eitaa logo
سراج منیر
427 دنبال‌کننده
904 عکس
116 ویدیو
23 فایل
📘مجموعه اي از مطالب: 🔹تفسيري ♦️حديث و شرح حديث 🔹اعتقادی ♦️اخلاقی 🔹تاريخي ♦️تربیتی 🔹احکام شرعي ♦️پاسخ به شبهات و سوالات 🔹داستانهای کوتاه و آموزنده ♦️و ........ ⚡️ارتباط با ادمین: @MahdiHashtroudi ما را در تلگرام نيز t.me/serajemoniir دنبال کنيد
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ فرازي از خطبه متقين (خطبه همام): 🔷 «وَ امَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماء، ابرارٌ اتْقِيا ♦️و امّا در روز دانشمندانى بردبار و نيكوكارانى با تقوا هستند. ⭐️ نمونه دوم از سرگذشت بردباران (حلماء) : آورده‌‏اند كه روزى شيخ جعفر كاشف الغطاء مبلغى پول بين فقراى اصفهان تقسيم كرد، و پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد، بين دو نماز كه مردم مشغول تعقيب نماز بودند، سيد فقير بى‏‌ادبى وارد شد و آمد تا مقابل امام جماعت رسيده گفت: اى شيخ مال جدّم (يعنى خمس) را به من بده! شيخ فرمود: قدرى دير آمدى، متأسفانه چيزى باقى نمانده است. سيد بى‌‏ادب، با كمال جسارت آب دهان خود را به ريش شيخ انداخت. آن حليم عالم نه تنها هيچ‏گونه عكس العمل ‏خشونت ‏آميز از خود نشان نداد، بلكه برخاسته و در حالى كه دامن خود را گرفته بود، در ميان صفوف نمازگزاران گردش كرد و گفت: هر كس ريش شيخ را دوست دارد، به سيد كمك كند. مردم كه ناظر اين صحنه بودند، اطاعت نموده دامن شيخ را پر از پول كردند، سپس همه پولها را آورده و به آن سيد تقديم كرد و سپس به نماز عصر ايستاد. ⭐️ نمونه سوم: ‏ در عصر زعامت مرحوم آية الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (رحمه الله) در شبى از شبها كه ايشان در نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت مى‌‏خواندند، بين نماز، شخصى فرزند او را كه حقّاً شايستگى داشت جانشين پدر شود، شهيد كرد. اين پيرمرد هفتاد ساله، وقتى از شهادت فرزند خود باخبر شد، به قدرى بردبارى و صبورى و بزرگوارى از خود نشان داد كه فرمود: «لا حول و لا قوة الّا باللّه» و بلند شد نماز عشاء را خواند و قاتل فرزند را هم عفو كرد. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅ اخلاص در عبادات (1) 📖 قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ سوره انعام آيه 162 📖 بگو همانا نمازم و عبادتم و زندگی‌ام و مرگم برای خداوند رب العالمین است. 📌 سوره انعام از سوره‌هایی است که طبق بسیاری از روایات، یکجا نازل شده است و غرض از آن بیان توحید است بدین معنا که انسان پروردگاری دارد که رب العالمین است و همه چیز از او آغاز و به او ختم می‌شود و رسولانی فرستاده که مردم را با دین حق به سوی عبودیت او سوق دهند؛ و در این آیات پایانی، در مقام جمع‌بندی کل سوره، خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد که به مردم خبر دهد که خود وی عامل به تمام آنچه گفته، بوده است و اخلاص خود در عبودیت را در جمیع شئون عبادی و زندگی و مرگش اظهار و ابراز دارد. 📌 اهل لغت «نُسُك» را به معنای مطلق عبادت و هر کاری که موجب تقرب خدا شود دانسته‌اند که البته به نحو خاص در مورد حج و بویژه در مورد «قربانی در حج» به کار می‌رود. برخی این توضیح را افزوده‌اند که «اصل این ماده دلالت می‌کند بر هر عملی که جزء برنامه‌های عبادت خداوند مقرر شده باشد و تفاوتش با «عبادت» و «اطاعت» در این است که در عبادت، خود اینکه انسان کاملا خاضع و تسلیم خدا باشد مد نظر است، در اطاعت، عمل به اقتضای دستوری که داده شده، مورد توجه است؛ و در نسک، عمل از این جهت که به عنوان عاملی برای عبادت و اطاعت قرار گرفته، مورد عنایت است. 📕 التحقيق في كلمات القرآن الكريم ج 12 ص 106 ❓ چرا با اینکه نماز هم یکی از عبادات (نُسُک) است، آن را در ابتدا مستقلا آورده است؟ به نظر می‌رسد که در این آیه مسیر اخلاص در عبودیت را به طور خلاصه، معرفی شده است: اگر کسی می‌خواهد اخلاص بورزد، باید از نماز شروع کند، تا این نماز نوری بیفکند بر تمام اعمال عبادی او، و آنگاه اخلاص در عبادات نوری بیفکند بر کل زندگی او تا به حیات طیبه برسد و آنگاه به مرتبه‌ای برسد که نه‌تنها زندگی‌اش، بلکه مردنش هم برای خدا باشد. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👌 تنلگر در روستایی در ماه رمضان سیلی آمد و گندم‌زار پیرمرد کشاورزی را برد. پیرمرد ناراحت شده و یک کوزه آب برداشت و با یک کلنگ به پشت‌بام مسجدِ روستا رفت. آب را از کوزه خورد و با کلنگ بخشی از سقف مسجد را ویران کرد و گفت: «خدایا برای تو روزه بودم، روزه‌ات را خوردم و خانه‌ تو را خراب کردم تا تو خانه‌ مرا دیگر خراب نکنی و بدانی خانه‌‌خرابی چه اندازه سخت است.» یک سال سقف مسجد سوراخ بود. تا اين که سال بعد، گندم‌زار آن مرد دو برابر محصول داد. پسر پیرمرد گفت: «پدرم یاد دارم سال گذشته سیل گندم‌هایمان را برد، رفتی و سریع سقف مسجد را سوراخ کردی، حالا که محصول را همان خدا دو برابر داده و جبران سال گذشته شده است، چرا یادت نمی‌افتد که بروی از خدا تشکر کنی و سقفی را که پارسال سوراخ کردی، مرمت و درست کنی؟؟؟ در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
همگی لبو فروش ها را دیده ایم، فریاد می زنند: لبو لبو ... و همیشه هم سرشان شلوغ است و مشتریانشان زیاد اما تا به حال الماس فروشی را ندیده ایم که فریاد بزند: الماس الماس...!! آنها صبور هستند، مدتهای زیادی... حتی سالیان زیادی زمان می برد تا الماس آنها به فروش برود. چون هر کسی سراغ الماس نمی آید، کسانی خریدارش هستند که قدرش را می دانند، قیمتش را می پردازند و شیوه نگهداری از آن را بلد هستند. هیچ وقت الماس برای اینکه دور و برش شلوغ باشد و زود به فروش برود، لبو نمی شود. برای الماس شدن باید صبوری کرد، باید با تمام وجود تلاش کرد و باید خالص بود. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⚖️ در روز حساب، چه کسانی به خداوند نزدیک‌ ترند؟ 🌿 👈 عنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ ثَلَاثَةٌ هُمْ أَقْرَبُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ رَجُلٌ لَمْ تَدْعُهُ قُدْرَةٌ فِي حَالِ غَضَبِهِ إِلَى أَنْ يَحِيفَ عَلَى مَنْ تَحْتَ يَدِهِ وَ رَجُلٌ مَشَى بَيْنَ اثْنَيْنِ فَلَمْ يَمِلْ مَعَ أَحَدِهِمَا عَلَى الْآخَرِ بِشَعِيرَةٍ وَ رَجُلٌ قَالَ بِالْحَقِّ فِيمَا لَهُ وَ عَلَيْهِ 📚 كافي ج ۲ ص ۱۴۵ 🌿 محمد بن مسلم از امام صادق علیه ‌السلام نقل کرده‌ است که فرمودند: 🍃 سه شخص در روز قیامت از همه‌ خلائق به خداوند نزدیک‌ترند، تا زمانی که از حسابرسی فارغ شوند 1️⃣ مردی که در حال خشم، قدرت او را وا ندارد که در مورد زیردستِ خود بی‌عدالتی کند 2️⃣ و مردی که میان دو نفر میانجی گری کند و به اندازه‌ی دانه‌ی کوچک جویی، از یکی‌شان به ضرر دیگری، طرف‌داری ننماید 3️⃣ و مردی که حق را بگوید چه به نفعش باشد، و چه به ضررش ✳️ آنان که همواره به عدالت رفتار کرده‌اند و با حق همراه بوده‌اند در روز قیامِ عدل و هنگامه‌ احقاق حق به خالق عدل و حق نزدیک‌ترند در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⛔️ يكى ديگر از مواردى را كه در دعاى ندبه، بعضى آن را خلاف عقل شمرده اند، اين جمله است: «يَا ابْنَ يس وَالذَّارِيَاتِ! يَا ابْنَ الطُّورِ وَالْعَادِيَاتِ». يعنى اى پسر يس و بادهاى وزنده، و اى پسر كوه طور و اسبان دونده. گفته است که اين توهين به امام عالى مقام، و به علاوه مخالف عقل است؛ زيرا امام علیه السلام فرزند كوه طور و اسبان دونده نيست. چگونه شيعيان حيا نمى كنند، و اين جملات را مى خوانند. البته اگر كسى بگوييد حضرت سجاد علیه السلام هم شبيه اين جملات را فرموده است: «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَمِنىٰ، أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَالصَّفَا». 📙 بحار الانوار ج 45 ص 138 در جوابتان مى گوييم كه خير، مانند آن نيست؛ زيرا هركس در هر شهر و يا قصبه اى زندگى كرده و بزرگ شده، مى گويند بچه آنجا است؛ مثلاً به قمى مى گويند بچه قم است و به كاشانى مى گويند بچه كاشان است، و چون حضرت سجاد و يا پدر و جدّش علیهم السلام در مدينه و مكّه و زمزم و صفا بزرگ شده اند، مى فرمايد: «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَالصَفا». امّا امام زمان علیه السلام ، نه خودش در كوه طور بزرگ شده و نه پدر و جدش (علیهما السّلام). به اضافه با «الْعَادِيَاتِ» و «الذَّارِيَاتِ» چه مى كنند؟ به هرحال ما كه جرئت نمى كنيم چنين توهينى به امام زمان علیه السلام بنماييم براى خاطر يك دعاى بى مدرك! ✅ پاسخ: عجب اشتباه غريبى، يا عجب مغلطه كارى بى ذوقى! سخن به اين فصاحت و بلاغت را كه هر سخن شناس در برابر آن خاضع مى شود، و هر اهل معنا آن را درك مى كند، چگونه معرفى مى كنيد؟! «الطور»، «العاديات»، «يس»، «الذاريات» و «طه» هريك اسم يكى از سوره هاى قرآن است، چنانچه ما مى گوييم: اى فرزندان قرآن، اى فرزندان اسلام، اى فرزندان توحيد، اى فرزندان نماز. و همه صحيح و موافق با ذوق است، يعنى اى تربيت شدگان مكتب قرآن و توحيد و اسلام و نماز. اينجا هم همين طور عرض مى كنيم: «اى پسر سوره يس و سوره ذاريات، و اى پسر سوره طور و سوره عاديات، و اى پسر سوره طه و آيات محكمات». 😳 شما مثل كسى كه اصلاً قرآن مجيد را نخوانده باشد و اسم سوره ها را نشنيده باشد اين جمله هاى روان را اين طور به غلط معنا مى كنيد. كيست كه در معانى اين جمله ها شك داشته باشد؟ و حتى معنايى را كه شما از اين جمله ها كرده ايد، احتمال بدهد؟ معنای اين جمله ها نه فقط با قرآن مخالف نيست، بلكه كمال موافقت را دارد و كيست سزاوارتر از ائمه علیهم السلام و فرزندان پيغمبر صلی الله علیه و آله به اين خطابات؟ اصلا قابل باور نيست که يك نفر، هرچه هم كم ذوق باشد، اين قدر كج فكر باشد كه اين جمله ها را مثل شما معنا كند. به هرحال اگر شما معنای اين جمله ها را نمى فهميد و جرئت نمى كنيد آن را بگوييد، ما و ديگران با صداى بلند مى گوييم، و امام علیه السلام را با اين جمله هاى پرمعنا و فياض، مدح و ستايش مى نماييم. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🧎🏻 خواندن نماز فرادی هنگام برگزاری نماز جماعت ❓آیا کسی که بدون توجه به نماز جماعت، نماز فرادی می خواند، فقط مرتکب فعل حرام می شود یا نمازش نیز باطل است؟ ✅ پاسخ مراجع: 🌷 آيت الله خامنه ای: اگر اين عمل، تضعيف نماز جماعت و اهانت و بى‌احترامى به امام جماعت محسوب شود، جايز نيست. 🌷 آیت الله مکارم شيرازی: در صورتي که هتک نماز جماعت يا توهين به امام جماعت محسوب شود، جايز نيست، در غير اين صورت اشکالي ندارد و در صورت هتک یا توهین، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را اعاده نماید. 🌷 آیت الله سیستانی: خواندن نماز فرادی در جایی که نماز جماعت برپا مى شود چنانچه هتک امام جماعت بوده وعدالت وى را زير سؤال ببرد و او مستحق چنين هتكى نباشد حرام است ولى نمازش صحيح است. 🌷 آیت الله شبیری زنجانی: در فرض سوال، نمازش هم بنابر احتیاط باطل است. 🥀 آیت الله فاضل لنکرانی: اگر کسی در جایی که جماعت برگزار است همزمان با آن در کنار جماعت فرادی نماز بخواند در صورتی که طوری باشد که سبب بی احترامی به جماعت یا وهن امام جماعتی که مردم او را عادل می دانند حساب شود، حرام و گناه است و نمازش باطل است. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❌ شهادت زور چشم 👀: اگر اجازه باشد من به زيان ديگر دوستمان (زبان👅 ) بپردازم ؟ زبان👅 : شما هم اگر مطلبى در نظر داريد بفرمائيد. چشم👀 : شما مى دانيد كه شهادت زور (ناحق) كه يكى از گناهان بزرگ است توسط جنابعالى انجام مى گيرد. زبان👅 : درست است كه شهادت و گواهى زوركار بسيار ناپسند و عمل زشتى است اما گناه كبيره بودن آن از كجاست ؟ چشم 👀: مرحوم صاحب وسائل يك باب مخصوص اين جهت قرار داده ، در آنجا نقل كرده مطابق نظر حاكم به شاهد زور حد جارى مى شود او را ميان مردم مى چرخانند تا آن كه شناخته شود، و شهادت او پذيرفته نمى شود تا آن كه توبه كند، آنگاه روايات به همين مضمون نقل فرموده كه از آن جمله است روايتى كه ابن سنان از امام صادق (ع ) نقل نموده شهود زور تازيانه زده مى شوند بدون آن كه وقتى براى آن باشد، و اين عمل در اختيار امام است و گردانده مى شوند تا آن كه مردم آنها را بشناسند و به اين آيه استدلال فرمود: و هرگز براى آنها گواهى را نپذيريد و آنها فاسقند مگر افرادى كه توبه كنند (سوره نور آيه 4) ابن سنان گويد: گفتم توبه او به چه شناخته مى شود؟ فرمودند: در ملا عام كه تازيانه مى خورد گفتار خود را تكذيب كند و از پروردگار عزوجل طلب آمرزش نمايد، هر گاه چنين كرد توبه او ظاهر مى شود. (وسائل الشيعة جلد 18 ابواب الشهادات باب 15 حديث 2) آيا اين اندازه براى كبيره بودن اين گناه كفايت نمى كند؟ و آيا با اين عمل بشر بيچاره نمى شود؟ خوب است دوست عزيز (زبان👅 ) مقدارى خود را كنترل كرده و كمتر به ما زيان برساند مگر ما بيچارگان چه گناهى كرده ايم كه گرفتار شما شده ايم ، از هر طرف كه حساب مى كنيم به گناه تو مى سوزيم ، و در هر جا كه قدم مى گذاريم از جانب تو مبتلا مى گرديم . زبان 👅: چه شده ؟ از من يك رقم زيان ديده ايد، اين همه مرا سرزنش مى كنيد، مگر روايات سرزنش را فراموش كرده ايد؟ چشم 👀: خيلى ببخشيد ، اولا گفتار ما از راه سرزنش نيست و ثانيا، آيا زيان شما تا به حال كم بوده ؟ زيان شما يك رقم مى باشد؟ حرف بزنى ضربه مى زنى ، سكوت هم كنى زيان مى رسانى . زبان 👅: چرا ضد و نقيض سخن مى گوئى ؟ چشم👀 : چطور؟ زبان👅 : براى اين كه شما مى گوئى : اگر حرف بزنى ضربه مى زنى و اگر سكوت كنى زيان مى رسانى . ❌ كتمان شهادت چشم 👀: مگر دروغ گفتم ، مگر بي حساب حرف زدم ؟ شما روايت رسول خدا (ص ) را كه در باب كلام زور ذكر نمودم فراموش كرديد آيا در آن جا نداشت: «و همچنين است هر كه كتمان شهادت كند»؟ زبان👅 : اولا مگر كتمان شهادت مربوط به من است ، و ثانيا عيب آن چيست ؟ ادامه دارد ....... در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
برخي از مردم تصور مي کنند ديدن کسي که اعدام شده موجب وجوب کفاره است همچنين گاهي ديده مي شود که بعضيها رو جنازه کسي که در اثر تصادف کشته شده است پولي به عنوان کفاره مي اندازند در حالي که چنين عملي باطل و خرافي مي باشد. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✳️ فرازي از خطبه متقين (خطبه همام): 🔷 «وَ امَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماء، ابرارٌ اتْقِيا ♦️و امّا در روز دانشمندانى بردبار و نيكوكارانى با تقوا هستند. ⭐️ نمونه چهارم از سرگذشت بردباران (حلماء) : داستان عجيبى از حلم و بردبارى ملامهدى نراقى صاحب جامع السعادات نقل مى‌‏كنند: وقتى از نوشتن كتاب اخلاقى و پرارزش «جامع السعادات» فراغت يافت و نسخه‏‌هاى آن در اطراف پخش شد، نسخه‌‏اى به دست سيد مهدى بحرالعلوم، آن مرد فاضل و عالم و كامل كه در نجف اشرف محور علم و تقوا و زهد و عبادت و كياست و مرجعيت بود، رسيد. سيد بسيار از اين كتاب در شگفت شد، و آرزو كرد روزى به ديدار مؤلف آن گنجينه پرقيمت موفق شود، از قضا ملامهدى‏ نراقى نيز در آتش اشتياق زيارت ائمه طاهرين عليهم السلام مى‌‏سوخت و از خدا مى‌‏خواست تا به اعتاب مقدسّه مشرف شود، و بالاخره حضرت حق اين توفيق را نصيب او كرد، تا نجف و كربلا و كاظمين و سامرا را زيارت كند. وقتى وارد نجف شد طبق رسم آن زمان همه علماء به ديدن آن عارف و معلم اخلاق رفته و او هم به بازديد آنها رفت. تنها كسى كه از او ديدن نكرد، سيد مهدى بحرالعلوم بود. نجف از اين واقعه شگفت زده شد، همه از هم مى‏‌پرسيدند، علت چيست كه سيد به ديدار ملامهدى نرفته است؟! نراقى بزرگوار احوال سيد را جويا شد، و نشانى خواست و به ديدار او شتافت به طورى كه همه از اين كه برخلاف رسم آن زمان ملامهدى به ديدار سيد مى‏‌رفت در عجب بودند. وقتى نراقى (رحمه الله) وارد مجلس شد، عده‏‌اى از علما و طلاب حضور داشتند، و به احترام او بلند شدند، ولى سيد توجهى نكرده، و تا آخر رعايت ادب و احترام را نسبت به او بجا نياورد!! نراقى بدون ناراحتى خداحافظى كرده به خانه بازگشت، قضيه برخورد سيد با نراقى در نجف موجب تعجب همه علماء و طلاب شده بود، پس از چند روز بار ديگر مرحوم نراقى به ديدار سيد شتافت، ولى باز به همان منوال و شايد سردتر مجلس طى شده، ولى باز مرحوم نراقى بدون ناراحتى و بدون اينكه خم به ابرو آورد بازگشت، كم‏ كم سفر نراقى رو به پايان بود، و نجف در حيرت، در روزهاى آخر مرحوم نراقى براى خداحافظى به ديدار آن مرد الهى شتافت، وقتى وارد شد، حاضران اين بار با كمال تعجب ديدند سيد با كمال خضوع تا نزديك درب به استقبال نراقى آمد، و چون عبدى كه مولايش را در آغوش مى‏‌گيرد، نراقى را در آغوش گرفت، بسيار به وى احترام كرد، و چون شاگردى در برابر استاد نشست. پس از پايان مجلس، سبب برخورد اول و دوم را از او پرسيدند، آن جناب جواب داد: من كتاب با عظمت جامع السعادات وى را مطالعه كردم، و آن را در نوع خود بى‏‌نظير يافتم، آرزو داشتم مؤلف آن را ببينم و وى را آزمايش كنم، كه آيا آنچه در كتاب در باب فضائل اخلاقى (مثل حلم و عدم غضب) نوشته، در خود او هست يا نه؟ او را كه در دو مجلس امتحان كردم، ديدم از ايمان و اخلاق و حلم و تواضع و صبر و عاقبت بينى بالائى برخوردار است، و از اين رو در مجلس سوم بسيار او را احترام كردم كه او مرد دين و پيكره اخلاق و مجسمه عمل صالح است. 👌 اى عزيز! حلم پيشه كن، و مگو كه اگر پاسخ آن نادان را ندهم ذليل مى‌‏شوم كه پيامبر (ص) فرمودند: «ما اعَزَّ اللّهِ بَجهْلِ قَطُّ وَ لا اذَلّ بحِلْم قطّ» «خداوند هرگز كسى را به سبب جهل عزيز نكرد و كسى را هم به سبب حلم و بردبارى ذليل نكرد». 📕 جامع السعادات ج 1 ص 298 در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅ اخلاص در عبادات (2) 📖 قلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ سوره انعام آيه 162 📖 بگو همانا نمازم و عبادتم و زندگی‌ام و مرگم برای خداوند رب العالمین است. 📌 در این آیه، برای خدا بودن از نماز شروع و به مردن برای خدا ختم می‌شود؛ شاید از این سیر معلوم می‌شود که چرا از طرفی این اندازه بر مراقبت از نماز تاکید شده که اگر قبول نشود، هیچ عملی قبول نخواهد شد (یعنی اگر کسی به نمازش اهميت ندهد هرچقدر هم در ظاهر خوبی داشته باشد، اما خوبی‌اش عمیق و ماندگار نخواهد بود)؛ و چرا از طرف دیگر، شهادت، نهایت آرزوی اولیا‌ء الله و «هنر مردان خداست». ❓ با این که غالبا توصیه می‌شود که اگر کار برای خداست، سعی کنید کسی نفهمد، چرا این آیه، که در مقام بیان است که همه چیز انسان برای خدا باشد، با «قل» (ابراز و اعلام به دیگران) آغاز می‌شود؟ ✅ ظاهرا بدین جهت که عبودیت به عنوان یک ارزش فراگیر مطرح شود و مردم بدانند که معیار کرامت و برتری انسانها فقط در عبودیت است (حجرات:۱۳) و این که تمام زندگی و شئونات آن در دوگانه خدا و شیطان خلاصه می‌شود و اگر مسیر زندگی کسی برای خدا نباشد، مفت نمی‌ارزد. 👈 از امام باقر عليه السلام روایت شده که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: ای مردم! [مساله] فقط خداست و شیطان، و حق و باطل، و هدایت و گمراهی، و رشد و هلاکت، و فوریت [=دنیا] و عاقبت [= آخرت] ، و خوبی‌ها و بدی‌ها؛ پس هر آنچه از خوبی‌هاست از آنِ خداست؛ و هرآنچه از بدی‌هاست، از آنِ شیطان است. 📘 محاسن ج‏ ۱ ص ۲۵۱ 📗 كافي ج‏ ۲ ص ۱۶ و از امام صادق عليه السلام روایت شده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: هر کس از امتم صبح کند در حالی که دغدغه‌ او غیر خداست، پس، از خدا نیست. [يعنی انسانی الهی و در مسیر خدا نیست] 📕 محاسن ج‏ ۱ ص ۲۰۴ در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✍️ حسد یکی از گناهان کبیره است و به این معناست که: شخص آرزوی زوال نعمت از دیگری نماید. گاهی نه تنها آرزو می کند که تلاش هم می کند که نعمت از دیگری سلب شود. بر خلاف که شخص آرزو می کند نعمتی که دیگری دارد، مثل آن را داشته باشد؛ بدون آنکه آرزوی از بین رفتن نعمت، از دیگری را بکند. ✅ در نکوهش حسد از نظر قرآن همین بس که خدای متعال می فرماید: ای رسول ما بگو:... و من شر حاسد اذا حسد: به خدا پناه می برم از شر حسود بدخواه آنگاه که حسادت ورزد. ✅ گذشته از این که زیانهای معنوی دارد از نظر جسمی نیز بر روح و روان انسان اثر منفی می گذارد. 🌺 امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: « ما رأیتُ ظالماً أشبهَ بمظلومٍ من الحاسد: نَفَسٌ دائم، و قلبٌ هائم، و حُزنٌ لازم». ظالمی شبیه تر به مظلوم از حسود ندیدم. آه دائم، دلی گرفته و اندوهی همیشگی دارد. 📚 بحار الانوار ج ۷۳ ص ۲۵۶ ح ۲۹ در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⛔️ ترس از آينده 🔆 قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) می‌گفتند. شیرین‌ عقل بود اما گاهی سخنان حکیمانه‌ عجیبی می‌گفت. کسی نقل می‌کرد: در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم. ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد. 💥گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.» ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟ پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.» واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.» ⚠️ ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم. 🌟 از آنچه که داریم فقط آنچه که استفاده می‌کنيم مال ماست، سرنوشتِ بقیه‌ اموالِ ما معلوم نیست. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❓سوال: وقتی خدا را قلبا دوست دارم چه نیازی هست با نماز و روزه آن را اثبات کنیم؟ ✅ پاسخ: 🔶 این خاطره از حجت الاسلام والمسلمین قرائتی پاسخ خوبی است: 💠 بچه‌ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست گفتم: امروز میخرم وقتی به خانه برگشتم فراموش کرده بودم بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟ گفتم: یادم رفت ببخشید. 🔻بچه تازه به زبان آمده بود گفت: بابا بَده، بابا بَده. بچه را بغل کردم گفتم: باباجان دوستت دارم. 🔹 گفت: پس بیسکویت کو!! 🔻 «دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد». 💎 چگونه ما می‌گوییم خدا و رسول و اهل بیت علیهم السلام او را دوست داریم ولی در عمل کوتاهی می‌کنیم؟! 🔹 چرا انسان‌ها والدینشان را دوست دارند؟ 🔸 چون در عمل دوست داشتنشان را دیده‌اند. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🧎‍♂️ وقت نماز صبح طبق نظر اکثر مراجع باید ده الی پانزده دقیقه احتیاط کرد و ده الی پانزده دقیقه پس از اذان صبحی که در صدا و سیما پخش می شود و طبق محاسبات موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران می باشد، نماز صبح را خواند. البته آیت الله شبیری زنجانی و مرحوم امام خمینی در ليالی مقمّره ( ۱۲ الی ۲۵ هر ماه قمری ) ۲۵ دقیقه احتیاط را لازم می دانند. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⭕️ ما تا کجا يار امام زمان هستيم؟ 1️⃣ مأمون رَقِّی می گوید: در محضر سرور و مولایم امام صادق (ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام (ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت: يا بن رسول الله! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید. چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟ در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند! امام صادق (ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین! سپس امام (ع) به حنیفه گفتای حنیفه تنور را آتش بزن! حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: 📋《يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو! خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام (ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق (ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام (ع) سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود: 📋《أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین! هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست! امام (ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن امام (ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!! مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست. امام (ع) به مرد خراسانی فرمود: 📋《کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟》 ♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود! سپس از آن امام صادق(ع) فرمود: 📋《أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ》 ♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم. 📙 بحار الانوار ج ۴۷ ص ۱۲۳ 2️⃣ سدیر صیرافی می گوید : روزی در محضر امام صادق (ع) بودم و به ایشان گفتم : چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟ حضرت (ع) فرمود : ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟ گفتم : از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم! فرمود : فکر می کنی چند تن باشند؟ گفتم : یکصد هزار! حضرت(ع) فرمود : یکصد هزار؟!! گفتم : آری! و شاید دویست هزار! حضرت(ع) فرمود : دویست هزار؟ گفتم : آری و شاید نیمی از جهان! به دنبال این گفتگو، امام (ع) از من درخواست کرد که همراه او به «یَنبُع» برویم. وقتی بدانجا رسیدیم، در آنجا گلّه بزغاله ای را دیدیم که می چرند. حضرت (ع) خطاب به من فرمود : 📋《یَا سَدِيرُ! وَاللَّهِ لَوْ کان لِی شِیعَةٌ بَعَدَدِ هذِهِ الْجَداء ما وَسَعَنِی الْقُعُودُ!》 ♦️ای سدیر! اگر شمار یاران و پیروان من به تعداد این بزغاله ها رسیده بود، بر جای نمی نشستم و قیام می کردم. سدیر می گوید : 📋《نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ》 ♦️در آنجا فرود آمدیم و نماز خواندیم. پس زمانی که از نماز فارغ شدیم، نزدیک گله بزغاله ها شدیم و آن ها شمردم، دیدم عدد بزغاله ها هفده عدد بود و بس! 📔 کافی ج ۲ ص ۲۴۲ در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نیم نگاهی به مسأله عاقّ والدین (2) ♦️موارد عاقّ والدین 1️⃣ افّ گفتن به والدین قرآن کریم می فرماید: «وَ قَضی رَبُّک الاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ ایاهُ وَ بِالْوالِدَینِ احْساناً امَّا یبْلُغَنَ عِنْدَک الْکبَرَ احَدُهُما اوْ کلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما افٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً » (اسراء: 23) و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، چنانچه که یکی از آن دو یا هر دوی آن ها نزد تو به پیری برسند، پس به آن ها افّ نگو و آزار نرسان و با ایشان به احترام و اکرام سخن بگو. از این آیه چند نکته به دست می آید: الف) در این آیه چند تأکید بر نیکی و احسان به پدر و مادر وجود دارد: 🔸 واژه ی «قضا» به امر و فرمان قطعی و محکم گویند. 🔸 قرار دادن توحید یعنی اساسی ترین اصل اسلامی در کنار نیکی به والدین، تأکید دیگری بر اهمیّت این مسأله است 🔸 مطلق بودن «احسان» که هر گونه نیکی را در بر می گیرد 🔸واژه ی «والدین» که مسلمان و کافر را شامل می شود 🔸نکره بودن احسان«احسانا» که برای بیان عظمت آمده است، پنجمین تأکید در این مسأله می باشد. ب) واژه «افّ» دلالت بر تنفّر و خشم گوینده دارد. ج) خداوند به حالات پیری والدین اشاره دارد که انسان در آن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت و محبّت و احترام است، البتّه اطاعت آنها در هر حالی بر فرزند واجب بوده و آزار ایشان ممنوع می باشد. د) با صدای بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آن ها سخن مگو و در مقابل ایشان با گفتار نرم و بزرگوارانه برخورد کن. 2️⃣ تیز نگاه کردن به والدین انسان نباید به چهره پدر و مادرش تیز نگاه کرده و خیره شود. از امام صادق (ع) در این باره نقل شده که فرمودند: «. .. وَ مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ ینْظُرَ الرَّجُلُ إِلَی وَالِدَیهِ فَیحِدَّ النَّظَرَ إِلَیهِمَا» یعنی نوعی از عقوق این است که انسان به پدر و مادرش تیز نگاه کند. 📒 کافی ج 2 ص 350 3️⃣غمگین کردن والدین یکی از موارد نافرمانی پدر و مادر، غمگین و ناراحت کردن آنهاست. از حضرت علی (ع) روایت شده که فرمودند: «مَنْ أَحْزَنَ وَالِدَیهِ فَقَدْ عَقَّهُمَا» یعنی کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد، عاقّ والدین شده است. 📓 بحار الانوار ج 74 ص 64 4️⃣ دشنام دادن به والدین از موارد ممنوع و نهی شده دشنام دادن و گفتار زشت و ناپسند با والدین می باشد. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودند: از گناهان کبیره است که انسان پدر و مادرش را دشنام دهد [به این صورت که انسان] پدر کسی را دشنام دهد و او هم متقابلاً پدر وی را دشنام دهد یا مادر کسی را دشنام دهد و در نتیجه آن شخص، مادر وی را دشنام گوید. 📚 كنز العمّال حديث شماره 45455 در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴شبهه برتراند راسل دین را ناشی از ترس می‌داند: برتراند راسل فیلسوف ماتریالیست انگلیسی می‌گوید : علت دینداری در انسان ‌ها دو عامل ترس و جهالت است . او در توضیح نظریه خود می ‌افزاید : انسان‌ های ابتدایی در زمانی که هنوز علم و تکنولوژی پیشرفت نکرده بود ، عوامل طبیعی حوادث و پدیده ‌ها را نمی‌دانستند؛ مثلاً هنگامی که باران می‌بارید، یا طوفان و سیل و زلزله ‌ای بوقوع می‌پیوست ، چون انسان‌ ها علت آن را نمی‌دانستند ، معتقد می‌شدند که این حوادث نتیجه خشم نیروی ما فوق طبیعی است و نام او را خدا می‌گذارند ...، همچنین ترس در وجود انسان از حوادث وحشتناکی خود را نیازمند به یک پشتوانه معنوی بداند که به او در برابر این احساس ، آرامش دهد ، از آن روی به موجودی آرامش دهنده بنام خدا معتقد گردید ...، نتیجه آنکه دین معلول دو عامل ترس وجهل می‌باشد. ✅ نقد و بررسی: 1️⃣ اولین سؤال از آقای راسل این است که آیا برای اثبات این نظریه‌ خود ، دلایل متقنی نیز ارائه کرده است ، یا او نظر خودش را بدون هیچ دلیلی گفته و حالا دیگران باید اثبات یا نفی کنند؟ 🔸خود و دیگران را عادت ندهیم که هر سخن بی‌ دلیل و منطقی را بگویند ، بعد برای نفی ‌اش ، از ما دلیل و برهان بخواهند. وقتی مدعی خودش دلیلی برای اثبات اقامه نکرده ، ما چه چیزی را نفی کنیم؟ هر کس، هر چه گفت ، اول از خودش دلایل ، براهین و اسنادش را بخواهیم. 2️⃣ سؤال بعدی این است که در این بیان ، آیا «خدا را نفی می‌کند؟» «یا منشأ دین را واکاوی می‌کند؟» و یا «علل دینداری مردمان را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهد؟» و برای هر کدام چه دلایلی دارد؟ یا اصلاً خودش متوجه تفاوت این سه مقوله نشده است؟ 🔸خیلی فرق است بین موضوع و ادله برای اثبات یا [الیعاذ بالله] نفی و انکار خدا ، برای منشاء دین و نیز برای منشاء دینداری در مردم . این، سه مقوله مستقل هستند. 3️⃣ مبحث توحید ، یک بحث عقلانی و یا حِکَمی و یا فلسفی و نیز کلامی است . در عرصه فلسفه، از اصل «وجود» و تقسیم آن به «واجب و ممکن» بحث می‌شود و ادله عقلی اقامه می‌شود و اصلاً کاری ندارد که نام آن واجب الوجود را «الله جلّ جلاله» می‌گذارند یا «خدا» یا «GOD » یا ... و نام انواع ممکن الوجود ، مخلوق است یا بنده یا... و در بحث کلام مطرح می‌شود که وجودی با این تعاریف که هستی و کمال محض باشد و از هر گونه نقص ، نیستی ، کاستی و ... مبرا و منزه باشد ، خداوند متعال است. در فلسفه بحث می‌شود که آیا معلول بدون علت ؛ هستی بدون هستی بخش ؛ پدیده بدون پدید آورنده، حادث بدون محدث ؛ هدایت بدون هادی و ...، می‌تواند به وجود آید یا خیر؟ و در کلام بحث می‌شود که آن خالق ، پدید آورنده‌ ای که باید علیم ، حکیم ، قادر و هادی باشد ، خداست. 4️⃣ در مبحث «منشاء دین» نیز باید به دو نکته مهم توجه نمود. ✔️منظور از دین چیست؟ آیا فقط ادیان الهی است؟ آیا ماتریالیسم و جلوه ‌های آن در ایسم ‌های دیگر دین نیست؟ آیا جهان ‌بینی و ایدئولوژی برتراند راسل ، فروید ، هگل ، مارکس ، هابر ماس ، ماکیاول ، فوکو و ...، خودش یک نوع دین نیست؟ و آیا ریشه پیدایش همه این ادیان "ترس و جهل" است یا فقط ریشه ادیان الهی ترس و جهل است ؟ چرا ؟ دلیل این فرق چیست؟ ✔️منشاء دین ، با منشاء دینداری مردم بسیار متفاوت است . ممکن است افرادی از روی طمع یا ترس به دینی (اعم از الهی یا مادی) بگروند ؛ ممکن است از روی جهل خود مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، مارکسیست ، اگزیستانسیالیست ، ماتریالیست یا ... شوند ، اما این منشاء دینداری آنهاست و دلیل نمی‌شود که منشاء "پیدایش دین" نیز همین باشد. 5️⃣ وقتی اظهار می‌شود که «منشاء پیدایش دین ، ترس و جهل است» ، یعنی ترس و جهل را «علت» و پیدایش دین را «معلول» قلمداد کرده است . حال آیا علت و معلول در پیدایش "دین" خودشان نیز همین «ترس و جهل» بوده است؟ یا تخیل و تصور و توهم نبوده است؟ 🔹آیا انبیای الهی وقتی مبعوث شدند ، با سران لجوج و جنایتکار کفر و مردمی عوام و نادان مواجه نبوده ‌اند؟ پس باید از جنایت آنان و جان و مال خود می‌ترسیدند و اصلاً دعوت خود را علنی نمی‌کردند. 🔹چرا امروزه که علم پیشرفت کرده و مردم دلایل ظاهری بارش باران یا زلزله را می‌دانند و از سوی دیگر به خاطر دینداری تهدید شده و کشته می‌شوند ، گرایش به دین افزایش و رشد یافته است؟ ادامه پاسخ در پست بعدي 👇👇👇👇
ادامه پاسخ از پست قبل 👆👆👆👆 6️⃣ وقتی اظهار می‌شود که «منشاء دینداری مردم» ترس و جهل آنهاست ، یعنی ترس و جهل را «علت» و دینداری مردم را «معلول» قلمداد کرده است ؛ پس بر این اساس ، باید هیچ جاهل و ترسویی بی ‌دین نشود و هر آگاه و شجاعی بی‌ دین شود. 🔹آیا چنین بوده یا اکنون چنین است؟ آیا جاهل و ترسوی بی ‌دین نداریم؟ آیا سران مستکبر کفر، جاهل و نیز هراسناک از دین و دینداری مردمان نیستند؟ آیا تمامي دانشمندان علوم متفاوت، از فلسفه و حکمت گرفته تا فیزیک و شیمی و ...، که به خدا و دین اعتقاد داشتند و دارند ، جاهل و ترسو بوده ‌اند؟ 🔹آیا از افلاطون ، سقراط در قرون اولیه گرفته ؛ تا ملاصدرا و بوعلی سینا و فارابی در قرون وسطی گرفته ؛ تا انیشتین و این همه دانشمند فاضل و شجاع و دیندار دیگر ، کدامیک جاهل و ترسو بوده‌ اند؟ آیا فقط هر کسی به خدا و دین جاهل شد و کفر خود را شجاعت نامید ، دانشمند و نترس است؟ به چه دلیل عقلی یا علمی یا تجربی؟ 7️⃣ بدیهی است که وقتی انسان (بدون هیچ دلیل عقلی) ، منکر وجود خدا شد ، تمام نگاهش مادی می‌شود و در عالَم ماده نیز «خودش» را می‌بیند ، آن هم نه تماماً ، بلکه فقط بخشی از "طبیعت" خودش را می‌بیند . از این رو ، در جستجوی علل گرایشات ، به جز "روان طبیعی" یا "غریزه جنسی" یا "زندگی اجتماعی" ، عامل دیگری را نمی‌شناسد و شروع می‌کند به نظریه پردازی بر این اساس‌ ها ؛ و البته بدون هیچ دلیل عقلی یا علمی برای اثبات . سپس از همگان انتظار دارند که تمامی دلایل عقلی و نقلی خود را کنار بگذارند و آن ظن ‌ها و گمان‌ ها و تصورات خیالی و بی دلیل و برهان آنها را تبیعت کنند❗️ 8️⃣ علت اصلی پیدایش دین ، خداوند علیم و حکیم و قادر و هادی است که عالم آفرینش را خلق کرده و آن را به سوی کمالش هدایت می‌کند . همه مخلوقاتش ، در هدایت تکوینی قرار دارند و بدیهی است برای موجودی به نام انسان ، که به او "عقل ، فطرت ، اختیار و اراده" نیز داده است و بر همین اساس او را "مکلف" ساخته است ، هدایت "تشریعی = دین" نیز قرار داده است. ☑️ پس ، علت اصلی پیدایش دین ، خداوند علیم ، حکیم و هادی است ، و علت اصلی دینداری مردمان نیز همان "عقل و فطرت" بشری است ، هر چند که ممکن است عده‌ ای به دلایل دیگری به ادیان گرایش یابند . البته چون موضوع بحث نظریه برتراند راسل بود ، فقط به نقد آن پرداخته شد و مباحثی چون توحید ، عقل و فطرت و علت و ضرورت پیدایش دین و علل متفاوت بی‌ دینی و ...، خود مبحثی مستقل و بسیار مفصلی است. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⚠️ يک تذکر مهم گفتن عبارت «كَذلِكَ‌ الله‌ُ رَبِّى» يا «كَذلِكَ‌ الله‌ُ رَبُّنَا» مخصوص رکعت‌ دوم و قبل‌ از قنوت نیست و در هر رکعت که خوانده شود مستحب است بعد از آن، این عبارت گفته شود. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
چشم 👀: گويا شما نمى خواهيد مطلب بفهميد، و گرنه كتمان كردن شهادت يعنى كسى ببيند حق پايمال گشته و شكايت آن به حاكم رسيده ، و طرف مطلع باشد و در عين حال حق را نگويد و با كتمان شهادت، حقوق مسلمين پايمال گردد. پس نگفتن مربوط به شماست و به غير شما ارتباطى ندارد. 👈 و اما ضرر كتمان شهادت : اولا اين كه در رديف گناهان كبيره ديگر قرار گرفته ، چنان كه در بيان گناهان كبيره گذشت ، و ثانيا تعبير پيامبر گرامى اسلام را فراموش كرديد؟ مگر نفرمود: و همچنين است هر كه كتمان شهادت كند؟ يعنى از نزد قاضى حركت نخواهد كرد (چنان كه شاهد زور چنان بود) تا آن كه جايگاه خود را در آتش انتخاب كند، آيا عيبى از اين بالاتر هم تصور مى توان كرد؟ زبان👅 : اينها دليل بر بدى كتمان شهادتند؟ چشم 👀: دليل بر عظمت گناه آن ، آيات و رواياتى است كه در اين باره وارد شده ، به علاوه مگر دليلهائى كه گفته شد كم و يا كوچك و يا ناقص است ؟ زبان👅 : نه ، و لكن دوست داشتم به دليلهاى ديگر آن پى ببرم ؟ چشم 👀: دليل بر حرمت آن ، غير از آن چه كه گذشت آياتى است كه از باب نمونه به يك آيه از آن مى پردازم . بعد از آن كه خداوند جريان وام مدت‌دار را بيان مى كند، در آخر آيات مى فرمايد: و شهادت را كتمان مى نمائيد، و كسى كه كتمان شهادت كند براستى كه دل او گنهكار است و خداوند به آن چه انجام مى دهد داناست . (سوره بقره آيه 283) زبان👅 : اين آيه مربوط به من نيست بلكه به جناب دوست ما قلب❤️ مرتب است . چشم 👀: درست است كه خداوند كتمان را نتيجه دل گنهكار به حساب آورده و يا اگر كسى كتمان نمود دل او آلوده به گناه مى شود، و ليكن اظهار و كتمان ، هر دو از صفات بد شماست ، چنان كه شهادت زور هم از اعمال جنابعالى بود، البته چون ميان شما و قلب رابطه كامل برقرار است ، گاهى اثر اعمال جنابعالى در قلب هم ديده مى شود، چنان كه وقتى قلب وارونه شد و آلوده به معصيت و سياه گرديد، زبان به گفتار زشت و ناپسند اشتغال خواهد كرد. در روايات هم نكوهش بسيار از كتمان شهادت شده ، چنان كه جابر از امام باقر (ع ) نقل كرد كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه كتمان شهادت كند يا شهادت زور دهد تا خون مرد مسلمانى هدر رفته ، يا مال مسلمانى از دست رود، در روز قيامت خواهد آمد در حالى كه براى صورت او تاريكى است به اندازه ديد چشم و در صورت او خدشه ايست كه خلائق او را به اسم و نسب مى شناسند، و هر كه شهادت حق دهد تا حق مرد مسلمانى را احياء كند در روز قيامت مى آيد در حالتى كه براى صورت او نورى است به اندازه ديد چشم ، همه مردم او را به اسم و نسبش مى شناسند، آن گاه امام باقر (ع ) فرمود: آيا نمى بينيد كه خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: و اقامه شهادت كنيد براى خدا. (من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص ۵۸) و در روايتى از رسول خدا (ص ) چنين دارد: هر كه زير گواهى خود زده يا كتمان شهادت كند، خداوند در قيامت مقابل چشم همگى از گوشت او به خوردش دهد، و به جهنم وارد مى شود در حالى كه زبان خود را مى جود. (وسائل الشيعة ج 18 ص 233) از تمام اين روايات بطور كامل ثابت مى شود كه كتمان شهادت عمل بسيار بد و كار ناپسندى است ، چون بوسيله آن بسيارى از حقوق پامال شده ، ظلم و ستمها برقرار مى شود و بى عدالتى ها رائج مى گردد و در نتيجه اجتماع فاسدى پديدار خواهد شد، چنان كه با شهادت زور هرج و مرج ها و بى بند و باريها، و تضييع حقوق و تعدى و تجاوزها و صدها عمل ضد انسانى و اسلامى ديگر تحقق خواهد يافت ، و همه اينها از مختصات جناب شما (زبان👅 ) مى باشد. زبان👅 : چيزى كه من پى به آن نبرده ام چگونه شهادت دهم ؟ چشم 👀: البته شهادت دادن در وقتى جايز يا واجب مى شود، كه خود انسان ببيند يا بشنود، يا بطور خلاصه علم پيدا كند و گرنه اگر بدون علم و اطلاع گواهى دهد، چنين عملى بر خلاف اسلام و دروغ و از گناهان كبيره است و همان شهادت زور خواهد بود كه بحث آن گذشت . زبان 👅: تا به حال شما مرا مجرم قلمداد نموديد، من چگونه شهادت دهم ؟ مگر در شهادت عدالت لازم نيست ؟ چشم👀 : از كجا معلوم است كه در شهادت عدالت لازم است ؟ ادامه دارد ....... در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
برخي از مردم بر اين باور که خوردن چشم گوسفند و حيوانات حلال گوشت ديگر حرام است در حالي که آنچه حرام است خوردن حدقه چشم است مه ساير اعضاي جسم. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✳️ فرازي از خطبه متقين (خطبه همام): 🔷 «وَ امَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماء، ابرارٌ اتْقِيا ♦️و امّا در روز دانشمندانى بردبار و نيكوكارانى با تقوا هستند. ⭐️ حضرت در اين عبارت دومين وصف روزانه پرهيزکاران را كه در مواجهه با مردم به مرحله بروز مى‌‏رسد، علم معرفى مى‌كند. در فضيلت علم همين بس كه مقام جدّ ما آدم عليه السلام و خليفة الهى او به واسطه‏ علم او بود، خواه علم به حقائق و اسرار هستى باشد و خواه علم به اسماء و صفات الهى، علم اسماء كه در آيه قرآن آمده: «عَلَّمَ آدَمَ الاسْماءَ كُلَّها» هر كدام باشد، دانش است و موجب شده آدم عليه السلام مسجود ملائكه شود، از آيات 30 به بعد سوره بقره كه در مورد آفرينش آدم عليه السلام است، استفاده مى‌‏شود كه: خليفة الله بودن او رابطه مستقيم با دانش او دارد، هر چه دانش بيشتر اين مقام بلندتر است. ⬅️ بايد تصريح كرد و گفت بنازم به آئين حياتبخش اسلام كه از محيط جهل و نادانى برخاست، و مدال افتخار آدم عليه السلام را علم و آگاهى او قرار داد. اگر قرآن را با تورات تحريف شده مقايسه کنيم و نظر هر يك را راجع به دانش بررسى نماييم، خواهيم ديد، اسلام علم را در چه جايگاهى قرار داده و تورات در چه جايگاهى. 🔸 گفته شده تورات به بيش از 1000 زبان منتشر شده، و مورد احترام يهوديت و مسيحيت است، وقتى به فصل دوم و سوم سفر تكوين (پيدايش) مى‌‏رسيم، مى‌‏گويد: آدم را به خاطر اين از بهشت راندند كه از درخت علم و معرفت خورد، و چشمش باز شد، و ديد عريان است و پشت درخت پنهان شد، خدا پرسيد كجائى؟ گفت پشت درخت، گفت چرا آنجا رفته‌‏اى؟ گفت برهنه‌‏ام، گفت از كجا فهميدى زشت است؟ معلوم مى‌‏شود از آن درخت خورده‌‏اى و عقل به كله‌‏ات آمده، سپس دستور داد، بيرونش كنيد، كه بهشت جاى عاقلان نيست. البته اين بيانى كه كرديم بيان عاميانه به زبان خودمان بود، و حال ترجمه بعضى از مطالب فصل دوم و سوم سفر تكوين را بيان مى‌‏كنيم: در فصل دوم آمده است: «پس خداوند خدا آدم را از خاك زمين صورت داد، و نسيم حيات را بر دماغش دميد، و آدم جان زنده شد؛ و خداوند خدا هر درخت خوش‏نما و به خوردن نيكو، از زمين رويانيد، و هم درخت «حيات» در وسط باغ و درخت «داشتن نيك و بد» را ... و خداوند آدم را امر فرموده گفت كه از تمامى درختان باغ مختارى كه بخورى، اما از درخت «دانستن نيك و بد» مخور، چه در روز خوردنت از آن مستوجب مرگ مى‏‌شوى ...» و در فصل سوم چنين آمده است: «و آواز خداوند را شنيدند كه به هنگام نسيم روز در باغ مى‌‏خراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند خدا در ميان درختان باغ پنهان كردند. «و خداوند خدا آدم را آواز كرده وى را گفت كه كجائى؟! او ديگر جواب گفت كه آواز تو را در باغ شنيدم و ترسيدم، زيرا كه برهنه‌‏ام، به جهت آن پنهان شدم. «و خدا به او گفت كه: تو را كه گفت كه برهنه‏‌اى؟ آيا از درختى كه تو را امر كردم، نخورى و خوردى؟! و آدم گفت: زنى كه از براى بودن با من دادى، او از آن درخت به من داد كه خوردم؛ و خداوند خدا گفت كه: اينك آدم نظر به دانستن نيك و بد چون يكى از ما شده، پس حال مبادا كه دست خود را دراز كرده هم از درخت حيات بگيرد، و خورده دائماً زنده ماند. پس از آن سبب خداوند خدا او را باغ عدن راند تا آن كه در زمينى كه از آن گرفته شده بود فلاحت نمايد». در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔘 فقط خدا (1) 📖 أ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد سوره زمر آيه 36 📖 آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؛ ‌که تو را به کسانی غیر از او می‌ترسانند؟! و کسی را که خدا گمراه کند هیچ هدایتگری نخواهد داشت. 🔗 حسين بن علوان گويد: در يكى از مسافرتها هزينه‌ام به پايان رسيد و در مجلس اهل علم حضور پیدا کرده بودم. يكى از بزرگان به من گفت: براى اين گرفتارى كه به تو نازل شده به چه كسى اميدوارى؟ گفتم: به فلانى. گفت: به خدا، در اين صورت حاجت روا نشوى، و به آرزويت نرسى و خواست تو بر آورده نگردد! گفتم: خدارحمتت كند، از كجا می‌دانی؟ 👈 گفت: امام صادق عليه السلام به من فرمود که در يكى از كتب [آسمانی گذشتگان] خوانده است كه خداوند تبارك و تعالى‏ ‏فرمود: به عزت و جلال و مجد و جایگاه عرشم سوگند كه محققاً آرزوى هر آرزومندى را که به غیر من دل ببندد به نوميدى مى‌‏کشانم و به او جامه خوارى در نزد مردم مى‏‌پوشانم، و او را محققاً از قرب خود دور كنم و از فضل خود كنار زنم! آيا در سختي‌ها به غیر من اميد دارد؟ با اين كه همه سختي‌ها به دست من است؟ به ديگرى توجه دارد و در ذهن خود درب خانه این و آن را مى‌‏كوبد، با اين كه كليدهاى همه درها به دست من است، و در حالی که همه درها بسته و در خانه من برای هر که از من بخواهد (دعا کند) باز است؟! كيست در گرفتارى‌‏هاى خود به من دل بسته، که من راه را بر او بسته باشم؟ كيست براى هر کار عظیم و دشواری به من اميدوار شده که من اميدش را از خود قطع کرده باشم؟ آرزوهاى بندگانم نزدم محفوظ است آنگاه آنان حفظ و نگهداری مرا خوش ندارند؟! آسمانهاى خود را پر كرده‌ام از كسانى كه از تسبيح من خسته نمی‌شوند و به آنها فرمان دادم كه درهاى ميان من و ميان بندگانم را نبندند، آنگاه به گفته من اعتماد نمی‌کنند؟! آيا نمى‌‏داند هر پيشامد سهمگینی که در خانه هرکسی را بکوید، احدى جز من (مگر با اجازه من) نمی‌تواند آن را بر طرف كند؟ او را چه شده كه بیهوده از من رو گردان است؟ به جود خودم چيزهائى به او دادم كه از من نخواسته بود، سپس از او باز گرفتم و او از من نخواست كه آنها را به او بازگردانم و از ديگرى خواست! آيا گمان کرده كه من، نخواسته، مى‌‏دهم، اما اگر از من بخواهند، نمی‌دهم؟ آيا من بخيلم كه بنده‌‏ام مرا بخيل مى‌‏شمرد؟ آيا جود و كرم ندارم؟ آيا عفو و رحمت به دست من نيست؟ آیا من محل آرزوها نيستم؟ چه کسی می‌تواند مانع برآوردن آرزوها توسط من شود؟ آيا آرزومندانى كه به ديگرى آرزو دارند نمى‌‏ترسند؟ اگر همه اهل آسمانها و زمين من آرزو كنند و به هر كدام معادل آنچه را که همه آرزو کرده‌اند بدهم، از مُلك من ذره‌ای كم نشود؛ و چگونه مُلكى كم شود كه من همه‌کاره‌‌ى آنم؟ افسوس و دريغ بر آنان كه از رحمت من نوميدند! و افسوس بر كسى كه مرا نافرمانى كند و مرا در نظر ندارد. 📘 كافي ج ‏۲ ص۶۷-۶۶ 📌 درباره اين هرچه لازم بود در حدیث فوق گفته شده است. واقعا آيا در خانه خدا را به روی کسی بسته است؟ واقعا چرا ما در زندگی و مشکلاتمان سراغ همه می‌رویم و تنها وقتی از همه ناامید شدیم، سراغ او می‌رویم؟ فقط آخرش خدا را قبول داریم، نه اول و آخرش (حدید: ۳) در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🗣 🗣 1️⃣👈 یکی از 🗣 و است. سخن چین به کسی گویند که به قصد برهم زدن روابط دوستانه اشخاص سخن هر یک را به دیگری بازگو کند. 2️⃣👈 از راه سخن چینی است. 3️⃣👈 سخن چینی به محدود نمی شود بلکه باز گو کردن سخن دیگری با یا اشاره را در بر می گیرد. 4️⃣👈 اگر اهمّی بتواند مقدّم بر مفسده سخن چینی باشد، سخن چینی جایز است. مانند اینکه بتواند رابطه نامشروعی را قطع کند. 5️⃣👈 دادن🗣 و سخنان سخن چین، مانند خود سخن چینی حرام است، و باید سخن چین را از کارش باز داشت و از طرف مقابل دفاع کرد. در دو پيام رسان ايتا و تلگرام به ما بپيونديد 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃