🔰ولایت فقیه؛ چیستی و اختیارات
📌قسمت اول
▪️معانی فقیه و ولایت فقیه:
-تعریف فقیه: به معنای دانای عالمدین و عالم در علم فقه است.
-تعریف ولایت فقیه: با توجه به تعاریف ارائه شده، مقصود از ولایت فقیه، ولایت در فتاوای شرعی و یا قضاوت نیست ، بلکه ولایت در امور سیاسی و اجتماعی است؛ هر چند داوری (قوه ی قضائیه) و فتوا دهی (قوه مقننه) نیز از اجرای حکومت به شمار میآید در واقع ولایت فقیه به معنای حکومت و سلطه دانای علم دین (فقیه) است بدین معنا که فقیه، زمام امور حکومت را بدست می گیرد.
▫️مفهوم شناسی:
ولایت فقیه براساس تعریفهایی که فقیهان از آن ارائه دادهاند، بهمعنای سرپرستی، تسلط و تصرف مجتهد جامعالشرایط در امور دیگران و بهعبارت دیگر مدیریت جامعه اسلامی بهمنظور اجرای احکام اسلامی و تحقق ارزشهای دینی است.
ولایت فقیه نظریهای است در فقه سیاسی شیعه که طبق آن، در زمان غیبت امام زمان(عج)، حکومتِ جامعه مسلمانان برعهده فقیه جامعالشرایط است.
#مبانی
#ولایت_فقیه
#جهاد_تبیین
#سپاه_مهدی
🔰ولایت فقیه؛ چیستی و اختیارات
📌قسمت دوم
▪️لزوم ولایت فقیه:
▫️اگر بخواهیم به طور خلاصه ضرورت ولایت فقیه و ادله آن را بیان کنیم، باید بگوییم:
1- در جامعه اموری وجود دارد که حفظ نظام اجتماعی به آنها بستگی دارد و جزء وظیفه افراد جامعه نیست مثل قضاوت و ولایت بر امور و حفظ نظم داخلی و مرزها و دستور جنگ یا دفاع در صورت حمله دشمنان و... این کارها بر عهده هر کسی نیست بلکه مسؤول جامعه عهده دار آن است.
2- دین اسلام دینی است سیاسی و دستورات آن به امور عبادی محدود نیست بلکه بیش تر دستورات اسلام در باره اداره شهرها و نظم اجتماع و تأمین سعادت دنیوی و أخروی می باشد مثل احکام معاملاتی، سیاسی، جزایی و قضایی و مالیاتهایی که دولت اسلامی به وسیله آنها اداره می شود مانند خمس و زکات و... به همین دلیل شیعه و سنی بر ضرورت وجود رهبر و حاکم اسلامی اتفاق نظر دارند. و این امر از ضروریات اسلام است و هر چند در شرایط و خصوصیات رهبر و نوع تعیین آن در میان شیعه و سنی اختلاف است.
3- اداره شهرها از مسایل روحانی و دینی مردم جدا نیست از صدر اسلام سیاست و دین با هم آمیخته بوده و رسول اکرم(ص) شخصاً امور مسلمین را اداره می نموده است و انجام امور جامعه را بر عهده داشتند، حاکم و عامل تعیین می کردند و خمس و زکات و مالیاتهای شبیه به آن را طلب می کردند خلفای پس از رسول خدا(ص) نیز بر همین روش و سیره رفتار می کردند چنان چه امام جماعت مسجد، حاکم هم بود و این روش ادامه داشت و حتی مساجد جامع در کنار ساختمان حکومتی ساخته می شد و خلفا، خود نمازهای جمعه و عید را اقامه می کردند و خود به مسائل حج می رسیدند. این امور که بیان شد از امور اجتماعی و ضروری شیعه بود که شیعه در عصر ائمه علیهم السلام به خاطر پراکندگی و عدم داشتن قدرت نمی توانستند آن را اقامه کنند و ائمه آنان را از رجوع به حکام جور منع می کردند آیا ممکن بوده است که ائمه علیهم السلام شیعه را از رجوع به حکام جور نهی کنند و در عین حال به این امور بی توجه باشند و شیعه را بلا تکلیف رها کرده و کسی را معین نکنند تا شیعه در حل اختلافات یا تصرف در اموال بی مالک و بی دفاع که خدا راضی نیست به آنها بی توجهی شود به آنان رجوع کنند.
4- به هر تقدیر ما قطع داریم که یاران ائمه در این مورد به ائمه رجوع کرده و از ایشان سؤال کرده اند و آنان هم پاسخ داده اند و برای شیعه کسانی را نصب کرده اند تا در صورت عدم دسترسی به امام(ع) به آنان رجوع کنند. و باز قهری و قطعی می دانیم که امام فقیه عادل را برای این امر نصب می کرده اند و در مقبوله عمر بن حنظله قطعاً مقصود از حاکم کسی است که مردم در امور اجتماعی به او رجوع می کنند همان اموری که شارع راضی به تعطیلی آنها نخواهد بود هر چند در عهد غیبت امامان علیهم السلام باشد. و با این توصیف ولایت فقیه از جانب ائمه علیهم السلام ثابت است و ما حتی نیازی به مقبوله عمر بن حنظله نداریم و آن تنها شاهدی و تأییدی بر مدعای ما است.
#مبانی
#ولایت_فقیه
#جهاد_تبیین
#سپاه_مهدی