eitaa logo
بیرونیِ گروه سه‌کتاب
138 دنبال‌کننده
115 عکس
0 ویدیو
0 فایل
تعدادی دیوانه، دورهم جمع شده‌ایم و کتاب می‌خوانیم. (متأسفانه فعلا فرصت عضوگیری جدید گروه فراهم نیست.) تأسیس: اسفند۱۴۰۱
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان دان که مردم را به دل مردم خوانند. و دل از بشنودن و دیدن قوی و ضعیف گردد که تا بد و نیک نبیند و نشنود، شادی و غم نداند اندر این جهان. پس بباید دانست که چشم و گوش دیده‌بانان و جاسوسان دل‌اند که رسانند به دل آن که ببینند و بشنوند. و وی را آن به کار آید که ایشان به او رسانند. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄خطبه سوم @seletaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
خلاصه روایت اول سفرنامه: در این سفر نخست به شهر تلمسان رسیدم. در این شهر با دو سفیر که از طرف پادشاه افریقیه آمده بودند ملاقات کردم. یکی از آنان ابوعبدالله محمد‌بن عبدالله ابی بکر‌بن‌علی ... قاضی انکحه تونس و دیگری شیخ ابوعبدالله بن محمدبن حسین بن... زبیدی ملقب به زبیده از نیکمردان ساحل مهدیه بود.   این دو سفیر موقعی که من به تلمسان رسیدم آن شهر را ترک می‌گفتند. یکی از دوستان اشارت کرد که همراه آنان شوم لیکن من پس از استخاره سه روز برای انجام کارهای خود در آن شهر بماندم. و آنگاه بسرعت از پی آنان حرکت کردم و در شهر ملیانه به آنان رسیدم. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
و گذشته را به رنج توان یافت؛ به گشتن گرد جهان و رنج بر خویشتن نهادن و احوال و اخبار بازجستن یا کتب معتمد را مطالعه کردن و اخبار درست را از آن معلومِ خویش گردانیدن. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄خطبه سوم @seletaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
و مسافرِ به‌ سوی تو، مسافتش بسیار نزدیک است... تشییع خواهرمان، فردا ساعت ۱۰صبح در امامزاده حمیده‌خاتون خواهد بود... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اگر می‌تونید، بیاید لطفا...
در شهر ملیانه به دو سفیر رسیدم. این هنگام تابستان بود و هر دو را مرضی عارض شد. به ناچار ده روز در ملیانه توقف کردیم. و آخرسر هم که از شهر خارج گشتیم، بیماری قاضی شدت یافت. چنانکه ناگزیر بر سر آبی یه روز متوقف گشتیم. و روز چهارم اول روز قاصی وفات یافت. پسر قاصی و رفیق او زبیدی به ملیانه مراجعت کردند تا او را به خاک سپارند. من از آنان جدا شده و با جمعی از بازرگانان  تونسی به راه تود ادامه دادم و به اتفاق به شهر الجزایر رسیدیم. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
و این جهان گذرنده را خلود نیست و همه بر کاروانگاهیم و پس یکدیگر می‌رویم و هیچ‌کس را اینجا مقام نخواهد بود، چنان باید زیست که پس از مرگ دعای نیک کنند. 📚تاریخ_بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح علی‌اکبر فیاض @seketaab
ابن‌بطوطه در الجزایر منتظر شیخ زبیدی می‌ماند که با ابوطیب (پسر قاضی) از ملیانه باز گردند. با فرارسیدن او و پسر قاضی، از راه متیجهبه جبل الزان به سوی بجایه که سومین شهر بزرگ این نواحی بود رهسپار می‌شوند. ابن‌بطوطه در «بجایه» از ناامنی یاد می‌کند و می‌گوید: «از جمله بازرگانان تونسی که همراه ما آمده بود محمد حجر الذکر وفات یافته و یه هزار دینار به جای گذاشته بود. او ابن الحدیده نام از مردم الجزایر را به وصایت خود معین کرده بود تا آن پول را به وراث خود برساند، لیکن خبر به گوش امیر شهر رسید و او پول را از چنگ وی درآورد. و این نخستین بار بود که من شاهد ستم و بیدادگری عمال و مامورین الموحدین بودم.» 📚 سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨 نشر کارنامه
دل قوی دار. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄فساد کار آل سامان @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
وقتی به شهر بجایه رسیدیم گرفتار تب شدم. زبیدی معتقد بود من در بجایه بمانم تا حالم بهتر شود اما من نپذیرفتم و گفتم: " اگر من را مرگ فرا رسیده است چه بهتر که در راه خانه خدا بمیرم" 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
هنر بزرگ آن است که روزی خواهد بود جزا و مکافات را در آن جهان و داوری عادل که از این ستمکاران داد مظلومان بستاند. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄فساد کار آل سامان @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
روز عرفه از نخستین روز ذی‌حجه که فرا می‌رسد هر بامداد و شامگاه و در اوقات نماز طبل‌ها و دهل‌ها زده می‌شود و ابن علامت فرا رسیدن موسم حج است. این مراسم تا روزی که حجاج به عرفات می‌روند ادامه می‌یابد. ...روز نهم بعد از نماز صبح منی را ترک می‌گویند و از راه وادی محسر به عرفه می‌روند وادی محسر را بنابر سنت با هروله طی می‌کنند. این وادی حد میان مزدلفه و منی است. مزدلفه زمین وسبعی در میان دو کوه است که پیرامون آن آبدان‌ها و حوض‌ها ساخته‌اند و بنای آنها از آثار خیر زبیده دختر جعفر بن منصور زن هارون‌الرشید می‌باشد. از منی تا عرفه پنج میل و نیز از منی تا مکه همین مقدار راه است. عرفه به نام «جمع» و «مشعرالحرام» هم خوانده می‌شود. عرفات زمین وسیع پهناوری‌ست که کوه‌های زیاد در پیرامون آن واقع شده و منتهی الیه آن جبل‌الرحمه می‌باشد و وقوف در این محل و پیرامون آن است. علمین که حد بین حل و حرم می‌باشد به اندازه یک میل جلوتر از عرفات و بطن عرنه در نزدیکی علمین و کمی متمایل به سوی عرفه است. 📚سفرنامه ابن بطوطه 🖨نشر کارنامه @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
احتیاط باید کردن نویسندگان را در هر چه نویسند که از گفتار باز توان ایستاد و از نبشتن باز نتوان ایستاد و نبشته باز نتوان گردانید. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄گشادن ولایت خوارزم @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
زبیدی همسفر ابن بطوطه بعد از مشاهده حال بیمار او می‌گوید: حال که میخواهی با این حال به سوی مکه بروی، مرکبت و اضافه بارت را بفروش، من تو را اسب و چادری به عاریت می‌دهم تا سبکبار شوی، چه ما از ترس غارتگران عرب راه را به سرعت طی می‌کنیم. من پذیرفتم و این نخستین نمونه ای از الطاف الهی بود که در راه حجاز بر من رخ نمود. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
و جز به مراعات، کار راست نیاید 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄گشادن ولایت خوارزم @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
از بجایه به سمت قسنطینه (کنستانتین) رفتیم. در خارج شهر فرود آمدیم. در آن‌جا باران سختی در گرفت،چنانکه ناگزیر شبانه از چادرهای خود درآمده و به منازل محدوده پناهنده شدیم. فردا حاکم آن‌جا به دیدن‌مان آمد و چون لباس ‌های مرا دید، فرمان داد تا در خانه‌ی خودش بشویند. جامه احرام من کهنه بود، به جای آن یک طاقه احرام بعلبکی فرستاد که دو دینار طلا در پایینش پیچیده بود. و این اولین فتوحی بود که نصیب من شد. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
مرد باید که کار بداند کرد. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄گشادن ولایت خوارزم @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
اذن دخول روضه حضرت علی (ع) در رحله ابن بطوطه: " به فرمان شما ای امیرالمومنین این عبد ضعیف اذن میخواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن میفرمایید که وارد شود، وگرنه بازگردد و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد باری شما اهلیت، کرامت و اغماض را دارید" پست مناسبتی 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
عادت زمانه چنین است که هیچ‌چیز بر یک قاعده بنماند و تغییر به همه‌ی چیزها راه یابد. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄شکار شیر و همت و مروتش @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
آنها از قسنطینه به بونه رفتند و برخلاف بازرگانان دیگر که بخاطر خطرات توقع کردند، او و دو همراهش با وجود تب شدید ابن بطوطه به سختی راه افتادند. و به گفته خودش برای اینکه از اسب نیفتد با عمامه برزین خودش را به اسب بسته و لحظه ای پیاده نشده، و اینگونه تا تونس تاختند. عید فطر آن سال را در مصلی شهر تونس جشن گرفتند. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
هیچ‌چیز نیست که به خواندن نیرزد: که آخر هیچ حکایت از نکته‌ای که به کار آید خالی نباشد. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄بازگشت از سپاهان @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی