eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.4هزار دنبال‌کننده
43.5هزار عکس
10.9هزار ویدیو
179 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
❀•✿¸.•¸.•¸.•❀•✿¸.•¸.•¸.•❀•✿ مسلم با دو راهنمایی که اجیر کرده بود مدتی راه رفتند اما در شب راه را اشتباه رفته بودند به همین دلیل در طول روز سرگردان شدند.دو راهنما از شدت تشنگی و گرما بی حال شده و دیگر توان حرکت نداشتند. بنابراین به مسلم(ع) جهتی از بیابان را نشان دادند و گفتند:از این راه برو تا نجات پیدا کنی و به آبادی برسی.مسلم رفت و آنها ماندند تا از شدت تشنگی از دنیا رفتند.برای مسلم امکان نداشت تا آنها را با خود ببرد و اگر همراه آنها می ماند و نمی رفت،خود و همراهانش عاقبتی جز مرگ نداشتند.در آن شرایط مسلم باید برای حفظ جان بقیه می رفت تا آبی بیابد. مسلم و همراهانش به راه افتادند تا بالاخره راه را یافتند و خود را به آب رساندند و نجات پیدا کردند.او نامه ای برای امام حسین نوشت و ماجرای خود و دو راهنما را در آن نگاشت و از حضرت کسب تکلیف کرد. مسلم مردی از همان آبادی(مضیق) اجیر کرد و نامه را به دست او داد تا به امام که در مکه بود برساند.حضرت وقتی نامه را خواند در پاسخ مکتوب فرمود: "راه را ادامه بده تا به کوفه برسی و تأخیر و درنگ هم نکن" نامه حضرت به دست مسلم رسید،مسلم آن را قرائت کرد،بی درنگ به راه افتاد،در راه به رودخانه ای رسید.کمی استراحت کرد و دوباره راه را در پیش گرفت.مسلم در آن طرف به یک شکارچی برخورد که آهویی را با تیر زد و شکار کرد،مسلم آن را به فال نیک گرفت و به شکست دشمنانش تعبیر کرد. 📚اخبارالطوال،ص۲۳۲ 📚مقتل مقرم،ص۱۷۹_۱۸۹ @seiro_solook_ta_khoda
❀•✿¸.•¸.•¸.•❀•✿¸.•¸.•¸.•❀•✿ مسلم با دو راهنمایی که اجیر کرده بود مدتی راه رفتند اما در شب راه را اشتباه رفته بودند به همین دلیل در طول روز سرگردان شدند.دو راهنما از شدت تشنگی و گرما بی حال شده و دیگر توان حرکت نداشتند. بنابراین به مسلم(ع) جهتی از بیابان را نشان دادند و گفتند:از این راه برو تا نجات پیدا کنی و به آبادی برسی.مسلم رفت و آنها ماندند تا از شدت تشنگی از دنیا رفتند.برای مسلم امکان نداشت تا آنها را با خود ببرد و اگر همراه آنها می ماند و نمی رفت،خود و همراهانش عاقبتی جز مرگ نداشتند.در آن شرایط مسلم باید برای حفظ جان بقیه می رفت تا آبی بیابد. مسلم و همراهانش به راه افتادند تا بالاخره راه را یافتند و خود را به آب رساندند و نجات پیدا کردند.او نامه ای برای امام حسین نوشت و ماجرای خود و دو راهنما را در آن نگاشت و از حضرت کسب تکلیف کرد. مسلم مردی از همان آبادی(مضیق) اجیر کرد و نامه را به دست او داد تا به امام که در مکه بود برساند.حضرت وقتی نامه را خواند در پاسخ مکتوب فرمود: "راه را ادامه بده تا به کوفه برسی و تأخیر و درنگ هم نکن" نامه حضرت به دست مسلم رسید،مسلم آن را قرائت کرد،بی درنگ به راه افتاد،در راه به رودخانه ای رسید.کمی استراحت کرد و دوباره راه را در پیش گرفت.مسلم در آن طرف به یک شکارچی برخورد که آهویی را با تیر زد و شکار کرد،مسلم آن را به فال نیک گرفت و به شکست دشمنانش تعبیر کرد. 📚اخبارالطوال،ص232 📚مقتل مقرم،ص179_189 @seiro_solook_ta_khoda