هدایت شده از کتابستان هور
#مسیحاے_عشق 👇🏻🎀💙✨
انبوه ماشین هاے لوڪس خارجے ڪنار هم ردیف شده اند. با دست هایم خودم را بغل مےگیرم شاید ڪمے گرمم شود.ناگہان سنگینے و گرماے چیزے را روے شانہ هایم حسمےڪنم،یڪپالتوےمردانہ،روےشانہهایم....سریعبرمےگردم.پسرآقاےرادان،صاحبویلانگاهممےڪند:سلام...جواب میدهم:سلام...پالتویش را از روے شانہ ام برمےدارم وبہطرفشمےگیرمپالتوراپسمےزند:بپوشسرده.._ممنون.بگیریدش...پالتو را روے دستش مےاندازم و راه مےافتم. صداے نسبتا بلند و عصبانےاش از پشت سرم بلند مےشود.+وایسا!! جوابش را نمیدهم
..مےخواهم بروم ڪہ بازویم را مےگیرد،حس مےڪنم خون در رگ هایم منجمد مےشود:بہ من دست نزن🔞
#مسیحاے_عشق 👇🏻🎀💙✨
https://eitaa.com/joinchat/3280601104Cb69414721c