eitaa logo
سراجِ وهّاج
43 دنبال‌کننده
44 عکس
45 ویدیو
0 فایل
پراکنده‌های یک مُتطلّبِ مُتحقّقِ مُتفلسف @tahervakili
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله بسیاری گمان می‌کنند که خوب و بد تاریخ را مصلحان و طاغیان می‌سازند؛ بله، این چنین است، ولی به راستی اگر مطیعان و تابعانی در کار نبودند، آیا وقایع مهم تاریخی واقع می‌شد؟! در طول تاریخ، اگر مصلحان توفیق یافتند به برکت مطیعان بود، و اگر فاجران برتری، به نحوست تابعان! مسعودی در «مُروج الذَّهب» گزارشی بسیار خواندنی دارد در توصیف معاویۀ طاغیۀ باغیه و تابعان او، کسانی که: - فرق میان «ناقه» و «جمل» را نمی‌دانستند! _اشتباه نکنید، آن‌ها مردمان امروز روزگار ما نبودند که بسیاری‌شان تا به حال از نزدیک شتر ندیده‌اند و اگر دیده باشند، بر پشتش سوار نشده‌اند؛ عرب‌هایی بودند که شب و روز با شتران‌شان زندگی می‌کردند...!_ شاید معاویه حقّ دارد به امیر المؤمنین علیه السلام چنین طعنه زند که: أبلغ عليّاً أنّي اُقاتله بمئة ألف ما فيهم من يفرّق بين الناقة والجمل! - معاویه در مسیر صفّین نماز جمعه را برای‌شان در روز چهارشنبه اقامه کرد! - این گفتۀ عمرو بن العاص را باور کردند که: إنّ عليّاً هو الّذي قَتَلَ عمّار بن ياسر حين أخرجه لنصرته! - لعن و سبّ امیر مؤمنان را چنان سنّت گرفتند که خُردان با آن بزرگ می‌شدند و پیران بر آن می‌مردند! - و با این حال، سرهای خود را برای پیکار به معاویه عاریه می‌دادند و پیشاپیش او در معرکه، بر خاک هلاک و هوان می‌افتادند! وبلغ من إحكامه للسياسة وإتقانه لها واجتذابه قلوب خواصّه وعوامّه أنّ رجلاً من أهل الكوفة دخل على بعير له إلى دمشق في حال منصرفه عن صفّين، فتعلّق به رجل من دمشق، فقال: هذه ناقتي، اُخذتْ منّي بصفّين! فارتفع أمرهما إلى معاوية وأقام الدمشقي خمسين رجلاً بيّنةً يشهدون أنّها ناقته، فقضى معاوية على الكوفي، وأمره بتسليم البعير إليه، فقال الكوفي: أصلحك الله! إنّه جمل وليس بناقة! فقال معاوية: هذا حكم قد مضى! ودسّ إلى الكوفي بعد تفرّقهم فأحضره، وسأله عن ثمن بعيره، فدفع إليه ضِعفه، وبرّه وأحسن إليه، وقال له: أبلغ عليّاً أنّي اُقاتله بمئة ألف ما فيهم من يفرّق بين الناقة والجمل! ولقد بلغ من أمرهم في طاعتهم له أنّه صلّى بهم عند مسيرهم إلى صفّين الجمعة في يوم الأربعاء، وأعاروه رؤوسهم عند القتال وحملوه بها، وركنوا إلى قول عمرو بن العاص: إنّ عليّاً هو الّذي قَتَلَ عمّار بن ياسر حين أخرجه لنصرته! ثمّ ارتقى بهم الأمر في طاعته إلى أن جعلوا لعنَ علي عليه السلام سُنّةً، ينشأ عليها الصغير، ويهلك عليها الكبير! مُروج الذَّهَب 3: 32 و 33. حال و روز آن فاجران و این تابعان چه شنیدنی و عبرت‌آموز است: « قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعاً قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولاَهُمْ رَبَّنَا هٰؤُلاَءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰكِنْ لاَ تَعْلَمُونَ * وَ قَالَتْ أُولاَهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» اگر از مصلحان و طاغیان نیستیم، از مطیعان و تابعان کدامین‌شانیم؟! به راستی از مطیعان مصلحانیم؟! طاهر عزیزوکیلی 1403/8/15 @serajevahhaj
هدایت شده از طاهر
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸فروپاشی🔸 من قبل از انتخابات فکر می‌کردم هر کدام [از کلینتون یا ترامپ] اگر پیروز بشود، چه نتایجی دارد؟ به ذهنم آمد اگر ترامپ پیروز بشود، برای آمریکا بهتر است. به دوستان گفتم احتمالاً این بیاید روی کار. یک وقت آقای بهلول به من گفت: "آمریکا به پنجاه کشور جدا جدا تقسیم می شود". خدا رحمتش کند. خیلی مسائل آینده که هنوز اتفاق نیفتاده را می‌دانست. قبل از انقلاب به آقای طاهری گفته بود "انقلابتان پیروز می‌شود و من می‌آیم ایران و سخنرانی می‌کنم". @haerishirazi
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اولين ديدار یکی از جانبازان عمليات تروریستی پیجری رژیم صهیونی، خانم روان الموسوي با فرزندانش؛ این خانم لبنانی یک دست و دو چشمش را تقدیم مقاومت کرده است... بچه‌های حزب‌الله برای اسلام هزینه سنگینی دادند... لعنت به اسرائیل والله قسم هر روز موجودیت اسرائیل در این عالم، خیانت به انسانیت است @Alireza_Moghaddam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کودکی دهانش نمی‌چرخید حرف "ر " را بگوید مخالفان تمسخرش می‌کردند، اما او همین را وسیله‌ی خنداندن و نزدیک کردن دل‌های مخاطبان قرار می‌داد چقدر دلمان برای آن خنده‌های شیرین تنگ شده است... ❤️‍🔥
بسم الله خویش‌های بی‌خویش در خوانش‌های پراکندۀ تاریخی و کلامی‌ام، یکی از مواردی که همیشه برایم جذّاب بوده، پیوندهای خویشی میان کسانی است که در دو سوی جبهۀ حقّ و باطل و _بالطَّبْع و بالتَّبَع_ رویاروی هم‌اند! این دشمنانگی‌ها نمونه‌های مشهوری دارد: مانند: - دشمنانگی عموی پیامبر، عبد العُزَّی بن عبد المُطّلب، مُلقّب به ابو لهب، با پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله؛ - یا ستیز جناب محمّد بن ابی بکر با خواهرش عایشة بنت ابی بکر، که هر دو فرزند ابوبکر بن أبي قُحافة بودند! اگرچه مادر محمّد جناب أسماء بنت عُمَیس بود و مادر عایشه اُم رومان بنت عامر بن عُوَیمر؛ - یا جدایی ابو حذیفة بن عُتبة بن ربیعة، از اصحاب خاصّ پیامبر اکرم، با پدرش عُتبة بن ربیعة، از دشمنان ویژۀ پیامبر اکرم، همو که در روز پیکار بدر از سران سپاه مکّه بود و با شمشیر امیر مؤمنان کشته شد. امروز به هنگام خوانش عبارتی از طبقات ابن سعد دانستم که جناب هاشم بن عتبة بن أبي وقّاص، ملقّب به «مِرْقال»، که از اصحاب ویژۀ امیر المؤمنین علیه السلام بود و در پیکار صفّین به شهادت رسید، برادر زادۀ سعد بن أبی وقّاص، از دشمنان مشهور و سرسخت امیر المؤمنین علیه السلام، است! با این حساب، هاشم مِرْقال _رضي الله عنه وأرضاه و جعل الجنّة مثواه_ با عمر بن سعد بن ابی وقّاص _علیه لعان الله وملائکته وأولیائه إلی یوم التقاص_ پسرعمّ بودند! یکی از سرداران سپاه امیر کلّ امیر در پیکار صفّین، و دیگری از سرداران سپاه عبید الله بن زیاد! یکی شهید پیکار صفّین و دیگری شقیِ عالمِین إلی أبد الآبدین! این سنّت خدای تعالی است که: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (سورة الإنسان: 3) @serajevahhaj
نکته: در وجه نام گذاری هاشم به «مِرْقال» اقوال چندی است: طبری می‌گوید: «وكان هاشم يُدعى المِرْقال، لأنّه كان يُرقِل في الحرب». تاریخ الرسل والملوك 5:‌ 44. جوهری نیز در ریشۀ «رقل» آورده است: «الإرقال: ضرب من الخَبَب. وقد أرقل البعير. وناقة مُرْقِل ومِرْقال، إذا كانت كثيرة الإرقال. و‌المِرْقال: لقب هاشم بن عتبة الزُّهْري، لأنّ عليًّاً عليه السلام دفع إليه الراية يوم صفّين، فكان يُرقِل بها إرقالاً.» الصحاح 4: 1712 «رقل». و ابن فارس آورده است: «الراء والقاف واللام أصلان: أحدهما طول فى شى‌ء، والآخر ضرب من المشي. فأمّا الأوّل: فالرَّقْل: النخل الطُّوال، واحدتها رَقْلة؛ وتجمع فى القِلّة: رَقلات. و الراقول: حبل تُصَعد به النخلة. والأصل الثاني: أرقلت الناقةُ، وهو ضرب من المشي، وهي مُرْقِل، ولا يكون إلّا بسرعة. وهاشم بن عتبة المِرْقال، لإرقاله كان في الحروب.» معجم مقائیس اللغة 2: 425 «رقل». و ابن حَجَر در الإصابة 6: 404 آورده است: «قال الدولابي: لُقّب بالمِرْقال، لأنّه كان يُرقِل في الحرب، أي: يسرع، من الإرقال، وهو ضرب من العَدْو.»
گفت و گوی خواندنی عمّار و هاشم مِرقال در میانۀ نبرد صفّین... عمّار، هاشم را به پیکار می‌خوانَد و هاشم خود را از عمّار در نبرد کارآزموده‌تر می‌داند... رحمة الله علیهما رحمة واسعة... قال: وكان القتال الشديد ثلاثة أيّام ولياليهنّ، آخرهنّ ليلة الهرير. فلمّا كان اليوم الثالث قال عمّار لهاشم بن عتبة بن أبي وقّاص ومعه اللواء يومئذٍ: احمل فداك أبي واُمّي! فقال هاشم: يا عمّار! رحمك الله! إنّك رجل يستخفّك الحرب، وإنّي إنّما أزحف باللواء زحفاً، رجاء أن أبلغ بذلك ما اُريد، وإنّي [317] إن خفّفتُ لم آمن الهلكة! فلم يزل به حتّى حمل! فنهض عمّار في كتيبته، فنهض إليه ذو الكلاع في كتيبته، فاقتتلوا، فقُتلا جميعاً واستؤصلت الكتيبتان! وحمل على عمّار حُوَيّ السَّكسَكي وأبوالغادية المُزَني وقتلاه. الطبقات الكبرى 3: 196 - 198.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ️فیلم دیده نشده؛ وقتی برای اولین بار «فواد شکر، عماد مقنیه و سیدمصطفی بدرالدین» توسط سیدحسن نصرالله به رهبر انقلاب معرفی شدند 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جراح انگلیسی: دیدم که پهپادها کودکان غزه را نشانه می‌گرفتند. @Farsna - Link
برای دیدن کافی است فقط کمی انسان باشی... حق همیشه آشکار است، آشکارتر از آن که کتمان شود، نادیده گرفته شود، پنهان باشد، ناروشن باشد... حق همیشه آشکار است، حتی اگر مسلمان نباشی، حتی اگر یک انگلیسی باشی... حق همیشه آشکار است، برای مسلمان آشکارتر، برای شیعه آشکارتر، و برای یک ایرانی شیعه آشکارتر... آنانی که ایرانی‌اند، مسلمان‌اند، شیعه‌اند، انسان‌اند، ولی باز حقِ آشکار را نمی‌بینند، به راستی حقِ آشکار را نمی‌بینند؟! واقعا نمی‌بینند؟! صبر کنید... آیا آنان که حقِ آشکار را نمی‌بینند _چه نمی‌توانند ببینند و چه نمی‌خواهند ببینند_ انسان‌اند؟! انسان‌اند؟! ... @serajevahhaj
بسم الله چراغی که به مسجد روا است و به خانه حرام است... بسیاری از ما عمری را با یک گمان زندگی می‌کنیم، با یک خیال داوری می‌کنیم، و با یک پندار می‌میریم و شگفت که سال‌ها با همان گمان و خیال و پندارِ کودکی‌مان، بزرگ می‌شویم، پیر می‌شویم، می‌میریم... روزی با یکی از دوستانِ موافق وعده کردیم برخی از این گمان‌های واهی و خیال‌های تُهی و پندارهای توخالی را یک‌جا جمع کنیم! باورش برای خودمان هم شگفت و دشوار بود! به واقع من و شما روز و شب و هفته و ماه و سال و بلکه یک عمر، با این همه گمان و خیال و پندار، در گذریم؟! تا به کجا؟! تا به وقت مُردن؟! آری، گاهی تا به وقت مُردن! «چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است» این کدامین گزاره است؟! واقعی است؟! حقیقی است؟! شاید حتی من و شما گمان کنیم این چنین است، ولی نه، دستِ کم با این اطلاق نه. چگونه می‌توان مسلمان بود و شیعه بود و هم این شریفه را باور داشت: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (سورۀ انسان: 8) و هم این گمانه را: «چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است»؟! مگر نفرمود: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‌ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» (سورۀ آل عمران: 92) خوب، بیایید فرض کنیم که چنین باشد و «چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است»، امّا کدام «خانه» و کجاست «مسجد»؟! آیا «خانۀ» ما را مرزهایی اعتباری که در طول سال‌ها و قرون جابه‌جا شده‌اند می‌سازند؟! آیا «مسجد» آن جا است که بیرون از این مرز اعتباری باشد؟! راستی این «مرز» را چه کسی ترسیم کرده؟! بگذریم... آیا اگر بحرین هنوز گوشه‌ای از ایران بود «خانۀ» ما نبود؟! آیا اکنون که با خیانت یک خائنِ ترسو، چند دهۀ پیش از ایران بریده شد، اکنون «مسجد» است؟! اگر فردا _به فرض مُحال_ قشم و کیش و تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسی از ایران بریده شد، «مسجد» است؟! اگر پس فردای همان فردایِ فرضی، همۀ مردمان قشم و کیش و تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسی _که تا پری‌روز در «خانۀ» ما بودند!_ گرسنه شوند و بی‌سرپناه و آواره، چون امروز _بر فرض مُحال_ در «مسجد»اند، سزاوار آن چراغی که به «خانۀ» ما روا است، نیستند؟! بگذارید مثالی روشن‌تر بیاورم... باز بر بنیادِ همان فرض مُحال، اگر فردا، فلان شهر یا استان در جغرافیای امروز ایران، پر شود از داعشی، از مجاهد خلق، از ناصبی، آیا به راستی تنها با این خیال توخالی که جزء «خانه» است، سزاوار «چراغِ خانه» است؟! به راستی سزاوار «چراغِ خانه» است؟! می‌بینید این مرزهای میان «خانه» و «مسجد» چه قدر توخالی است؟ خیالی است! آری، واقعاً توخالی و خیالی است... بگذارید روشن‌تر بگویم... آیا شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام همه اهل «یک خانه» نیستند؟! آری، «شیعه» همه اهل یک خانه‌اند؛ اگرچه به ظاهر طایفه‌ای در جهانْ پراکنده‌اند، ولی به واقع مجتمع‌اند؛ و دشمنانِ ایشان بیرون این خانه‌اند، اگرچه در این جغرافیا جمع‌اند، ولی به واقع پراکنده‌اند! بگذارید روشن بگویم... تا حال در سیرۀ اهل بیت علیهم السلام ندیده‌ام که میان شیعیان کوفه با بصره، یا قم با اهواز، یا حجازِ عرب با ایرانِ عجم، فرق بگذارند! در پیش آن ذواتِ قُدسی‌صفات همه اهل یک خانه‌اند، همه از «شیعتُنا» هستند؛ اگرچه در جهانْ پراکنده‌اند، ولی به واقع مجمتع‌اند... بگذارید روشن‌تر ببینیم... مگر نفرمود تعالی شأنه: «وَ مَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً» (سورۀ نساء: 75) یا نفرمود صلّی الله علیه وآله: «مَن أصبح لا یَهتَمّ باُمور المسلمین فلیس منهم، ومَن سمع رجلاً یُنادي: یا للمسلمین! فلم یُجْبْه فلیس بِمُسلِم»؟! یا خطاب به مالک اشتر نخعی _علیه رضوان المَلِک العَلِي_ نفرمود علیه الصلاة والسلام: «فإنّهم صنفان: إمّا أخٌ لک في الدین، وإمّا نظیر لک في الخلق»؟! و ده‌ها و صدها گفتۀ چون زر ناب مانند این‌ها... آری، انسان اگر انسان باشد _فقط اگر انسان باشد!_، مستضعفان از مردان و زنان و کودکان را در «خانه» می‌داند، در «خانه» می‌بیند، سزاوارِ همان «چراغی که به خانه روا است»؛ بلکه بالاتر، سزاوار «چراغی که به مسجد روا است، به خانه حرام است»... هزار خویشْ که بیگانه از خدا باشد / فدای یک تنِ بیگانه کآشنا باشد طاهر عزیزوکیلی طلبۀ حوزۀ علمیّۀ قم ۰۳/۸/۲۴ @serajevahhaj
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چهار دقیقه بغض پزشک بازگشته از غزه 🔹دختری ١٠ ساله را با نود درصد سوختگی به بخش اورژانس آوردند. دارویی برای کاهش درد او نداشتیم. فقط توانستم کنار او بنشینم تا زمانی که در صبح روز بعد، از شدت درد و رنج فوت کرد. ‌‌‌ 🔴 👇 @bidariymelat