئلا و کیتو(اکوادور) وجود داشت درصدد برآمد حتی پروی شمالی را به "کلمبیای بزرگ" ملحق سازد. فروپاشی "اتحادیه ریودلاپلاتا" و سپس "پروی شمالی" او را به طمع انداخت و باعث شد تا در پایان عمر جنگی را با جمهوری پرو آغاز کند. ولی مهمترین دلیل شکست پروژه بولیوار یکسال پس از مرگش، ناهمگونی زیست قاره امریکایی بود که هر بخش آن در راستای اهداف مستعمراتی دچار تغییر در ابزار تولید شده بود. منطقه پاناما که جزئی از گرانادا محسوب میشد؛ تبدیل به محل زیست الیگارشی تجاری متحد بریتانیا شده بود. ونزوئلا هم که بوسیله فرماندار کل اداره میشد محل تامین نظامیان کلمبیا بود. افزایش تعرفه تجاری باعث دشمنی دولت بوگوتا با الیگارشهای پانامایی و نیز افزایش سن خدمت سربازی باعث نارضایتی اهالی ونزوئلا شد. سرانجام چند ماه پس از مرگ بولیوار در حالیکه اختلافات درونی کلمبیا بین طرفداران سانتاندر و بولیواریها افزایش یافته بود و نیز بخشی از نیروی کشور صرف جنگ با پرو شده بود؛ اختلافات منطقه‌ای نیز رشد یافت. در کنگره والنسیا در ۱۸۳۰ "خوزه پاز" بعنوان فرماندار ونزوئلا از دولت بوگوتا اعلان استقلال کرد؛ "خوان فلورس" نیز درست در همین سال در "کنگره کیتو" زمینه‌ساز جدایی اکوادور از کلمبیا را فراهم آورد. سرانجام در نوامبر ۱۸۳۱ این جدایی بشکل رسمی اعلام شد و این به معنی فروپاشی "کلمبیای بزرگ" بود؛ ایده شکست‌خورده‌ای که رویای سیمون بولیوار بحساب می‌آمد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
برخلاف آنچه که رسانه‌هایی چون نیویورک تایمز و یا افرادی مانند باراک راوید در روزهای گذشته میگفتند؛ حزب‌الله نظر مثبتی نسبت به طرح هوخشتاین و بازگشت به پشت رود لیتانی ندارد و در صدد داغ کردن سطح بازی است. چنانچه مصاحبه ساعاتی پیش نایب رییس شورای سیاسی حزب‌الله با الجزیره نیز نشان از عدم تایید ضمنی طرح هوخشتاین داشت. هرچند که دولت لبنان و نبیه‌بری نیز هماهنگی صددرصدی با این طرح ندارند و با برخی مفاد آن همچون بازگذاشتن دست اسراییل برای تهاجم به لبنان معارض هستند. آنچه که امروز در صحنه لبنان شاهدش هستیم نظم نوینی است که بین حزب‌الله و اسراییل ایجاد شده و آن موازنه بیروت در برابر تل‌آویو است. این موازنه حیاتی‌تر از موازنه حیفا-ضاحیه حزب‌الله را در عمل از یک گروه شیعی به یک گروه ملی و در قامت ارتش غیررسمی لبنان تعریف میکند؛ که پرتاب موشک فاتح۱۱۰ به تل‌آویو ایجادگر این موازنه بود. ازینرو نزاع امروز حزب‌الله و اسراییل باعث لبنانی‌تر شدن گفتمان حزب‌الله در آینده نیز خواهد شد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
جواد ظریف نه تنها نماد مخالفت با وضع موجود نیست؛ بلکه عین وضع موجود است. دیپلماتی که از دهه ۱۳۶۰ تا کنون مدیریت اکثر پرونده‌‌های دیپلماتیک را برعهده داشته‌است و با رانتی مثال‌زدنی در طول چند دهه چسبندگی بالایی به سیستم اجرایی کشور داشته‌است. باید توجه داشت که چنین فردی با این سابقه چسبندگی در برخورد رسانه‌ای خود را مخالف وضع موجود جا میزند. ولی بزرگترین خطر این است که دکترین جواد ظریف یعنی ایدآلیسم لیبرال، چندجانبه‌گرایی و مکتب وابستگی متقابل تا این اندازه در دستگاه دیپلماسی کشور جاپا داشته‌است که وی در طول چند دهه سکاندار مهمترین پرونده‌های دیپلماتیک در ایران باشد. قدمت مکتب وابستگی متقابل به دهه ۱۹۸۰ و آرای کوهن و جوزف‌نای میرسد. این تلقی در طول ۳۵ سال گذشته جریان اصلی اقتصاد سیاسی و دیپلماسی ایران را تشکیل داده‌است. سلطه بنیادگرایی بازار و الیگارشی خصوصی‌سازی در اقتصاد داخلی و نیز کنار زدن دیپلماتهای رئالیست و تکیه بر راهبردهای چندجانبه‌گرایی در عرصه دیپلماسی خط مشترک اداره ایران در ۳۵ سال پس از قطعنامه بوده‌است. ولی خطر بزرگ اینجاست که در جهان ۲۰۲۴ که در اوج تعارضات بین‌المللی ناشی از انتقال قدرت از غرب به شرق بسر میبریم. تفکری که محیط تعارض بین‌المللی را در توهمات لالالندی خود بعنوان عرصه چندجانبه‌گرایی و همکاری مشترک تحلیل میکند منجر به آسیبهای شدیدی به منافع ملی ایران در سالهای آینده خواهد شد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
مصاحبه اخیر علی لاریجانی با تارنمای Khamenei.ir مشتمل بر این ایده بود که ایران همزمان با پیروزی ترامپ در واشنگتن بسامد مثبتی برای همکاری میفرستد. این دومین بسامد همکاری پس از مسجل‌شدن پیروزی ترامپ در انتخابات امریکاست. بسامد نخست در بازدید رافایل گروسی از فردو جهت اعتمادسازی و بسامد دوم مصاحبه لاریجانی بود. آنچه لاریجانی در این مصاحبه مطرح کرد بیانگر این نکته است که ایران با فراموش کردن خروج امریکا از برجام حتی به "برجام‌پلاس" و دادن امتیازات جدید به امریکا راضی است. این دو بسامد همکاری پیش از تصویب قطعنامه آژانس علیه ایران اتفاق افتاد. بی‌‌اهمیت شمردن نشانه‌های همکاری در تهران بوسیله کشورهای غربی، بیش از اینکه برایند عدم فهم غرب باشد؛ برآیند این است که تصمیم‌سازان سیاست‌خارجی در تهران در فهم جهان پس از جنگ اوکراین ناتوان هستند و همچون سال ۲۰۱۳ میپندارند که با بده‌بستان میشود جلوی تنش را گرفت. با وجود این مسئله، در این میان امریکا و غرب، ایران را بدلیل فقدان سلاح هسته‌ای بخش ضعیفتر و پاشنه آشیل ائتلاف روسیه، چین و ایران می‌انگارند. این پالس همکاری نه تنها راهبرد کلان غرب را تغییر نخواهد داد بلکه زمینه‌ساز فشار بیشتر است. چنانچه بازدید گروسی از تاسیسات اتمی نه تنها جهت اعتمادسازی نبود بلکه با راحت شدن خیال غرب از عدم واکنش شدید در تهران زمینه را برای قطعنامه شورای حکام فراهم کرد. راه صحیح برای ایران نه مسیر شکست خورده اعتمادسازی بلکه معتبرسازی گزینه اتمی است. در همین بین ترولهای جریان سیاسی اصلاح‌طلب با تولید انبوه ادبیات ضدچینی و ضدروسی آن هم زمانیکه تنها چین و روسیه به قطعنامه ضد ایرانی رای مخالف داده‌اند؛ قصد دارد تا از مسعود پزشکیان نسخه ایرانی پاشینیان یا زلینسکی را درست کند. ایرانی که "از شرق رانده و از غرب مانده" باشد. از یکسو همکاری او با چین و روسیه از بین برود و از سوی دیگر در شرایط تعارض بین‌المللی حتی غرب نه تهدید ایران را جدی بگیرد و نه پالس‌های همکاری ایران را مهم بشمارد. مسیری که این ترول‌ها و اربابانشان برای ایران دیده‌اند به از بین رفتن تمامیت ارضی و له شدن کشور در تعارض غرب و شرق به سبک ارمنستان و اوکراین در سالهای اخیر منجر خواهد شد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در ساعات گذشته نظام‌الدین قیصاری و عبدالرشید دوستم از رهبران سابق جنبش ملی افغانستان بعد از مدتها با یکدیگر به آشتی رسیدند. قیصاری و دوستم هر دو از رجال ازبک افغانستان محسوب میشوند که در دوران حکومت جمهوری روابط پرفراز و نشیبی با یکدیگر داشتند. قیصاری بعنوان یک رهبر جوان که پدرش یک بازرگان مشهور در شمال افغانستان بود؛ بعنوان فرستاده دولت در زمان کرزی و اشرف غنی در منطقه فاریاب محسوب میشد. گویا دولت کابل در عصر جمهوری همواره قصد داشت تا با برجسته‌سازی قیصاری، بدیلی در برابر رهبران مهم ائتلاف شمال مانند دوستم و عطامحمدنور ایجاد کند؛ البته بهبود مقطعی روابط وی با دوستم نیز باعث میشد تا حکومت مرکزی از قدرت سیاسی و اقتصادی او احساس خطر کند که از همین‌‌رو وی در دوران اشرف‌غنی بازداشت شد. وی پس از پیروزی طالبان در افغانستان در آستانه فرار به ازبکستان دستگیر شد و پس از آزادی در صدد بیعت با طالبان برآمد. در طول سه سال گذشته وی همواره خواستار ورود ترک‌تباران افعانستان (ترکمن‌ها و ازبک‌‌ها) به ساختار امارت اسلامی جهت تشکیل دولت فراگیر شده‌است. ولی در حال حاضر پس از سه سال وی بیعت خود را با طالبان شکسته و دست دوستی سمت مارشال دوستم دراز کرده‌است. مهمترین دلیل این تغییر وضع را در کنارگذاشته شدن کاظمی‌قمی بعنوان یکی از مهمترین شخصیت‌های ۲۵ سال اخیر جمهوری اسلامی در پرونده افغانستان میدانم. قیصاری در طول سه سال گذشته ارتباط خوبی با کاظمی‌قمی داشت و حال با تغییر مسیر پرونده با تغییر دولت در تهران او نیز موضع خود را تغییر داده‌است. وی که با دعوت طالبان به افغانستان آمده بود ارتباط خوبی با تهران داشت و مهمترین دست ایران در بین ازبک‌های افعانستان بود؛ تاجاییکه حتی بدلیل همین رابطه خوب در تهران فعالیت اقتصادی میکرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در روزهای گذشته "جان پرسکات" معاون سابق نخست وزیر بریتانیا در دوره تونی‌بلر درگذشت. پرسکات در هیئت حاکمه بریتانیا مهمترین نماد سوسیالیسم گیدنزی موسوم به "خط سوم" محسوب میشد. زندگی او دو گرانیگاه جالب داشت: نخست اینکه پرسکات کسی بود که از فضای کارگری وارد تحصیل در علم اقتصاد و حتی دریافت مقام نجیب‌زادگی در سال ۲۰۱۰ شد و نکته دوم اینکه وی از معدود کارگزاران چپ در بریتانیا بود که از فضای فکری به فضای سیاست رسمی متصل کرد و از همین رو شخصیت محبوبی در فضای سیاسی بریتانیا محسوب میشد؛ محبوبیتی که حتی پس از افشای روابط او با منشی‌اش دچار چالش نشد. در کنگره حزب کارگر در سال ۱۹۹۴ تحت تاثیر ادبیات آنتونی گیدنز، برای نخستین بار تغییراتی در نظامنامه حزب کارگر پدید آمد. راه سوم آنتونی گیدنز ترکیب سرمایه‌داری و سوسیالیسم و تکیه بر اهمیت کنش بازار و مفاهیمی همچون "فرصت‌برابر" بود که پیشتر در ادبیات فیلسوفانی مانند جان رالز گفته شده‌بود. مهمترین تغییر در مرامنامه حزب کارگر مربوط به بند چهارم و تاکید بر ملی‌سازی صنایع بود که ازاینرو بسیاری از سیاستهایی که از دوره هارولد لاسکی بین دو جنگ جهانی در حزب گذاشته شد بوسیله تیمی از رجال جدید حزب کارگر تغییر داده شد. افرادی همچون آنتونی کراسلند، آلستر کمپل و جان پرسکات از جمله مهمترین این افراد در حزب کارگر بودند. ثمره این تغییرات، بوجود آمدن مفهوم "کارگر جدید" در ادبیات این حزب بود. تغییراتی که سبب شد این حزب پس از دو دهه دوری از قدرت در سال ۱۹۹۷ با کسب بی‌سابقه ۴۱۸ کرسی مجددا به اریکه قدرت بازگردد. پرسکات در دوران معاونت نخست‌وزیر، وزیر حمل و نقل هم محسوب میشد. وی از بانیان پروتکل کیوتو در باب گازهای گلخانه‌ای با تیم بیل‌کلینتون در واشنگتن بود. جنجالی‌ترین رفتار او مخالفت با خصوصی‌سازی راه‌آهن و افزایش عوارض جاده‌ها بود که سروصدای زیادی در محافل مطبوعاتی بریتانیا ایجاد کرد؛ سیاستهایی که ریشه در سوسیالیسم سبز و بعضا تعهد بلر به سوسیالیسم مسیحی داشت. بعد از پایان کار تونی‌بلر وی هم تقریبا از سال ۲۰۰۷ حضورش در محافل سیاسی کمرنگ شد. امروز در تقابل جناح چپ و میانه حزب کارگر، با انزوای طرفداران کوربین، کایر استارمر از جناح میانه‌ این حزب به قدرت رسیده‌است. هر چند که بحرانهای اقتصادی اخیر باعث شده که حتی حزب محافظه‌کار هم به برخی سیاستهای چپ روی بیاورد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پس از مارس ۲۰۲۰ و توافق پوتین و اردوغان در مسکو بر سر توقف حملات در شهر ادلب برای نخستین بار هیئت تحریر‌الشام از روز گذشته دست به عملیات مهم و غافلگیرانه "ردع‌عدوان" در شمالغرب سوریه زده‌است. عملیاتی که بواسطه نیروهای ویژه هیئت تحریر‌الشام با حمایت پهپادی آنان انجام میشود.  گفته شده که حدود ۳۰ شهر و روستا بوسیله نیروهای هیئت تحریر تصرف شده‌است. حتی تصاویر تاییدنشده‌ای از حضور این نیروها در جاده M5 در شبکه‌های اجتماعی دیده میشود. اما چه چیزی باعث شد تا "ابومحمد جولانی" سرکرده هیئت تحریرالشام در شرایط فعلی دست به انجام چنین عملیاتی بزند. این روند از ژوئن ۲۰۲۲ و تعارضات او با ارتش ملی (جیش‌الوطنی) بر سر گذرگاه الحمران در جرابلس آغاز شد وی با تشکیل پراکسی کوچکی بنام "احرار عولان" در پی بدست گرفتن این گذرگاه تجاری برای ارتباط با گروه SDF برآمد. سرانجام در فوریه ۲۰۲۳ جولانی "گروه الشهباء" را برای کنترل بهتر بر استان حلب در برابر ارتش ملی بوجود آورد. در طول یکسال گذشته و با توجه به تنازع میان حزب‌الله لبنان و اسراییل، بسیاری از نیروهای نزدیک به بشار، از تیپ امام باقر تا حزب‌الله لبنان به سمت جبهه جنوبی متمایل شدند که این خلا نیرو در طول یکسال گذسته بوسیله بمبارانهای سنگین ادلب بوسیله هواپیماهای روسی جبران شده‌است. هدف این بمبارانها عدم تمرکز هیئت تحریر جهت انجام عملیاتی ورای ادلب با توجه به خلا نسبی در جبهه شمال بود. از بهار امسال و پس از ترور مشکوک ابوماریای قحطانی مرد شماره دو هیئت که پیشتر به اتهام همکاری با روسیه دستگیر شده بود این بمبارانها شدت یافت. هیئت تحریر برخلاف اینکه برآمده از ساختار القاعده در سوریه بود؛ پس از تشکیل شورای فتوا بوسیله جولانی خود را به نیروی مستقل از القاعده تبدیل کرد و امروز بدنبال همکاریهای بین‌المللی و شناسایی جهانی است. آنچه در مصاحبه سال گذشته جولانی با فرانس۲۴ میبینیم وی حتی قصد دارد "دولت مدرن اسلامی" را جایگزین امر "جهاد" کند. تشکیل دولت تکنوکرات موسوم به "انقاذ" هم جزئی از این روند بوده‌است. همکاری با ترکیه بدلیل اینکه حیات این گروه وابسته به تجارت با آنکاراست و از سوی دیگر همکاری امنیتی با ائتلاف در طول چهار سال گذشته، چیزی که در همکاری پهپادهای ائتلاف در ترور مخالفین جولانی و منشعبین از هیئت تحریر رخ داد زمینه ساز شناسایی بین‌المللی این گروه است. این همکاری تا جایی است که اخبار متواتری از حضور مستشاران اوکراینی در ادلب برای کمک پهپادی به هیئت در طول ماههای گذشته به گوش میرسید. از ماه سپتامبر بسیاری از ناظران بر این امر تاکید داشتند که جنس رزمایشهای هیئت تحریر تغییر کرده است و بزودی عملیاتی از طرف آنها با توجه به تضعیف حضور حزب‌الله لبنان و متحدین ایران در حومه حلب انجام خواهد شد. بنظر میرسد هدف او دستیابی به جاده راهبردی M5 و در سطح بالاتر تصرف حلب است. و اما گرچه روابط جولانی و ترکیه روابط نوسانی بوده‌ و بعضا او با گروههای نزدیک به ترکیه همچون لشگر حمزه و ارتش ملی دچار چالش شده‌است ولی امروز ترکیه به چنین عملیاتی بدلیل نفوذ در عمق سی متری سوریه و اسکان  آوارگان سوری در خاک ترکیه نیاز دارد. گرچه ارتش ترکیه بصورت مستقیم جز در نزاع ارتش ملی با گروه کردی SDF شرکت نمیکند ولی گروههای متحد ترکیه در اتاق عملیات هیئت تحریر موسوم به اتاق فتح‌المبین حضور دارند که مهمترین این گروهها "جبهه‌وطنی" است. از همین رو برخی تحلیلگران بازدید ماه گذشته فرمانده نیروی زمینی ارتش ترکیه "سلجوق بایرکتاراوغلو" از عفرین و ادلب را در همین راستا تحلیل میکنند. البته برخی دیگر از ناظران اعتقاد دارند حملات دو روز گذشته جولانی با همکاری ناتو و اوکراین و جهت ممانعت از عادیسازی روابط ترکیه و سوریه رقم خورده‌است. نگارنده معتقد است ترکیه و ناتو هر دو از چنین عملیاتی ذینفع هستند. ناتو جبهه نوینی علیه ایران و روسیه باز میکند و ترکیه هم بدنبال حریمی داخل خاک سوریه برای اسکان سوری‌ها و رهایی از بحران آوارگان است. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
پیشروی سریع نیروهای هیئت تحریرالشام که شباهت عجیبی به تحرکات نیروهای واکنش سریع سودان دارد برآیند خلا قدرتی است که در یکسال گذشته در شمال سوریه وجود داشته‌است. بخشی از این خلا قدرت، مربوط به فرسایش ارتش سوریه در طول ۱۵ سال بحران سراسری است. دست‌و‌پنجه نرم کردن با لایه‌های پیچیده‌‌ای از بحرانهای سیاسی و اجتماعی به همراه صدها مورد تهاجم هوایی اسراییل به تاسیسات و زیرساخت‌های نظامی باعث شده که ارتش سوریه در اصل یک ارتش فرسوده باشد. از سوی دیگر نیروهای مقاومت نیز در طول ۱۴ ماه گذشته اولویت خود را نزاع با اسراییل تعریف کرده‌اند و همین باعث تراکم نیروها و نفرات در جنوب لبنان و محور جولان شده‌است. در مورد روسیه هم ماموریت اصلی برای گروه واگنر، پرونده اوکراین و قاره آفریقاست. با آغاز جنگ اوکراین بخش مهمی از نیروهای روسیه خاک سوریه را ترک کردند. در کنار "خلا امنیتی" در شمال سوریه شاهد هستیم که ناتو و با درجه‌ای از تخفیف، ترکیه از چنین حرکتی ذینفع هستند. ترکیه با وجود روابط پرنوسان با تحریرالشام و اینکه معارض همسویی گروهای کُرد SDF و YPG با دولت سوریه است و بحران موجود را به معنی همکاری بیشتر دولت اسد و کردها تفسیر میکند؛ ولی از ایجاد حریم در شمال سوریه بدلیل سیاست اسکان آوارگان ذینفع است و نزاع ارتش‌ملی با SDF را مکمل پیشروی جولانی میبیند. از سوی دیگر ناتو هم بدنبال ایجاد جبهه جدیدی علیه ایران و روسیه در خاک سوریه است که سفر ماههای گذشته مستشاران اوکراینی به ادلب از این منظر معنا می‌یابد. در نهایت حرکت نیروهای هیئت تحریر را میتوان به معنی آخرین مین‌گذاری‌های بایدن بین پوتین و ترامپ تنها چند هفته مانده به ترک کاخ‌سفید تحلیل کرد؛ مین‌گذاری قبلی بایدن مربوط به اعطای مجوز به زلنسکی جهت حمله موشکی بردبلند به خاک روسیه است و حال تحرک اخیر تحریرالشام نیز در همین جهت قابل تفسیر میباشد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
از خطرات فضای تحلیل مسائل غرب‌آسیا در رسانه‌های ایرانی، هم‌کاسه کردن رفتار سیاسی نتانیاهو و اردوغان در قبال مسایل سوریه است. اگر چه اسراییل و ترکیه هر دو دارای تعارض با بشار اسد هستند ولی تعارض این دو از دو زاویه متفاوت است. در این میان تعارضات امریکای بایدن در حوزه روژاوا یا التنف هم با راهبرد اسراییل و ترکیه علیرغم اشتراک دارای تفاوت میباشد. در تعارض امروز هیئت تحریرالشام با دولت دمشق و گروه YPG، ترکیه از پیشروی تحریرالشام ذینفع است. این کشور در پی ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه است تا آوارگان سوری را اسکان دهد. از سوی دیگر با جدی شدن تعارض اسراییل و سوریه در یکسال اخیر، اردوغان خطر برخورد ترکش‌های این نزاع به ترکیه را احساس میکند و ایجاد منطقه حائل در راستای در امان ماندن از این ترکش‌های محتمل است. از سوی دیگر اردوغان در دو سال گذشته پیامهای متعددی را برای عادیسازی روابط با سوریه فرستاده‌است که بی‌اعتنایی اسد به این پیامها هم در بکارگیری این اهرم فشار موثر بوده است. البته ترکیه سعی دارد تا نقش پوشیده‌ای در حمایت از جولانی داشته باشد چون حمایت از تحریرالشام جهت چنین عملیاتی ناقض همکاریهای روسیه و ترکیه در شمال سوریه است ضمن اینکه روابط ترکیه با جولانی نیز نوسانی است و دولت نجات و تحریرالشام بنوعی رقیب ارتش‌ملی و دولت موقت سوریه(نزدیک به ترکیه) میباشد ولی بهرحال ترکیه مهمترین متحد جولانی محسوب میشود. ولی تعارضات اسراییل با دولت سوریه را نمیتوان از این جنس دانست. اختلافات سوریه و اسراییل نسبت به جبهه مقاومت و مسئله جولان معنا می‌یابد. البته در نزاع تحریرالشام با گروههای کُردی، اسراییل با YPG همسویی بیشتری دارد. حمایت از مسئله کردستان در طول یک قرن اخیر سیاست اصولی اسراییل بوده‌است از سیاست پیرامونی بن‌گورین و روابط خانوادگی بارزانی با اسراییل تا استوری‌های اینستاگرام امروز فرزند نتانیاهو در حمایت از تشکیل کردستان بزرگ در همین راستا معنا می‌یابد؛ چیزی که دولت ترکیه مهمترین معارض آن است. بنابراین هم‌کاسه کردن اردوغان و نتانیاهو در تعارض با اسد دارای پیشفرضی غیردقیق است. ✅@Seidnima70‌‌
عقب‌نشینی این چنینی ایران از عمق راهبردی غرب آسیا یعنی سوریه به نظر میرسد که در راستای "توافق جدید"ی است که پیش‌زمینه‌های آن در حال انجام میباشد. بخشی از این "توافق جدید" در یادداشت اخیر جواد ظریف در مجله فارن افرز به آن اشاره شد. به نظر میرسد که این توافق در راستای تغییر خط‌مشی کلان در جمهوری اسلامی در ماههای گذشته است. پیشتر حسن روحانی در مورد موانع توافق در دولت نخست ترامپ گفته‌ بود که مانع اصلی توافق با امریکا در آن دوران پرونده سوریه بود. حال بنظر میرسد آنچه که در این ساعات در حال رخ دادن است در راستای توافق با تیم ترامپ باشد؛ در پیش گرفتن خط‌مشی سیاست خارجی که چیزی شبیه به دکترین سیناترا در دوره گورباچف است. در آن برهه نیز شوروی در راستای تضمین ناتو برای عدم ورود به شرق، دکترین سیناترا و رها کردن بلوک شرق را عملیاتی کرد که از نخستین پیامدهای آن فروپاشی دیوار برلین بود. بنظر میرسد مکمل دکترین سیناترا در داخل چه بسا تصویب FATF در مجمع تشخیص باشد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
با فروپاشی دولت بشار اسد، محتمل‌ترین سناریو تبدیل سوریه به یوگسلاوی خاورمیانه است. بدیل نظام کنونی در سوریه مجموعه نچسبی از مخالفین هستند که در طول ۱۵ سال گذشته با وجود داشتن دشمن مشترک(حزب بعث) هر هفته انشعاب و جبهه جدیدی از آنان ساخته و پرداخته شده‌است. حال در وضع دسترسی به قدرت این شکافها بیش از پیش عیان خواهد شد؛ زیرا در صورت سقوط بشار اسد هیچ یک از گروهها دست بالاتر را در تحولات نخواهند داشت و چه بسا تا سالها درگیریهای خونینی بین کردها، تحریرالشام، ارتش آزاد، بقایای حزب بعث و در سطح پایینتر بین شاخه‌های درونی این ائتلافها شکل بگیرد که ثمره آن متلاشی شدن تمامیت ارضی سوریه است. در آن صورت دیگ پرفشار سوریه پس از ترکیدن محتویات خود را بر روی کشورهای منطقه خواهد ریخت و کشورهای دیگر هم از تحولات آن تاثیر خواهند گرفت. تحریرالشام اگر چه طالبان را الگوی خود میداند ولی جامعه قبیله‌ای افغانستان و نقش طالبان بعنوان نماد پشتونوالی سیاسی از پایان قرن ۱۹ تاکنون بسیار متفاوت از جامعه چندپاره سوریه است که تلفیق ناهمگون قومیتها و فرهنگ فرانکوفون میباشد. تنها الگوی وحدت سوریه، ناسیونالیسم مهاجم عربی است که از "سلطان الاطرش" دروزی در دهه ۱۹۲۰ تا "ادیب شیشکلی" کُردتبار در دهه ۱۹۵۰ و حافظ اسد علوی ذیل آن رفتار سیاسی خود را سامان دادند. ناسیونالیسم مهاجم اگر نتواند دشمن بزرگی برای خود تعریف کند دچار تضادهای درونی میشود. تمایل تاریخی سوریه برای اثرگذاری بر تحولات سیاسی لبنان از این منظر قابل بحث است. نقش سوریه و ارتش در حفظ انسجام آن را میتوان با نقش ارتش پاکستان در همگون کردن چند اقلیت پنجابی، سندی، بلوچ، پشتون و ... با ساختار نظامی مقایسه کرد. قطعا محتمل‌ترین سناریو چنانچه در بالا گفته شد؛ فروپاشی تمامیت ارضی سوریه و بالکانیزه شدن آن بعد از جنگ داخلی خواهد بود. وضعیتی که کمابیش در دوران قیمومیت فرانسه در سوریه وجود داشت و اقوام مختلف همچون دروزیان و علویان پس از ۱۹۲۰ دارای خودمختاری در سرزمین تحت قیمومیت فرانسه بودند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
وقایع محتمل کوتاه‌مدت پس از سقوط دولت بشار اسد در سوریه: ۱- آغاز نزاع ترکی-عربی در سوریه. پیروزی مسلحین نزدیک به ترکیه در سرزمینی که از پایه‌های ناسیونالیسم عرب بود به همراه کاهش نقش ایران در منطقه باعث رقابتهای بیش از پیش اعراب و ترکیه در آغاز عصر ترامپ خواهد شد و البته این شکاف میتواند فضای تنفسی برای ایران در منطقه باز کند. ۲- تضعیف شدید نقش منطقه‌ای ایران که باعث خواهد شد اسراییل بدون اهرم فشار بتواند با باقی‌مانده متحدین ایران تسویه حساب کند. آنچه که از گفتارهای مارک روبیو و یا یسراییل کاتص قابل فهم است؛ حتی رسیدن شدت تعارض به سطح حمله به تاسیسات اتمی ایران یک امر غیرمحتمل نخواهد بود. ۳- اسراییل دارای دو متحد مهم در شمال و جنوب سوریه است. دروزیها در جنوب و کردهای YPG در شمال. متصل کردن این دو از طریق راهگذر التنف در امتداد مرزی سوریه با عراق و اردن یک سناریوی رویایی برای نتانیاهو خواهد بود. کشورهای عربی همچون امارات از ایجاد این محیط حائل جهت حفاظت از راهگذر هندوعربی(IMEC) استقبال خواهند کرد. ۴- با توجه به بازتولید عنوان سیاسی مقتدی صدر ذیل "جریان ملی شیعی" و همینطور احتمال تشکیل "چارچوب هماهنگی سنی"  حتی ممکن است شاهد بازگشت صدر به مرحله  اعتراضات خیابانی علیه احزاب قدیمی شیعی همچون مقطع ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ باشیم. ۵- چالش کردی-ترکی که از حمله به مرکز هوافضای ترکیه در ماه گذشته تشدید شد و حال با سقوط بشار اسد تداوم یافت؛ ممکن است به تقابل بیشتر هسته‌های PKK، HDP و YPG با دولت ترکیه بیانجامد. در این میان بازیگران منطقه‌ای هم ممکن است تقویت گروههای کُرد را برای تسویه حساب با اردوغان برگزینند. البته این نزاع از مدتها پیش آغاز شده‌است و در روزهای آتی نیز بیشتر خواهد شد. ۶- پیشتر در یادداشتی در این کانال گفته شد(+) که پیروزی ترامپ، روسیه را از ایران دورتر خواهد کرد. به‌نظر میرسد که آنچه در هفته‌های گذشته در مورد آتش‌بس لبنان و سقوط بشار اسد اتفاق افتاد آغاز این شکاف باشد. نزدیک شدن روسیه به امارات در پرونده یمن بسیار محتمل خواهد بود. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
بعد از قطعنامه ۵۹۸ و تضعیف شبکه منطقه‌ای ایران با کنار رفتن علی اکبر محتشمی‌پور، ایران وارد همکاری با عربستان در مورد سیاست‌های اعمالی در غرب آسیا شد. دکترین ام‌القرا ایران را به عربستان نزدیک کرد و در عوض بازی آسیای میانه و قفقاز از طریق توسعه سازمان اکو به ایران داده شد؛ در این سالها ترکمنستان در دوره صفرمراد نیازوف مهمترین متحد راهبردی ایران محسوب میشد. ایران در طول این سالها سیاستی غیرهماهنگ با عربستان در حوزه آسیای غربی نداشت ولی از سال ۲۰۰۰ با مرگ حافظ اسد نخستین نمودهای رقابت ایران و عربستان در منطقه غرب آسیا پدید آمد. فرآیندی که با ترور رفیق حریری، به قدرت رسیدن نوری المالکی در عراق و ... تسری پیدا کرد. به قدرت رسیدن بشار اسد که پس از مرگ برادرش، به مقام ریاست جمهوری رسید بسیار حائز اهمیت بود. تیم رفعت اسد که همسو با عربستان بود؛ در دهه ۱۹۹۰ بسیار تضعیف شد. آخرین ضربه به شبکه رفعت اسد، تعارضات امنیتی در شهر لاذقیه در سال ۱۹۹۹ بود که شبکه او را بالکل از بین برد. حال بشار اسدی به قدرت رسیده بود که با شبکه قدیمیهای حزب بعث روابط خوبی نداشت و حتی برخی از آنان همچون عبدالحلیم خدام در خارج از کشور به تشکیل اپوزیسیون ضدبشار دست زدند؛ رفعت اسد نیز با رهبری کارزاری برای حمله امریکای بوش به سوریه میکوشید که در نقش احمد چلبی سوری ظاهر شود. حال بشار اسد باید این خلا امنیتی را با نزدیکی به حزب‌الله لبنان و ایران جبران میکرد و مهمترین فردی که در این زمینه بخوبی او را توجیه میکرد، حسین شیخ‌السلام دیپلماتی بود که حدود دو دهه راهبردگذار اصلی سیاست خارجی ایران در آسیای غربی محسوب میشد. تشکیل و تقویت حزب‌الله لبنان از دل سازمان امل و بقایای جنبش فتح در لبنان، نزدیک شدن حماس به سوریه در پایان دهه ۱۹۹۰ و اتصال بشار اسد به ایران و حزب‌الله بخش مهمی از آن بر دوش حسین شیخ‌الاسلام بود. شاید بتوان نقش او را همچون نقش "میخاییل بوگدانف" معاون سرگئی لاوروف در تدوین سیاستهای روسیه در آسیای غربی قلمداد کرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
فرق اساسی میان بعث سوریه و بعث عراق مرحله تکوین آنها بود. بعث عراق تعارض اصلی خود را با عبدالکریم قاسم، کمونیستها و کردهای بارزانی تعریف میکرد که این ریشه در تعارضات بین قاسم و بعثی‌ها در پایان دهه ۱۹۵۰ داشت که اوج آن در صف‌بندی‌ها در پی کودتای نافرجام "عبدالوهاب شواف" تحقق یافت. در آن کودتا بعثی‌ها خود را همپیمان اخوانیست‌های عراق و حتی حوزه علمیه نجف تعریف میکردند؛ بعدها هم لااقل تا دوران ژنرال عارف روابط خوبی بین نجف و بغداد برقرار بود. علاوه براین صدام در دهه ۱۹۹۰ ذیل برنامه رستگاری به اخوانیسم نزدیک شد و حتی بعدها داعش هم از دل حزب بعث عراق بیرون آمد. بالعکس آنچه در عراق رخ میداد؛ بعث سوری و بویژه شبکه افسران علوی که از دوران قیمومیت فرانسه بر شامات قدرت داشتند، خود را بعنوان یک نیروی سکولار و دوستدار ارزشهای فرانکوفون در برابر اخوانی‌ها و جریان نوگرای دینی تعریف میکرد و حال تعارضات فرقه‌ای نیز باعث میشد تا شکاف بعثی-سلفی شدیدتر باشد. ماجرای سلفیگری جهادی در سوریه که امروز ابومحمد جولانی رسیده‌است چه بسا در چند دهه پیش و تعالیم انجمن الغراعه و سپس تعالیم شیخ ناصرالدین البانی در دمشق ریشه داشت. با مهاجرت البانی از سوریه به اردن تعارض اساسی بین دو شاخه اخوان‌المسلمین در سوریه شکل گرفت: شاخه حلب که تحت تاثیر تصوف آناتولی و حتی آرای چپ اسلامی مصطفی السباعی بود و شاخه حما که به سلفیت نزدیک شده بود. از دهه ۱۹۶۰ و پس از کودتای حزب بعث، سلفیت حما بوسیله گروه "طلیعه المقاتله" که شاخه شبه‌نظامی اخوانیستهای این شهر بودند رشد یافت. مرد اول سلفیگری در حما، شیخ مروان حدید بود که با جدا شدن از حزب سوسیالیست سوریه و پس از بازگشت از مصر تحت تاثیر آرای سیدقطب قرار گرفت و به سلفیت جهادی در پایان دهه ۱۹۶۰ رسید. شهر حما تا دهه ۱۹۸۰ با توجه به پایگاه اصلی اخوان‌المسلمین و نیز حمایتهای عراق از آنان کانون ناآرامیها بود که سرانجام به اعتراضات بزرگ در این شهر در سال ۱۹۸۲ منجر شد. در طول تمام این سالها بعث سوریه با اخوانیسم و سلفیت تباین ذاتی داشت. حتی تحولات دهه ۱۹۹۰ و بازگشت مجاهدین از افغانستان هم باعث رشد سلفیت در سوریه نشد. در دهه ۱۹۹۰ دولت با توسعه اسلام متصوف بوسیله مفتی اعظم سوریه "شیخ احمد کفتارو" ‌که ۴۰ سال در این منصب بود سعی کرد تا سوریه از فضای سلفیت دور باشد؛ تا جاییکه ابومصعب سوری بعنوان یکی از مهمترین نظریه‌پردازان جهاد معاصر و مشاور بن‌لادن نیز در دهه ۱۹۹۰ راهی به سوریه نیافت و اقامت در اروپا را ترجیح داد. ولی در دهه ۲۰۰۰ یک عامل باعث شد تا دولت سوریه به توسعه سلفیت دست بزند و آن حمله امریکا به عراق و ترس بشار اسد از تکرار این غائله در سوریه بود؛ در نتیجه از بهار ۲۰۰۳ "احمد کفتارو" و "سعید رمضان البوطی" خطبای نزدیک به دولت، از جهاد در عراق حمایت کردند و این خطی بود که دستگاه امنیتی سوریه هم به آن علاقه داشت بسیاری از نیروهای جهادی که عمدتا تونسی بودند از طریق خاک سوریه به عراق گسیل شدند و بعدها جریان انصارالشریعه بعنوان شاخه القاعده در تونس را تاسیس کردند. از جمله این افراد حسن‌البریک و ابواسامه التونسی بودند. در گذر از این، ارتباط بعث سوریه و سلفیها تا آنجا پیش رفت که حتی بعدها عده‌ای در ابتدای بهار عربی بشار را متهم کردند که با آزادی تاکتیکی برخی از سلفیست‌ها از زندان صیدنایا در پی ایجاد انشقاق در صف معارضین سوری بوده‌است. ✅@Seidnima70