#یا_بن_الحسن
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
🍃سراج
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_📻_
⁉️چرا افسرده ای؟
⁉️چرا مضطربی؟
⁉️ چرا ناراحتی؟
✨#خدا_هست
🌱#محمد_و_آل_محمد_هست
🦋🐠•°o.O
@seraj_135
•°o.O🐠🦋
🪶"شعیب عــاشـــــــــق"
✍مردی شتابزده از دور دست رسید: "نقشهی قتل تو را کشیدهاند. زودتر از شهر خارج شو."راست میگفت. دیگر در قصر جایی برای موسی نبود.
ترسان و نگران از شهر خارج شد. مصر پرحادثه را ترک کرد و به مدینِ شعیب روانه شد.
🪴آن پیرمرد عاشق. خدا به او گفت اگر از ترس جهنم گریه میکنی من آن را بر تو حرام کردهام. شعیب جواب داده بود که گریه ام نه از ترس جهنم است و نه برای شوق بهشت. من تو را دوست دارم و دیدار تو را میخواهم.
💌و حالا خدا همصحبتش را روانه میکرد که همنشین شعیب شود.
وقتی موسی به چاه شهر مدین رسید چوپانان داشتند گوسفندانشان را آب میدادند. به جز دو دختر. موسی گرسنه و خسته بود اما جلو رفت که مشکل دخترها را بپرسد.
🔅پدرشان مرد پیری بود که توان کار نداشت و آنها هم صبر میکردند که کار بقیه چوپانان تمام شود و بعد جلو بروند.
موسی دامشان را سیراب کرد. اما چه میدانست که تا چند ساعت دیگر خودش چوپان این دامها میشود و یکی از آن دخترک ها همسرش.
خدا داماد و چوپان خوبی برای شعیب فرستاده بود.
🌿موسی ۸ یا ۱۰ سال برای شعیب کار کرد. کلیم الله شده بود کمککار شعیب عاشق.
🕊هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
┄━━•●❥-✿-❥●•━━┄
⛱ @seraj_135
┄━━•●❥-✿-❥●•━━┄
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚🤍❤️ ﷽ 💚🤍❤️
بچه 👶 زیاد بی کلاسیه!! 🙄
خرجش زیاده❗️
تربیت بچه های زیاد سخت میشه !
اولاد کم، آسونتره !
پس چرا اصرار دارید روی فرزند بیشتر ⁉️ 🤔
🎥 حتما ببینیم ...
📌استاد قرائتی پاسخ میدهد
#فرزندآوری
#روز_ملی_جمعیت
🦋 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
✾✾࿐༅✾༅࿐✾✾
🍓 @seraj_135
✾✾࿐༅✾༅࿐✾✾
✨🌙اے دختر آفتاب، اے خواهر ماه
✨⭐️اے آنڪه تو را ستاره ها خاطر خواه
💓این ذره به درگاه تو آورده پناه
🕊یا فاطمہ اشفعے لنا عنداللہ
💐ولادت با سعادت کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد.💐
✿○○••••••══
🌿🌸 @seraj_135
═══••••••○○✿
🌿عالمہ غیر متعلمہ
💭روزى گروهى از شيعيان وارد مدينه شدند تا سؤالهاى خود را از امام موسى بن جعفر (ع) بپرسند.
كاروان پس از ورود به مدينه به سوى خانه امام راه افتادند به اين اميد كه هم سؤالات خود را بپرسند و امام (ع) را ببینند. هرچه نزديكتر مىشدند، شـوق ديدار افزونتر مىشد؛ تا اينكه جلـوى در خانه حضرت رسيدند.⛅
.
🚪در زدند و اجازه ورود خـواستند؛ به آنان اطلاع دادند كه امام در مسافرت هستند.
همه کاروان ناراحت شدند و با غم اسباب و اثاث خود را جمع كردند و تصمیم گرفتند عازم شهر خود شوند.
دختركى شيرينزبان و زیبا از منزل امام (ع) بیرون آمد و سؤالها را از آنان گـرفت و با دقتِ تمام، پـاسخ يكايک نامهها را نـوشت و نامهها را دوبـاره به آنان بازگرداند.🗞
🔮مردان بزرگ كاروان هرگز چنين صحنهاى را به ياد نداشتند که كودكى هشت يا نه ساله بتواند جـواب سـوالهاى فقهى را بدهد!
🪐آنان در دل مىگفتند:
«جواب ايـن سوالها اگر آسان بـود، همان علماى شهر مىدادند. سوالها اينقدر پيچيده بـود كه مـا نزد امام آورديم. سبحان الله عجب خاندان پاكيزهاى...»🍃
🕊کاروانیان شاد و خوشحال از این خاطره خوب، كمكم از مدينه خارج شدند.
در راه، مردى، از فاصله دور، امام مـوسى بن جعفر (ع) را دید. همه كاروانيان بىدرنگ پياده شدند و شتابان نزد ايشان رفتنـد. آنگاه داستان خـود را با شور و شادى تمام بازگو كردند و دستخط آن دختـر را هـم نشان دادند.
🫀امام همینکه نامه را باز کرد، سيمايش از شادى شكفتهشد. لبخند زیبایى بر لبانش نقش بست و با همان لبخند آسمانى فرمود:
فداها ابوها
فداها ابوها
فداها ابوها... (پدرش به فدايش...)💓
📚کشف اللئالی-محمد محمدي اشتهاردي، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص ۱۳۳.
#السلام_علیک_یا_بنت_موسیبنجعفر
#یا_فاطمه_المعصومه
•┈┈••✾🍃🌺🍃✾••┈┈•
💐 @seraj_135
•┈┈••✾🍃🌺🍃✾••┈┈•