﷽
⭕️. نقل میکنند یکوقت مرحوم آیة الله سید حسن مدرّس به یکی از کشورها، ظاهراً ترکیه رفته بود و اسناد مملکت را با خود برده بود. اسناد را در یکی از لُنگ های حمام ریخته بود. وقتی رسید، لُنگ را از زیر عبایش در آورد و باز کرد و اسناد را یکی یکی بیرون آورد. تعجب کردند و گفتند: «آقا سند را در لُنگ حمام میآورید!؟» گفت: «شما سند میخواهید، سند هم این است؛ اگر چرم میخواهید بدهم چند تا گوسفند برایتان بیاورند!» این آدم، آدم حُرّ است!
🔹به او گفتند: «چرا این قدر شجاع هستی؟! چرا هر حرفی را میزنی؟! چرا از رضا شاه و امثال ذلک نمیترسی؟!» با همان لسان اصفهانی گفت: «پول ندارم که ترسی داشته باشم دزد بیاید و ببرد. بعد هم یک شکم دارم که با ماست و نان، سیر میشود. مرگ و حیات هم به دست خدا است!»
🔹آن مدرّس با آن وضع به درد ملّت میخورد! حال متوجّه شدید! میبینید تفاوت از کجا است تا به کجا! آن مدرّس به درد ملّت میخورد و آن مدرّس رفتنش به مجلس برای خدا بود و آن مدرّس، کارش برای رضای خدا بود و خلوص او و سایر کارهایی که انجام میداد، میتوان گفت که برای خدا است!
🎙. حضرت آیة الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. جلسات پرسش و پاسخ، جلسه 5
#آزادگی #حریت #خدمت_به_خلق #شجاعت #سید_حسن_مدرس رحمه الله
💟| @seire_elallah1 |☜کانال معرفتی
⭕️. مأمون با آن كَبكَبهاش در حال رد شدن از جایی بود. بچه ها همگی فرار کرده و کنار رفتند. امام جواد عليهالسّلام که کوچک بوده و نُه یا ده سال بیشتر نداشتند، سر جاى خودشان ايستادند.
🔹. مأمون تعجّب كرد. رفت و دوباره با همان کَبکَبه و «کور باش و کَر باشها» [که معمولاً هنگام رفت و آمد شاهان میگویند] برگشت. دوباره همهٔ بچه ها فرار کردند؛ ولی امام علیهالسلام سر جایش ایستاد.
🔹. مأمون پرسید: «چرا مثل بقيّهٔ بچّهها کنار نرفتى؟» حضرت فرمود: «من كارى نكرده بودم كه بترسم و کنار بروم!»
ببينيد! حضرت میفرماید: نه راه را بر تو بسته بودم، و نه كارى كرده بودم كه از عاقبتِ كارِ خود هراس داشته باشم.
🔹. امام جواد عليهالسّلام میخواهد شيعهاش در ارتباطاتِ خود اينگونه [محکم و استوار] باشد و به این قِسم عمل کند.
🎙. حضرت آیت الله سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. #شرح_حديث_عنوان_بصرى، مجلس ۴١، با ویرایش
#امام_جواد علیه السلام #تربیت_امام #صلابت #استقامت #شجاعت #شیعه #تشیع
💟| @seire_elallah1 |☜کانال معرفتی