🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
این دقایق ی که ،
در کنارِ تواَم ،
مرحمِ تنهایی ست ...
باش
تا در تنهایی اَم ،
با خیال اَت تنها باشم ...
تو نباشی ،
هر ثانیه تنهایی ،
صدا یی از ، غَم دارد ...
بداهه
#علی_اسکار
#تنهایی
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
در محرّم ...
يادمان باشد :
اول نمازِ حسين ، بعد عزای حسين
اول شُعورِ حسيني ، بعد شور حسينی
محرّم و صَفر زمان باليدن است ،
نه فقط ناليدن ...
بساط اَش آموزه است ، نه موزه ...
تمرين خوب نگريستن است ،
نه فقط خوب گريستن ...
السّلام عليک يا ابا عبدالّله 🏴
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
در پیچ و خَم تــو ، کاش گُم میشُدم
مسافرِ تنها ی ، جادّه ی تنِ تو میشدم
#علی_اسکار
#تو
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
از بیخوابی ، به آغوش شِعر و قلم ، پناه آوَردم
امّا به شبگرد ی من نمیآیَند ، واژه هــای بیدار
#علی_اسکار
#بی_خوابی
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا میرود ،
ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ،
ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍ ﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ میریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼ ﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ،
به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍب خﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ.
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمیخیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ میدهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ < ﻓﺎﻝ > ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ میدهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود:
ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ میشوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ میافکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام میشود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ « ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ » ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ .
#حافظ
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
ما را دلی بود که ز دنیا ی دیگر است
ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست
جز چشم دل که محو تماشای دیگر است
این نه صدف ز گوهر آزادگی تهی است
و آن گوهر یگانه بدریای دیگر است
در ساغر طرب می اندیشه سوز نیست
تسکین ما ز جرعهی مینای دیگر است
امروز میخوری غم فردا و همچنان
فردا به خاطرت غم فردای دیگر است
گر خلق را بود سر سودای مال و جاه
آزاده مرد را سر و سودای دیگر است
دیشب دلم به جلوه مستانه ای ربود
امشب پی ربودن دلهای دیگر است
غمخانه ایست وادی کون و مکان رهی
آسودگی اگر طلبی جای دیگر است
#رهی_معيري
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
آن خنده های زمستانِ سَرد کو ...
بازی های کوچه ی تابستانِ گَرم کو ...
فصل های کودکی هَمگی شیرین بودَند ...
بیادِ آنروز ها میخوریم چایِ تلخِ امروز را ...
#علی_اسکار
#کودکی
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
یا رب ، تو مرا به نفسِ طنّاز مَده
با هر چه به جُز توست مرا ساز مَده
من در تو گریزان شدم ازفتنه ی خویش
مـن آن توأم ، مــرا به مـن ، باز مَـده
#مولانا
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
چشم در باد ، خیره بــه عمقِ طاقِ آسمان
طلوع کُن از پسِ تیرِگی ، اِی روشنی دیده اَم
#علی_اسکار
#انتظار
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
عَجب سوز دارد ، پاییزِ امسالِ مَن
مِهرِ آن مِهرَبان را ، کَم دارد دلِ مَن
#علی_اسکار
#پاییز
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
نه شرقی نه غربی ، چَشم اَم سمتِ تو گردید
چه انقلاب کردی در دِلم ، با شورشِ یِک نِگاه
#علی_اسکار
#سمت_تو
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
گویَند دل بــــــه آن ،
بُتِ نامهـربان مَده ...
دل آن زمان رُبود ،
که نامهربان نَبود ...
#شهریار
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
باید دَستم را بگیر ی و بِبَر ی ، درونِ ماجرا هـا
قلبِ پُر هَیجان اَم ، عاشقی را با تو میخواست
#علی_اسکار
#ماجرا
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
راه به جایی نِمیبَرد ، من و دِلتنگی ها
غیرِ از تو ، مسیر های دِگر بنبست اَند
#علی_اسکار
#دلتنگی
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
بَرنمیخیزم دیگر ، پای بَرخواستن نیست
هَم پای سفر رَفت ، میلِ تَوانستن نیست
#علی_اسکار
#نیست
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
چشمانِ خیس و بُغضِ تَرک خورده ، بَرگرد
از دوری آغوشِ تو ، تَن اَم یَخ کَرده ، بَرگرد
#علی_اسکار
#برگرد
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
دور میروی ، ولی راه به جایی نَخواهی بُرد
خاطره اَت ماندگار است ، همین نزدیکی ها
#علی_اسکار
#خاطره
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
از غمِ من دور شو ، چَنگ به این خواب نَزن
شَبزده ی شهر شُدم ، زدم ماسک به کابوس ها
تعبیرِ ایـن زخم چیست ، لایقِ مَرحم که بود
بیکس و بی اِنتها ، غَرق در خلوتِ اقیانوس ها
#علی_اسکار
#کابوس
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
به ملاقاتِ نگاهِ تو ، آمده اَست این زِندانی
جهانِ بیرون از چشمانِ تو ، مَرا زندان است
#علی_اسکار
#چشم
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
مُشک را گفتند :
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ،
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ ...
ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧَﻨِﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ اَم ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑِنگرﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽﺍَﻡ ...
#مولانا
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar