#برای_من_باش 🔞
تو جمع خانماشون نشسته بودیم یهو دیدم دختر خاله هاش خواهرش و بردن بیرون ی مقدار مشکوکبود اهمیتی ندادم تا اینکه مادرشوهرش از بالای مجلس صدام کرد و با هر کلمه ی قدم نزدیکتر میشد
_که تو دختره پاپتی با اون ننه روانیت باعث میشی آبروی پسر من بره و غصه بخوره؟
_متوجه نمیشم
_میذاری ی هفته میری که چی و ثابت کنی؟ پسر من و خورد میکنی؟
تا خواستم حرفبزنم دیدم یکی از خاله هاش موهام و کشید و بقیه ه بلند شدن، کتکی اون روز خوردم که هرگز یادمنمیره
#رمان_هیجانی 😍💯🔞👇
https://eitaa.com/joinchat/3377201202Cc9a967820b
مادر شوهرش و خاله های شوهرش تنها گیرش میندازن😱😱😱