🦋🦋🦋
#عشقپسرمذهبیبهدختریلوند
#کشمکشبینگناهعشق
نشسته بود سر سجاده و داشت دعا میخوند.
دلم میخواست شیطنت کنم، رفتم جلو و براش بوس فرستادم با دست.
با چشم های متعجب نگاهم کرد و گفت: دارم دعا میخونم ارغوان.
با لحن دلبرانهای گفتم: منو بیشتر دوست داری یا حوری های بهشت رو؟! من میخوام جهنمیت کنم که حوری موری گیرت نیاد حاجی.
دستی به ته ریشش کشید و گفت: لا الله الی لله شیطونی نکن ارغوان جان.
رفتم جلو و لبمو کنار گوشش گذاشتم: گناه که نیست محرمم، حلال حلال ازدواج کردیم مگه نه؟!
حاج آقا خیره شد تو چشم هامو من گفتم: خدا حوری شما رو جلو جلو داده...
این رمان جذابو از دست ندید😁🙈💋👇
http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d
🦋🦋🦋
#عشقپسرمذهبیبهدختریلوند
#کشمکشبینگناهعشق
نشسته بود سر سجاده و داشت دعا میخوند.
دلم میخواست شیطنت کنم، رفتم جلو و براش بوس فرستادم با دست.
با چشم های متعجب نگاهم کرد و گفت: دارم دعا میخونم ارغوان.
با لحن دلبرانهای گفتم: منو بیشتر دوست داری یا حوری های بهشت رو؟! من میخوام جهنمیت کنم که حوری موری گیرت نیاد حاجی.
دستی به ته ریشش کشید و گفت: لا الله الی لله شیطونی نکن ارغوان جان.
رفتم جلو و لبمو کنار گوشش گذاشتم: گناه که نیست محرمم، حلال حلال ازدواج کردیم مگه نه؟!
حاج آقا خیره شد تو چشم هامو من گفتم: خدا حوری شما رو جلو جلو داده...
این رمان جذابو از دست ندید😁🙈💋👇
http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d