#متن_خاطره
🌷 عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر میزد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچه ها پرسیدم، گفتند رفته عقب. یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف. بعد از عملیات، بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. او مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط...
📚 شهید مهدی زین الدین
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 شهادت در حال قرائت قرآن دوستان آقا موسی درباره نحوه شهادت ایشان گفتند؛ در روز شهادت آقا موسی طبق معمول وضو میگیرد و میرود کنار یک تانک مینشیند و مشغول تلاوت قرآن میشود، تا اینکه موشک اسرائیلی به تانک اصابت میکند و ترکشهای زیادی به بدن آقا موسی میخورد و او با همان قرآنی که در دست داشته به حالت سجده به زمین میافتد و شهید میشود. جالب است آیه قرآنی که آقا موسی لحظاتی قبل از شهادت تلاوت میکردند آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» بوده و صفحات قرآن هم خون آلود میشود.
📚 شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 وحیدیک خصوصیت داشت که هیچ وقت مستقیم وارد بحث مذهبی نمیشد؛ اما به گونهای سخن را آغاز میکرد که در نهایت منجر به این میشد که مخاطب، خودش از او سؤال کند و بخواهد که دربارهٔ مذهب برایش حرف بزند. برای وحید، دانشگاه، بازار، مهمانی، قطار و تاکسی فرقی نمیکرد؛ او هدفی داشت به گسترۀ تمامی عرصه های زندگی. گاهی برخی دوستانش از این گفت و گو ها کلافه میشدند؛ برای نمونه، یکبار یکی از دوستان به او گفت: وحید! اینکه شما در تاکسی حرف میزنی، ما که دوباره این آدم را نمیبینیم تا بحث ادامه پیدا کنه، خب چرا شروع میکنی!؟ وحید گفت: من یه چیزی میگم، اگه خدا در اون هدایت را قرار بده، خودش بیدار میشه و میره دنبالش.
📚 از کتاب فهم زمانه، شهید عبدالحمید دیالمه
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 محمدعلی نوزاد دخترش را به مادرش برگرداند و رفت تا وضو بگيرد. هنگام نماز، مانند هميشه سجادهاش را پهن کرد، ولي قبل از اين که نماز بخواند، نوزادش را کنار سجاده قرار داد و پس از مدتی کوتاه، به نماز ايستاد. همسرش با دقت کارهای محمد علی را زير نظر گرفته بود. صبر کرد تا نماز او تمام شود و از او پرسيد: برای چی موقع نماز بچه را گذاشتی کنار سجاده؟! محمد علی لبخندی زد و نگاهی به کودک سه ماهه و سپس به همسرش انداخت و گفت: ببين خانم! تربيت صحيح فرزند را بايد از همون ماهها و روزهای اول تولد آغاز کرد. شايد الان اين نوزاد چيزی متوجه نشه، ولی همين که از دوران شيرخوارگی، او را کنار سجاده میذارم، باعث میشه که ذهن و فکر اون به نماز و ذکر و عبادت عادت کنه...
📚 شهید محمدعلی رهنمون
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷بچه که بودیم گاهی روزهای تعطیل به خانه پدربزرگمان میرفتیم و وقتی از بیکاری حوصله مان سر میرفت، یک توپ پلاستیکی میخریدیم و فوتبال بازی میکردیم. وسط شور و نشاط بازی، ناگهان عباس غیبش میزد! صدایش میکردیم و جوابی نمیشنیدیم. با کنجکاوی به دنبالش میگشتیم و میدیدیم که در حال وضو گرفتن است. بزرگ تر که شدیم، دیگر میدانستیم که حتی در گرماگرم بازی ، عباس نمازش را به موقع میخواند. این باعث شده بود که ما هم به تبعیت از او، بازی را تعطیل کنیم و نماز بخوانیم.
📚 شهید عباس دانشگر
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 خانوادهها فقط میدانستند که وی در مأموریت است و از موضوع سوریه کاملاً بیاطلاع بودند. هیچکس نمیدانست که همسر من مدافع حرم است و در طی هفت سال زندگی مشترکمان، من از اعزامهای او به سوریه با کسی صحبت نکردم. خانواده خود آقا مهدی از طریق اعزامهای او متوجه شده بودند اما خانواده خودم پس از شهادت فهمیدند که آقا مهدی، مدافع حرم و در سوریه بود.
📚 همسر شهید مهدی بختیاری
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 تا جایی که ازش برمیآمد و قانون اجازه میداد، گره از کار مردم باز میکرد. خیلی هم میآمدند پیشش. هرجا هم که میرفتیم، دورهاش میکردند؛ حرفشان را میزدند و مشکلشان را میگفتند. صیاد هم با حوصله گوش میکرد. گاهی هم یادداشت میکرد. شماره تلفن میداد که تماس بگیرند.
📚 شهید صیاد شیرازی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 طبق معمول موقع عملیات کفش هایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه میرفت. ازش پرسیدم: چرا با پای برهنه راه میری سید...؟ گفت: برای پس گرفته شدن این زمین خون داده شده. این زمین احترام داره و خون بچه ها رویش ریخته شده، آدم باید با پای برهنه روش راه بره...
📚 شهید سیدحمید میرافضلی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 قرار بود سپاه آزمونی برگزار کند که برای محمد خیلی مهم بود. برای همین چند ماهی مرخصی گرفته بود تا حسابی مطالعه کند. اما آزمون هم زمان شد با مریضی مادرش. بر خلاف تصور خیلیها، محمد قید امتحان را زد! دنبال مریضی مادرش را گرفت و وقتی بستری شد، یک ماه و نیم رسیدگی به امورش را به عهده گرفت. رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند. بار ها مادر را بر دوش گذاشته و از پلههای بیمارستان آورده بود پایین! همه جوره پای کارهای مادر ایستاد.
📚 شهید محمد گرامی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 چشمش آسیب دیده بود و دکترها میگفتند: بیناییاش رو از دست داده و دیگه نمیشه کاری کرد و جراحی هم بیفایده است. محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید و کاری به نتیجهاش نداشته باشید. به دکترها میگفت: فقط با ذکر یا زهـرا (س) عمل رو شروع کنید. بعد از عمل دکترها از نتیجه جراحی حیرت زده شدند. عمل جراحی موفقیت آمیز بود! فقط با رمز یازَهرا سلاماللهعلیها
📚 شهید محمد اسلامی نسب
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 میگفت در هر قضیه ای گیر كردید دو ركعت نماز بخوانید و تقدیم كنید به یکی از ائمه؛ مطمئن باشید كه كارتان راه می افتد. اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت.
📚 شهید مجید شهریاری
کتاب شهید علم، ج۱، ص۶
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb
#متن_خاطره
🌷 برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید: خداونـدا نه برای بهشت و نه برای شهـادت،
اگر تو ما را در جهنمت بیندازی
فـقط از مـا راضی باشی
برای مـا کافـی است.
📚 شهید علی چیت سازیان
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✅ خادمیاران رضوی سراج
🆔️ https://eitaa.com/seraj_chb