🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
وقتی نیمهی گُم شُدهام را ، پیدا کَـردم
کاش او هم خود را ، در من پیدا میکَرد
#علی_اسکار
#نیمهی_گمشده
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
شِعرَم خوانده نَشُد پوسیدُ آخر شُد خَراب
از جَمعِ این پارِهگی ها چاپ شُد یِک کِتاب
#علی_اسکار
#شعر_پوسیده
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
غمگین تـریــن شاعرِ شهر شُده اَم ، بی تو
به دفترِ من هُجوم آوردهاَند کلماتِ گریه دار
#علی_اسکار
#شاعر
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
غم تو میخورمُ ،
به امّیدِ وصال اَت ،
پیاله ی روزگار را پُر میکنم ...
پای صحبت آیینهها که بِنشینی ،
تَرَک های پیشانیاَم را ،
شرح خواهند داد ،
بر چشمانِ تو ...
تلخ بود ایّام ،
امّا چون قو ،
ترانهای زیبا سَر دادم ،
در آخرین بغضِ این آوازها ...
من میمیرَم ، نمیماند مرا یاد اَت ، میدانَم ...
به دیدارِ تو در آن سوی آسمان ها ،
ای پَرنده ی امّیدِ من ، اُمیدوار اَم ...
#علی_اسکار
#وصال
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
در قبیله ی عِشق ، سـازِ ناکوک اَم شِکَست
بُغض اَم ترکیده و حَنجره اَم بر گِل نِشَست
نِیزه های سُربی غَم ، قلبم را نِشانه رَفت
شانه های لَرزان من ، زیرِ گریه ها شکَست
#علی_اسکار
#شکست
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
سلامِ مرا دیگر ، پاسُخ نیازی نیست
همین که تو سلامَت باشی ، کافیست
#علی_اسکار
#سلام
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
تَرس ی از مُردَن نداشتَم ،
تـا روح اَم اَفسرده شُد ...
با خودکُشی برگ ها ،
مرگ وَهماَنگیز شُد ...
#علی_اسکار
#ترس
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
♨️♨️♨️
واژه ها را چیده اَم کنارِ هَم ،
تـا یِک آرزو کُنَم ، برای تــــو ...
چقدر سَخت است آرزو کردن ،
بـــرای تو کـه آرزویَـم هَستی ...
#علی_اسکار
#آرزو
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar
مِی فروشی در لباس پارسا برگشته است
آه از این نفرین که با دستِ دعا برگشته است
پینه های دستُ پا ، سر زد به پیشانی ، عجب
کفر با پیراهنِ زهد و ریا برگشته است
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر
قبله را می جوید اما از خدا برگشته است
خیمه ی خورشید را "دین دارها" آتش زدند
آه ! معنای حقیقت تا کجا برگشته است !
ای دل غمگین ! به استقبال زیبایی بیا
کاروان ی را که روی نیزه ها برگشته است
چند بار آخر به استقبال یک تن می روند
سر جدا ، بازو جدا، پیکر جدا برگشته است
جاءَ نورُ اشبه الناس بِخَیر الاولیاء
گوئیا پیغمبر از غار حرا برگشته است
هرکه آن خورشید را در خون شناور دید ، گفت
حکم قتلِ نور از شامِ بلا برگشته است
از بدُ نیک جهان جای شکایت هست و نیست
خوب یا بد هرچه هست از ما به ما برگشته است
#فاضل_نظری
🌹🌹 @Sepideye_shear_oscar