eitaa logo
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
216 دنبال‌کننده
101 عکس
6 ویدیو
0 فایل
حوزه مطالعه: ۱-سیاست بین‌الملل و مطالعات غرب آسیا ۲-تاریخ تحولات و جامعه‌شناسی سیاسی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
سفرهای کم‌سابقه ولادیمیر پوتین به کشورهای شرقی همچون کره‌شمالی و مغولستان و نیز همراهی جدی مسکو با اتحادیه عرب و دالان زنگزور محصول شکست پروژه ۳۰۰ ساله روسیه برای نزدیکی به اروپاست. سیاست نزدیکی که از زمان پطرکبیر و بازتولید نمادهای آلمانی در روسیه از معماری تا فرهنگ عمومی تحقق یافت. در طول ۳۰۰ سال گذشته روسیه منبع محافظه‌کاری در برابر تحولات روبه‌رشد اروپا بوده‌است. نزاع میان الکساندر اول و ناپلئون در ابتدای قرن۱۹، به معنی ایستادگی روسیه در برابر موج رمانتیسیسم در اروپا بود. یک قرن بعد ایستادگی استالین مقابل حرکت هیتلر و موج توتالیتاریسم در اروپا نیز از همین جهت معنا میشد. چنانچه تنازع امروز روسیه پوتین و اروپای کنونی نیز از همین منظر قابل فهم است. پوتین و مدودف با وجود اختلافات با غرب پس از یک دهه ایستادن پشت در بسته ناتو، از سال ۲۰۱۲ و تنش‌های امنیتی شرق اروپا به تدریج به الگوی پریماکوف و اوراسیاگرایی نزدیک شدند. روسیه پوتین امروز دیوار محافظه‌کاری در برابر ارزش‌های فرهنگی اروپای پست‌مدرن، رژه پراید و تحولات فرهنگی فوق میباشد. ناکامی پوتین در پیوستن به دنیای ناتو را میتوان با ناکامی اردوغان پشت دیوارهای اتحادیه اروپا مقایسه کرد. اروپا که سه دهه پیش در برابر کشتار مسلمانان بوسنی سکوت کرد، بدلیل بایسته‌های هویتی از عهد شارلمان، از ورود ترکیه به داخل اروپا جلوگیری میکند به همان نسبت با غربی خوانده شدن روسیه با انبوهی از اقوام یاکوتی، اسکیمو و جمهوریهای مسلمان که از دید انسان اروپایی بدوی خوانده میشوند، به داخل نظام امنیتی غرب معارض است. ✅@Seidnima70
۱۷شهریور از مهمترین وقایع رخ داده در عصر پهلوی دوم بود. حادثه‌ای که باعث شد تا تاریخ روی دور تند برای سقوط پهلوی بیفتد. بنیان این اعتراضات را باید تعارض بخش مذهبی و شاه دانست. شاه که از خرداد ۴۲ از قاموس یک شاه محافظه‌کار به یک شاه ترقی‌خواه تغیبر موضع داده‌بود حال روابط خود با مذهبیون را در بدترین وجه میدید. سیاست نزدیکی به روحانیت سنتی مثل مرحوم میلانی یا آ.خویی نتوانست انتظارات لایه مذهبی را برآورده کند. تا جایی که آ.شریعتمداری نیز که دارای مواضع زیگزاگی با دربار بود پس از ۱۷ شهریور روی دور مخالف با شاه افتاد. این درحالی بود که امام خمینی با جمله "شاه باید برود" رادیکال‌ترین خواست را در برابر پهلوی داشت. ۱۷شهریور عملا پایان گفتگوی شاه با مذهبیون بود. سیاست همسویی با روحانیت که با سفر شاه به مشهد در تیرماه ۵۷ آغاز شده بود. در شهریور ۵۷ به شکست انجامید و در آبان ۵۷ دولت شریف‌امامی که پروژه‌اش آشتی‌ملی بود سقوط کرد. در نهایت تیمسار ازهاری نیز که با وجود شغل نظامی روابط خوبی با روحانیت داشت هم ناتوان از بهبود رابطه بود.   ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در باب تحلیل مناظره دیروز هریس و ترامپ آنچه پیداست، هریس توانست کارزار انتخاباتی خود را در نخستین چالش جدی با ترامپ ارتقا بخشد. در این مناظره هریس فراتر از انتظار ظاهر شد و با وجود تعلق به دولت مستقر در یک موضع پرسشگر نسبت به ترامپ خود را قرار داد؛ موضعی که ترامپ ذیل آن در زمین هریس بازی کرد و از اینرو وی در اکثر نظرسنجی‌ها شکست خورده مناظره دیروز بود. در موضع سیاست‌خارجی که نقطه قوت ترامپ نسبت به هریس بود؛ ترامپ باز هم در موضع پاسخگو قرار گرفت. بکار بردن عبارت کلی "در صورت انتخاب هریس اسراییل تا دو سال بعد از بین خواهد رفت" در برابر موضع هریس در حمایت از آتش‌بس در غزه بسیار ضعیفتر بود. اشتباه ترامپ در استفاده از کلمه "عبدل" برای رهبر طالبان در برابر واکنش قوی‌ترحمایت هریس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و انتقاد از راه دادن سران طالبان به کمپ دیوید موضع چندان قدرتمندی نبود. حتی در مورد سیاست امریکا در جنگ اوکراین هم برخلاف مناظره نخست که ترامپ از کمک ۲۰۰ میلیاردی بایدن به زلینسکی انتقاد کرد؛ اینبار هریس با یک فرار رو به‌جلو ایجاد ائتلاف شامل ۵۰‌ کشور در حمایت از زلینسکی را دستاورد خود خواند و در عوض ترامپ از دست پایین لزوم میانجیگری امریکا در بحران اوکراین را مطرح کرد. تنها موضع قوی ترامپ در این مناظره، مسئله مهاجران بود. با بکار بردن عبارت "ما مردمی در حال سقوط هستیم" وی از خطر مهاجرینی گفت که حتی توان انگلیسی صحبت کردن را هم ندارند. در مقابل هریس ترامپ را متهم به جداسازی نژادی کرد که پاسخ قدرتمندی به عبارات ترامپ نبود. مباحثی نظیر حق سقط جنین و مخالفت ترامپ با آن، چیزی بود که قابلیت رای‌آوری برای هریس را داراست و هریس ذیل "حق زن بر بدنش" آن را به یک امر رای‌آور تبدیل کرد. در موضع حق حمل سلاح و بهداشت عمومی هم در پس بحرانهای اقتصادی نظرات هریس طبعا محبوبیت بیشتری از ایده‌های ترامپ دارد. از همین رو باید هریس را پیروز مناظره دیروز قلمداد کرد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در چند روز گذشته شاهد دو ضربه امنیتی مهم از سوی اسراییل به حزب‌الله بوده‌ایم. نخست حمله هلی‌برن به مرکز موشکی "مصیاف" در خاک سوریه که از سال ۲۰۱۸ برای ممانعت از حمله هوایی اسراییل در دل کوه بنا شده‌است و دوم "انفجار پیجر نیروهای حزب‌الله" که در مورد مصدومان این حادثه آمار متعددی وجود دارد. آنچه پیداست واکنش اسراییل در برابر ایجاد منطقه حائل در شمال سرزمینهای اشغالی، ضربات امنیتی سخت بدون امکان تبدیل به جنگ تمام عیار بوده‌است. در واقع اسراییل بدین وسیله قصد داشته تا ذهنیت بهینه بودن حملات فرسایشی با پرهیز از جنگ تمام‌عیار(راهبرد حزب‌الله) که نیروی کلاسیک نظامی را در درازمدت عاجز میسازد را با ضرب‌شصت‌های امنیتی در ذهن رهبران حزب‌الله تغییر دهد. در واقع هر دو طرف از جنگ تمام‌عیار دوری میکنند. اسراییل بدلیل تضادهای درونی و حل نشده ماندن بحران غزه و حزب‌الله هم بدلیل اینکه وارد کردن کلیت لبنان به جنگ تمام‌عیار را نقطه ضعفی در برابر رقبای سیاسی خود در داخل میبیند. ترور "حبیب معتوق" فرمانده یگان رضوان و "فواد شُکر" مرد دوم حزب‌الله در تابستان امسال شدیدترین ضربات امنیتی بود که میتوانست بازی را به سمت جنگ تمام‌عیار ببرد ولی مجددا هر دو طرف تاکید بر "ضربات کنترل‌شده" داشتتد. در این دو ضربه امنیتی اخیر اسراییل یعنی "مصیاف" و "پیجر" بیش از آنکه در جهت سوق دادن لبنان به جنگ تمام‌عیار باشد در جهت این است که اسراییل با رو کردن تک‌های امنیتی در حال هشدار از ورود حزب‌الله به جنگ تمام‌عیار است. نمایش قدرت امنیتی که دارای این پیام باشد که "ما تنها با یک ولتاژ قوی در دستگاه پیجر میتوانیم چند صد نیروی آماده‌باش را از خدمت خارج کنیم" نه یک "تله‌تنش" بلکه یک "هشدار به افزایش تنش" است. برخلاف اخبار متعددی که هر هفته در یکسال اخیر از نزاعهای دامنه‌دار نتانیاهو و گالانت برای حمله به جنوب لبنان گفته شده‌است. اسراییل بویژه در زمان بایدن آن هم در دوره‌ای که هنوز از حل تنش با نوار غزه باز مانده است به دنبال گشودن جبهه جدیدی از نبرد در شمال نیست. در چنین فضایی خطای ادراکی در دستگاه سیاست خارجی ایران "تله‌تنش" را در مورد رفتارهای کنونی اسراییل مطرح میسازد. این دکترین مدام تاکید دارد تا با عدم پاسخ به اسراییل باید از ورود به تله‌تنش خودداری کرد. درحالیکه ضرب‌شصتهای امنیتی اسراییل بیشتر از جنس "هشدار به افزایش تنش" است نه "تله‌تنش". ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
با نزدیک شدن به سالگرد هفتم اکتبر مهمترین پرسشی که میتوان در این میان مطرح کرد این است که دستاورد فلسطینیان از این حمله چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش حتی بدون نظر به برخی از نظرسنجیهای فلسطینی که نشان از همراهی جامعه فلسطین با هفتم اکتبر حتی تا حال حاضر است ولی میتوان در یک فضای بیطرف یک برآورد هزینه-فایده از حادثه هفتم اکتبر ارائه کرد. هفتم اکتبر بی‌شک قویترین ضربه‌ای بود که از تاریخ پدید آمدن اسراییل تاکنون به این رژیم وارد آمده‌است. اخباری مبنی بر کشته شدن بیش از ۱۱۰۰ اسراییلی اعم از نظامی و غیرنظامی در زمان حمله مخابره شد؛ در پس این حمله اسراییل در طول یک هجوم چندماهه حملات همه جانبه‌ای به سرزمین کوچک غزه انجام داد. هدف اسراییل ریشه‌کن کردن حماس و آزادسازی گروگانها بود. در حال حاضر اسراییل با وجود آمار ۴۰ هزارکشته، حمله به مدارس، اردوگاهها و بیمارستانها با قاعده النصربالرعب آن هم در بی‌تفاوتی نسبی جامعه جهانی دست به یک جنایت خونبار زد. جنایتی که چه بسا در دوران پس از جنگ دوم جهانی بیسابقه بود. در یک تحلیل هزینه-فایده معتقدم که حرکت هفتم اکتبر با وجود جنایات چندماهه اسراییل یک ضرورت برای تشکیل دولت فلسطینی بود. امروزه همگان بر لزوم تشکیل یک دولت فلسطینی توافق دارند. بلحاظ حقوقی چهار شرط تشکیل دهنده دولت عبارتند از جمعیت، وسعت، حاکمیت و حکومت. البته این اصول در جامعه‌جهانی کنونی زمانی تحقق می‌یابد که امر "شناسایی" وجود داشته باشد. همانطور که جامعه ملل پس از جنگ جهانی لزوم تشکیل کشور ارمنی را بدلیل تراژدی‌های تصفیه‌های نژادی قوم ارمنی و البته جلوگیری از تهاجمات ارامنه پذیرفت؛ حادثه هفتم اکتبر نیز واجد هر دو مسئله بود، از یک‌سو یک حمله موفق از سوی فلسطینیان بود و از سوی دیگر تراژدی بزرگ تصفیه نژادی نیز در پس آن رخ داد که از اینرو وضع فلسطینیان شبیه به وضع ارامنه در طول جنگ اول جهانی است. از اینرو معتقدم "محمود عباس" رییس تشکیلات خودگردان بیشترین سود را از هفتم اکتبر برد. جاییکه جامعه جهانی به این نتیجه رسید که تنها با شناسایی دولت فلسطین میتوان جلوی جنگ در منطقه را گرفت. روسیه، چین و اعراب که مشکلی با شناسایی دولت فلسطینی نداشتند بلکه امروز اروپا و حتی حزب دموکرات امریکا نیز روابط خوبی با آن دارد. درگذر از اینکه محمود عباس امروز با خیلی آسوده از روابط خود با امریکای بایدن و چه بسا هریس، بدنبال رایزنی با عربستان، ترکیه و روسیه است و حتی خود را در صف عضویت در بریکس میبیند. این به معنی آنست که بخش نظامی حماس با وجود تحمل خسارات عملا پاسوز تشکیل دولت فلسطینی شد. امروز شناسایی دولت فلسطینی حتی در داخل اسراییل هم پذیرفته شده‌است. نه تنها بلوک چپ و لیبرال اسراییل و نه حتی جناح راست میانه و افرادی همچون لیبرمن بلکه رجال سیاسی اولتراراست همچون نفتالی بنت نیز از لزوم به رسمیت شناختن دولت فلسطینی سخن میگویند. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
روز دوشنبه شاهد سنگینترین حملات اسراییل به شهرهای لبنان بودیم. حمله به مناطقی چون بنت‌جبیل در جنوب لبنان با حدود ۲۰۰ کشته که عمده آن غیرنظامیان بودند در جهت تبدیل شمال لبنان به منطقه حائل بود؛ چیزی که در شمال اسراییل از ۱۰ ماه پیش آغاز شد و شاهد افزایش آوارگان شمالی به عمق اسراییل بودیم؛ با این تفاوت که اسراییل این پاسخ را با تلفات بالای غیرنظامیان انجام داد. برخلاف پرونده غزه بین امریکا و اسراییل در مورد پرونده لبنان حتی اختلافات حداقلی نیز وجود ندارد؛ چنانچه تیم نظامیان اسراییل برخلاف بخش سیاسی دولت نتانیاهو در طول ماههای اخیر، حزب‌الله را نسبت به پرونده حماس دارای اولویت می‌انگاشتند. اوج نقطه زنی اسراییل در ترور رهبران ارشد حزب‌الله نشان از همسویی امنیتی قدرتمند بین اسرایبل و امریکا در مورد لبنان دارد. ضمن اینکه بدلیل ساختار جغرافیایی خاک جنوب لبنان، حزب‌الله با وجود داشتن تونل‌های گسترده فاقد مزیت تونلهای متراکم حماس است.  در حال حاضر شاهد ضعیفترین برخورد در سطح دولت ایران با بحران حزب‌الله هستیم. پرونده لبنان عملا به اولویت دست چندم در دستگاه دیپلماسی ایران تبدیل شده‌است و آخرین نمود آن پیام ضعیف رییس‌جمهور در نیویورک در قبال بحران لبنان بود. از سوی دیگر راهبرد جنگ کم‌شدت در بیروت و صبر راهبردی در تهران همانطور که در ماههای پایانی جنگ ایران و عراق به خسارات گسترده انجامید، در صحنه لبنان نیز خسارات زیادی را بر حزب‌الله وارد کرده است. معادله تل‌آویو در برابر ضاحیه نیز عملا تحقق نیافته و خط قرمزهای یکسال پیش حزب‌الله نیز بیش از پیش در حال تحلیل رفتن است. این درحالیست که کشورهای عربی نیز برخلاف واکنشهای حداقلی در جنگ غزه، در مورد تنازع با حزب‌الله کمترین واکنشی از خود نشان نمیدهند و چه بسا از آسیب سنگین به قویترین بازوی خارجی ایران نیز خرسند باشند. سرجمع همه این تحولات شکل‌گیری خطرناکترین موازنه علیه حزب‌الله است. همسویی قدرتمند امریکا با اسراییل، خرسندی نسبی اعراب از تضعیف حزب‌الله، ملاحظات امنیتی دمشق در حال حاضر و نیز پیام ضعف در تهران بویژه در دولت جدید باعث پیچیده شدن بحران میگردد. ✅@Seidnima70
رادیو مفسر// سیدنیما موسوی
در روزهای گذشته انتشار اعلامیه جنگ از سوی حزب‌الله لبنان نقطه مقابل چیزی بود که در تهران تحت عنوان تحلیل "تله‌تنش" جاافتاده است. حزب‌الله عملا به استقبال جنگ تمام عیار با اسراییل رفت. این درحالیست که اسراییل عملیات خود در لبنان را با عنوان عملیات ویژه توجیه میکند. مجموعه عملیاتهایی همچون هلی‌برن در مصیاف، انفجار پیجرها و بیسیم‌های تاکی‌واکی، ترور فرماندهان با رصد اطلاعاتی همه در رسته عملیاتهای ویژه جای میگیرد. اقدام حزب‌الله در تعریف نزاع بعنوان جنگ تمام‌عیار، پیشدستی در چیزی است که اسراییل میلی ندارد که وارد آن شود. برآورد هزینه جنگ غزه طبق روایت بانک مرکزی اسراییل حدود ۶۰ میلیارد دلار و در روایت غیررسمی ۱۰۰میلیارد دلار بوده‌است بدون اینکه اهداف اسراییل یعنی نابودی حماس و آزادسازی گروگانها تحقق پیدا کند. نزاع با حزب‌الله در قاموس یک جنگ تمام‌عیار عملا به معنی جنگ چندساله است و چیزی نیست که اسراییل توان آن را داشته باشد. بنابراین ترجیح اسراییل ادامه عملیات ویژه بدون ورود به جنگ تمام‌عیار است چنانچه حتی احتمال ترور سیدحسن نصرالله در یک عملیات ویژه نیز وجود دارد. نباید فراموش کرد علیرغم ضربات مهم اسراییل به حزب‌الله، حزب‌الله مهمترین بازیگر غیردولتی در جهان است. ظرفیت حدود ۵۰هزار نفری حزب‌الله لبنان به غیر از همراهی همپیمانان ایرانی، یمنی، عراقی و سوری، ظرفیت موشکی بسیار زیاد، پدافند حزب‌الله و... در کنار همبستگی بیشتر جامعه لبنان با توجه به حمایت تلویحی حتی شخصیتهای سیاسی جناح ۱۴مارس همچون حریری از موضع حزب‌الله از این جهت است. از سوی دیگر ذخایر ۱۵۰هزار موشک حزب‌الله ذخایر مهمی است که کسر کیفی اندکی از آن مورد استفاده قرار گرفته‌است. چنانچه موشکهای استفاده شده حزب‌الله تاکنون از کلاس فادی بوده‌است که بدلیل برخورد عمودی قابلیت بیشتری در عبور از گنبد آهنین دارد. آنچه پیداست حزب‌الله حتی ذخایر بالستیک خود را نیز استفاده نکرده‌است و امروز برای نخستین بار از موشک بالستیک قادر۱ برای ضربه به تل‌آویو استفاده شد. اما بلحاظ موازنه سیاسی کار حزب‌الله سخت‌تر از سال ۲۰۰۶ است. در سال ۲۰۰۶ تعارض روسیه و اسراییل بر سر گرجستان باعث شده بود تا پوتین از طریق اسد نقش مهمی در تجهیز حزب‌الله داشته باشد. علاوه بر این حمایت سوریه و ایران نیز بسیار محکم‌تر از امروز بود. حمایت اطلاعاتی از سوی امریکا به این شکل نبود و جهان عرب نیز همسویی بیشتری با حزب‌الله داشت که این نشان دهنده کار سخت‌تر حزب‌الله با توجه به موازنه‌های سیاسی در منطقه نسبت به سال ۲۰۰۶ است. ✅@Seidnima70