انسی ویژه با امام زمان داشت. مواقعی که میرفتیم جمکران، سرش را روی شیشه اتوبوس میگذاشت و خلوت میکرد. شبی در حسینیه مراغه دیدم حالش منقلب است. بعدها برایم گفت که در میان خواب و بیداری امام زمان (عج) را داخل حسینیه دیده بود میگفت:
«از نور و شکوهشان توان بلندشدن نداشتم. حضرت در میان رزمندهها راه میرفت و روی آنهایی که از سرما کز کرده بودند پتو میکشید. عطری آسمانی در فضای حسینیه به مشامم میخورد که نظیر آن را در جایی احساس نکرده بودم».
ذکر مدامش:
“یا مولای! یا صاحب الزمان ادرکنی یا مولای یا صاحب الزمان اغثنی” بود.
آنقدر گفت که خداوند در روز نیمه شعبان خریدارش شد
راوی: حاجحسین یکتا
کتاب: مربعهای قرمز
#شهید_جعفر_احمد_میانجی
#عملیات_کربلای_پنج
#حسینیه #یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
#نیمه_شعبان #امام_زمان_عج
#حاج_حسین_یکتا
#کتاب_مربعهای_قرمز
#عملیات_کربلای_پنج