و من با خود عهد کرده ام اهل صلاح باشم و در مسیر #هدایت گام بردارم اما اگر نشد یا نتوانستم یا هرچه که اسمش را بگزاری، من بنا را بر #عصیانگری در خلوت و #شهوت رانی در ذلت نخواهم گزاشت؛ باید سرآمد بود مثل فرعون! انگار خدا هم از یکه تازی‌های او لذت می برد جابجا سخن از اوست والا این همه زانی و فاحشه و شراب خوار در خفای را، تاریخ در زباله دان خود ریخته؛ چه کسی به آنها اهمیت می‌دهد؟! حتی انگار برای خدا هم جذابیتی ندارند... #جبر #کنشگری #شطحیات @mim_dal_shin

آب هست، خاک هست، باغبان نه! شور هست، عشق هست، رهنما نه! #ادبیات_دل #شعر @mim_dal_shin

آدم ها باید به اندازه‌ی اندوخته هاشون #اعتماد_به_نفس داشته باشن والا یا مستکبر و ظالم یا متزلزل از نظر شخصیتی یا کودن میشن. #فلسفه #زندگی @mim_dal_shin

یقینا یکی از ارکان مهم در زیست ایمانی ، مفهوم #اخوت است مفهومی مظلوم و محجور در تراز محجوریت و مظلومیت قرآن که فرمود: انما المومنون اخوه . #اخوت #برادری #زندگی @mim_dal_shin

مستم آمدم ای پیر که مستانه بمیرم مستانه در این گوشه‌ی میخانه بمیرم #شعر #شهریار @mim_dal_shin

به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه، دورتر از عمر آرزومند است #شعر #سایه @mim_dal_shin

پاسی از شب گذشته است ، به قول قدیمی ها دود خود را آتش کرده و گوشه ای نشسته‌ام، ستاره‌های بزرگتر را از لابلای دود کام سنگین تماشا می کنم ... به انگیزه فکر می‌کنم انگیزه‌ی کارهایم شاید انگیزه برای زندگی حتی وجدانم که علی نفسه بصیره هست از پاسخ شفاف در مانده است... ... #شب_نگار #ادبیات_دل #اخلاص #دود @mim_dal_shin

از تو هیچ نمیخواهم جز خودت را آغوشم را باز کرده ام منتظرم از من چیزی نخواه جز خودم را #ادبیات_دل @mim_dal_shin

باطن ما در این عالم که با هزاران خدعه و نیرنگ و البته به برکت اسم ستارالعیوبی و ارحم الراحمینی حضرت حق توانسته ایم از دیگران بپوشانیم عین ظاهر ما در دنیای پس از مرگ است. به قول عزیزی که اخیرا یکی از آثارش را دارم‌میخوانم؛ #گناه صورت ملکی شخصیت ملکوتی ماست. سخنی می ماند؟ #الهیات @mim_dal_shin

اگر همه چیز براتون مهمه، یعنی نمیخواهید هیچ چیز براتون مهم باشه #زندگی #کمال_گرایی #جملات_ناب @mim_dal_shin

دلمون حال اومد، یه بارم شد که اینستا و واتساپ و فیسبوک قطع شدن و ایتا وصله!

بی جهت بهر صلاح من مکوش ای جان من در پی اصلاح من کون و مکان درمانده است جُهد و جهد و حرص تو بی حاصل است جان‌من چون کودکی از کاروان جامانده است آنقدر خسته، تنها و بی کس مانده است آنچنان گویی که از لوح و قلم جامانده است رنج و غصه ، درد و مهنت آن زمان آغاز شد تا شنیدم از لبش از چشم او افتاده است این بود رسم و سلوک مه رویان، شکوه نیست شکوه از جان است که از عشاق او جامانده است #شعر #مثلا_شاعری #شب_نگار @mim_dal_shin