eitaa logo
خودشناسی و روانکاوی
262 دنبال‌کننده
109 عکس
33 ویدیو
200 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Pouyesh
کتاب بدن هرگز دروغ نمی گوید در مورد اثرات پایدار تربیت خشن سخن گفته است. این کتاب اثری است، در حوزه روانشناسی که نشان میدهد سرخوردگی در دوران کودکی چگونه تبعاتی بلندمدت در بزرگسالی به همراه دارد. کتاب حاضر به بررسی تأثیراتی پرداخته که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن افراد میگذارد. چنین انکاری بیشتر به نام اصول اخلاقی بر افراد تحمیل میشود. طبق دانش و تجربه شخصی نویسنده که روانکاو است از روان درمانی و نیز روایت هایی که از افراد شنیده افرادی که در کودکی آزار دیده اند تنها زمانی میتوانند رفتاری عادی داشته باشند که از احساسات واقعی خود فاصله بگیرند و آنها را به شدت سرکوب کنند. این افراد نمیتوانند پدر و مادر خود را دوست داشته باشند و به آنها احترام بگذارند؛ زیرا هنوز ناخودآگاه از آنها میترسند؛ هر قدر هم تلاش کنند نمیتوانند رابطه ای راحت و مطمئن با والدین خود برقرار کنند. آلیس میلر این روانکاو مشهور به بررسی تأثیراتی پرداخته است که انکار هیجانات قوی و واقعی روی بدن انسان میگذارد. https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
بدن هرگز دروغ نمی‌گوید.pdf
16.62M
بدن هرگز دروغ نمی‌گوید.pdf 📙📘📗📕 https://eitaa.com/selfknowledge1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی از درمانجویان در اتاق درمان سوال میکنند چگونه بتوانم رفتارها و تکانه های خود را کنترل کنم ؟ آیا رهنمود یا راهکاری نمیدهی ؟ من جوابی که به آنها میدهم این است که باید بتوانی به مرور زمان ظرفیت پذیرش احساسات خود را در خود ایجاد کنی و مسئولیت رفتارهای خود را بر عهده بگیری دکتر نیما قربانی در این ویدئو در مورد مفهوم مسئولیت پذیری در درمان برای شما توضیح میدهد. مهران ترکزبان روانکاو و درمانگر تحلیلی https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
4_5913591073719980286.mp3
4.4M
موسیقی به مثابه روان https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
4_5920434266587536082.mp3
4.74M
موسیقی به مثابه روان https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
4_5947454558681699496.mp3
8.05M
موسیقی به مثابه روان https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
4_6010381636363883670.mp3
12M
موسیقی به مثابه روان https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
4_5892990464948181097.mp3
7.46M
موسیقی به مثابه روان https://eitaa.com/selfknowledge1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ پیرامون عقده ادیپ رابطه کودک و مادر بی‌نظیر است. اما برای کودک ،پدر اضافی است! نزدیک کودک با مادر، جای کمی را برای دیگران باقی می‌گذارد. برای کودک، تصور مادری مستقل و جدا از او غیرممکن است. اما با هم بودن مادر و کودک خیلی زود می‌خورد، چرا که نفر سوم از راه می‌رسد و آن‌ها را جدا می‌کند. تغییر رابطه دونفره به سه‌نفره، در جهان ذهنی کودک بسیار تهدیدکننده است. تصور این‌که مادر تنها نیست و موضوعات دیگری هم دارد، مانند عشق به دیگری، علایق شخصی یا هر چیزی غیر از او برایش تروماتیک است. کودکانی که در این مرحله رشد متوقف می‌شوند بیشتر تفکر دوبعدی دارند تا سه‌بعدی. این‌جا از مشکلاتی صحبت می‌کنیم که به آن پیش‌ادیپی یا دونفره می‌گوییم. در بزرگسالی این افراد نمی‌توانند مشکلات را از دیدگاهی غیر از خودشان ببینند، بیشتر از خودشان صحبت می‌کنند. یا می‌توان گفت از دیدگاه منطقی تنها می‌توانند به موضوعات نگاه کنند، از بعد احساسی و هیجانی نقص دارند. این افراد در ارتباط با مادر در هر سنی هنوز با مشکل مواجه‌اند. نتوانسته‌اند به لحاظ روانی یا فیزیکی جدا شوند. کانال خودشناسی و روانکاوی https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
24.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفاوت درمان روانکاوی مبتنی بر سازمان شخصیت با درمان های رفتاری سیمپتوم محور از زبان پروفسور کرنبرگ مبدع روان درمانی مبتنی بر انتقال پیامدهای درمان روان کاوی چه مواردی هستند؟ یعنی ما بعد از یک مدت درمان روان کاوی چه مواردی را در خود و یا فرد دیگر می بینیم؟ ۱.بهبود علامت ها و نشانه های روانپزشکی ۲.افزایش و بهبود حسی که از زندگی روانشناختی خود داریم(بهزیستی روانشناختی) ۳.افزایش ظرفیت خودکاوی منظور این نیست که بصورت وسواس گونه به دنبال خودشناسی باشیم و دائما خود را چک‌ کنیم بلکه منظور این است که به حالات و رفتارها و احساسات خود ذهن آگاه شویم یعنی بفهمیم الان چه حالی داریم چه بصورت ذهنی و چه بدنی ۴.توانایی تجربه رفتارهای جدید در روابط بین شخصی ۵.تاب آوری و تحمل بیشتر عواطف منفی و ناخوشایند ۶.لذت بردن در روبرو شدن با چالش های جدید ۷.بینش بیشتر به تاثیر گذشته بر زمان حال یعنی من بتوانم به درستی روایت زندگی خود را درک کرده و معنای درستی از آن داشته باشم و بتوانم به این پرسش جواب دهم که چطور به این فردی که هم اکنون هستم تبدیل شدم و معنای درستی از بدی ها و خوبی های خود داشته باشم ۸.توانایی به کارگیری راهبردهای خود تسکین دهی و حمایت از خود نه راهبردهای افزایش عزت نفس یعنی من نیازی نداشته که از خود دفاع کرده و خود را بزرگ کنم و همینی که هستم را بپذیرم و با خود احساس شفقت داشته باشم. https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
92.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ترس از رهاشدن اوتو کرنبرگ در این ویدئو خانمی جوان و افسرده را توصیف می‌کند که آرزو دارد بتواند در روابط نزدیکش به کسی تکیه کند. او مدام این ترس را درونش حس می‌کند که مردها می‌خواهند او را ترک کنند چون فکر می‌کند هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهد. او ترس از رهاشدن دارد. رفتارهایش چسبنده است و چند رابطۀ عاشقانۀ ناموفق داشته. می‌ترسد که دیگری از او توقعات زیادی داشته باشد. از طرفی، احساس گناه شدیدی دارد چون حس می‌کند به حد کافی خوب نیست. مادرش سخت‌گیر، سرد، فاصله‌گیر، و پرتوقع بوده و پدرش معمولاً سر کار بوده و در کنار او حضور نداشته. مادرش مدام از او انتقاد می‌کرده و درنتیجه، این خانم مادرش را به عنوان یک تنبیه‌گر «درونی کرده است». این را به دیگران فرافکنی می‌کند و انتظار دارد که دیگران به‌شدت از او انتقاد کنند. https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
عواملی که قابلیت درمان پذیری را در یک شخصیت کم میکند بدگمانی mistrustfulness سومصرف مواد substance abuse اروتومانیا یا وسواس عشق erotomania or obsessive love فریبکاری deceitfulness زندگی آشفته. chaotic life خشک شدید مزمن chronic intense anger
MISTRUSTFULNESS: بدگمانی بیماران مرزی که عدم اعتماد را نشان می‌دهند را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: آنهایی که گرایشات پارانوئید قابل توجهی را نشان می‌دهند و آنهایی که احتیاطی را نشان می‌دهند که ناشی از سابقه بسیار دقیق سوء استفاده است. بسیاری از بیماران با ویژگی‌های پارانوئید مشخص نیز سابقه سوء استفاده دارند، اما کودکی آزاردهنده همیشه منجر به ایده‌های پارانوئید نمی‌شود. با این حال، احتیاط یا ناراحتی در حضور غریبه‌ها، همراهی شایع سوء استفاده اولیه است https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
SUBSTANCE ABUSE سوء مصرف مواد. سوء مصرف همزمان مواد به طور چشمگیری قابلیت درمان پذیری در روان درمانی فردی از هر نوعی را کاهش می دهد، به طوری که حتی اگر ذهنیت روانشناختی، دوست داشتنی بودن، انگیزه و سایر عوامل تسهیل کننده درمان وجود داشته باشد، ممکن است اثرات مثبت آنها به دلیل تغییرات مغزی، موقت یا غیره، ناشی از ماده(های) مورد نظر به خطر بیفتد یا از بین برود
هدایت شده از Pouyesh
EROTOMANIA OR OBSESSIVE LOVE اروتومانیا یا وسواس عشق یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های بیماران مرزی، اشتیاق آنها برای دلبستگی است. روانپزشکان تکاملی، مک‌گوایر و تروئیسی (1998) در واقع BPD را به عنوان یک "تلاش ناموفق برای دلبستگی" می‌دانند، با اشاره به تلاش‌های فوق‌العاده‌ای که برخی از بیماران مرزی برای حفظ و نگهداری یک شریک صمیمی انجام می‌دهند. بسیاری از موارد تعریف‌کننده برای تشخیص BPD مانند روابط طوفانی، اقدامات خودکشی دستکاری‌کننده و واکنش‌های پاتولوژیک به طرد، ممکن است به عنوان تلاش‌های گمراه‌کننده و اغراق‌آمیز برای ایجاد یک دلبستگی نزدیک و پایدار درک شوند. احساسات مزمن پوچی و تمایل به کسالت نیز در این تصویر قرار می‌گیرند، زیرا آنها بازتاب دهنده حالت عاطفی رایج در بسیاری از بیماران مرزی هستند که در حال حاضر فاقد این دلبستگی مطلوب هستند
هدایت شده از Pouyesh
تعجب‌آور نیست که درمانگرانی که با بیماران مرزی کار می‌کنند، نمونه‌هایی از عشق وسواس‌گونه یا حتی اروتومانیا را که توسط دو کلرامبولت (1923/1942) توصیف شده است، مشاهده می‌کنند. عشق وسواس‌گونه شامل دلبستگی شدید به شیء عشق (تا حدی که مغز به نظر می‌رسد از محتوای دیگر خالی شده است) است، همراه با امتناع سرسختانه از رها کردن فرد محبوب در مواجهه با کاهش علاقه آن فرد یا طرد کامل. اصطلاح بیماری عشق نیز برای تعیین وضعیتی از هوس محبت بی‌قید و شرط به عنوان پادزهر برای تنهایی یا سایر انواع ناامنی استفاده شده است (Tennov 1979). حسادت پاتولوژیک اغلب طرف دیگر سکه عشق وسواس‌گونه را تشکیل می‌دهد (White and Mullen 1989). اروتومانیا نیز شامل دلبستگی شدید به شیء عشق است، اما ویژگی غیرمعمول آن این است که فرد اروتومانیق متقاعد شده است که مخفیانه توسط کسی، معمولاً با موقعیت اجتماعی بسیار بالاتر، که "مجاز به آشکار کردن عشق خود نیست" دوست داشته می‌شود. من می‌گویم "او" زیرا الگوی معمول این است که یک زن در شرایط فروتنانه تصور می‌کند که توسط نجیب‌زاده‌ای از قلعه (یا معادل آن) دوست داشته می‌شود. این وضعیت گونه‌ای از عشق دست نیافتنی است.
هدایت شده از Pouyesh
در میان بیماران مرزی گاهی اوقات نوع دیگری از عشق دست نیافتنی یافت می‌شود، که در آن درمانگر ظاهراً عاشق بیمار است اما در ابراز آن عشق مانع می‌شود زیرا قبلاً ازدواج کرده است. در نوع دیگری، بیشتر شبیه عشق وسواس‌گونه، بیمار با اشتیاق عاشق درمانگر است اما توسط این عقیده عذاب‌آور است که درمانگر کاملاً توسط عشق مشابهی به همسرش جذب شده است و بنابراین نمی‌تواند احساسات مثبتی برای هیچ کس دیگری داشته باشد، حداقل برای بیمار، که از طریق خودآزاری، خود را بی‌ارزش و حتی دوست‌داشتنی نمی‌بیند. مثال بالینی که در ادامه می‌آید مربوط به یک بیمار مرزی با عشق وسواس‌گونه است
هدایت شده از Pouyesh
DECEITFULNESS فریبکاری همانطور که Clarkin و همکاران (1999) در نظرات خود در مورد عدم صداقت بیان کردند: "روند درمان به ویژه در برابر عدم صداقت آسیب پذیر است، زیرا ممکن است مشکل مدت طولانی قبل از اینکه درمانگر از آن آگاه شود وجود داشته باشد" (ص 196). نویسندگان چندین انگیزه اساسی را ذکر کردند که ممکن است فعال باشند، مانند 1) تمایل به اجتناب از مسئولیت‌پذیری برای برخی اقدامات، 2) تمایل به اجتناب از عدم رضایت درمانگر، 3) تمایل به اعمال کنترل بر درمانگر، و 4) علاقه به فریب دادن درمانگر برای اثبات نوعی برتری. آنها اظهار داشتند که عدم صداقت، فریبکاری و دستکاری مداوم ممکن است بخشی از یک دفاع فراگیر در برابر انتقال پارانوئید باشد که در آن بیمار از بدرفتاری یا عدم علاقه درمانگر می‌ترسد. آنها به عنوان مثال بیمار پارانوئیدی را ذکر کردند که مدتی از دادن نام واقعی خود امتناع کرد. این نظرات بسیار مفید هستند و بخش عمده‌ای از قلمرو مربوط به بیمارانی که فریبکاری را نشان می‌دهند، پوشش می‌دهند. با این حال، گاهی اوقات با یک بیمار فریبکار شخصیتی مواجه می‌شویم - کسی که تقریباً همیشه دروغ می‌گوید، حتی در پیش پا افتاده‌ترین موقعیت‌ها. انگیزه اصلی چنین بیمارانی به نظر می‌رسد صرفاً فریب دادن دیگران، از جمله درمانگر است. در اینجا می‌توان در مورد تحقیر پنهان حدس زد، اما آشکارترین چیز در سطح، تمایل به نشان دادن برتری نسبت به دیگران و لذت بردن از انجام این کار است. نمی‌توان نشان داد که انتقال پارانوئید همیشه در بیماران فریبکار در حال کار است یا اینکه همه بیماران فریبکار از واکنش‌های درمانگران خود می‌ترسند
هدایت شده از Pouyesh
CHAOTIC LIFE. زندگی آشفته بیماران مرزی که زندگی آنها به نظر می رسد در هرج و مرج دائمی است، اغلب تمام موارد تعریف فعلی DSM برای BPD را نشان می دهند (Stone 1990)، اما ایده هرج و مرج بیشتر با افراط در دو مورد از این موارد، یعنی تکانشگری و روابط طوفانی مطابقت دارد. یک زندگی آشفته و رشته بی پایان بحران هایی که چنین زندگی را تشکیل می دهند، آشکارا با جریان روان درمانی تداخل می کند و قابلیت درمان پذیری را به دو روش اصلی به شدت کاهش می دهد. اولاً، بحران‌ها مستلزم اقدامات فوری هستند که معمولاً بر موضوعات و مضامین مورد توجه درمان قبل از آن اولویت دارند. ثانیاً، حتی در وقفه‌های کوتاه بین بحران‌ها، بیماران آشفته اغلب قرار ملاقات‌ها را نادیده می‌گیرند، دیر می‌رسند، برای چند روز ناپدید می‌شوند یا بحران‌های جزئی دارند، مانند گم کردن کیف پول در راه جلسه یا گم کردن نسخه. جریان روان درمانی - که در حالت ایده‌آل شامل کار مداوم بر روی یک مشکل خاص در طول هفته‌ها و ماه‌ها تا زمانی که مشکل حل شود - از هم گسیخته می‌شود. هم درمانگر و هم بیمار متوجه می‌شوند که ادامه دادن از جلسه قبل یا حتی به یاد آوردن اینکه موضوع مورد بحث چه بود، دشوار است.
هدایت شده از Pouyesh
CHRONIC INTENSE ANGER خشم شدید مزمن درمانگران اغلب بر خشم نامعقول و اقدامات آسیب‌رسان به خود به عنوان ویژگی‌های نمونه اولیه BPD تمرکز می‌کنند. هر یک از این ویژگی‌ها می‌تواند موانعی را در مسیر روان‌درمانی ایجاد کند، حداقل در ابتدا، اما رویکردهای درمانی مختلف نتایج چشمگیری را در کاهش تمایل به خودآزاری و اقدامات خودکشی، حتی در سال اول درمان نشان داده‌اند (Bateman and Fonagy 1999; Clarkin et al. 2001; Linehan et al. 1991). در بسیاری از بیماران مرزی، خشم نامتناسب با محرک‌هایی که این احساس را برانگیخته‌اند و خصومت مزمن ویژگی‌های شخصیتی ماندگاری هستند که به سرعت در هیچ نوع درمانی از بین نمی‌روند. تا جایی که این ویژگی‌ها به راحتی در صحنه درمانی آشکار هستند، مشکلات انتقال متقابل عمده‌ای ایجاد می‌کنند. این ویژگی‌ها افراد کلیدی در زندگی بیمار خارج از درمان را از خود دور می‌کنند، ثبات بیمار را تضعیف می‌کنند و احتمال وقفه در درمان را افزایش می‌دهند
هدایت شده از Pouyesh
در آن هنگام بود که شتر به اَستَر مژده داد که همین پذیرش حقیقت، همچون همایی ،تو را به سوی حقیقت رهنمون شد و گفت : چون پیش من اقرار کردی برو که از آفات زمانه رستی انصاف دادی و از بلا «رهیدی ،آری این چنین است. آنگاه که به خود رخصت میدهیم تا حقیقت زندگی ما را در آغوش گیرد از جهد بیهوده خلاص میشویم و دستی ناپیدا نوازشمان میکند. حقیقت شفاست، حتی اگر تلخ باشد. حقیقت شفاست اگر اجازه دهیم ما را در آغوش گیرد در نتیجه شتر به استر گفت تو که عدو بودی از اهل ولا شدی خوی بد در ذات تو اصلی نبود ،زیرا از بد اصلی جز انکار نمی آید، اما آن بد تو عاریتی بود زیرا آن را انکار نکردی. این سخن مولانا از اسرار زندگی است از انکار است که بد دوام و قوام می یابد ندیدن و انکار واقعیت به خصوص اگر تداوم یابد موجب هلاکت است. https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
در این وضعیت ،قاطر به دلیل کوته فکری و فقدان بصیرت ،در پی بازشناسی منزلتِ تحسین برانگیز شتر در دلش، به او حسد می ورزد اما از حسد خود نسبت به شتر بیخبر میماند چرا؟ چون درک فاصله خود با خصایص تحسین برانگیز شتر ،خرمای بر نخیل است و دیدن دست کوتاه خود دردناک. این خصایص از آن شتر است و نه قاطر و این دردناک است. همین درد و ناتوانی در تحمل آن است که حسد را از حیطۀ آگاهی می راند ،درواقع این بی خبری قاطر از حسدورزی اش او را به انکار قابلیتهای شتر و یا انتقاد از او وا میدارد. قاطر قصه خود از دلیل انتقاد و حملاتش به شتر بیخبر است ،در نتیجه به جای تصدیق عجز خود و بینش اعلای شتر بدی های خود را به شکلی در شتر میبیند و شروع به شکوه از شتر میکند. قاطر حسود رو به شتر میکند و میگوید: ای خارخوار کینه توز، لیاقت تو دشت بی آب و تبعید در بیابان است. تو را چه به سبزه و آبادانی؟ لیاقتت حسرت تشنگی است و برهوت بیابان. قاطر از فرط حسد در جستجوی بدی در شتر بر میآید و اگر با خوبی تحسین برانگیزی در شتر روبرو شود باید آن را به بدی بدل کند https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
قاطر داستان ما در بستر اینستاگرام و توییتر ایکس) شتر را به باد انتقاد و توهین و تحقیر و ناسزا میگیرد در مقابل از فضایل خود و اینکه چطور به دلیل موفقیتهایش شتر با او رقابت و به او حسادت میکند میگوید .او از جوجه قاطرها هم میخواهد تا میتوانند در اینستاگرام به شتر حمله کنند و بگویند چطور شتر از فرط حسادت به قاطر، در حال خرابکاری و تحریک دیگران علیه اوست. او شتر را یک خودشیفته متکبر کینه توز میخواند که از سر رقابت با قاطر خود را بهتر از او میبیند . قاطر باید بکوشد در شتر بدی بیابد و یا حتی بدی بیافریند. قاطر نباید صرفاً در ذهن خود شتر را بد ببیند، بلکه باید آن بدی را در عالم دَم زند و از این هم فراتر، باید شتر را به بدی اندازد .در این صورت است که شاید درد حسد و دوری از خوبی شتر و تحمل بدی خود قدری برایش تحمل پذیر شود. https://eitaa.com/selfknowledge1401
هدایت شده از Pouyesh
اما راه حل دیگری نیز هست و آن اینکه اصلا شتری در کار نباشد اگر شتری در کار نباشد، تعارضی نیز میان بد و خوب وجود نخواهد داشت. اگر شتری نباشد ،درد تفاوت و تعارض بین این خوبی و این بدی نیز از میان میرود و در نتیجه زحمتی هم برای پویایی و حرکت به سوی پرورش خوبی های شتر ضروری نخواهد بود. پس قاطر با خود میگوید شاید هم در جلسه ای با جوجه قاطرها «بیا طرحی نو دراندازیم و بنیاد خوبی شتر را براندازیم تا در دنیایی برابر و بی زحمت زندگی کنیم چگونه؟ از شتر دوری کند؟ به او فکر نکند؟ اصلاً گمان کند که شتری وجود ندارد؟ راه حل بهتری نیست؟ هست چی؟ به قتل رساندن شتر جدی؟! نه بابا قاطر که زورش به شتر نمی رسد ،شتر جثه ای بزرگتر و بدنی مقاومتر از قاطر دارد. شتر شهره است به استقلال و استقامت و پایمردی در مبارزه های خشن . اگر جنگی میان قاطر و شتر درگیرد قاطر شانسی برای پیروزی ندارد پس قاطر حسود ما با درد حسادتش چه کند؟ شاید برای قاطر حسود بهتر باشد فکر خود را به کار اندازد و با طراحی صحنه ای خود را به شکلی هلاک کند که همگان گمان کنند شتر او را به قتل رسانده است. در این صورت، جماعتِ جاهل جنگل و برهوت شتر را با همه شهرتش به بینش و بی نیازی متهم به قتل میکنند و به دار مجازات می آویزند «من نمانم اما می ارزد که در سایۀ نبود من تو نیز نمانی» اینجاست که قاطر از گور خود نیز کینه و شر رشک خود را بر شتر خالی میکند تا همچنان به سودای رهایی از درد بی بهرگی از خوبی شتر ادامه دهد. وسوسۀ رهایی از رشک و شر چنان شعف انگیز است که اگر بهای آن ،البته از دید قاطر ،مرگش باشد نیز می ارزد . آری مرگ قاطر و شتر در این داستان این گونه رقم میخورد .حسد شر خود را این چنین بر حاسد و محسود میریزد و همه چیز را نابود میکند. https://eitaa.com/selfknowledge1401