eitaa logo
اشعار برگزیده
70 دنبال‌کننده
21 عکس
3 ویدیو
1 فایل
🍁 برگی از اشعار معاصران ارتباط با ادمین ⬇️ @Akhavan_e_thaleth
مشاهده در ایتا
دانلود
به شوق دیدنت طفل دبستان، پیش از اردویم همه آماده؛ کفش و کوله، حتی گیره‌ی مویم... به گوشَت می‌رسم از دورها از دورهای دور ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم "الابیکم... هلابیکم..." نمی‌دانم چه می‌گوید غذاهای بهشتی را تعارف می‌کند سویم ببین انگشت پایم تاولی کوچک زده اما به یاد کودکان کربلا چیزی نمی‌گویم ▪️ "کسی در بین جمعیت ندیده مادر من را؟" زنی با مهربانی می‌نشیند _آه! پهلویم... @Selectedpoems
زیباست شکوفه را عبادت کردن از عشق شنیدن و اطاعت کردن عریان شدن و رخت هوا پوشیدن بی‌واسطه با بهار صحبت کردن @Selectedpoems
با همهمه‌ی مبهم باغی در باد... با طرح مِه‌آلود کلاغی در باد... از دور صدای پای پاییز آمد چون پچ‌پچ خاموش چراغی در باد @Selectedpoems
قلبم به تو باز نامه باید بدهد بوی غزل و چکامه باید بدهد هی بشکند و بشکند اما؛ اما در خون به تپش ادامه باید بدهد @Selectedpoems
تمام لحظه‌های من فدایت فدای لحظه‌ای از لحظه‌هایت همه دنیای من بودی و من هم گذشتم از همه دنیا برایت @Selectedpoems
بر سر سجاده می‌افتاد چشمم تا به می شیشهٔ می با دهانِ باز می‌پرسید کی؟! کاش از اول بر در میخانه می‌خواندم نماز حیف از آن عمری که شد در گوشهٔ مهتاب، طی نالهٔ جانسوز من بود آنچه می‌آمد به گوش آه من بود آنچه یکدم زیر لب می‌خواند نی کاش با ساقی حسابم پاک می‌شد سالهاست او به من جامی بدهکار است و من جانی به وی من خطایی کمتر از بخشایشت دارم؛ ببخش با توام ای یار! ای غمخوار! ای «بسیار ای»! @Selectedpoems
گِله‌ای نیست من و فاصله‌ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست @Selectedpoems
بگیر دست مرا تا تب تو را بسرایم تو را تپنده‌تر از نبض واژه‌ها بسرایم نپرس تازه چه داری، که هر دقیقه که هر آن_ بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم زبانِ دست صمیمی است، ای زبان صمیمی! بخواه از تو -ببخشید!- از شما بسرایم مرا به قلب خود -این متن نا نوشته- ببر تا نه از حواشی، از قلبِ ماجرا بسرایم سکوت کن! که فقط دست‌ها به حرف در آیند که از «زبان غریبان» آشنا بسرایم چه بارها به یقین می‌رسم که باید از این پس در این زمانه‌ی کر، شعر بی صدا بسرایم چه بارها به خودم گفته‌ام که: شاعر ساده! چرا؟ چرا؟ به هزاران چرا، چرا بسرایم وَ سال‌هاست به خود پاسخی نمی‌دهم ای دوست! که روزی از تو که حس می‌کنی مرا بسرایم @Selectedpoems
این همیشه‌ها و بیشه‌ها، اینهمه بهار و اینهمه بهشت، اینهمه بلوغ باغ و بذر و کشت، در نگاه من پر نمی‌کنند جای خالی تو را... برشی از یک @Selectedpoems
دشوارترین شکنجه، این بود که ما یک یک به درون خویش تبعید شدیم @Selectedpoems
به ما نقشِ «بینندگان گرامی» عطا شد در این نقش، بازیگران را به بازی گرفتیم @Selectedpoems
ملولم از دورنگی‌ها، دورویی‌ها، دوراهی‌ها غریبم؛ چون نهنگی در میان مارماهی‌ها @Selectedpoems