🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
☎️💔☎️
توانِ راه رَفتن ندارم ....
قطعِ نُخاع میشوم ...
وقتی تِلفن را ، رویِ من قَطع میکُنی ....
#علی_اسکار
#تلفن
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️🍂♨️
ردّ پاهایم را پاک کردم ،
تا کَسی دیگر دُنبالاَم نباشد ....
تا آرام باشم ...
اَکنون آنقدر تنهایم ،
که به خود میگویم ای کاش ،
پُلهای پُشتِ سرم را پاک نمیکردم ....
#علی_اسکار
#اکنون
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️❤️♨️
تا به کِی سَر بِکشم ؟ تا تو سَر بیرون کُنی
بر دلِمَن تاب نمانده ،تو بیا ، به ایوانِ دلم
#علی_اسکار
#ایوان
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️💓♨️
شَبانگاهان ، بدونِ تو ، رو به جُنون کردم
بخاطرِ تو ، عشق را ، از سینه بُرون کردم
بیا لااَقل یِک بار ، در کنارِ من ، تو بِخواب
بوی عِشق میآید،تو را هَوس ، کُنون کردم
#علی_اسکار
#شبانگاهان
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️♨
سیاهیِ گیسویِ تو ،
خط بُطلان کشیده ،
به آبِروی شب ، هَر شب ....
من آن شکارچیاَم که ،
از شِکار در این تاریکی ،
عاجِزم ، هَر شب ...
#علی_اسکار
#شکارچی
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️♨️♨️
مَردم این خیابان ،
چرا اینگونهاَند ؟!؟
زمین از آسمان ، نِفرت دارد ، چِرا ؟!؟
هیچ چیز سَرِ جایَش نیست ....
آن عابرِ زیبارویی ،
که دلِ چون قناریاَم را ،
دستِ او دادم ،
چرا قلبم را ، با قار قارِ کَلاغ ، لِه کرد ؟!؟
چرا ماه ، که شاهدِ اين جِنایت بود ،
هنوز میتابد ؟!؟
بِینِ اين مَردم ،
مَگر میشود زِندگی کرد ؟!؟
#علی_اسکار
#عابر_و_قناری
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️🍃♨️
پَنجره باز است یا نه ؟؟؟
سُخنهایی نگفته دارم ...
فَقط توانستم به باد بگویم ....
کاش پَنجره را گُشوده باشی ،
آن لَحظهای که نَسیم ،
پیغامِ مرا میآورد .....
#علی_اسکار
#حرف
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️📚♨️
بی سَجده نباید رَفت ، طرفِ چشمانِ تو
شعرهایم رُکوع رَفتند ، در خَمِ مُژگان تو
#علی_اسکار
#سجده
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️📚♨️
بِیتها را قِیچی کردم،تا نَزدیک شَوم به تو
تقصیرِشعرهایماستکهفاصلهچیده بینِ ما
#علی_اسکار
#فاصله
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️🍁♨️
کال ماندهاَم ...
از بَس بَهاری نَدیدم ....
آب را کُجا بُردهاَند ؟!؟
میوهای تازه بودم ،
اُمیدم را قِیچی کردند ....
و اَکنون ساکنِ تنهاییاَم ،
مرا از دَرون میخورَند ،
حَسرتها .....
#علی_اسکار
#کال
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️💔♨️
شناگرِ خوبی بودم ...
ولی کوهِ غم در دلم ،
سَنگین کرد مرا ....
بُغضم شِکست ، غَرق شدم ...
ماهیها گِریستند ....
ساحِل نتوانست ،
اشکِ من و ماهیها را ، پاک کُند !؟!
و یِک غروبِ غَمگین ،
لبِ دریا ،
رَقَم خورد ....
#علی_اسکار
#غرق
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️🍁♨️
شَب ....
از ویرانهای ،
صدایِ جُغد میآید ...
و آن ویرانه ،
مَناَم ....
#علی_اسکار
#ویرانه
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️💓♨️
در گرما گرمِ رابِطهها بودیم ،
قانون را حُکمفَرما کردند ...
تا وقتی تو حاکمِ قلبِ منی ،
به هیچ قانونی ، عَمل نمیکُنم ...
#علی_اسکار
#قانون
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️♨️
شرایِط همیشه مهیّاست ،
برایِ رنگِ خُدا شُدن ...
افسوس برای یِکرَنگ شدن ،
هیچ وَقت آماده نیستم ...
#علی_اسکار
#خدا
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️♨️♨️
رَفتهام ، ولی خودم را ، در تو جا گُذاشتهام
یادگاری نِگهدار ، نَزار راهِ خانه را ، گُم کُنم
#علی_اسکار
#یادگاری
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️🍂♨️
تمامِ عَصرها ،
برایم عصرِ جُمعه است ....
وقتی تَعطیل کردی ،
قرارهایمان را ، در آن عصرِ جُمعه ....
لَعنت ، به تَعطیلیهای دلتنگی ....
#علی_اسکار
#جمعه
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️👍♨️
شَنبه میتواند بِهانهی شروعِ یک اتّفاقِ نیک باشد
عاشقِ شَنبهام ، این هَفته برای شما ، شیک باشد
#علی_اسکار
#شنبه
.
🌹🌹 @Sepideye_Shear_Oscar
♨️📖♨️
نگاهم خیره به کلمات ، مات مانده ...
جادو بخشِ کلمات ، تویی ...
وقتی شعرهایت به رَقص در میآیند
اُتاقم ، حتّی لِباسم گُلستان میشود ....
کتاب شعرِ تو ، باغبانِ گُلهای ،
این اُتاق شد ...
#علی_اسکار
#کتاب
#عکس_نوشته
.