eitaa logo
سِراج | seraj !🌿'
255 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
9.5هزار ویدیو
735 فایل
『﷽』 دعا‌کنید خدا‌ بَصیرت‌ دهد‌ مـٰارا ؛ بصیرت‌است‌ کھ میزان‌ ڪفر‌ وایمان‌است🌱 . • نظر حرف و َ سُخن گویھ ؛ 🤲🏼 | @narjes_m_313 نشرِ پیام ھا صدقه جاریھِ است :)) باارسال مطالب کانال در روشنگری جامعه سهیم باشید .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠ ۴ اصطلاح غلط❗️ 🍃۱.خدا بد نده این کلام اهانت به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: « هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیۂ خدا و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیۂ خودتان(که بخاطر اَعمالتان است)» 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🌷۲_عیسی به دین خود، موسی به دین خود این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همۂ آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند. 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🍃۳_ ولش کردی به اَمان خدا این حرف کفر آمیز است. زیرا اگر کسی مال یا فرزندِ خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود: "ولش کردی به حال خودش" پس بدبخت شد رفت. 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 ۴- انسان جایز الخطاست این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان "ممکنُ الخطا" ست. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند. 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
∞♥∞ 🍃 جوانی که وقتی بہ محرمات الهی‌ میرسد ؛چشم میپوشد، امام زمان(عج) بھ او افتخار میکند! کاری‌کن‌امام‌زمان‌با‌لبخند‌بهت‌نگاه‌کنه🍃🌹 🌸 ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اشکالات اساسی لایحه بودجه ۱۴۰۰ 1️⃣ بیش‌برآورد منابع حاصل از صادرات نفت و افزایش وابستگی بودجه به نفت به ۳۰ درصد (با در نظر گرفتن پیش فروش نفت ) 2⃣ کاهش سرمایه‌گذاری دولت (کاهش شدید سهم اعتبارات عمرانی از ۱۵ درصد قانون مصارف عمومی در سال ۹۹ به ۱۱ درصد در لایحه بودجه ۱۴۰۰) 3⃣ افزایش قابل توجه هزینه‌های جاری (رشد ۶۰ درصدی)، 4⃣ کاهش سهم درآمدهای مالیاتی از منابع عمومی بودجه ( از ۳۶ درصد در قانون بودجه ۹۹ به ۲۷ درصد در لایحه بودجه ۱۴۰۰) 5⃣ افزایش کسری تراز عملیاتی (برخلاف اهداف تعیین شده در قانون برنامه ششم) 6⃣ پیش‌بینی منابع قابل توجه از محل پیش‌فروش نفت و ایجاد بدهی تعدیل‌شونده با نرخ ارز 7⃣ حرکت برخلاف جهت اصلاح ساختاری بودجه (افزایش کسری بودجه) 🔹 بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که به‌دلیل برآورد بیش از واقع منابع حاصل از صادرات نفت، حتی با فرض فروش کامل اوراق در نظر گرفته شده در بودجه، حدود ۳۲۰ هزار میلیارد تومان کسری تأمین نشده برای پوشش مخارج بودجه وجود خواهد داشت. 🔹 حتی در صورت استفاده از ظرفیت خرید اوراق بیشتر توسط بانک‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری (به میزان ۱۴۵ هزار میلیارد تومان) همچنان حدود ۱۷۵ هزار میلیارد تومان کسری تأمین نشده باقی می‌ماند که می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم به افزایش پایه پولی و نقدینگی بیانجامد و تورم های شدیدی در سال آتی و سالهای بعد در پی داشته باشد. ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
سِراج | seraj !🌿'
#استوری سوره حدید / آیہ ۴ ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
∞♥∞ ‏تا زمانی کھ دلت ♥️ کسی نمی‌تواند ؛ خوشی‌هایت را ویران کند...! | ‏وَ‌اشْغَلْ قُلُوبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ | مارا فقط بھ خودت‌مشغول‌کن :) ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 🍃 با ذکر صلوات بر محمدوآل محمد به نیابت از شهدا برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله... ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
سِراج | seraj !🌿'
#ابوحلما💔 قسمت اول: غریبه✨   به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را که تسکین می‌دهد چشمت
♥️⃟🌻♥️⃟🌻 🍃 مرد جوان کت مارکدارش را از جلو مرتب کرد و گفت: بله من کوروش مغربیم...مشکلی پیش اومده؟ سرباز پرونده ای که دستش بود را زیر بغلش گذاشت و درحالی که جلو می آمد گفت: باید با ما بیای کوروش عینک آفتابی اش را از چشمش برداشت و رو به پلیس پرسید: کجا؟ چرا؟ مرد پلیس آمد و سینه به سینه اش ایستاد و پاسخ داد: اداره پلیس  چون  شاکی خصوصی دارید. دختر همانطور که گوشه چادرش را در دستش فشرده بود چند قدم عقب رفت و بعد با احتیاط از آنها دور شد. وقتی به خودش آمد روبه روی مزار پدرش بود. نگاهش که به لبخند پدرش از پشت آن شیشه ی غبار گرفته گره خورد، پرده اشک روی مردمک سیاه چشمانش افتاد. کنار مزار نشست. اول شیشه کمد بالای مزار را تمیز کرد بعد سنگ مزار را شست. خودش را آماده کرده بود اینجا که بیاید خیلی چیزها به پدر بگوید. اما بغضی عجیب صدایش را زندانی کرده بود. قاب عکس پدرش را از کمد بیرون آورد. انگشت اشاره اش را روی عکس حرکت داد، اول روی ریش سفید و لب های پدرش دست کشید. بعد قاب را بغل گرفت و آهسته گفت: امشب بیا تو جلسه خواستگاریم باشه؟ اگه نظرتو راجع بهش ندونم چطور... و هق هق گریه اش نگذاشت جمله اش را تمام کند. نسیم خنکی می وزید و چادرش را کنار صورتش جابه جا میکرد. عکس پدرش را سرجایش گذاشت و بلند شد. موبایلش که خاموش شده بود را روشن کرد و خواست داخل کیفش بگذارد که زنگ خورد. تلفن را جواب داد: +سلام مامان -سلام گلم کجایی؟ +هنوز گلزارم -هنوز اونجایی؟ پاشو بیا دختر دو ساعت دیگه خواستگارت میاد +مامان... -جونم +اگه من به آقای رسولی جواب مثبت بدم تو ناراحت... -چه حرفیه میزنی! حلما من فقط یه آرزو دارم اونم خوشبختیته -آخه با حرفایی که زدیم این مدت...به نظر می اومد مخالف باشی +من فقط گفتم بیشتر تامل کن -مامان تو همیشه گفتی بابا یکی از  بهترین آدمای دنیا بوده -هست +از ازدواج با بابا...پشیمون نیستی؟ -نه ...معلومه که نه + پس دلیل مخالفتت با آقای رسولی این نیست که گفت میخواد  پاسدار بشه؟ -وقتی اومدی خونه درموردش حرف میزنیم +فقط بگو آره یا نه -آره‌ +ولی تو همیشه میگی به بابا افتخار میکنی خودت گفتی کارِ پاسدار، پاسداری از امنیت و شرافت  کشوره... -الانم میگم اصلا برا همینه که مخالفم. .....هر روز در کانال دنبال کنید🥀 ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم✍؛ سین. کاف. غین ╔═🍂🌼🍂════╗ @tasnim14125 ╚════🍂🌼🍂═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا