eitaa logo
|•سِپَندار🌱•|
11 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مائیم و خیال یار و این گوشه ی دل...🍃 https://harfeto.timefriend.net/16380809215426 هرچه میخواهد دل تنگت بگو:) 👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر چه فرقی می‌کند در خوان یک یا خوان هفت از عشق می‌ترسید و گفت از عشق می‌ترسی و رفت سوزاندن است و سوختن پایانشان اما یکی‌ست نفتی بر آتش ریختن یا آتشی بر روی نفت |•سپندار🌱•| @sepandar
حالم بد است مثل عقابی که پیر شد یا کفتری که زخمیِ پروازِ تیر شد ابری قرار بود از اینجا گذر کند پیمان شکست باد و نصیبم کویر شد تا آهِ آخرین نفس، آهو امید داشت وقتی به چنگِ تیز پلنگی اسیر شد رودم، که در تقابل با رسم آبشار در عینِ سربلندی خود، سربه زیر شد بازیچه‌ی قمار و غرور و شراب و شعر عاشق که شد به حکم دلش گوشه‌گیر شد مردی که دل به وسعت رؤیا سپرده بود با طعنه ای به نام حقیقت حقیر شد ماهی! نمیر... باش که دریا بیاورم! - دریا کجاست!؟ تُنگ بیاور که دیر شد |•سپندار🌱•| @sepandar
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلی محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد حسن ازغصه سرش را به زمین زد, غش کرد باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد... |•سپندار🌱•| @sepandar
چه ها که بر سر ما رفت و کَس نزد آهی... |•سپندار🌱•| @sepandar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از تو سهمم همه‌ی عمر پریشان حالی است آه.. ای آنکه خودت هستی و جایت خالی است... |•سپندار🌱•| @sepandar
اسرارِ غمش گفتم در سینه نگه دارم، رسوایِ جهانم کرد این رنگ پریدن ها... |•سپندار🌱•| @sepandar
پریشان کرده جمع عاشقان را با سر تاری ندارد گیسوانش جز پریشان ساختن کاری امان از آبروی رفته، وقتی سخت می‌گرید میان مردم بیگانه مرد خویشتن‌داری دلیل گریه‌های بی‌امانم را بگویم؟ چشم! مرا از چشم شهر انداخت چشم مردم‌آزاری من از داغ غمش می‌میرم و او را چه غم باشد اگر کم باشد از خیل گرفتاران گرفتاری دل مغرور! عمری در جواب عشق گفتی : نه ! غزالی از کنارت رد شد و حال تو هم آری |•سپندار🌱•| @sepandar
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است دل بریدن، گاه تنها راه عاشق ماندن است ‌ |•سپندار🌱•| @sepandar
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت چه هوایی به سرش بود که با دست تهی پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت همنوای دل من بود به هنگام قفس ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت |•سپندار🌱•| @sepandar
دست اسباب بگیرید و به سیلاب دهید به دل جمع، دگر داد شکر خواب دهید دل بی عشق چه در سینه نگه داشته اید؟ بر سرش جان بگذارید و به قصاب دهید آبرو در چمن خشک مزاجان جهان آنقدر نیست که خار مژه ای آب دهید صحبت صافدلان برق صفت در گذرست هرچه دارید به می در شب مهتاب دهید روی دل بر طرف خانه حق می باید چه زیان دارد اگر پشت به محراب دهید؟ هیچ کار از مدد بخت نگون پیش نرفت سر این رشته به شاگرد رسن تاب دهید بلبلان گر سر همچشمی صائب دارید اول از نغمه تر تیغ زبان آب دهید
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد آمد به بزم و، دید من تیره روز را ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش بر رو گرفت دست و دعا را بهانه کرد آغشته بود پنجه‌اش از خون عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد خوش می‌گذشت دوش صبوحی به کوی او بر جا نشست و شستن پا را بهانه کرد....