eitaa logo
شهید حاج قاسم سلیمانی
40.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
22 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 ✍کانال شهید حاج قاسم سلیمانی خادم کانال: @abozar_zaman 💠تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2123169822Cc0f10b760f
مشاهده در ایتا
دانلود
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کان معنا؛ «او با ما بود» 🔺ناگفته‌هایی از نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی 🔹گفتگوی اختصاصی مکتب حاج قاسم با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان 🗓جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ 📺ساعت ۲۳:۰۰،شبکه یک سیما ☫ @sephbod_soleymani
🔰 توییت فرزند شهید سلیمانی خطاب به شهید همدانی: 🔹‏سرخ است تو را سینه و سبز است تو را سر ای روی رقیبان تو در فتنه‌ی شب زرد ... ☫ @sephbod_soleymani
📸 در ملكوت اعلی جز شهید كسی زنده نیست و حیات دیگران، اگر هم باشد، به طفیل شهداست و با شفاعت آنها. 🌷سید شهیدان اهل قلم ☫ @sephbod_soleymani
📸 صدجفا از دست نااهلان چشید شمر ملعون تیغ آخر را کشید ✍شهید حاج قاسم سلیمانی: اینکه ما تصور بکنیم در حادثه کربلا متهمین ردیف اول صرفا آن چند نفری بودند که در کربلا حضور داشتند و [مسئله‌ی] کربلا را بخواهیم حل بکنیم [باتوجه] به شمربن‌ ذی‌الجوشن، یزید بن‌ معاویه، ابن زیاد، حرمله، [و] دیگر انسان‌های خبیثی که این حادثه تلخ توسط آنها انجام گرفت به نظر من کاری بسیار سخت و اشتباهی است، آنها مجری این حادثه تلخ بودند. ☫ @sephbod_soleymani
🔴 تکفیری‌ها و معجزه‌ی امام رضا ✍ گفت: «قراره ۴۸ اسیر ایرانی معاوضه بشن، باید برم.» اسرا رو که آوردن همه‌شان نحیف و لاغر شده بودند. قیافه‌ی اسرای ایرانی رو داشتن که بعد ۸سال اسارت از زندان‌های صدام آزاد شدن اما اینا فقط چندماه تو اسارت تکفیری‌ها بودن. اسرا از آنچه به اونا گذشته بود گفتن. از اینکه هرروز شکنجه می‌شدن و از غذایی که به‌اندازه‌ی زنده‌نگه‌داشتن‌شون به اونا می‌دادن. یکی تعریف کرد «وقتی اسیر شدیم توی لباس‌هام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چندبار لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن بگو غیر از تو کی نظامیه. به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم. برای تکفیری‌ها گردن زدن یه کار عادی بود اما می‌خواستن من بقیه رو لو بدم. یکی‌شون که سرکرده بود و فحش می‌داد برای آخرین بار از من خواست اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم با تبر گردنم رو بزنه که خمپاره‌ای نزدیکش منفجر شد. ترکش به سرش خورد و افتاد. تکفیری‌ها عصبی شدن و جنازه‌ی فرمانده‌شون رو از جلوی ما دور کردن و از اون به بعد روزانه فقط سهمیه‌ی کتک‌خوردن داشتیم تا یه شب تو خواب علیه السلام رو جایی دیدم که برف سنگینی می‌اومد. حضرت اومد و گذرنامه‌ی ما رو امضا کرد و فرمود شما آزاد خواهید شد. فردا از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم؛ در حالی که همون برفی که تو خواب دیدم می‌اومد.» 📚 از کتاب خداحافظ سالار خاطرات همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی صفحات ۸۴ و ۸۵ ☫ @sephbod_soleymani
📸 تصویری قدیمی از حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس ☫ @sephbod_soleymani
📌شهید سلیمانی، ستون اقتدار نظام بود ✍امیر حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش در مراسم تجلیل از اصحاب رسانه:سردار سلیمانی، به‌حق مرد بزرگی در نظام جمهوری اسلامی و سالار شهیدان مقاومت بودند که با به شهادت رسیدنش مردم به تازگی ایشان را شناختند. شهید سلیمانی، ستون اقتدار نظام بودند که یاران و همراهانش راه ایشان را ادامه می‌دهند. تا زمانی که در راه امان حسین (ع) باشیم، قطعاً شکست نمی‌خوریم و تا زمانی که با امام حسین (ع) باشیم، تمام دنیا هم نمی‌توانند کوچک‌ترین صدمه و ضربه‌ای به نظام و کشور وارد کنند. ☫ @sephbod_soleymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس جمهور در سفر به استان کرمان: سردار سلیمانی همواره خواستار اهتمام ویژه به محرومیت‌زدایی از جنوب استان کرمان بود. این مهم در اين سفر در دستور کار دولت است ☫ @sephbod_soleymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | آهی که در فراق تو از جان کشیده‌ام افکنده آتشی که مثالش ندیده‌ام... ☫ @sephbod_soleymani
🔺اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمی‌کند و زمستان سپری نمی‌شود. ✍اگر شهید نباشد، چشمه‌های اشک می‌خشکد، قلب‌ها سنگ می‌شود و دیگر نمی‌شکند، و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می‌گیرد و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم می‌شود. اگر شهید نباشد، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش می‌گردد و شیطان، جاودانه کره‌ی زمین را تسخیر می‌کند. 🌷سید شهیدان اهل قلم @sephbod_soleymani
🔴شوق به شهادت شهید حسین همدانی از زبان حاج قاسم سلیمانی... ✍سرادر شهید سلیمانی در بخشی از خاطراتش شوق به شهادت شهید حسین همدانی را اینگونه بیان می‌کند: من رفتم خدمت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای مجوز کاری که ایشان (شهید حسین همدانی) می‌خواست انجام بدهد، برای این رفته بودم مجوز بگیرم، چون آن وقت ما هنوز مجوز اینکه پاسدار داخل میدان ببریم نداشتیم. ما می‌خواستیم که پاسدار ببریم برای اینکه فوعه و کفریا را بتوانیم آزاد بکنیم؛ لذا آمدیم مجوز برای این کار را بگیریم. شهید همدانی هم چون فرمانده‌ی قرارگاه سیدالشهدا امام حسین (صلوت الله علیه) بود او هم در این کار متولی شد. او وقتی شنید که پاسدارها می‌آیند و پاسدارها باید بیایند و همه‌ی این حرف‌ها، اصلاً _چون خودش سال‌ها اینجا بود_ یک شوقی پیدا کرد. یعنی کلاً هوایی شد و گفت من اصلاً نمی‌مانم و به سمت آنجا آمد. آخرین لحظه‌ای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی‌ای در او دیدم. من در آن لحظه‌ی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه می‌گویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی. آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او می‌خواست برود، من داشتم برمی‌گشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد: چون رهد از دست خود دستی زند چون جهد از نفس خود رقصی کند من این دست رقص را، این حالت پرواز را، این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم. 📚منبع: خبرگزاری تسنیم ☫ @sephbod_soleymani