و این جهان گذرنده را خلود نیست و همه بر کاروانگاهیم و پس یکدیگر میرویم و هیچکس را اینجا مقام نخواهد بود، چنان باید زیست که پس از مرگ دعای نیک کنند.
📚تاریخ_بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح علیاکبر فیاض
#تاریخ_بیهقی
#سه_کتاب
#میثاق_رحمانی
@seketaab
ابنبطوطه در الجزایر منتظر شیخ زبیدی میماند که با ابوطیب (پسر قاضی) از ملیانه باز گردند. با فرارسیدن او و پسر قاضی، از راه متیجهبه جبل الزان به سوی بجایه که سومین شهر بزرگ این نواحی بود رهسپار میشوند.
ابنبطوطه در «بجایه» از ناامنی یاد میکند و میگوید:
«از جمله بازرگانان تونسی که همراه ما آمده بود محمد حجر الذکر وفات یافته و یه هزار دینار به جای گذاشته بود. او ابن الحدیده نام از مردم الجزایر را به وصایت خود معین کرده بود تا آن پول را به وراث خود برساند، لیکن خبر به گوش امیر شهر رسید و او پول را از چنگ وی درآورد. و این نخستین بار بود که من شاهد ستم و بیدادگری عمال و مامورین الموحدین بودم.»
📚 سفرنامه ابنبطوطه
🖨 نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
دل قوی دار.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄فساد کار آل سامان
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
وقتی به شهر بجایه رسیدیم گرفتار تب شدم. زبیدی معتقد بود من در بجایه بمانم تا حالم بهتر شود اما من نپذیرفتم و گفتم:
" اگر من را مرگ فرا رسیده است چه بهتر که در راه خانه خدا بمیرم"
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
هنر بزرگ آن است که روزی خواهد بود جزا و مکافات را در آن جهان و داوری عادل که از این ستمکاران داد مظلومان بستاند.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄فساد کار آل سامان
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
روز عرفه
از نخستین روز ذیحجه که فرا میرسد هر بامداد و شامگاه و در اوقات نماز طبلها و دهلها زده میشود و ابن علامت فرا رسیدن موسم حج است. این مراسم تا روزی که حجاج به عرفات میروند ادامه مییابد. ...روز نهم بعد از نماز صبح منی را ترک میگویند و از راه وادی محسر به عرفه میروند
وادی محسر را بنابر سنت با هروله طی میکنند. این وادی حد میان مزدلفه و منی است. مزدلفه زمین وسبعی در میان دو کوه است که پیرامون آن آبدانها و حوضها ساختهاند و بنای آنها از آثار خیر زبیده دختر جعفر بن منصور زن هارونالرشید میباشد. از منی تا عرفه پنج میل و نیز از منی تا مکه همین مقدار راه است. عرفه به نام «جمع» و «مشعرالحرام» هم خوانده میشود.
عرفات زمین وسیع پهناوریست که کوههای زیاد در پیرامون آن واقع شده و منتهی الیه آن جبلالرحمه میباشد و وقوف در این محل و پیرامون آن است. علمین که حد بین حل و حرم میباشد به اندازه یک میل جلوتر از عرفات و بطن عرنه در نزدیکی علمین و کمی متمایل به سوی عرفه است.
📚سفرنامه ابن بطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سه_کتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
احتیاط باید کردن نویسندگان را در هر چه نویسند که از گفتار باز توان ایستاد و از نبشتن باز نتوان ایستاد و نبشته باز نتوان گردانید.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄گشادن ولایت خوارزم
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
زبیدی همسفر ابن بطوطه بعد از مشاهده حال بیمار او میگوید:
حال که میخواهی با این حال به سوی مکه بروی، مرکبت و اضافه بارت را بفروش، من تو را اسب و چادری به عاریت میدهم تا سبکبار شوی، چه ما از ترس غارتگران عرب راه را به سرعت طی میکنیم. من پذیرفتم و این نخستین نمونه ای از الطاف الهی بود که در راه حجاز بر من رخ نمود.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
و جز به مراعات، کار راست نیاید
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄گشادن ولایت خوارزم
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
از بجایه به سمت قسنطینه (کنستانتین) رفتیم. در خارج شهر فرود آمدیم. در آنجا باران سختی در گرفت،چنانکه ناگزیر شبانه از چادرهای خود درآمده و به منازل محدوده پناهنده شدیم. فردا حاکم آنجا به دیدنمان آمد و چون لباس های مرا دید، فرمان داد تا در خانهی خودش بشویند. جامه احرام من کهنه بود، به جای آن یک طاقه احرام بعلبکی فرستاد که دو دینار طلا در پایینش پیچیده بود. و این اولین فتوحی بود که نصیب من شد.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
مرد باید که کار بداند کرد.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄گشادن ولایت خوارزم
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
اذن دخول روضه حضرت علی (ع) در رحله ابن بطوطه:
" به فرمان شما ای امیرالمومنین این عبد ضعیف اذن میخواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن میفرمایید که وارد شود، وگرنه بازگردد و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد باری شما اهلیت، کرامت و اغماض را دارید"
پست مناسبتی #عیدغدیر
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
عادت زمانه چنین است که هیچچیز بر یک قاعده بنماند و تغییر به همهی چیزها راه یابد.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄شکار شیر و همت و مروتش
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
آنها از قسنطینه به بونه رفتند و برخلاف بازرگانان دیگر که بخاطر خطرات توقع کردند، او و دو همراهش با وجود تب شدید ابن بطوطه به سختی راه افتادند. و به گفته خودش برای اینکه از اسب نیفتد با عمامه برزین خودش را به اسب بسته و لحظه ای پیاده نشده، و اینگونه تا تونس تاختند.
عید فطر آن سال را در مصلی شهر تونس جشن گرفتند.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
هیچچیز نیست که به خواندن نیرزد: که آخر هیچ حکایت از نکتهای که به کار آید خالی نباشد.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄بازگشت از سپاهان
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
ازدواج ابنبطوطه:
بعد از مدتی که قافله حجاج فراهم گردید. مسافرین از بین خود مرا به عنوان قاضی انتخاب کردند. شهر به شهر رفتیم تا به صفاقس رسیدیم.
در صفاقس دختر یکی از امنای تونس را عقد کرده بودم و چون به طرابلس آمدیم با او همبیتر گردیدم. اواخر محرم سال ۷۲۶ با زن خود و جماعتی از مصامده طرابلس را ترک کردیم.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
فاما از مشورت کردن چاره نیست
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄بازگشتن از سپاهان
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
من علم برافراشته بودم و پیشاپیش همه راه میرفتم. قافله از بیم سرما و باران در طرابلس مانده بود؛ ولی ما از چند شهر گذشتیم. سپس از جنگلی عبور کردیم و به قصر برصیصای عابد رسیدیم. در اینجا بود که مابقی کاروان از راه رسید و بین من با پدرزنم مشاجرهای افتاد و کار به جایی کشید که دخترش را طلاق دادم و زنی دیگر گرفتم که دختر یکی از طلاب فاس (مراکش) بود.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
و دل در فرع بستن و اصل را به جایماندن محال است.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄بندگی اعیان ری
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
اول جمادی الاول به شهر اسکندریه رسیدیم. این شهر سرحدی محکم از لحاظ زیبایی، استواری و مآثر دینی و دنیوی هر چه بخواهی دارد. ظاهر و باطن آن بدیع و لطیف است. چون گوهری یکتا میدرخشد و چون دختری دوشیزه در زیورهای خود جلوه میکند. جمالش مغرب را روشنائی بخشیده است و به سبب موقعیت خود که در وسط شرق و غرب واقع شده جامع محاسن هر دو است. آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
📚سفرنامه ابنبطوطه
🖨نشر کارنامه
#کتاب
#سهکتاب
#سفرنامه_ابنبطوطه
#نشرکارنامه
#باما_بخوانید
چون سعادت آید، همهی کارها فراخور یکدیگر آید.
📚تاریخ بیهقی
✍🏻ابوالفضل بیهقی
🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی
🖨نشر مرکز
📄بندگی اعیان ری
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
#سه_کتاب
@seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی